eitaa logo
ره توشه مبلغین
3.7هزار دنبال‌کننده
448 عکس
22 ویدیو
347 فایل
📋📄کانال مخصوص محتوای تخصصی تبلیغ 🎤✔ 🎤سخنرانی های کوتاه⌛⏰ 📕 محتوای مناسبتی... سبکی متفاوت در ارائه ی محتوای تبلیغی... مدیر کانال جهت نظرات و پیشنهادات و تبادل و ... @abdolmahdi70 👆👈👈لطفا قبل از ترک کانال علت ترک را به مدیر بگویید🌟⭐
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مطالب زیر توسط خانم حیدری از طلاب فاضل کرمانشاه که عضو گروه محتوای تبلیغی هستند ارسال شده است. با تشکر از ایشان و آرزوی سلامتی برای خودشان و خانواده ی محترمشان عزیزانی که تمایل به همکاری هستند پیام سنجاق شده را بخوانند
☘☘☘☘ به یاد مناره، نماز خواند! سید نعمت الله جزائری در کتاب انوار نعمانیه می‌نویسد: یکی از دوستان مورد اعتماد و عادلم گفت با خود فکر کردم که در حدیث وارد شده هر کس دو رکعت نماز او قبول شود عذاب نمی‌شود. تصمیم گرفتم به مسجد کوفه بروم در آنجا دو رکعت نماز با حضور قلب بخوانم و خود را از وساوس شیطان خالی نمایم، ناگاه به خاطرم گذشت که مسجد کوفه مناره ندارد، اگر کسی بخواهد مناره‌ای برای آن بسازد از کجا سنگ و گچ تهیه کند، بالاخره به فکرم رسید که از فلان محل بهتر می‌شود، تهیه نمود، کم‌کم تعیین کردم که در چند روز این مناره تمام می‌شود و سر مناره را چگونه می‌سازند. همین‌که دو رکعت نماز تمام شد. متوجه شدم من هم از ساختمان مناره فارغ شده‌ام. فهمیدم به مسجد کوفه آمدم برای ساختن مناره نه برای دو رکعت نماز با حضور قلب .[۱] [۱]. پند تاریخ، ج ۵، ص ۲۲۱. کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
☘☘☘☘ نماز اول وقت در مسابقه او از همان سنین کودکی به نماز اول وقت اهمیت می داد و فضیلت نماز اول وقت را با هیچ چیز دیگر عوض نمی کرد. در دوران جوانی که به ورزش کشتی می رفت روزی برای انجام مسابقات به اتفاق هم به سالن رفتیم. مسابقات فینال بود، در میان جمعیت به تماشا نشسته بودم که چند نفر از رقیبان با هم مبارزه کردند. نوبت به عباس [۱] رسید. چند بار نام او را برای مبارزه خواندند، امّا او نبود و حاضر نشد، تا اینکه دست رقیب او را به عنوان برنده مسابقه بالا بردند. نگران شدم به خودم می گفتم: یعنی عباس کجا رفته؟ در جستجوی او بودم نگاهم به او افتاد که از درب سالن وارد می شد. جلو رفتم و گفتم: کجا بودی؟ اسمت را خواندند، نبودی؟ گفت: وقت نماز بود، نماز از هر کاری برایم مهمتر است. رفته بودم نماز جماعت .[۲] [۱]. عباس حاجی زاده بعدها در یکی از عملیاتها به فیض شهادت نائل آمد. [۲]. ستارگان خاکی، ص ۲۱۹. کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
☘☘☘☘ توبه‎ سر دسته ‎ راهزنان یکی از علماء از کربلا و نجف برمی گشت ولی در راه برگشت در اطراف کرمانشاه و همدان گرفتار دزدان شده و هر چه او و رفقایش داشتند، همه را سارقین غارت نمودند. آن عالم می گوید: «من کتابی داشتم که سالها با زحمت و مشقّت زیادی آن را نوشته بودم و چون خیلی مورد علاقه ام بود در سفر و حضر با من همراه بود، اتفاقاً کتاب یاد شده نیز به سرقت رفت، به ناچار به یکی از سارقین گفتم من کتابی در میان اموالم داشتم که شما آن را به غارت برده اید و اگر ممکن است آن را به من برگردانید زیرا بدرد شما نمی خورد». آن شخص گفت: «ما بدون اجازه رئیس نمی توانیم کتاب شما را پس بدهیم و اصلاً حق نداریم دست به اموال بزنیم». گفتم: «رئیس شما کجا است». گفت: «پشت این کوه جایگاه او است». لذا من به همراهی آن دزد به نزد رئیسشان رفتیم، وقتی وارد شدیم دیدم که رئیس دزدها نماز می خواند. موقعی که از نماز فارغ شد آن دزد به رئیس خود گفت: «این عالم یک کتابی بین اموال دارد و آن را می خواهد و ما بدون اجازه ‎ ی شما نخواستیم بدهیم». من به رئیس دزدها گفتم: «اگر شما رئیس راهزنان هستید، پس این نماز خواندن چرا؟ نماز کجا؟ دزدی کجا؟». گفت: «درست است که من رئیس راهزنان هستم ولی چیزی که هست، انسان نباید رابطه ‎ ی خود را با خدا به کلّی قطع کند و از خدا تماماً روی گردان شود، بلکه باید یک راه آشتی را باقی گذارد. حالا که شما عالمید به احترام شما اموال را برمی گردانیم». و دستور داد همین کار را کردند و ما هم خوشحال با اموالمان به راهمان ادامه دادیم. پس از مدّتی که به کربلا و نجف برگشتم، روزی در حرم امام حسین - علیه السّلام - همان مرد را دیدم که با حال خضوع و خشوع گریه و دعا می کرد. وقتی که مرا دید شناخت و گفت: «مرا می شناسی؟» گفتم: «آری!» گفت: «چون نماز را ترک نکردم و رابطه ام با خدا ادامه داشت، خدا هم توفیق توبه داده و از دزدی دست برداشتم و هر چه از اموال مردم نزد من بود، به صاحبانشان برگرداندم و هر که را نمی شناختم از طرف آنها صدقه دادم و اکنون توفیق توبه و زیارت پیدا کرده‌ام ».[۱] [۱]. کتاب پاداشها و کیفرها. کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👈 حضرت حجت علیه السلام و دعای اللهم عرفنی نفسک حاج غلام عباس حیدری دستجردی ساکن قم می گوید: عصر روز جمعه ای بود که در مسجد بالا سر حضرت رضا علیه السلام نشسته، مشغول دعا بودم که یک دفعه دستی از بالای سرم پائین آمد و کتاب مفایح را از دستم گرفت، دعائی را از مفاتیح به من نشان دادند و فرمودند: این دعا را بخوان. من کتاب را گرفتم و دعائی را که قبلا می خواندم، شروع کردم، مجددا همان را خواندم دیدم برای مرتبه دوم و سوم دستور خواندن همان دعای مخصوص که چند مرتبه خواندم را دادند. در این حال یک دفعه به خود آمدم که این چه دعای است که سه نوبت این سید که بالاسر من ایستاده، امر به خواندن می کند؟ نگاه کردم: دیدم دعا در غیبت امام زمان علیه السلام است. سر بلند کردم تا از او تشکر کنم، کس را ندیدم به خود گفتم: وای بر من که امام خود را دیدم و نشناختم. آن دعائی که سفارش شد و چند مرتبه خواندم این بود: «اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى.» 📗 ، ج1 ✍ شهید احمد و قاسم میرخلف زاده کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
💠💠💠💠 🔹🔸🔹کار کردن برای امام زمان (عج‌الله) فرض کنید یه آدم فقیر کنار یه آدم ثروتمند خونه داره. در واقع دو تا همسایه اند که یکی پولداره یکی بی پول. اونی که بی پوله هر روز که میره برای خونشون نون بخره، برای همسایه پولدارشم میخره. بنظرتون بعد از یه مدت چی میشه؟ همسایه ثروتمنده به فکر میفته که خب دیگه، حالا نوبت منه که لطف اینو جبران کنم. و چقدر هم که دستش بازه برای جبران کردن… شماهارو نمیدونم اما من خودم امتحان کردم، با همین کارهای کوچکم و هدیه کردن برا آقا صاحب الزمان… از همین صلوات فرستادن ها… از همین مطالب کوچک نوشتن ها… صدقه دادن ها… جالبه که گره های زندگیم خیلی راحت و بی دردسر باز میشن… حضور آقارو احساس میکنم در برطرف شدن مشکلاتم… امتحان کنید، ضرر نمیکنید… کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
