من مجدّداً مقدم همه شما بزرگواران را گرامي ميدارم، از هيأت امنا و خيّرين حقشناسي ميکنيم، از مهندس بزرگوار که راضي نشد نامش برده شود و مهندسان سپاسگزاريم، از شهرداري محترم و جناب دکتر قاليباف که سعي بليغ داشتند سپاسگزاريم و بالاتر از همه و بيشتر از همه، از شما همسايههاي بزرگوار، هم سپاسگزاريم هم توقّع داريم، روزي که اين مسجد به حرف ميآيد فقط از شما شفاعت کند؛ مبادا ـ خداي ناکرده ـ اين به حرف بيايد بگويد فلان همسايه مسجد بود و نيامد! اين ستونها اين زمان و زمين، اين مکان، اينها چيز ميفهمند. «مرا زنده پندار چون خويشتن»،[33] اينها چيز ميفهمند، در قيامت شکايت ميکنند،[34] در قيامت شفاعت ميکنند. اميدواريم از همه ما شفاعت بکنند.
از برادران و خواهران حقشناسي ميکنيم و از خداي سبحان مسئلت ميکنيم آنچه خير و صلاح و فلاح است مرحمت کند!
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
﴿قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ٭ اللَّهُ الصَّمَدُ ٭ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ ٭ وَ لَمْ يَكُن لَهُ كُفُواً أَحَدٌ﴾.
خدايا! نظام ما، رهبر ما، مراجع ما، دولت و ملت و مملکت ما، جوانهاي ما، همه را در سايه امام زمان حفظ بفرما!
مشکلات اقتصاد و ازدواج جوانها را در سايه لطف وليّات برطرف بفرما!
خطر سلفي و تکفيري و داعشي را به استکبار و صهيونيسم برگردان!
کشور وليّ عصر را تا ظهور آن حضرت از هر خطري محافظت بفرما!
روحانيت معزّز و معظّم مخصوصاً بزرگواران حاضر در مجلس را جزء اولياي الهي قرار بده!
توفيق بهرهوري از اين بزرگواران را به همگان مرحمت بفرما!
«غفر الله لنا و لکم و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته»
#ذی_الحجه
#عید_قربان
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
«الحمد لله رب العالمين و صلّي الله علي جميع الأنبياء و المرسلين سيما خاتمهم و أفضلهم محمّد صلّي الله عليه و آله و سلّم و اهل بيته الأطيبين الأنجبين سيما بقية الله في العالمين بهم نتولّي و من أعدائهم نتبرّء إلي الله. اللهمّ صلّ و سلّم علي ائمة المسلمين علي بن ابيطالب و الحسن و الحسين سيّدي شباب اهل الجنّة و علي بن الحسين و محمد بن علي و جعفر بن محمد و موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمد بن علي و علي بن محمد و الحسن بن علي و الحجة القائم المنتظر المهدي صلواتک عليه و عليهم اوصِيکُم وَ نَفسِي بِتَقوَي الله».
اميدواريم اين بحثها که مربوط به تقوا بود در خطبه اوّل و همچنين در خطبه دوم در خود گوينده اثر کند اوّلاً و بزرگواران شنونده متّعظ بشوند ثانياً که ﴿لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَي التَّقْوَي﴾.
جريان عيد قربان، اصل قرباني و حج، از يادگارهاي ابراهيم خليل و دودمان او(عليهم الصلاة و عليهم السلام) است. قرآن کريم بعد از اينکه سنّت ابراهيم را بازگو فرمود، به ما فرمود بايد تأسّي بکنيد در بخشهاي فراوان؛ يکي از بخشهاي اساسي که شما بايد به ابراهيم خليل(سلام الله عليه) تأسّي بکنيد آن تبرّي از مشرکين است. سنّتهاي فراواني قرآن کريم از خليل حق ياد کرده است، ولي در بخش برائت از مشرکين فرمود شما به اينها تأسّي کنيد، ﴿إِذْ قالُوا﴾ به اعدائشان، به مخالفين، ﴿إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُم﴾.[18] اين برائت از مشرکين که در سرزمين وحي انجام ميشد و اميدواريم به بهترين وجه بعدها انجام بشود، عمل به همين دستور قرآن کريم است. بعد از جريان «خليل من همه بتهاي آزري بشکست»[19] جريان حج رسمي شد. الآن ما در بين اين دوازده ماه، يک ماه را به عنوان حج و حِجّه ميشناسيم و آن ذي الحجّة است؛ ولي در گذشت زمان، دوازده ماه را به عنوان حجّ ميشناختند. وقتي ميخواستند بگويند پنج سال، ميگفتند پنج حج! وقتي موساي کليم و شعيب(سلام الله عليهما) عقد اجاره ميبندند به جاي اينکه بگويند هشت سال، ميگويند هشت حج، ﴿ثَمَانِيَ حِجَجٍ﴾،[20] وقتي گفتند هشت حج؛ يعني هشت سال. از بس جريان حج بعد از خليل حق شهرت جهاني در بين پيروان وحي پيدا کرد که به جاي اينکه بگويند يک سال، ميگفتند يک حج. اين عظمت حج است! در جريان حج، ذات اقدس الهي صريحاً ميزبان است، عدهاي هم مهمان او هستند. آل سعود الآن گرفتار يک مغالطه است، آل سعود خيال کرد کعبه نظير آنچه در تخت جمشيد ايران است، جزء ميراث فرهنگي ايران و ايرانزمين است کعبه هم اين چنين است! آل سعود خيال کرد کعبه نظير اهرام مصر است، او بايد بداند و بفهمد که نه مِلک احدي است نه مُلک احدي! اين سرزمين اين کعبه اين بيت، «عتيق» است، «عتيق» يعني آزاد از تملّک هر کسي. اين از روز ازل مِلک کسي نبود، هيچ کس مالک اين منطقه نبود و خليل حق و ذبيح الهي به فرمان ذات اقدس الهي، اين کعبه را اين خانه را اين ديوارها را سانتيمتر