💢اولین تصویر از شهیدامروز فرهاد جلیل که توسط اشرار مسلح هنگام حمله به صندوق آرا رای ریاست جمهوری در منطقه راسک استان سیستان بلوچستان به درجه رفیع شهادت رسید . 🔹وی به همراه یک کادر مرزبانی به نام ابراهیم مرمزی و یک سرباز مرزبانی و دو تن از بسیجیان در حال تامین امنیت بودند که توسط اشرار به شهادت رسیدند

🥀شهید مصطفی جلالی🥀 ولادت ۶ دی ۳۵_شاهرود شهادت ۲۵ اسفند ۶۳_جزیره مجنون مادرش در زمان بارداری خیلی اعتقاد به مجالس امام حسین داشت ، بچه که بود به شدت مریض شد تاجایی که به او امید نداشتند ، متوسل به آقا ابالفضل شدند ، تا صبح بچه آرام گرفت و خوب شد هوش و‌ذکاوت بالایی داشت، دیپلم خود را گرفت و در رشته تربیت بدنی سمنان قبول شد در زمان شاه وارد فعالیتهای سیاسی و تظاهرات و پخش اعلامیه شد و همواره به مطالعه کتب شهید مطهری و دستغیب می‌پرداخت ، کتابهای اصول کافی و نهج‌البلاغه را دوست داشت و اطلاعاتش را زیاد میکرد ، به قرآن علاقمند بود و هر روز تلاوت میکرد به سربازی که رفت گفته بودند جلوی مردم‌بیایستد ،به فرمان امام فرار کرد و بعد انقلاب وارد سپاه شد اما می‌گفت لباس سپاه نمیپوشم چون لیاقت آن را ندارم با شروع جنگ به جبهه شتافت و اول بعنوان نیروی عادی و بعد جانشین فرمانده لشگر ۱۷ علی بن ابی طالب و فرمانده گردان کربلا بود و در پشت جبهه فرمانده بسیج بود ، سه بار مجروح شد و نهایتا در عملیات بدر با اصابت تیر در پیشانی شهید شد ، و بدنش سالها در منطقه ماند تا سال ۸۰ که تفحص شد و در گلزار شهدای شاهرود دفن شد

🥀شهید محمد آژند 🥀 ولادت ۲۷ تیر ۵۹_تهران شهادت ۲۱ دی ۹۴_حلب/سوریه پدرش رزمنده نیروی هوایی بود و جنگ را دزفول بودند ،در محیط دفاع مقدس بزرگ شده بود ،از کودکی قاری متبحر و حافظ قرآن بود در نوجوانی به یادگیری مداحی پرداخت همچنین به امور فرهنگی در بسیج مشغول شد، در تهرانسر فرمانده بسیج شهرک انصار بود با پایان راهنمایی به حوزه رفت ،یکسال درس خواند اما به خواست پدرش دیپلم خود را در تجربی گرفت و بعد عضو سپاه شد اما درس را در رشته مدیریت و کارشناسی ارشد ادامه داد دوسال تلاش کرد تا اعزام سوریه را بگیرد حتی محل کارش را از شهریار به تهران آورد اما نمیشد، فرمانده شرط گذاشته بود که باید رضایت همه خانواده را بیاورد، بعد از گفتن رضایت همسر و مادر اجازه اش صادر شد بسیار با گذشت، فداکار و متواضع بود.به نماز اول وقت علاقه عجیبی داشت ، پیرو ولایت فقیه و مطیع رهبر معظم انقلاب بود، تاکید می کرد که همه در زندگی پیرو خط ولایت فقیه باشیم قبل از رفتن جای خودش را در گلزار نشان داده بود و گفته بود من برای تشییع زحمتی برای عزیزانم ندارم ،روز نهم حضورش در حلب به شهادت رسید ، بدنش ۵ ماه در بیابان ماند چون داعش بدنش را طعمه کرده بود و بعد از شناسایی استخوانهایش برای تشییع به تهران رسید قسمتی از وصیتنامه شهید نگذارید که نامحرمان و بی مروت ها به ناموس مردم و انقلاب و اسلام پشت کنند و توهین کنند تا می توانید از شبکه های مجازی، اینترنت، ماهواره دوری کنید که شما را از خدا و راه راست دور می کند و به تباهی می کشاند