*فوائد و ویژگی های دعا کردن برای تعجیل در امر فرج حضرت مهدی* علیه السلام حضرت صاحب الزمان علیه السلام در حق او دعا می کند *قصه ای دلچسب* : عبدالرحمن مقیم اصفهان بود. از او پرسیدند: چرا به امامت امام هادی علیه السلام معتقد شدی؟ گفت: من چیزی دیدم که موجب شد ‌چنین معتقد و شیعه شوم. من مردی فقیر ولی زبان دار و پرجرأت بودم. در یکی از سال ها به همراه جمعی از اصفهان مرا برای شکایت به دربار متوکل بردند، در حالی که در آن دربار بودیم ، دستور آمد که علی بن محمد( امام هادی علیه السلام) احضار شود. به یکی از حاضران گفتم : این مرد کیست که احضارش کردند؟ گفت: او مردی علوی است که رافضیان معتقد به امامتش هستند. سپس گفت: متوکل او را برای کشتن احضار می کند. گفتم : از اینجا نمی روم تا این مرد را ببینم. آن گاه او سوار برا اسب آمد و مردم از سمت راست و چپ صف بسته و او را نگاه می کردند. هنگامی که او را دیدم محبتش در دلم افتاد ، بنا کردم در دل برای او دعا کردن که خداوند شر متوکل را از او دفع کند. او در بین مردم پیش می آمد و به کاکل اسبش نگاه میکرد و به اطراف نظر نمی کرد. من در دل پیوسته برایش دعا میکردم. هنگامی که کنارم رسید صورتش را به سویم گردانید و فرمود: خداوند دعایت را مستجاب کند، عمرت را دراز و مال و فرزندت را زیاد سازد. از هیبت او به خود لرزیدم و افتادم، رفقایم پرسیدند: چه شد؟ گفتم خیر است و به هیچ کس چیزی نگفتم. وقتی به اصفهان برگشتیم خداوند به برکت دعای او راه های مال را بر من گشود بطوری که به غیر از املاک، امروز هزار هزار درهم در خانه دارم و صاحب ده فرزند هستم و بیش از هفتاد و چند سال دارم. من به امامتش قائلم که آنچه در دلم بود را دانست و خداوند دعایش مستجاب کرد.(۱) ای خردمند!!! نگاه کن چگونه امام هادی علیه السلام دعای این مرد را پاداش داد در حالی که در آن هنگام از اهل ایمان نبود! پس آیا چگونه درباره ی حضرت صاحب اروحنا فداه فکر می کنی؟؟ به گمانت اگر برایش دعا نمایی، او دعای خیر در حقت نمی کند؟؟! ۱- الخرایج ۵۳ مکیال المکارم ۳۸۱/۱ کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
منبرک های امروز توسط خانم باقری از طلاب فامنین خانم حیدری از طلاب کرمانشاه ارسال شده است. با تشکر از ایشان و آرزوی سلامتی برای خودشان و خانواده ی محترمشان عزیزانی که تمایل به همکاری هستند پیام سنجاق شده را بخوانند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روش بيان احكام كودک و نوجوان(2) شيوه داستانى‏ از شيوه‏هاى بيان احكام براى كودكان و نوجوانان شيوه داستانى است كه مربى، احكام شرعى را به صورت داستان عرضه مى‏نمايد. اين شيوه، موجب تسريع در تفهيم احكام و ايجاد نشاط در مخاطبان مى‏شود. در بيان احكام داستانى، توجه به نكته‏هاى زير ضرورى است: 1. ساده، روان، مختصر و مفيد باشد. 2. داستان بايد با مسأله مورد نظر مرتبط باشد. 3. مسأله مورد نظر پيش يا پس از بيان داستان مطرح شود. در اين جا چند نمونه از احكام داستانى كه براى كودكان تنظيم شده است، ذكر مى‏شود: 1. باران‏ صداى قرآنِ پيش از اذان را از راديو شنيدم. زود لباس‏هايم را پوشيدم تا به نماز جماعت برسم. از خانه ما تا مسجد راه زيادى نبود. از خانه كه بيرون آمدم، باران نم‏نم مى‏باريد. با سرعت به طرف مسجد به راه افتادم تا به نماز جماعت برسم و كمتر خيس شوم. در بين راه، باران شدت گرفت. سر