به سانتيمتر به قصد قربت ساختند. ببينيد قرآن وقتي کيفيت کعبهسازي اين خليل و ذبيح را ذکر ميکند شنيديد غالباً اين کارگرها اين بنّاها اينها ذکرهايي زير لب زمزمه دارند، آنکه متعهّد است يا آيات و روايات را زير لب زمزمه ميکند يا اشعار سودمند را. آنکه بيهودهگراست يا ترانه ميخواند يا تصنيف ميخواند خيال ميکند اين خستگياش را رفع ميکند! به هر حال کارگر زير لب زمزمهاي دارد، زمزمه اين بزرگوار خليل حق، آن بزرگوار ذبيح حق، در قرآن کريم به اين صورت آمده است: ﴿وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا﴾،[21] ﴿رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا﴾؛ تکتک اين سنگها، تکتکها اين مَلاتها، تکتک اين جاگذارها ﴿رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا﴾؛ چون به صورت فعل مضارع ذکر ميکند. اين فعل مضارع غير از فعل ماضي است، نه اينکه اين چنين گفتهاند، نخير! ﴿وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا﴾، ﴿رَبَّنَا﴾، ﴿رَبَّنَا﴾، ﴿رَبَّنَا﴾؛ يعني در حال ساختار آنچه در زير لب زمزمه داشتند، ﴿رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا﴾ بود، اين شده کعبه و قرآن کريم هم فرمود اين بيت، «عتيق» است: ﴿وَ لْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ﴾.[22] سال 68 که آن حادثه تلخ رخ داد، مقالتي نوشته شد که عصاره آن مقاله اين است که آل سعود بايد بفهمد کعبه مثل تخت جمشيد ايران نيست مِلک کسي نيست، کعبه مثل اهرام مصر که مِلک مصر بود اين نيست، اين برای آل سعود نيست، اين برای مردم حجاز نيست، اين برای عربستان نيست، اين «بيت الله» است اين آزاد است؛ پس آنها مالک نيستند.
تدبير و مديريت و نگهباني و نگهدارياش هم برای اينها نيست طبق بياني که فرمود: ﴿إِنْ أَوْلِياؤُهُ إِلاّ الْمُتَّقُونَ﴾؛[23] حتماً اين بياني که فرمودند بايد حقيقتياب پيدا بشود، هم حقيقتياب در آن بخش اوّل و دوم پيدا بشود هم در حادثه تلخ منا که جزء اخير است؛ هم بايد حقيقتياب، مفسّر قوی پيدا بشود که «الکعبة ما هي»؟ يک وقت خواستند کعبه را مزين کنند با پرنيان و اطلس! حکيم سنايي فرمود که چرا به دنبال ابريشم ميگرديد؟ چرا به دنبال استبرق ميگرديد؟
كعبه را جامه كردن از هوس است ٭٭٭ يای بيتي جمال كعبه بس است[24]
شما ميخواهيد با استبرق و پرنيان کعبه را مزين کنيد، با طلا کعبه را زينت کني، همين سنگ سياه يک زيور دارد و آن کلمه «ياء» ضمير است، يک «ياء» دارد که اين «ياء» زيور آن است که خدا فرمود: ﴿أَن طَهِّرَا بَيْتِيَ﴾.[25]
كعبه را جامه كردن از هوس است ٭٭٭ يای بيتي جمال كعبه بس است
همين يک «ياء» را خدا به ما هم دارد؛ اما ما به دنبال سنگ و گِل ميگرديم. مگر نفرمود: ﴿نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي﴾![26] مگر ما را از خودش ندانست؟ مگر اين «ياء» شرَفبخش را به ما نداد؟ مگر اين «ياء» زيور و استبرق و حرير ما نيست؟ مگر نفرمود اگر اين «ياء» را شما حفظ کرديد من شما را به بهشتي ميآورم ﴿عَلَي فُرُشٍ﴾[27] متّکي هستيد که ﴿بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ﴾؛ بهترين فرشهاي دنيا ابريشم است، ما از ابريشم گرانتر نداريم. فرمود فرشهايي که زير پاي بهشتيهاست، يک ابره و يک آستر دارد، ابره او که گرانبهاتر از آستر است چيست؟ شما نمونهاش را نديديد که من بگويم! اما آسترش ابريشم است. «بطائن» جمع «بطانه» است، «الظهارة ابره دان و البطانة آستر»؛[28] آسترش فرمود استبرق است ابرهاش چيست؟ خدا ميداند! اينها زير پاي شماست. آن وقت حيف اين معنا نيست که انسان مسجد را رها کند مسجدي نباشد طهارت نداشته باشد قداست نداشته باشد!؟ او که نميخواهد بپوسد، ميخواهد از پوست به در بيايد اين حرف قرآن است فرمود شما مگر ميخواهيد بپوسيد؟ مگر مرگ پوسيدن است؟ آنکه خيال ميکند مرگ پوسيدن است راه ديگري دارد، ولي شما ميخواهيد از پوست دربياييد. اگر مرگ آخر خط بود، بگو من هر چه ميخواهم لذّت ببرم، اما مرگ معبَر است، امروز از روزهاي مخصوص زيارت سالار شهيدان است حسين بن علي بن ابيطالب(عليه افضل الصلواة المصلّين) چه کرد؟ ببينيد وقتي که آن تير آمد از طرف عمر سعد ملعون «أَقْبَلَتِ السِّهَامُ مِنَ الْقَوْمِ كَأَنَّهَا الْقَطْر»؛[29] مانند قطرات باران تير به طرف اردوي حسين ميآمد، در اين مقطع حضرت مرگ را معنا کرد، فرمود: «صَبْراً بَنِي الْكِرَامِ فَمَا الْمَوْتُ إِلَّا قَنْطَرَةٌ»،[30] مرگ پوسيدن نيست آقايان! مرگ از پوست به در آمدن است، يک؛ مرگ فرمود پلي است زير پاي شما؟ حضرت نفرمود فقط صبر کنيد، مرگ را تفسير کرد فرمود: «صَبْراً بَنِي الْكِرَامِ فَمَا الْمَوْتُ إِلَّا قَنْطَرَةٌ»، اين پل شماست! از اين پل بگذريد همه خبرها آن طرف است، «صَبْراً بَنِي الْكِرَامِ فَمَا الْمَوْتُ إِلَّا قَنْطَرَةٌ تَعْبُرُ بِكُمْ».