🥀شهید قنبر اژدری 🥀 ولادت۱۰ فروردین ۳۳_زرین دشت/فارس شهادت ۲۵ دی ۶۱_زبیدات ۵ سالگی به مکتب رفت و قرآن را آموخت ، مدرسه که رفت تا ششم بیشتر درس نخواند و ترک تحصیل کرد و مشغول کشاورزی شد ، در سال ۵۰ به اصفهان رفت و استخدام کارخانه ذوب آهن شد سال ۵۲ به خدمت سربازی رفت و دوران آموزشی خود را در پادگان کرمان گذراند و پس از چهارماه به اهواز منتقل شد. پس ار اتمام سربازی به روستا بازگشت و به کشاورزی مشغول شد. ازدواج کرد و صاحب فرزند شد در اوج انقلاب در راهپیمایی ها و فعالیتهای سیاسی شرکت میکرد و بعد از انقلاب به استخدام ژاندارمری درآمد آبان سال ۶۱ برای اعزام به جبهه اقدام کرد و دی ماه همان سال به شهادت رسید قسمتی از وصیتنامه شهید برهر فرد مسلمان واجب کفايی است که از اسلام عزيز دفاع نمايد لذا اينجانب با ميل و عشق و علاقه‌ای که به اسلام و ميهن اسلامی دارم بر خود واجب و لازم می‌دانم که به ياری برادران رزمنده خود در جبهه حق عليه باطل برويم و تمام دشمنان اسلام را نابود کنيم.

💟 توسل به شهید برای #حاجت ☂ روزهای سه شنبه این عمل را انجام دهید... سه، سه شنبه سوره ی یاسین هدیه به شهید شود 🦋 از کرامات شهید سید مجتبی صالحی خوانساری

🥀شهید رستم‌علی آقاباباپور 🥀 ولادت ۱۴ خرداد ۳۵_ بابلسر شهادت ۲۲ اردیبهشت ۶۵_فاو در خانواده مذهبی بدنیا آمد، عاشق درس بود اما به خاطر فقر تا پایان مقطع دبستان درس خواندو در کنار کشاورزی در نهضت درس خواند و سپس به سربازی رفت در جریان انقلاب در فعالیتهای سیاسی و راهپیمایی ها شرکت داشت ، سال ۶۰ به استخدام جهادسازندگی درامد و چندین بار بعنوان بسیجی و در لشگر ۲۵ کربلا به جبهه اعزام شد آخرین بار برای عملیات آزادسازی فاو در خالی که همسرش برای زایمان در بیمارستان بود شرکت داشت و قبل از شنیدن خبر تولد فرزندش با شلیک گلوله دو زمانه به سرش در شب اول ماه رمضان به شهادت رسید قسمتی از وصیتنامه شهید دست از یاری قرآن ، اسلام و امام نکشید. تا جائیکه توانایی دارید در جبهه و اگر توانایی ندارید در پشت جبهه با مال مضایقه نکنید

رستم‌علی سربند یا زهرا رو از روی پیشانی آورد دور گردنش به حالت نیم خیز شد که کلاه از سرش افتاد ، یهو صدای شلیک گلوله سیمینوف اومد ، تا سرم رو بالا آوردم دیدم رستم علی ایستاده و گلوله خورده وسط دوتا ابروش ، پیشونیش شکافته و تکه های مغزش به اطراف افتاده ، و خون از روی سربند جاری بود 😭 زدم زیر گریه ، همون لحظه دوربین رو از ساک درآوردم و ازش یه عکس انداختم گونی رو انداختم رو سرش همون لحظه بیسمچی به دو آمد جلو و گفت رستم علی نامه داری ، وقتی رسید و متوجه شد زد زیر گریه ، نامه را داد دست فرمانده فرمانده نامه رو باز کرد و با صدا خواند : رستمعلی جان، امروز تو پدر شدی، من هول شدم،سلام، وای نمی دانی چقده قشنگه، بابا ابوالقاسم، نام پسرت رو گذاشته مهدی. من گفتم: تو بابای رستمعلی هستی. صاحب اختیاری. گذاشت مهدی. بخدا عین خودته. كشیده و سبزه و ناز، میای؟ باید بیای. شنیدم عملیات شده، رادیو گفت: فاو گرفتین، این فاو چی هست؟ چی داره كه ولت نمی كنه؟ تلویزیون نشان داد، هی نگاه كردم. آخه شماها همه مثل هم هستید. مهدی بهانه باباش و می گیره، تو روجان مهدی بیا، دلم بد جوری تنگ شده. یه تكه پا بیا، بعد برو... جنگ كه فرار نمی كنه، ناسلامتی بابا شدی ها، چند روز پیش از جهادسازندگی آمده بودند پی ات. یه اخطاریه دستشان بود. زدم زیر خنده میخوان اخراجت كنند. مگه نگفتی شان كه جبهه ائی، ننه ات راه برا مهدی رو می بوسه، همه سلام دارند. زود میائی، منتظرتم خیلی... باشه» دوستت دارم زهرا

🌹 #همسر_شهیدمهدی _باکری رای من آقای جلیلی

۱۳ تیر ۱۴۰۳، سی‌و‌هشتمین سالگرد شهادت قائم‌مقام فرماندهی لشکر ۲۷محمد رسول‌الله، سردار شهید سیدمحمدرضا دستواره در ارتفاعات قلعه‌آویزان(قلاویزان) شهر مهران(عملیات کربلای۱). ایشان ۱۵ روز پس از شهادت برادر کوچکش سیدحسین, به شهادت رسید. برادر دیگرش سیدمحمد هم در جنگ تحمیلی به شهادت رسیده است.