و صورت و لباس‏هايم خيس شد. وارد مسجد شدم. مؤذّن، اذان ظهر را با لحنى زيبا مى‏گفت. به طرف وضوخانه رفتم. مرد جوانى كنار شير آب مشغول وضو گرفتن بود. او شبيه معلم دينى‏مان بود. به سرعت كُت و جوراب‏هايم را درآوردم. آستين‏هايم را بالا زدم و مشغول وضو گرفتن شدم. وضويم كه تمام شد، صداى «قد قامت الصلاة» مُكبّر به گوشم رسيد. فورى آستين‏هايم را پايين آوردم، كتم را پوشيدم و خواستم زود خودم را به نماز جماعت برسانم كه ناگهان دستى به آرامى به شانه‏ام خورد. صورتم را برگرداندم. ديدم همان مردجوانى است كه كنار من وضو مى‏گرفت. با لحنى گرم و شيرين روبه من گفت: آقا پسر! اگر مطلبى را به شما بگويم، ناراحت نمى‏شويد؟ - نه آقا ناراحت نمى‏شوم. - پيش از آن كه داخل وضوخانه شوى، مگر سر و صورت شما از باران خيس نشده بود؟ - چرا آقا! - قبل از مسح كشيدن جلو سرت را خشك كردى؟ - نه، مگر اشكالى دارد؟ - آره پسرم! پيش از وضو بايد جاى مسح‏سر وروى پاهايت را خشك كنى تا وضويت صحيح باشد. همين طور هم كه الآن مى‏بينى، هنوز سر و صورت و لباس‏هايت خيس هستند. - دست و صورتم چى؟ آنها را هم بايد پيش از وضو گرفتن خشك كنم؟ - نه، لازم نيست سر و صورت پيش از وضو خشك باشد. فقط بايد جاى مسح سر و روى پاها خشك باشد. - از راهنمايى شما ممنونم، حالا بايد چه كار كنم؟ - جلوى موى سرت را خشك كن و دوباره وضو بگير. اگر روى پاهايت هنوز خيس است، آنها را هم خشك كن! مرد جوان با احترام با من خداحافظى كرد و رفت. به طرف شير آب برگشتم و كت و جورابم را در آوردم. روى پاهايم برخلاف جلوى سرم خشك شده بود. با آستين لباسم، موهاى جلوى سرم را خشك كردم و دوباره از اول وضو گرفتم. داخل مسجد شدم. جماعت به ركعت دوم نماز رسيده بودند. من هم به نماز جماعت پيوستم. اگر چه به ركعت اول نماز نرسيده بودم، ولى آرامشى خاصّ به جاى آن همه شتاب، تمام وجودم را فرا گرفته بود؛ چون خوشحال بودم كه نماز جماعت را با وضويى صحيح مى‏خواندم. 2. كلام بى‏جا چند ماه مى‏شد كه به سنّ تكليف رسيده بودم و نماز بر من واجب شده بود. اقامه نماز را گفتم و نيّت كردم و با گفتن تكبيرة الاحرام؛ يعنى اللّه‏اكبر، نمازم را آغاز كردم. مادر داشت سيب‏زمينى پوست مى‏كند. مريم، خواهر كوچكم سر و صدايش بيشتر شده بود و حواسم را پرت مى‏كرد. به ركعت دوم نماز رسيدم. براى لحظه‏اى نگاهم از روى مُهر برداشته شد. متوجه مريم شدم كه داشت سيم تلويزيون را مى‏كشيد. مادر متوجه نبود و مريم همين‏طور زور مى‏زد. هرچه به مادر نگاه كردم، سرش را بلند نكرد. مريم زور محكمى زد و تلويزيون كمى تكان خورد. ترسيدم و ناگهان گفتم: «مادر!» مادر فورى سرش را بلند كرد و به طرف مريم دويد. خيالم راحت شد. به ركوع رفتم. سر از ركوع برداشتم. باز به دلهره افتادم. توى نماز، كلمه «مادر» از زبانم بيرون پريده بود. فكر كردم نكند نمازم باطل شده باشد. لابد بايد نماز را بشكنم و از سر بخوانم. دو دل شدم. هر طور بود تصميم گرفتم نمازم را تمام كنم. نماز كه تمام شد، مادر نگاه مهرآميزى به من كرد و گفت: «شكر خدا، اگر چند لحظه ديرتر متوجه مى‏شدم بچه، تلويزيون را روى سرش انداخته بود». چيزى نگفتم و به فكر فرو رفتم. اضطراب به دلم چنگ مى‏انداخت. خدايا! يعنى نماز ظهرم باطل شده؟ صداى باز شدن در خانه به گوش رسيد. پدرم بود. با چند عدد نان وارد اتاق شد. به ذهنم رسيد كه از پدر بپرسم. كمى اين پا و آن پا كردم‏ سؤالى داشتم.» چشم‏هاى پدرم به طرف من كشيده شد: - چه سؤالى؟ - داشتم نماز ظهر را مى‏خواندم كه كلمه «مادر» از زبانم خارج شد، آيا نمازم باطل است؟