بنابراين اين «ياء» اگر جمال کعبه بس است جمال ما هم هست، گفت: ﴿نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي﴾؛ کم مقامي نيست؛ قرآن کريم دارد وقتي مؤمن رحلت ميکند فرشتگان فراواني به پيشگاه او و در بستر او حاضر ميشوند عرض سلام ميکنند: ﴿الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلاَئِكَةُ طَيِّبِينَ﴾،[31] ﴿سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ﴾،[32] که در بخش ديگر است. فرمود محتضر وقتي مؤمن باشد فرشتهها در کمال ادب به پيشگاه او ميآيند سلام عرض ميکنند؛ در بخش ديگر دارد درهاي بهشت باز است فرمود بفرماييد! اين مقام کم است؟ حيف نيست انسان اين را به بيگانه بفروشد؟ مسجد جاي اين حرفهاست.
بنابراين جريان حج از ديرزمان بود. جريان کعبه به عنوان بيت عتيق هست؛ منتها آل سعود اين تفکر وهابيت خيال کرده که اين مثل تخت جمشيد ايران است، خيال کرد مثل اهرام مصر است، خيال کرد که آثار فرهنگي آنهاست، اينها بيگانهاند، فرمود اين مِلک کسي نيست، يک؛ تحت مُلک و سلطه کسي نيست، اين دو؛ آن کشتار بيرحمانه 1368، اين هم 1394 که اميدواريم ذات اقدس الهي اين بيت شريف را از شرّ آل سعود آزاد کند و شهداي شهريور؛ چه هفده شهريور چه قبل از آن، و شهداي منا و شهداي سال 1368 همه را مشمول لطف ويژه وليّ عصر قرار بدهد! با انبيا و اوليا محشور بفرمايد! به خانوادههاي معزّز و معظّم و مکرّم شهدا، صبر جميل و اجر جزيل مرحمت بفرمايد! تا اينها بدانند که آنها در روح و ريحاناند شهيد در روح و ريحان است، هيچ نگراني ندارد. بنابراين آنچه اين سالها ميگذرد از دست همين غارتگران بينالملل است همين خائنان منطقه خاورميانه است و همين مزدوران داخلي و حاميان جنگهاي نيابتياند که ما اميدواريم به برکت قرآن و عترت روزي فرا برسد که مکه، مدينه، حرمين آزاد بشوند.
پی نوشت ها
[1]. سوره اسراء، آيه1.
[2]. گنجور، نظامی، خمسه، شرف نامه، شرف نامه، بخش ۴ ـ در معراج پيغمبر.
[3]. كشف الأسرار و عدة الأبرار، ج2، ص676.
[4] . الخصال، ج2، ص409 و 410.
[5] . ر.ك: كشف المحجة، ص 78.
[6]. سوره توبه، آيه108.
[7]. سوره احزاب، آيه33.
[8]. سوره انسان، آيه21.
[9]. سوره الرّحمن، آيه46.
[10]. مجمع البيان في تفسير القرآن، ج10، ص623.
[11] . ديوان اشعار سعدی، غزل شماره61.
[12] . ديوان اشعار سعدی، غزل شماره6.
[13] . سوره انسان، آيه8.
[14] . الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، ج4، ص668.
[15] . الأمالی(للصدوق)، النص، ص170.
[16]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج2، ص654.
[17]. سوره اخلاص، آيات1ـ4.
[18] . سوره ممتحنه، آيه4.
[19]. ديوان سعدي، غزل40؛ «دگر به روي کَسم ديده بر نميباشد ٭٭٭ خليل من همه بتهاي آزري بشکست».
[20] . سوره قصص، آيه27.
[21] . سوره بقره، آيه127.
[22] . سوره حج، آيه29.
[23] . سوره أنفال، آيه34.
[24]. سير العباد الي المعاد(سنايي ـ چاپ تهران)، ص101.
[25] . سوره بقره، آيه125.
[26] . سوره حجر، آيه29؛ سوره ص، آيه72.
[27] . سوره الرّحمن، آيه54.
[28] . نصاب الصبيان
[29]. اللهوف علي قتلي الطفوف(فهري)، ص100.
[30]. معاني الأخبار، ص289.
[31] . سوره نحل، آيه32.
[32]. سوره زمر، آيه73.
[33] . نظامی، خمسه، شرف نامه، بخش6 ـ در حسب حال و انجام روزگار؛ «مرا زنده پندار چون خويشتن *** من آيم به جان گر تو آيی به تن »
[34] . بحار الانوار، ج7، ص222؛ «يجِىءُ يَومَ القِيامَةِ ثَلاثَةٌ يَشكُونَ: اَلمُصحَفُ وَالمَسجِدُ وَ العِترَةُ».
بسم الله الرحمن الرحیم
در کتاب شریف بحارالانوار ، علامه مجلسی نقل نموده اند که محمد بن حسین از علی بن مهزیار روایت کرده است که گفت: من بر حضرت امام هادی علیه السلام وارد شدم و آن جناب ابتدا به سخن نمود و با من به زبان فارسی تکلم نمود.
📚زندگانی عسکریین، به نقل از بحارالانوار،ص74
همچنین مرحوم قطب الدّین راوندی و ابوحمزه طوسی به نقل از ابوهاشم جعفری حکایت کند :
روزی از روزها به محضر مبارک حضرت ابوالحسن هادی صلوات اللّه علیه وارد شدم و پس از عرض سلام نشستم .
پس از گذشت لحظاتی ، حضرت با من به زبان هندی صحبت فرمود؛ ولی من نتوانستم پاسخ فرمایشات وی را بدهم ، چون به زبان هندی آشنا نبودم . در همین اثناء ، متوجّه شدم که ظرفی پُر از سنگ ریزه در کنار امام علیه السلام قرار دارد ، حضرت یکی از آن ریگ ها را برداشت و درون دهان مبارکش نهاد و آن را مقداری مکید و سپس همان ریگ را به من عطا نمود و فرمود داخل دهان خود بگذار .
دستور حضرت ، آن ریگ را داخل دهان خود نهادم و قبل از آن که از محضر شریف آن حضرت مرخّص شوم ، حالتی را در خود احساس کردم ، مثل این که می توانم غیر از عربی هم سخن بگویم و در همان موقع به هفتاد و سه زبان ، سخن گفتن را فرا گرفتم که یکی از آن ها زبان هندی بود .
📚برگرفته از کتاب چهل داستان و چهل حدیث از امام هادی (ع ) نوشته آقای عبدالله صالحی
توسل به امام هادی علیه السلام در شدائد و گرفتاری ها اهمیت زیادی دارد. بر اساس روایات، شخصی گرفتار آمد و به حضرت عرض کرد من گرفتارم و از نظر فقر خیلی رنج می برد. از حضرت خواست که واسطه شود پیش فلان شخصی که غنی بود تا مشکلش حل شود. حضرت فرمودند که درست می شود انشاءالله؛ مشکل آن شخص حل شد و بعد از مدتی که آمد با چهره ای باز نزد حضرت مشرف شد.
وی با تأکید بر این که امام هادی علیه السلام در زمان مماتشان نیز همینگونه هستند، گفت: امام هادی علیه السلام فرمودند: اگر کسی به زیارت من بیاید و در حرم من دعا بخواند، من از خداوند خواسته ام خدای متعال او را رد نکند و این دعا در مفاتیح، در آداب زیارت امام هادی علیه السلام نقل شده است.
حتی نیاز نیست کنار قبر حضرت حاضر شد
در زمان امام هادي علیه السلام شخصى نامهاي نوشت از يکي از شهرهاي دور، نامهاي نوشت که آقا من دور از شما هستم. گاهي حاجاتي دارم، مشکلاتي دارم، به هر حال چه کنم؟ حضرت در جواب ايشان نوشتند: «إِنْ كَانَتْ لَكَ حَاجَةٌ فَحَرِّكْ شَفَتَيْك » لبت را حرکت بده، حرف بزن. بگو. ما دور نيستيم.
📚(بحارالانوار/ج53/ص306)
بد نیست یک حدیث هم از حضرت بگوییم و ان شاء الله عمل کنیم
قالَ الا مامُ اءبو الحسن ، علىّ الهادى صلوات اللّه و سلامه عليه :
1- مَنِ اتَّقىَ اللّهَ يُتَّقى ، وَمَنْ اءطاعَ اللّهَ يُطاعُ، وَ مَنْ اءطاعَ الْخالِقَ لَمْ يُبالِ سَخَطَ الْمَخْلُوقينَ، وَمَنْ اءسْخَطَ الْخالِقَ فَقَمِنٌ اءنْ يَحِلَّ بِهِ سَخَطُ الْمَخْلُوقينَ.
ترجمه :
فرمود: كسى كه تقوى الهى را رعايت نمايد و مطيع احكام و مقرّرات الهى باشد، ديگران مطيع او مى شوند.
و هر شخصى كه اطاعت از خالق نمايد، باكى از دشمنى و عداوت انسان ها نخواهد داشت ؛ و چنانچه خداى متعال را با معصيت و نافرمانى خود به غضب درآورد، پس سزاوار است كه مورد خشم و دشمنى انسان ها قرار گيرد.
👌👈نکته اینجاست که قدرت های بزرگ دنیا هیچ هستند.ابر قدرت خداست و امام راحل با تکیه بر تقوا بود که از دنیا نترسید و فرمود امریکا هیچ غلطی می تواند بکند.اگر امروزه دولت و رئیس جمهور این تقوای سیاسی را رعایت نکردند از محبوبیت آنها کاسته و مردم با آنها دشمن شده اند
#ذی_الحجه
#اهل_بیت
#امام_هادی
#تقوا
#سیاسی
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
May 11
🌸ولایت امیرالمومنین علی (علیه السلام)🌸
رسول خدا(صلّی الله علیه وآله وسلم )می فرماید: خداوند بلند مرتبه برای برادرم علی بن ابی طالب(علیهماالسلام )فضایلی قرار داده که از شدت بسیاری، به شماره در نمی آید. هر که فضیلتی از فضایل او را بخواند و به آن اقرار داشته باشد، خداوند از گناهان گذشته و آینده او در می گذرد و هر که یکی از فضایلش را بنویسد، تا آنگاه که اثری از آن نوشته باقی باشد، فرشتگان پیوسته برایش استغفار م یکنند و هر که فضیلتی از فضایل او را بشنود، خداوند آن دسته از گناهانش را که از راه گوش کسب کرده، می بخشاید و هر که به نوشت های از فضایل او نظر افکند، خداوند گناهان چشم او را می آمرزد. سپس فرمود: نگاه کردن به علی بن ابی طالب علیه السلام عبادت است و خداوند ایمان هیچ بند های را نمی پذیرد جز به ولایت او و برائت از دشمنان او. 📚(بحارالأنوار229/26 ح 10)
👈رسول خدا(صلّی الله علیه وآله وسلم )می فرماید:
اگر باغها قلم شوند و دریا مرکب شود و جنّیان حسابگری کنند و آدمیان بنویسند، نمی توانند فضایل علی بن ابی طالب علیه السلام را جمع آورند و برشمرند 📚(بحارالأنوار 49/40، به نقل از مناقب خوارزمی)
👈عایشه از زنان پیامبر(ص) بود که در جنگ جمل در مقابل امیرالمومنین (ص) ایستاد.
از عایشه روایت میکندکه گفت:رسولخدا (ص)فرمود:یاد علی (ص) عبادت خداست .
جمیع بن عمیر گوید که بر عایشه وارد شدم،پس به او گفتم:محبوبترین مردم نزد پیامبر اکرم (ص) چه کسی است؟گفت:اما از مردان پس علی و اما از زنان پس فاطمه.📚( حاکم در المستدرک،ج 3،ص 154 و.157)
از عایشه در مورد علی(ع)سؤال کردم،عایشه گفت:او بهترین انسان است،و در این مطلب شک و تردید نمیکند مگر کافر. (ابن عساکر در شرح حال امام علی علیه السلام از تاریخ دمشق)
👈رسول اکرم (ص) : به آن خدایی که جانم در دست قدرت اوست آدم (ع) مستحق بخشش خداوند قرار نگرفت و توبه او قبول نشد مگر به واسطه اقرار به نبوت من و ولایت علی بن ابیطالب (ع) پس از من به خدایی که جانم در دست اوست ، ابراهیم (ع) ملکوت آسمانها و زمین را ندید و خلیل حضرت حق نشد مگر به واسطه اقرار به پیغمبری من و جانشینی علی (ع) پس از من، و به آن خدایی که جانم در دست اوست موسی(ع) مستحق تکلم و سخن گفتن با خداوند نشد و عیسی (ع) مایه عبرت و پیغمبری نشد مگر به واسطه اقرار به نبوت من و ولایت علی (ع) به خدا قسم هیچ یک از پیغمبران به مقام پیغمبری نرسیدند مگر پس از اعتراف و شناسائی نبوت من و اقرار به ولایت علی بن ابیطالب (ع) و یازده فرزند از نسل مبارک او به عنوان وصی و جانشینان من. 📚 تفسیر جامع جلد 1 صفحه 88
👈مفضّل بن عمرگوید : در محضر امام صادق (ع) از آیه مبارکه إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ (بدرستى که ما آن (قرآن) را در شب قدر فرو فرستادیم ) ( سوره قدر آیه 1 ) سخن به میان آمد ، فرمود: چقدر برترى آن بر سوره هاى دیگر آشکار است! گوید: عرضه داشتم : برترى آن چه میباشد؟ فرمود: در آن شب ولایت امیر المؤمنین علی ( علیه السّلام ) نازل شده ، گفتم : در شب قدرى که ما آن را در ماه رمضان امید داریم؟ فرمود: آرى شبى که در آن شب آسمانها و زمین اندازه گیرى شده، و ولایت امیر المؤمنین علیه السّلام در آن تقدیر و معیّن شده است. 📚معانی الاخبار جلد 2 صفحه 250
#امام_علی
#اهل_بیت
#ذی_الحجه
#عید_غدیر
کانال ره توشه مبلغین
ارائه ی محتوای تبلیغی در تمام ایام سال با سبکی متفاوت
@mobaleqin20
هدایت شده از سفیر
مربی یار.apk
17.44M
👨اولین و جامعترین برنامه تبلیغی کودکان و نوجوانان👶
👌بسیار عالی وکاربردی با محیط گرافیکی زیبا🌀
دیگه در اجرا برای کودک و نوجوان راحت باشید ✌️
مبلغین از دست ندید 💯💯
پیشنهاد دانلود👌👌
سلام علیکم
با عرض پوزش از مبلغین گرامی
به دلیل مشکل نت منبر ولادت امام کاظم(علیه السلام) امروز ارسال شد
امیدوارم مورد استفاده قرار گیرد
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز چند خاطره از امام کاظم میگویم. چون حیف است که ما شیعیان از این خاطرات مطلع نباشیم.
زندگی موسی بن جعفر: مادرش کنیز بود. این خودش یک درس است که اگر خداوند به یک کنیز برکت بدهد مادر موسی بن جعفر میشود و همانگونه که مادر حضرت مهدی هم کنیز بود، همانگونه که مادر حضرت اسماعیل هم کنیز بود، مهم نیست که چه کسی کنیز است و چه کسی آزاد است. مهم این است که خدا به چه کسی نظر کند. اسم مادرش حمیده یعنی پسندیده بود. همینکه امام صادق او را دید فرمود: «حَمِیدَةُ مُصَفَّاةٌ مِنَ الْأَدْنَاسِ کَسَبِیکَةِ الذَّهَبِ»(کافى، ج1، ص477) زن پاکی بود. خوش قلب بود.
اما اینکه میگویند امام کاظم چون «کاظم» یعنی «فرو دادن» امام خیلی از بنی عباس زجر کشیده و غصه خورده بود. حضرت سالها در زندان بود، البته برای حق به زندان رفتن اشکال ندارد. شیر را به خاطر ارزش و قدرتش در قفس میاندازند. یک وقت انسان مجرم است و زندان میرود و یک وقت هم پاک است و به زندان میرود. یوسف هم زندان رفت. امام هم به جرم پاکی به زندان افتاد. خدا آیت الله مطهری را رحمت کند. بحثی دارد پیرامون کسانی که به جرم پاکی به زندان رفتند.
امام کاظم(ع) مدت زیادی از عمرش را در زندان بود. انگشتری داشت روی آن نوشته بود «حَسْبِیَ اللَّهُ» «نَقْشُ خَاتَمِ أَبِی الْحَسَنِ ع حَسْبِیَ اللَّهُ»(کافى، ج6، ص473) تنها خدا مرا کافیست. امامان ما روی انگشترانشان چیزی نوشته بودند که این کلمات رمز و اشاره بود. روی انگشتر حضرت کاظم تصویر یک ماه شب اول هم بود. ماه هلال رمز این است که بالاخره شما هر چقدر میخواهید ما را زندان کنید. روزگاری این هلال ماه، بدر خواهد شد. وقتی حضرت مهدی ظهور کند، یک گل ریز روی انگشترش خواهد بود. یعنی عاقبت و پیروزی با ماست. در زمان تقیه اسمها رمزی بود. مثلا نمیتوانستند بگویند امام صالح فرموده است، بلکه میگفتند عبد صالح فرموده است.
