حــاجحسینیکتامیگھ
اگہمیخوایی یہ روزۍ دور تابوتت بگردن . .
امروز باید دور امامزمان بگردۍ 🚶🏿♂🌱
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
💛🌿
#زندگے_به_سبڪ_شهدا
" شهید مهدے عزیزے " ...
صبح هاے جمعہ دعاے ندبہ اش در بهشت زهرا سلام اللہ علیها ترڪ نمےشد .
#سلام_روزتون_منور_بہ_نگاه_شهدا
#فرازیازوصیتنامه
[🤍?🕊
•
•
شما چهل روز دائمالوضو باشید
خواهید دید که درهای رحمت خداوند
چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد..!
نمازهای واجب خود را دقیق و اول وقت
بخوانید، خواهید دید که چگونه
درهای خداوند در مقابل شما باز خواهد شد..!
سوره واقعه را هر شب یک مرتبه
بخوانید خواهید دید که چگونه فقر از شما
روی برمی گرداند..!
انسان اگر می خواهد به جایی برسد
با نماز شب می رسد..!
.
.
#شهید_سجادزبرجدی🌱
شهیدانه..
سلام بر شهدا همان هایی که با سر رفتند و بدون سر آمدند
سلام بر شهدا همان هایی که با پای خود رفتند و بر دوش مردم برگشتند
سلام بر شهدا همان هایی که سالم رفتند و با چند تکه استخوان برگشتند
سلام بر شهدا همان هایی که مونسی جزء نسیم صحرا و حضرت زهرا س ندارند
سلام بر شهدا همان هایی که از همه چیزشان گذشتند ورفتند تا مابمانیم
شهیدی که روز تولد و روز شهادتش یک بود و روز شهادت و جای مزارش را میدانست شهید والامقام سید رسول اشرف فرزند حسین و سكینه، در بیستم آبان سال ۱۳۴۳ دریزدمتولدشدو در بیستم آبان ۱۳۶۴ مصادف ب ا ۲۸ صفر و شهادت حضرت رسول (ص) بعد ازعملیات قدس پنج در جاده اهواز خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به ماشین مجروح شد و پس از هفت سال و دوماه حضور در جبهه به شهادت رسید. شهید رسول اشرف گفته بود وقتی فرزندم شش ماهه است من به شهادت می رسم و دقیقا در شش ماهگی فرزندش به شهادت رسید.سید رسول اولین فرزند خانواده بود
قرآن را در دوران كودكی در نزد مادرش آموخت. مادرش علاوه بر بچههای خودش به بچههای همسایه نیز قرآن آموزش میداد. او در همان كودكی حدود هشت جزء را به راحتی قرائت میكرد.او در كودكی در چاه افتاد كه به طرز معجزه آسایی نجات پیدا كرد، در حالی كه عمق چاه حدود ۲۶ متر بود. وقتی از او سؤال میكنند كه چطور شد كه نجات پیدا كردی؟ سید رسول در جواب میگوید: «ناگهان زیرپایم خالی شد، من در چاه افتادم ولی خانمی دست مرا گرفت و از چاه بیرون آورد.»سید رسول حدود پنجسال و نیمه بودكه به دبستان رفت. شوق او به تحصیل و هوش سرشارش ریشه در آموزش قرآن توسط مادرش داشتدر حالی كه ۱۱ سال سن بیشتر نداشت از درك بالایی برخوردار بود. آنها از وضعیت معیشتی-اقتصادی متوسطی برخوردار بودند. سید رسول به همراه برادرش روزهای تعطیل و جمعهها به بنایی میرفتند تا از این طریق پول توجیبی، هزینه تحصیل و پول بنزین موتور خود را تأمین كنند، تا كمكی، هر چند اندك، به اقتصاد خانواده باشد.او برای ادامه تحصیل به دبیرستان زرگران رفت و در رشته علوم انسانی به تحصیلات خود ادامه داد.
همزمان با تحصیل در دبیرستان شخصیت او به تكامل میرسید. او فردی مودب، متین و مذهبی شده بود. به طوری كه نماز جماعتش ترك نمیشد در دعاهای كمیل، توسل و ندبه شركت میكرد. رفتارش با والدین و اقوام و همسایهها پسندیده و قابل احترام بود. رفتارش به گونهای بود كه احساس میشد او در آینده شخصیتی مهم میشود و آینده درخشانی خواهد داشت.او فردی اجتماعی و اهل معاشرت بود و با افراد مثبت اندیش و مذهبی رفت و آمد میكرد. اوقات فراغتش را به ورزشهای شنا و كاراته و گاهی نیز به مطالعه كتابهای مذهبی نظیر كتابهای آیتالله مطهری، نهجالبلاغه و مفاتیحالجنان میگذراند.سید رسول پس از دیپلم در ۱۸ سالگی از طریق سپاه پاسداران به جبهه اعزام شد
«اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
#همراه_شهدا