eitaa logo
مسیر مؤمنانه
1.9هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
60 فایل
🍃نگاه ڪن به جان من،در انتظار #جمعه اے ستـــ 🍂ڪه روز وعده باشد و طلوع آن ظـهـور توستـــ 🌷اللّهمّـ عجّل لولیّڪ الفرج کپی مطالب آزاد با ذکر صلوات برای شادی مدیر عزیز مسیر مؤمنانه به امیدطلوع فجر ظهور منجی
مشاهده در ایتا
دانلود
دومین خون 💔 علیه السلام دست خود را از پر كرد و به سوی آسمان پاشيد. حاضران گفته اند حتی يک قطره از آن خون به زمين برنگشت... و از آن لحظه بود که آسمان كربلا به رنگ سرخ درآمد...
عده ای از پياده نظام دشمن، دور امام را گرفتند. يكی از آنان با شمشير آنچنان ضربتی بر سر آن حضرت زد كه کلاه خود امام دريده شد و تیغ به سر مبارک وی رسيد و خون روان گشت.
در همین هنگامه، «شمر» با عده ای از سپاهیان دشمن به سوی خیمه گاه حمله کردند و خواستند که آنها را آتش زنند. (ع) سر برداشت و چون این صحنه را دید بانگ زد و آن جمله تاریخی خویش را بر زبان آورد که: "وای برشما! اگر دین ندارید و از روز رستاخیز نمی ترسید، لااقل در دنیا آزاده و جوانمرد باشید"... آنگاه خطاب به فرماندهان لشکر یزید نهیب زد: "اهل و عیال مرا از دست سرکشان و بی خردان خود حفظ کنید".
یکی از لشکریان خود را به شمر رساند و با تندی او را از این کار بر حذر داشت. شمر خجالت کشید و به سپاهیانش دستور داد: "از حرم دور شوید و به سوی خود بروید؛ که حریفی بزرگ و جوانمرد است".
سپاه دشمن به (ع) نزدیک شد و دایره محاصره را بر وی که از شدت زخمها و هُرم تشنگی، تاب و توان نداشت تنگ تر و تنگ تر کرد.
«زرعة بن شریک» به حضرت نزدیک شد و شمشیری به دست چپ آن حضرت زد. سپس شخصی دیگر، از پشت، تیغ بر شانه امام وارد آورد که حضرت از شدت آن ضربت، با صورت بر خاک افتاد.😭💔
این دو ملعون عقب نشستند در حالی که افتان و خیزان بود؛ گاه به مشقت از جای برمی خاست ولی دوباره بر زمین می افتاد...
«سنان بن انس» بر امام حمله کرد و با نیزه بر پشت امام زد، آنقدر سخت که نوک نیزه از سینه حضرت بیرون آمد. امام در گودال قتلگاه افتاد و واپسین راز و نیاز خود با خدای خویش را آغاز کرد...😭
دعای‌آخرامام‌حسین‌درروزعاشورا.mp3
994.6K
🤲 آخرین دعای امام حسین در روز 🏴 😭
📖 ترجمه آخرین دعای ع 🔶 اى خداى بلند مقام با جلال و جبروت 🔶 محكم تدبير بى ‏نياز از خلق كه ملك كبريايى او پهناور 🔶 و قدرتت به هر چيز شامل و رحمتت به همه نزديك 🔶 وعده ‏ات صدق و حقيقت نعمتت فراوان امتحانت نيكو 🔶 هر كس تو را بخواند به او نزديك خواهى بود 🔶 و هر كه به درگاهت توبه كند مى ‏پذيرى 🔶 هر چه بخواهى توانى كرد هر چه طلبى بيابى 🔶 به شكرگزاران پاداش مى‏ دهى و هر كه به ياد تو باشد از او ياد مى ‏كنى 🔶 من اى خدا با فقر و احتياج تو را مى‏ خوانم و از بي نوايى به درگاهت با شوق مى‏ آيم 🔶 و با خوف و هراس به درگاهت مى‏ نالم و از