ارتباط شیعیان با امام کاظم
در زمان امام کاظم بعضی از شیعههای خالص که میخواستند سؤال کنند، تحت عنوان خیار فروشی یک سبد خیار به سر گرفتند و زمانی که میدیدند مامورین نیستند، کنار زندان میآمدند و سوال میکردند و امام کاظم جواب ایشان را میداد. ایشان در عبادت شبها را تا صبح و صبحها را تا طلوع فجر عبادت میکرد. ابو حنیفه که یکی از رهبران مهم اهل سنت است. میگوید وارد خانه امام ششم شدم. یک پسری را دیدم و از او سوال کردم. دیدم عجب جوابهای علمی به من میدهد. گفتم تو چه کسی هستی؟ گفت من پسر امام صادق هستم. ابوحنیفه ازعلم امام کاظم تعجب کرد.
یک روزهارون الرشید به امام کاظم گفت: میخواهی فدک را به تو بدهم؟ گفت: نه! هارون الرشید گفت: خواهش میکنم بیا فدک را پس بگیر. فدکی را که برای حضرت زهرا بود هارون الرشید میخواست پس بدهد. امام کاظم فرمود: اگر میخواهی پس بدهی باید با حدودش آنرا پس بدهی. گفت حدودش چیست؟ گفت تا سمرقند، تا آفریقا. یعنی تمام مناطق مسلمان نشین حدود فدک است. اگر بناست فدک را تحویل بدهی باید حکومت را رها کنی. هارون الرشید عصبانی شد و بلند شد و گفت: پس برای من چه گذاشتی؟ امام گفت: هیچ! اگر بنا است حکومت را پس بدهی، باید تمام حکومت را پس بدهی.
محدثین میگویند که گاهی امام کاظم در مدینه و در مسجد پیغمبر میآمد و سر به سجده میگذاشت و مناجات میکرد. یکی از جملات مناجاتش این است: «اللَّهُمَّ عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِکَ فَلْیَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِکَ یَا أَهْلَ التَّقْوَى وَ أَهْلَ الْمَغْفِرَة»(إقبالالأعمال، ص56) تا نیمه شب این جمله را تکرار میکرد. یعنی خدایا اگر گناه از طرف من بزرگ است عفو از طرف تو خوب است. بخشش تو از گناه من بیشتر است.
یک روز یک نفر خدمت امام کاظم آمد. امام فرمود: «سال آخر عمرت است، کمی عبادت کن و بیشتر به خودت توجه کن. ایشان ناراحت شد. امام فرمود: «نه! شما از شیعیان ما هستی و اهل بهشتی، اما یک خورده مواظب خودت باش. »
وارد سال شدیم. پارسال سال آخر عمر خیلیها بود و امسال هم ممکن است سال آخر عمر خیلیها باشد. شاعر میگوید: چه عروسیهایی که دارند آرایش میکنند که خانه شوهر ببرند، ولی همین عروس خانم کفنش را در کارخانه میبافند و خودش هم خبر ندارد. انسان خوب است همیشه برنامه هایش یک جوری باشد که نسبت به حق مردم و حقوق جامعه مراعات داشته باشد. یکی از دوستان نماینده میگفت که در پاکستان انسان مسلمانی را دیدم که گاری را به خودش گرفته بود و میکشید و روی گاری گاو بار کرده بودند. در دنیا میلیونها گرسنه هستند. میلیونها برهنه هستند.
از خویش و قومهای عمر یک نفر با امام کاظم خیلی بد حرف میزد. بسیار بد صحبت میکرد. طرفداران امام کاظم گفتند: آقا این جسارت میکند، بگویید ما برویم خفهاش کنیم. امام فرمود: نه من ترتیب کار ایشان را میدهم. یک روز حضرت سوار الاغی شد و به سراغش رفت. آن آقا بیرون شهر کشاورزی میکرد. تا امام کاظم را دید گفت: نیا! نمیخواهم بیایی و کشاورزیام را از بین بردی. امام کاظم به او گفت: چقدر میخواهی سود کنی؟ گفت: من دویست درهم سود میکنم. امام گفت: بیا آقا این سیصد درهم. حالا احوال شما خوب است؟ یک هجوم اخلاقی ببرید و کدور تها را از بین ببرید. از امام صادق پیام بگیرید. قرآن میگوید دعای مومنین این است که خدایا در دل ما کینه هیچ مسلمانی را قرار نده. حیف است درختها گل کنند و ما گل نکنیم.
یک مردی بود که هم سیاه بود و هم زشت. حدیث داریم هرکس یک کسی را مسخره کند نمیمیرد تا اینکه کسی مسخرهاش کند. سر به سر کسی نگذارید و دل کسی را نسوزانید. شخص سیاهی بود که هم سیاه بود هم زشت. کسی به او محل نمیگذاشت. امام کاظم رسید. سواره بود پیاده شد و نشست. گفت: حالت خوب است؟ کاری نداری؟ شخصی به امام گفت: اینها کی هستند؟ امام فرمود: «عَبْدٌ مِنْ عَبِیدِ اللَّهِ وَ أَخٌ فِی کِتَابِ اللَّهِ وَ جَارٌ فِی بِلَادِ اللَّهِ»(تحفالعقول، ص413) بنده خداست. «وَ أَخٌ فِی کِتَابِ اللَّهِ» برادر من است. «وَ جَارٌ فِی بِلَادِ اللَّهِ» همسایه ما است. دین ما یکی است. شاید هم فردا من به او نیاز داشتم. قرآن میگوید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ»(حجرات/11) مسخره نکنید شاید همانکه مسخره میکنید از تو بهتر است «وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ» خواهر شما هم مسخره نکن. شاید آن خواهر از تو بهتر باشد.