پدر با مهربانى به طرف من آمد و گفت: «نه پسرم. از تو كلام بى‏جا «1» سر زده، ولى چون از روى عمد نبوده، نمازت باطل نيست و بايد پس از نماز دو سجده سهو به جا مى‏آوردى!» پدرم حرفش را بريد. به اتاق ديگر رفت و با يك جلد كتاب بيرون آمد. آن را ورق زد و ادامه داد: «توى رساله امام خمينى (ره) نوشته اگر كسى در نماز عمداً كلمه‏اى بگويد، نمازش باطل است و بايد آن نماز را دوباره بخواند. اگر از روى اشتباه، كلام بى‏جايى گفت، نمازش باطل نيست، ولى بايد پس از نماز فورى دو سجده سهو به جا آورد». با تعجب نگاهى به چشم‏هاى پدر انداختم و گفتم: «سجده سهو؟» پدر خنديد و گفت: «يعنى پس از اين كه سلام نماز را دادى، فورى بايد نيّت سجده سهو كنى و دو سجده به جا آورى. بعد تشهّد بخوانى و سلام نماز را بگويى». بعد پدر دستى به پشتم زد و به آرامى گفت: «البته چون نمى‏دانستى كه بايد سجده سهو به جا آورى، اكنون اين كار را انجام بده». محمود اکبری،شيوه هاى جذاب سازى احكام، ص: 191 کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
توضیح(حتما مطالعه شود)‼️ در این مجموعه فیش بسیاری از احکام مبتلی به را زیر مجموعه ی احکام نماز آورده ایم که شامل بسیاری از احکام روز مره می شود.
احکام نماز(۱) مسائل مربوط به نماز به سه دسته تقسیم می شود. ♦️مقدمات نماز(طهارت،قبله،زمان نماز،مکان و لباس نمازگزار،اذان و اقامه) ♦️مُقارنات نماز(از تکبیره الاحرام تا سلام) ♦️مبطلات نماز(چیزهایی که نماز را باطل می کند) کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
احکام نماز(۲) احکام مقدمات نماز(۱) احکام طهارت(۱) اولین مقدمه ی نماز طهارت است. طهارت به دو دسته تقسیم می شود ♦️طهارت ظاهری(پاک بودن بدن،لباس،وسایل زندگی و... از نجاسات و آلودگی ها) ♦️طهارت باطنی(وضو،غسل،تیمم) در ادامه در مورد این دو قسم از طهارت بحث خواهد شد... کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
منبرک های امروز توسط اعضای گروه محتوای تبلیغی تهیه و تنظیم شده است با تشکر از برادران حجج الاسلام و المسلمین محمد علی مسعودی از مشهد مقدس و پرویز عسکری از راوند کاشان با تشکر از طلبه ی فاضل خانم هاتفی از اردکان برای سلامتی این عزیزان صلوات بفرستید
عوامل آرامش بسم الله الرحمن الرحیم خداوند در قرآن راهکار آرامش را یاد خدا میداند و میفرماید: أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ: همانا با یاد الاهی قلب ها آرام می شود (آیه 28 رعد) برخی عوامل رسیدن به آرامش عبارتند از: 1. یادخدا: طبق آیه تلاوت شده یادخداباعث آرامش است،یعنی این که انسان همیشه توجه و یقین داشته باشد که هیچ موجودی در عالم نمی تواند مستقل و جدای از «الله» منشأ اثر باشد وتمام قدرت و ملک و هستی از او است وعزت و ذلت بندگان نیز به دست او است؛ او بر همه چیز توانا است؛ اگر انسان واقعا با تمام وجودش باور داشته باشد که هیچ دگرگونی و قدرتی در عالم نیست مگر این که وابسته به خداوند بزرگ است و آن گاه با زبان بگوید: «لاحول و لاقوة الا بالله العلی العظیم»، دیگر دغدغه و اضطرابی ندارد. 