ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻮسی ﻓﺮﻣﻮﺩ :
ﺑﺎ ﺯﺑﺎنی ﺩﻋﺎ ڪﻦ
ڪﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﮔﻨﺎﻩ ﻧڪﺮﺩﻩ ﺍی
ﺗﺎ ﺩﻋﺎﻳﺖ ﻣﺴﺘﺠﺎﺏ ﺷﻮﺩ !
ﻣﻮسی ﻋﺮﺽ ڪﺮﺩ : ﭼﮕﻮﻧﻪ؟
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻓﺮﻣﻮﺩ :
ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺑﮕﻮ
ﺑﺮﺍﻳﺖ ﺩﻋﺎڪﻨﻨﺪ ﭼﻮﻥ ﺗﻮ
ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻨﺎﻩ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍی !!
حال از پاڪ ترین ها بخواهیم
ڪہ دعایمان ڪنند...،
شهدا اهل دعاء هستند....،
#شهیدانہ
Mehdi Rasouli - Migan Roze Delmordegi 128.mp3
4.41M
میگنروضهدلمردگیہ..
میگنگریہافسردگیہ..
نمیدوننخبرندارن!
حسینآغازِ زندگیہ😍
اتفاقا روضه نور میده دلارو ✨
اتفاقا گریہ میبره بلارو
اتفاقا حسیـن زنده ڪرده مارو 😭😍
#مهدی_رسولی
@moarefi_shohada
#حرفِحساب🌿
میگفت نگاهت کنترل کن
چشم بھ دل راه داره !
بھ قول آقای قرائتی :
چشم میبینھ دل میخواد ...👌🏻
#یـارَجـآئـےعِنـدَمُـصیـبَتــے
#اللهم_ارزقنا_شهادت
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
«مَن طَلَبَنی وَجَدَنی،
مَن وَجَدَنی عَرَفَنی
وَ مَن عَرَفَنی اَحَبَّنی
وَ مَن اَحَبَّنی عَشَقَنی
وَ مَن عَشَقَنی عَشَقتَهُ
وَ مَن عَشَقَتَهُ قَتَلتَهُ
وَ مَن قَتَلتَهُ فَعَلی دِیَتَهُ
وَ مَن عَلی دِیَتَهُ فَاِنّا دِیَتُهُ» .
.
و شَـهادت نام گِرِفت...!
وقتے خُدا ڪسے را ڪُشت
اَز شِدَت عِـشق ...♡
شهادت سهم عاشقان خداست
و چه زیباست سرنوشت عاشقان...
چه خوش است این مهربانی
دوسویه و بقایی که شهید می یابد...
و چه پرشکوه است
که عاشق خود دیه معشوق می شود...
°°شهید_صادق_عدالت_اکبری
🍃شهید محمد آژند اولین فرزند حاج حسین آژند در تاریخ 27 تیرماه ۱۳۵۹ در تهران چشم به جهان گشود. کودکی او زیر آتش توپخانه و موشک باران جبهه جنوب در دوران دفاع مقدس سپری شد. چون پدر شهید آژند برای دفاع از این مرز و بوم، در قامت رزمنده ی نیروی هوایی، به همراه خانواده به دزفول عزیمت کرده بود... 🍃
3⃣
🍂وی که از کودکی قاری متبحر و حافظ قرآن بود در ابتدای نوجوانی به مداحی روی می آورد و در کمترین زمان، به فنون مداحی اهل بیت مسلط می گردد.
وی همچنین به امور فرهنگی در بسیج و مساجد مشغول می شود و در سال های مختلف مسئولیت فرماندهی برخی از پایگاه های بسیج مناطق به وی محول می شود...🍂
4⃣
🍃از خصوصیات بارز اخلاقی این شهید می توان به
♦️مداومت در نماز اول وقت
♦️امر به معروف و نهی از منکر،
♦️ ولایت مداری سر سختانه،
♦️ مهربانی،
♦️مدافع ولایت
♦️دست و دل بازی
♦️وخانواده دوست بودن ایشان اشاره کرد.
🔸«محمد» به صورت عجیبی به نماز اول وقت علاقه داشت؛ یکی از دوستان وی که یک آقای روحانی بود، میگفت که وقتی از تمرین برمی گشتیم به «محمد» گفتم که اول سلاح خود را تحویل دهیم و سپس برای خواندن نماز برویم؛ اما «محمد» گفته بود که «نه، من نماز اول وقت را از دست نمیدهم»؛ دوستش میگفت که پنج دقیقه هم طول نکشید که من رفتم سلاح خود را تحویل دادم و برگشتم؛ اما «محمد» نماز اول وقت خود را خواند؛ همین پنج دقیقه «محمد» را به شهادت نزدیک کرد؛ اما من از کاروان شهدا جا ماندم.
5⃣
«محمد» روضههای ❤️حضرت زهرا (س)❤️ را بسیار سوزناک میخواند و واقعا میسوخت؛ اولین تیری هم که به وی اصابت کرد در پهلویش بود و دو ساعت بعد نیز با تیر «قناصه»، سر وی را هدف قرار میدهند که به شهادت میرسد. وقتی من با عکس «محمد» نجوا میکردم، به وی گفتم که «محمد! تو همان چیزهایی که در مداحیهایت برای ائمه اطهار (ع) میخواندی را خودت دیدی؛ پهلویت مانند حضرت زهرا (س) ضربه خورد و مانند امام حسین (ع) بدنت در بیابان ماند»...🍂
6⃣