آزادی و بندگی
یک روز امام کاظم از مسیری میرفت. دید در یک خانه خیلی بزن و بکوب است. یک کنیزی ایستاده بود. به امام گفت: صاحب این خانه بنده آزاد است. امام گفت: درست است آزاد است اما اگر بنده بود، یک مقدار حیا میکرد. انگار هیچ قیامت و حساب و کتابی نیست. برو به او بگو اگر برده بود هیچ گاه این کارها را نمیکرد. کنیز رفت و جمله اما را به او گفت. تحت تاثیر قرار گرفت. داخل کوچه دوید و به امام کاظم گفت: معذرت میخواهم! همین الان میروم و بساط عیاشی را برمی چینم. چون پابرهنه در کوچه دوید و امام کاظم را دید. از آن وقت به بعد همیشه پابرهنه راه میرفت، به احترام اینکه آن چند مترپا برهنه او را از حالت عیاشی نجات داده بود. با اینکه این آقا در شهر بغداد به مرد عاقلی مشهور بود و آدم بدی هم نبود، آدم مهم متفکری بود. ولی چون پابرهنه دوید و امام را پیدا کرد و عذرخواهی کرد. تا آخر عمرش بابرهنه راه رفت.
(در جامعه بالاخره همه باید یک کاری بکنند، کشاورزی، کار فکری، کار بازویی، محصل باشد، معلم باشد و. . . کسانی اگر احساس میکنند در مملکت نقشی ندارند، اینها عمرشان را تلف کرده اند) قرآن میگوید: «إِنَّ الْخاسِرینَ الَّذینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلیهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ»(زمر/15) کسی که جوانیاش را میدهد و هیچ خطی را دنبال نمیکند، باخته است.
امام کاظم کشاورزی میکرد، یک روز گفتند: آقا شما چرا کشاورزی میکنی؟ فرمود: من چه کسی هستم؟ امام کاظم هستم؟ از من بهتر امیرالمومنین کشاورزی میکرد. از امیرالمومنین بهتر رسول خدا کشاورزی میکرد. فاطمه زهرا در خانه کار میکرد. و امام کاظم از پول خودش هزار برده را آزاد کرد. بارها پیاده به مکه رفت. امام کاظم سحرها در خانه فقرا غذا میداد. بعد از شهادت امام کاظم متوجه شدند که آن کسی که در خانهها را همچون امیرالمومنین میزد، امام کاظم بوده است. «کلهم نور واحد»
ما کسانی را که حدیث نقل میکنند، باید معرفی کنیم. چون بعضی بد هستند و بعضی خوب هستند. ما حدود 17، 18 نفر داریم که اگر حرف از دهن اینها بیرون بیاید خود حرف ارزش دارد. گرچه ما نفهمیم این حرف از چه کسی و از کجاست. آخر گاهی وقتها یک بچه میاید و میگوید: فردا تعطیل است. ما میگوییم چه کسی به تو گفته است؟ اما یک وقت رئیس جمهور و یا وزیر گفته که فردا تعطیل است. دیگر نمیگوییم: چه کسی به تو گفته است؟ ما در حدیث شناسان یک جمعی داریم که به آنها اصحاب اجماع میگویند. یعنی اینها اگر حرف بزنند دیگر لازم نیست بگوییم چه کسی گفته است. حرفشان سکه است. از اینهایی که حرفشان سکه است، شش نفرشان شاگردان و تربیت شدگان امام کاظم هستند.
ولی بساط حکومت خیلی فریب میداد. همیشه در کنار هر چیز حقی یک چیز قلابی هم درست میکنند. اگر یک چیزی قلابی بود پیداست که حقیقیاش هم هست. مثلا چون آخوند خوب داریم، آخوند قلابی هم داریم. چون پول اصلی داریم پول قلابی هم درست میکنند. ما امام خوب داریم، اما حکومت امام را برداشت و برادر امام کاظم را به نام عبدالله افتح با سلام و صلوات خواست که امام کند. یک نفر بعد از شهادت امام صادق آمد و گفت: امام ما کیست؟ او را به خانه عبدالله افتح بردند. آن مرد هر چه سوال کرد، جوابی نشنید و بیرون آمد. در فکر فرو رفت که خدایا امام ما چه کسی است؟ من پستان خواستم، پستانک دهن من گذاشتند. امام حقیقی کیست؟ بالاخره یک مردی آمد و ترسید بگوید که امام حقیقی امام کاظم است. یک چشمک زد و آن مرد هم پشت سر او رفت. همینطور که رمزی میرفتند، یک جایی از او جدا شد. همینکه جدا شد یک کنیزی گفت: آقا بیا اینجا! خلاصه با یک تاک تیکی به خانه امام کاظم رفت و سوالاتش را کرد. گفت: بله امام تو هستی! چرا نمیگذارند که آشکار باشی؟ امام گفت: حکومت نمیتواند ما را تحمل کند. چون آنها دینی میخواهند که کاری با آ نها نداشته باشد. امام جمعه باید تسلیم باشد. اگر امام جمعه یک چیزی بگوید که بر میلشان نباشد، سریع هفته بعد او را عوض میکنند.
یک لطیفه بگویم ولی شما نخندید. گفته بودند در میان افراد یک شخصی پیدا میشود به نام مهدی که او دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد. حکومت برداشت نام یکی از بچه هایش را مهدی گذاشت. بعد میگفت این مهدی را کمی پنهانش کنید تا مهدی غایب بشود. بعد گفت: من که پدرش هستم میزنم و میکوبم و زندانها را پر میکنم. هم اموال را میگیرم و هم بی گناهان را میگیرم. بعد از من مهدی حاکم میشود. اموال را بر میگرداند زندانیها را آزاد میکند. تا بگویند: مهدی غائب اوست. چند صد حدیث داریم که شخص رسول خدا فرمود: «رهبران واقعی شما دوازده نفر هستند» اینها برای اینکه امام کاظم و امام صادق را بردارند، آمدند از بنی امیه وارد کردند. ولی هرکاری میکنند با هیچ فرم ریاضی دوازده تا نمیشود.