2. توکل به خدا: توکل یعنی این که انسان وظیفه خود را در حد توانایی انجام داده و نتیجه کارها را به خداوند واگذار نماید. قرآن مجید می فرماید: "کسی که بر خدا توکل کند خداوند او را کفایت می کند"(آیه 3 طلاق) چون رزق از ناحیه خداوند تعالی ضمانت شده وخداوند قادر است که از عهده ضمانت خود برآید. 3. رضایت به خواست الهی: اگر انسان باور داشته باشد که خداوند متعال همیشه خیر خواه بندگان خود است و به خواست الاهی گردن نهد هیچ دغدغه ای نخواهد داشت. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دراین زمینه فرمود: هرکس اطمینان کند که آنچه خداوند برای او مقدر کرده، از او فوت نمی شود، قلبش راحت و آرام می گردد. (غررالحکم، ح 8763) خداوند آرامش حقیقی به ما عنایت بفرماید به برکت صلوات برمحمد و آل محمد موانع آرامش بسم الله الرحمن الرحیم امام علی علیه السلام گناه را از عوامل سلب آرامش می داند و می فرمایند: کَم مِن شَهوَةِ ساعَةٍ اَورَثَت حُزناً طَویلاً؛. چه بسیار خواهش های نفسانی لحظه ای، که اندوه طولانی و درازی را در پی دارد.( کافی، ج 2 ، ص 451 ) بعضی از عوامل از بین رفتن آرامش که در روایات بدان ها اشاره شده است عبارت اند از: 1. دلبستگی به دنیا: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: "رغبت و علاقه به دنیا موجب غم و حزن انسان است و زهد و بی رغبتی به دنیا موجب راحتی قلب و بدن است(بحار، ج 73، ص 91) امام خمینی (ره) نیز با توجه به روایات به فرزندشان حاج سید احمد فرمودند: «... من آنچه ملاحظه کردم و مطالعه در حال قشرهای مختلف نمودم، به این نتیجه رسیده ام که قشرهای قدرتمند و ثروتمند، رنج های درونی و روانی و روحیشان از سایر اقشار بیشتر و آمال و آرزوهای زیادی که به آن نرسیده اند بسیار رنج آورتر و جگر خراش تر است... آنچه مایه نجات انسان ها و آرامش قلوب است، وارستگی و گسستگی از دنیا و تعلقات آن است که با ذکر و یاد دایمی خدای تعالی حاصل می شود(نامه 26/4/1363) 2- طمع و چشم داشت به مال مردم: پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمودند: "کسی که به مال دیگران طمع و چشم داشت، داشته باشد حزن و اندوهش طولانی خواهد شد(بحار، ج 77، ص 172) 3- حسادت: امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: "غیر از حسود ظالمی را ندیدم که شبیه ترین کس به مظلوم باشد؛ زیرا دارای قلبی غصه دار و حزنی پیوسته است"( بحار، ج 73، ص 256) 4- چشم و هم چشمی: وقتی می بینند کسی چیزی دارد، آنها هم سعی می کنند آن چیز را تهیه کنند و داشته باشند و نداشتن آن چیز موجب نگرانی و ناراحتی آنان می گردد و احساس کمبود می کنند. پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمودند: در امور دنیا به کسانی که وضع زندگیشان پایین تر از تو می باشد بنگر، نه به کسانی که وضع مالی آن ها از تو بهتر و برتر است(جامع السعادات، ج6، ص105) خداوند آرامش حقیقی به ما عنایت بفرماید به برکت صلوات برمحمد و آل محمد کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
📖سوره شوری آیه ۲۰ 🕋مَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَمَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِن نَّصِيبٍ 🌸🍃ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺯﺭﺍﻋﺖ ﺁﺧﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ، ﺑﺮ ﺯﺭﺍﻋﺘﺶ ﻣﻰ ﺍﻓﺰﺍﻳﻴﻢ ﻭ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺯﺭﺍﻋﺖ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ، ﺍﻧﺪﻛﻲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﻰ ﺩﻫﻴﻢ ، ﻭﻟﻲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﺕ ﻫﻴﭻ ﺑﻬﺮﻩ ﻭ ﻧﺼﻴﺒﻲ ﻧﻴﺴﺖ . 