همه رفته بودند ولی هنوز مسئولین کاروان آنجا بودند
از آنطرف مرز بچه های تفحص گفتند که چیزی پیدا کردند
خاک های روی قمقمه رو پاک کردند و تحویل مسئولین اردوگاه شهید باکری دادند
قرار شد هر زائری به اردوگاه می آید روحش و وجودش را تبرک به قمقمه شهیدی کند که به یاد حسین ع تشنه لب آبی نوشیده ...
قمقمه که به دست من رسید ، درش رو باز کردم و بو کردم...
انگار بوی بهشت میداد ؛))))
کاش میشد جزئی از من باشد ...
#نهر_خین
#اردوگاه_شهید_باکری
#خاطره_راهیان
از نگاه مؤذنی
پارسال با اردوی دانش آموزی رفتیم راهیان نور
با دانش آموزان رفتیم و به همراه بچه ها برگشتیم . ✨
همه هم مقطع سنی شون دهم بود ، از دبیرستان و هنرستان های منطقه شهرستان بُرخوار اصفهان . 😇
تو اتوبوس مون با یکی دخترا آشنا شدم
آدم مذهبی ای نبود
کلا خیلی تو این داستانا نبود
راهیان نور هم بدون رفیقاش اومده بود. 🧐
رفیقاش کلی مسخره ش کرده بودن که میخوای بری وسط بیابون چیکار؟ 😕
گفته بود برم ببینم چه خبره همه میرن اونجا؟ 🥲
اومد و اومد تا دیگه وقتش رسید رفتیم شلمچه، 🥺
وای از حس و حال اون دختر ... 🥲🥲🥲
موقع روایتگری حواسم بهش بود، داشتم عکاسی میکردم 📸
که یهو دیدم نیست ، 😢
نزدیک اذان پیداش شد
رفته بود جلوی جلو نشسته بود ، کل صورتش اشک بود ..
فقط بغلش کردم و رفتیم یه جای دیگه واسه نماز.
تازه اون چند روز بود که نماز میخوند... 🤗🥺
برگشتنی تو اتوبوس گفت فلانی
توام حس میکردی خاک های شلمچه نفس میکشیدن؟ 🤔
احساس شرم میکردی وقتی رو خاک شلمچه راه میرفتی؟ 😢
من روم نمیشد با کفش راه برم...
وای منو میگی؟!
خدایا !!!! 🤯
خاک شلمچه نفس میکشه؟؟؟!!!😳
چی میگه این دختر ؟؟ 🥲🥲
چفیه مو برداشتم که تبرک بود به خاک شملچه
بوش کردم
دیدم راست میگه
« خاک شلمچه نفس میکشه! »
🔗راهیان نور دانش آموزی ، آذر ماه ۱۴۰۲
#خاطره_راهیان
| 📝 رسانه خط مقدم |
✓@moazeni81