حتماً قصه خربزه فروش را شنیدهاید. ناصرالدین شاه هر سال به روحانیون افطاری میداد. یک سال یک غلطی کرده بود. روحانیون گفتند امسال اعتراض ما این است که به افطاری شاه نمیرویم. خواستند به ناصرالدین شاه بگویند، ترسیدند که ناراحت بشود و گفتند این زشت است که بگوییم آخوندها دعوت شما را نپذیرفتند. گفتند ما از آسمانها هم باشد آخوند پیدا میکنیم. رفتند تعدادی عمامه درست کردند و سر یک عده گذاشتند. و فقط یک آیت لله میخواستند. یک خربزه فروش بود که هیکل درشت و ریشهای سفیدی داشت. گفتند شما بیا یک عمامه روی سرت بگذار و یک ساعت بنشین. خربزه فروش هم پول را که دید قبول کرد. بالاخره آخوندها و آیت اللههای قلابی آمدند و افطاری خوردند و به شاه گفتند که آقایون روحانی آمدند و افطار کردند و دارند میروند. شاه گفت: نه! بگو صبر کنند من میخواهم آنها را ببینم. گفتند: نه! آقا صلاح نیست شما بیایی. ناصرالدین شاه با اصرار آمد و نشست. افطاری تمام شده بود. فقط یک خربزه مانده بود. ناصرالدین شاه خربزه را که خورد گفت: این خربزهها بی مزه هستند. معلوم است که خربزههای خوبی برای علما تهیه نکردهاند. یک مرتبه آیت الله گفت: باید بیایند دکان خودم. یعنی وقتی آدم آیت الله قلابی درست کرد دیر یا زود لو میرود.
مقابله امام کاظم با خلفا
امام کاظم با خلفا در میافتاد. یک روز منصور دوانیقی آمد پایش را روی زمین کوبید و گفت: از دست این امام صادق چه کار کنم؟ مثل یک استخوان است که در گلوی من گیر کرده است. نه میتوانم قورتش بدهم و نه میتوانم بیرون بیاورمش.
دو برادر خدمت امام رضا آمدند و گفتند: ما مسافر هستیم، نماز ما درست است یا شکسته؟ به یکی فرمود: نماز تو درست و به دیگری گفت: نماز تو شکسته است. گفتند ما دو برادر هستیم که از یک جا آمدهایم. فرمود: تو آمدهای زیارت من امام معصوم! ولی تو آمدی زیارت هارون الرشید! اصلاً سفر تو سفر حرام است و کسی اگر سفرش سفر حرام باشد، نمازش شکسته نیست.
امام کاظم به صفوان گفت: شنیدهام شترهایت را به هارون الرشید اجاره دادهای؟ گفت: برای سفر مکه اجاره دادهام. فرمود: تو راضی هستی که هارون الرشید زنده بماند و تو اجاره شترهایت را از او بگیری؟ همین مقداری که راضی هستی هارون ظالم زنده بماند، همین مقدار گناهکارهستی. او هم رفت و همه شترهایش را فروخت. اگر آدم دید از اموالش سوء استفاده میکنند. خوب است از اول جلویش را بگیرند. کمک به ظلم نکند. اگر آدم میداند که این انگورش مشروبات الکلی میشود، اگر آدم میداند وارثش تارک الصلوة است، بچهاش مارکسیم است، پس برای چه کسی جمع میکند؟
امام کاظم را در زندان شهید کردند. در زندان آقا را شکنجه میدادند. پول دادند به یک زن فاسدی که امام کاظم را گول بزند. وقتی وارد زندان شد عبادت امام را دید شرمنده شد و برگشت. برای اینکه شیعه را شناسایی کنند نگذاشتند جنازه امام کاظم دفن شود. جنازه امام کاظم را روی پل بغداد گذاشتند تا اینکه شیعه را بشناسند. و تحت شکنجه قرار بدهند. و دکترهایی آوردند تا امضای قلابی بدهند و بگویند که امام به مرگ طبیعی از دنیا رفته است.
امام کاظم قبر مطهرش در کاظمین است. کاظمین در یک فرسخی بغداد است. رزمندگان ما اگر به بغداد برسند شاید اولین جایی که زیارت کنند کاظمین است. ما در سال 1366 هستیم. چند سال عید به خودشان وعده میدادند که انشاءالله امسال کربلا میرویم ولی نشده است. گرچه طول کشیدن جنگ برای ما تلخ بود و خیلی از عزیزان ما شهید شدند. در هر کجا میرویم شهید دادهایم، اما یک مسألهای هست و آن اینکه اگر ما سال اول پیروز میشدیم، چند هزار بسیجی داشتیم؟ الان چقدر بسیجی داریم؟ اول جنگ ناشی بودیم، الان ناشیهای ما متخصص میشوند. اول عزت نداشتیم، حالا در دنیا عزت داریم. خدایا! ترا به حق آبروی امام کاظم راه رزمندگان ما را باز کن.
چون شهادت امام کاظم است از برادر عزیزمان میخواهیم که مرثیهای خوانده شود.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
#امام_کاظم
#اهل_بیت
#ذی_الحجه
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
May 11
اسلام حسینی اسلام یزیدی.pdf
1.9M
سوژه سخن محرم
موضوع:اسلام حسینی اسلام یزیدی
#امام_حسین
#فیش_منبر
#محرم
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
May 11
برای دریافت روضه های استاد میرزا محمدی روی لینک زیر کلیک کنید
http://www.tvshia.com/fa/content/47432