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔸خداوند لطیف است ،یعنی به دقایق امور احاطه داردوهر کاری را ،بسهولت و آسانی انجام می دهد 🔹نشانه اراده آخرت : وسعت دید ، دل کندن از دنیا ،ایمان به وعده های الهی ،رنگ بقا دادن به فانی ها و در یک جمله نشانه عقل و انتخاب احسن است 🔸قدرت و لطف خدا ضامن روزی رسانی به مردم است 🔹انسان در انتخاب راه آزاد است ( من کان برید...) 🔸ارزش کار انسان وابسته به اهداف و نیت اوست( برید حرث آلاخره ،،یرید حرث الدنیا..) 🔹همه داده ها از خداست ( نزد له.. نوته منها) وعطای خدا متناسب با نیت وانتخاب انسان است( من کان برید .... من کان برید) 🔸نقش انسان تنها در انتخاب و تصمیم است ،مقدار کامیابی مربوط به اراده خداست ( نزد له ..نوته منها) 🔹هدف قرار دادن دنیا سبب محرومیت کامل از آخرت است ( یرید حرث الدنیا....ما له فی الاخرۀ من نصیب 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 تذکر 👈 زندگی دنیا را با نیت خدایی گره بزنیم و دنیای خود را به وسعت آخرت جاودانه وماندگار کنیم ،اگر تمرین کنیم کاری شدنی است وخداوند یاری می دهد👉 کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20
🌸🍃﷽🍃🌸 🔻حجاب در قرآن🔻 ✍ بعضی‌ها میگن پوشیدن، و و سر کردن، کجای قرآن اومده⁉️🤔 اگر آیه‌ی قرآن باشه ما قبول میکنیم.✋ ☝️ یادت باشه قول دادی‌ها!!! ای به چشممممممم...😊 👇️👇️👇️ 🌴 سوره احزاب، آیه ۵۹ 🌴 🕋 یٰا أَیُّهَا النَّبِیُّ، قُلْ لِأَزْوٰاجِکَ وَ بَنٰاتِکَ وَ نِسٰاءِ الْمُؤْمِنِینَ، یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ، ذٰلِکَ أَدْنیٰ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلاٰ یُؤْذَیْنَ. 👈 ای پیامبر! به همسران و دخترانت، و زنانِ مؤمنان بگو: «چادرهای بلند بر خود بیفکنند، این عمل مناسب‌تر است، تا به و شناخته شوند، و مورد آزار قرار نگیرند». ⁉️ میدونی «جَلابیب» یعنی چی؟🤔 «جَلابیب» 👈 جمع «جَلباب»، 👈 به معنای پارچه‌ی بلندی است، که تمامِ بدن و سر و گردن رو می‌پوشونه، 👈 که میشه همون . خوب! پوشیدن که تو قرآن اومده بود.😊☺️ حالا و و چی؟؟ 👇️👇️👇️ 🌴 سوره نور، آیه ۳۱ 🌴 🕋 قُلْ لِلْمُؤْمِنٰاتِ... وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلیٰ جُیُوبِهِنَّ، وَ لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ. 👈 ای پیامبر! به زنان مؤمن بگو... مقنعه‌های خود را بر سینه‌ی خود افکنند، تا گردن و سینه‌ی آنها پوشانده شود، و زینتِ خود را آشکار نکنند. «خُمُر» 👈 جمع «خِمار» 👈 به معنی روسری و مقنعه است. و «جُیوب» 👈 جمع «جَیب» 👈 به معنی گردن و سینه است. 📣📣... قرآن میگه باید و شالِت رو، طوری رو سینه‌ات بندازی، که سر و گردن و سینه‌ات رو بپوشونه، و زینتهای زیرش، مثل گردنبند و گوشواره و لباس و... هم معلوم نشه. ☝️ خوب خواهرِ عزیزم دیدی؟؟؟!!!😊☺️ 👈 هم بود، هم ... ⛔️ دیگه بهانه‌ای نداری...😎 👌 تمام جنگ‌ها سَر همین حجابه... اگر میگن ... قصدشون اینه که تو رو بردارند...💯 📣📣... امروز اسلحه نمیخواد، میخواد... ☝️ حضرت زهرا (س) راضی نشد جلوی فقیرِ نابینا، حتّی لحظه‌ای بی‌حجاب حاضر بشه. اگه الگوت فاطمه‌ی زهراست، بسم الله... ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، . کانال ره توشه مبلغین @mobaleqin20