رنج و آلام عالم مى‏ گريم 🔶 و از تو بر ضعف و ناتوانيم مدد مى‏ طلبم و براى كفايت امورم بر تو توكل مى‏ كنم 🔶 پس خدايا تو ميان ما و قوم ما به حق حكم فرما 🔶 كه اين قوم ما را مغرور ساخته و با ما خدعه كردند و ما را ترك گفته و يارى نكردند و به مكر و فريب ما را شهيد كردند 🔶 در صورتى كه ما عترت پيغمبر تو بوديم و فرزندان حبيب تو محمد بن عبد الله 🔶 كه تو او را به رسالت برگزيدى و بر وحى خود امين قرار دادى 🔶 اى خدا پس در امور ما گشايش و آسايش عطا فرما به حق رحمت بی پايانت اى مهربانترين مهربانان
شگفت اینکه هر چه می گذشت (ع) زیباتر و برافروخته تر می شد... یکی از راویان نوشته است: "به خدا قسم، هیچ کشته به خون آغشته ای را نیکوتر و درخشنده روی تر از حسین ندیدم. ما برای کشتن او رفته بودیم ولی رخسار و زیبایی اش، اندیشه قتل وی را از یاد من برد"...
دژخیمان ، همچون گرگان گرسنه، دور امام حلقه زدند تا به خیال خود کار را تمام و حق را برای همیشه ذبح نمایند.
زینب(س) که دیگر صدای تکبیر و "لاحول و لاقوه"ی امام را نمی شنید فهمید که ماه فاطمه در محاق رفته است؛ پس از خیمه ها بیرون دوید در حالی که شیون می کشید : "وا اخاه، وا سیداه وا اهل بیتاه! ای کاش آسمان بر زمین می افتاد! ای کاش کوهها خرد و پراکنده بر دشت می ریخت..." و خود را به تلّی (تپه کوچکی) مشرف بر گودال رساند و آن صحنه دلخراش را مشاهده کرد...
وی با دیدن گرگانی که برای قتل در آنجا جمع شده بودند به «عمر سعد» نهیب زد: "وای بر تو ای عمر! آیا ابا عبدالله را می کشند و تو نگاه می کنی؟" قطرات اشک عمر سعد بر گونه اش جاری شد اما پاسخی نداد و روی از زینب برگرداند! زینب(س) فریاد زد: "وای بر شما! آیا مسلمانی میان شما نیست؟" هیچکس جواب نگفت.
شمر بر سر یارانش فریاد کشید: "چرا این مرد را منتظر گذاشته اید؟!" و دستور داد که یکی از آنان کار را تمام کند. «خولی بن یزید» با شتاب از اسب فرود آمد تا سر مبارک آن حضرت را جدا کند، اما تا به امام(ع) نزدیک شد بر خود لرزید و نتوانست.
شمر گفت: "بازوی تو ناتوان باد! چرا می لرزی؟" آنگاه خود تیغ به دست گرفت و به همراه سنان برای بریدن رأس مطهر امام(ع) رهسپار گودال قتلگاه شد ..... 😭😭😭😭💔💔💔 عصر
مداحی آنلاین - خداحافظ ای برادر زینب - پویانفر.mp3
8.37M
🔳 🌴خداحافظ ای برادر زینب 🌴به خون غلطان در برابر زینب
🔴 کجاست منتقم خونِ شهید کربلا ....
اللهم عجل لولیک الفرج
4_5801124627769987965.mp3
3.55M
‹ گفته اند؛ ثمره ی ترک گناه این است که آرام آرام، محبت امام زمان برتمام قلب وتن،‌ سُلطه پیدا میکند. › ❤️ آروم جونم
‹ وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا › با تو هیچ کوچه ای بن بست نیست..! آقا بیا 😭
4_5791740686868942412.mp3
4.12M
این دفعه از زبون خودش قربونت برم😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا