eitaa logo
مسیر مؤمنانه
2هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
70 فایل
🍃نگاه ڪن به جان من،در انتظار #جمعه اے ستـــ 🍂ڪه روز وعده باشد و طلوع آن ظـهـور توستـــ 🌷اللّهمّـ عجّل لولیّڪ الفرج کپی مطالب آزاد با ذکر صلوات برای شادی روح مدیر عزیز مسیر مؤمنانه به امیدطلوع فجر ظهور منجی
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹امام چند وداع داشتند... 🔸در یکی از آنها دخترش چنان گریست که امام فرمود: دخترم با اشک هایت قلبم را نسوزان... ▪️لا تُحرقی قلبی بِدَمِعکَ حَسرتاً...
‌🔻قضاياي روز عاشورا نشان مي‏ دهد كه حضرت زينب عليهاالسلام كارهايي را كه مي‌كردند بخشي از آن مال جريان خواهري و برادري بود اما غالبا مال اين جنبه بود كه حضرت سيدالشهداء امامشان است. 🔸یا هر باری که حضرت اباعبداللّه‏ عليه‏ السلام «هل من ناصر ینصرنی» مي‏ گفتند حضرت زينب مي‏ آمدند و لبیکی می گفتند. گاهي سوال مي‏شد که چرا شما لبیک می گویید؟! 🔹مي‏ گفتند: ایشان امام من است و يك نفر بايد به درخواست ایشان جواب مثبت بدهد و گرنه عذاب خدا نازل مي‏ شود. 🔸مكرّر مخصوصا بعد از ظهر عاشورا حضرت زينب عليها السلام اسب و نيزه را براي حضرت سيدالشهداء آماده مي ‏كردند و يك تعبيري به اين مضمون داشتند که: «ما اشقي قلبي! أي أختٍ؟» یعنی چه قلب سختی دارم من و چه خواهری هستم من که براي برادرش مركب مرگ را آماده مي‏ كند؛ ولي گويا مجبور بودند این کار را بکنند چون که حضرت امامشان است و ايشان این تقاضا را كرده و لذا نباید بي جواب بماند. 🔹يعني نگاه حضرت زینب به امام حسین علیه السلام ، بيشتر نگاه امام واجب الاطاعه ‏اي بود تا قضاياي ديگر و اين خيلي قابل توجه است. ‌ ‌ 📚حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ جعفر ناصری سلام الله علیها علیه السلام
📚لهوف، سید بن طاووس، ص 133-134 . 🔹راوی می گوید: سوگند به خدا زينب دختر على عليه السّلام را فراموش نمی‏كنم كه با آهى جانكاه براى حسين عليه السّلام می‏گريست و با صداى اندوهبار، و قلبى پر درد صدا مى‏ زد: ▪️فرياد اى محمّد! ▪️دخترانت را اسير كرده ‏اند، ▪️فرزندانت كشته شده‏ اند ▪️و باد صبا بر بدنشان مى ‏وزد، ▪️اين حسين تو است كه سرش را از پشت گردنش جدا نموده ‏اند، ▪️عمامه و لباسش را به يغما برده‏اند. ▪️پدرم به فداى آن كسى كه روز دوشنبه(روز تشکیل سقیفه)‏ خيمه‏ هايش غارت شد، ▪️پدرم به فداى آن كسى كه طنابهاى خيمه‏اش بريده شد، ▪️پدرم به فداى كسى كه نه به سفرى رفت كه اميد بازگشت در آن باشد و نه آن گونه مجروحى است كه درمان گردد، ▪️پدرم و جانم قربان او باد. ▪️پدر و مادرم به فداى آن شخصى كه با غمهاى بسيار جان سپرد، ▪️پدرم به فداى آن لب تشنه ‏ات كه با لب عطشان به شهادت رسيد، ▪️پدرم به فداى آن كسى كه قطرات خون از محاسن شريفش می‏ريزد، ▪️پدرم به فداى آن كسى كه جدّش رسول خداى آسمان است، ▪️ پدرم به فداى آن كسى كه نبيره پيامبر هدايت است، ▪️پدرم به فداى كسى كه ستوده برگزيده است، ▪️پدرم به فداى فرزند خديجه كبرى عليها السلام و على مرتضى عليه السّلام و فاطمه زهرا عليها السلام سرور زنان بهشت. ▪️پدرم به فداى فرزند آن كسى كه خورشيد براى او بازگشت تا نمازش را بخواند. ✳️راوی می گوید: سوگند به خدا همه حاضران از دشمن و دوست (با ديدن حال زينب عليها السلام) گريستند. علیه السلام سلام الله علیها
🔹روز عاشوراست امروز 🔸کربلا غوغاست امروز ✳️خیمه ها و بدنها را امروز غارت میکنند ▪️غارت یعنی:ربودن اموال کسی به آشکار و با توسل به زور؛ تاراج کردن؛ چپاول‌ کردن؛ دزدی(فرهنگ عمید)
مسیر مؤمنانه
✅ #اذان_عصر(حدود ساعت ۱۶) 🔹وقت شهادت امام(ع) را وقت نماز عصر گفته‌اند. روایت تاریخ طبری به نقل از و
🔹بعد از شهادت امام(ع)، عده‌ای لباس‌های آن حضرت را غارت کردند که نوشته اند تمام این افراد بعدها به مرض‌های لاعلاج دچار شدند. 🔸غارت عمومی اموال امام حسین(ع) و همراهانش آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبانی برای خیمه‌ها گذاشت. 🔹یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بن‌مطاع بعد از شهادت امام به کربلا رسید و برای دفاع از حرم امام جنگید تا شهید شد. ✳️نزدیک غروب آفتاب است . سر امام را جدا می‌کنند و به خولی می‌دهند تا همان شبانه برای ابن زیاد ببرد. بعد به دستور عمر سعد بر بدن مطهر امام و یارانش اسب می‌دوانند تا استخوان‌هایشان هم خرد شود.  
قتلگه دریای خون شد... شمر با خنجر برون شد...
مسیر مؤمنانه
قتلگه دریای خون شد... شمر با خنجر برون شد... #روز #عاشورا #شعر
🔹غریب گیر آوردنت... 😭وَالشمرُ جالسٌ علی صدرهِ الشریف...
مسیر مؤمنانه
قتلگه دریای خون شد... شمر با خنجر برون شد... #روز #عاشورا #شعر
🔹باهرچه میشد زده بودند (شمشیر،نیزه،تیروکمان،عصا،سنگ و...) 🔸از بدن هم چیزی نمانده بود 🔹پیدایش نمیکرد 🔸صدایی شنید:اُخَیَّ اِلَیَّ... 🔹از زیر شمشیر و نیزه ها بود 🔸پیدایش کرد... سلام الله علیها
🔹اگر ساربان انگشترش را میخواست قطعا به او میداد... 🔸وقتی بالای پیکرش رسید دید غارتگران هرچه دستشان میآید میبرند 😭در همهمه وقت نکرد انگشتر را در بیاورد....
✅اسب دوانیدن بر پیکر سید الشهداء😭 😭منبع: سید بن طاووس، الملهوف ١٨٢ . 🔻ثُمَّ نادى عُمَرُ بنُ سَعدٍ في أصحابِهِ : 😭مَن يَنتَدِبُ لِلحُسَينِ عليه السلام فَيُوطِئَ الخَيلَ ظَهرَهُ ؟ فَانتَدَبَ مِنهُم عَشَرَةٌ ، ▪️وهُم : إسحاقُ بنُ حَوبَةَ الَّذي سَلَبَ الحُسَينَ عليه السلام قَميصَهُ ، وأخنَسُ بنُ مَرثَدٍ ، وحَكيمُ بنُ طُفَيلٍ السَّبيعِيُّ ، وعُمَرُ بنُ صَبيحٍ الصَّيداوِيُّ ، ورَجاءُ بنُ مُنقِذٍ العَبدِيُّ ، وسالِمُ بنُ خَيثَمَةَ الجُعفِيُّ ، وصالِحُ بنُ وَهبٍ الجُعفِيُّ ، وواحِظُ بنُ غانِمٍ ، وهانِئُ بنُ ثُبَيتٍ الحَضرَمِيُّ ، واُسَيدُ بنُ مالِكٍ لَعَنَهُمُ اللّه ُ ، 😭فَداسُوا الحُسَينَ عليه السلام بِحَوافِرِ خَيلِهِم ، حَتّى رَضّوا ظَهرَهُ وصَدرَهُ . ▪️قالَ الرّاوي : وجاءَ هؤُلاءِ العَشَرَةُ حَتّى وَقَفوا عَلَى ابنِ زِيادٍ لَعَنَهُ اللّه ُ ، ▪️فَقالَ اُسَيدُ بنُ مالِكٍ أحَدُ العَشَرَةِ: 😭نَحنُ رَضَضنَا الصَّدرَ بَعدَ الظَّهرِ بِكُلِّ يَعبوبٍ شَديدِ الأَسرِ ▪️فَقالَ ابنُ زِيادٍ لَعَنَهُ اللّه ُ : مَن أنتُم ؟ ▪️قالوا : نَحنُ الَّذينَ وَطِئنا بِخُيولِنا ظَهرَ الحُسَينِ حَتّى طَحَنّا حَناجِرَ صَدرِهِ . ▪️قالَ : فَأَمَرَ لَهُم بِجائِزَةٍ يَسيرَةٍ . ▪️قالَ أبو عُمَرَ الزّاهِدُ: فَنَظَرنا إلى هؤُلاءِ العَشَرَةِ ، فَوَجَدناهُم جَميعا أولادَ زِنىً، وهؤُلاءِ أخَذَهُمُ المُختارُ ، فَشَدَّ أيدِيَهُم وأرجُلَهُم بِسِكَكِ الحَديدِ ، وأوطَأَ الخَيلَ ظُهورَهُم حَتّى هَلَكوا. __________________ 🔻سپس عمر بن سعد ، ميان يارانش ندا داد كه : 😭چه كسى حاضر است بر حسين ، اسب بدواند؟ ▪️از يارانش ، اين ده تن حاضر شدند : اسحاق بن حَوبه ـ كه پيراهن امام عليه السلام را به تاراج برده بود ـ ، اخنس بن مرثد ، حَكيم بن طُفَيل سبيعى ، عمر بن صبيح صَيداوى ، رجاء بن مُنقِذ عبدى ، سالم بن خَيثمه جُعفى ، صالح بن وَهْب جُعفى ، واحِظ بن غانِم ، هانى بن ثُبَيت حضرمى و اسيد بن مالك . 😭 اينان ـ كه خدا لعنتشان كند ـ با سُم اسب هايشان ، حسين عليه السلام را چنان لگدكوب كردند كه پشت و سينه اش را خرد كردند . ▪️اين ده تن ، [پس از پايان كار] آمدند و در برابر ابن زياد ـ كه خدا لعنتش كند ـ ايستادند و از ميان آنان ، اسيد بن مالك گفت : 😭ما بوديم كه پشت و سپس سينه[ى او] را با همه اسب هاى بزرگ و تيزتك ، خرد كرديم . ▪️ابن زياد ـ كه خدا لعنتش كند ـ گفت : شما كه هستيد؟ ▪️گفتند: ما كسانى بوديم كه بر پشت حسين ، اسب دوانديم تا آن كه سينه و 😭گلوى حسين را آسياب كرديم . ▪️ابن زياد ، فرمان داد جايزه اندكى به آنان بدهند . ✳️ابو عمر زاهد مى گويد : ما به اين ده تن نگريستيم و همه آنان را زنازاده يافتيم . ▪️مختار ، آنان را دستگير كرد و با زنجيرهاى آهنين ، دست و پاهايشان را بست و بر پشتشان اسب دواند تا به هلاكت رسيدند . 📚منبع: تذكرة الخواصّ، سبط ابن جوزی: ص ٢٥٤ 🔻تذكرة الخواصّ : قالَ عُمَرُ [بنُ سَعدٍ] : مَن يوطِئُ الخَيلَ صَدرَهُ ؟ 🔹فَأَوطَؤُوا الخَيلَ ظَهرَهُ وصَدرَهُ ، ووَجَدوا في ظَهرِهِ آثارا سودا، فَسَأَلوا عَنها ، 🔸فَقيلَ : كانَ يَنقُلُ الطَّعامَ عَلى ظَهرِهِ فِي اللَّيلِ إلى مَساكِنِ أهلِ المَدينَةِ . ✳️ترجمه: تذكرة الخواصّ : عمر [بن سعد] 🔻گفت : چه كسى اسب بر سينه او (حسين) مى دوانَد ؟ 🔹ترجمه: آنان بر پشت و سينه ايشان ، اسب دواندند و در پشت ايشان ، لكّه هاى كبودى يافتند. ✳️😭چون در اين باره پرسيدند ، گفته شد : او بر پشت خود ، شبانه، گندم به درِ خانه بينوايان مدينه مى برد. علیه السلام