♦️از امام علی سؤال كردند : یا علی! تو افضلی یا موسی(ع)؟
چنین فرمود: وقتی که خداوند او را مأموریت داد
تا به دعوت فرعون به مصر رود، مطابق قرآن مجید،
ایشان عرض کرد: {رَبِّ إنِّی قَتَلتُ مِنهُ نَفساً فاَخافُ
اَن یَقتُلُونِ وَ أخِی هارُونُ هُوَ أفصَحُ مِنِّی لِساناً
فَاَرسِلهُ مَعِی رِداً یُصَدِّقُنِی اِنِّی أخافُ أن یُکَذِّبُون}
خداوندا من از آنها یک نفر را کشته ام و میترسم
که آنان مرا به قتل برسانند.
برادرم هارون را که زبان فصیح تر و گویاتری از من دارد،
با من همراه گردان تا یاور و شریک من در امر رسالت باشد،
و مرا تصدیق نماید، زیرا میترسم آنها رسالتم
را تکذیب نمایند (قصص (۲): ۳۲)
اما موقعی که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله)
به من مأموریت داد تا به مکه معظمه روم،
و آیات اول سوره برائت را در بالای بام کعبه
بر کفار قریش قرائت نمایم_ با آنکه در آنجا
کمتر کسی را میتوان یافت که یکی از خویشان
و بستگانش به دست من کشته نشده باشد
هرگز و ابداً نهراسیدم. امر پیامبر خدا را اطاعت نمودم
و به تنهایی مأموریت خود را انجام داده،
آیات سوره برائت را بر آنان قرائت نموده و مراجعت کردم.
( این سخن امام کنایه از توکل او به خدا است
، چون هرکس توکلش بیشتر باشد فضیلت بیشتری دارد
و موسی کلیم الله به برادرش هارون اتکا و اعتماد داشت،
ولی امیرالمومنین(علیه السلام) به طور کامل
به خدای بزرگ توکل و اعتماد نمود. )
📙منبع :
(امام علی(علیه السلام) ص۳۶۹، اللمعة البیضاءص۲۲۰،
شبهای پیشاور ص۴۷۴
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
#غدیر
#عید_غدیر
♦️رزق و روزیت میخوای زیاد بشه؟
یه راهش خوش نیـت بودنه 🤞🏻
به سـفارش حضرت باقر (علیه السلام)
هرکس خوش نیت باشد، روزیاش افزایش مییابد.
📗 بحارالانوار ،ج۶۸,ص ۵۶
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
4.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان های عبرت آموز (تلنگر آمیز)
اهمیت نماز شب و داستان علامه طباطبایی
🎙حجت الاسلام والمسلمین استاد #عالی
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
🍁 #نوستالژی
*میگن قدیما حیاطها درب نداشت، اگر درب داشت هیچوقت قفل نبود...*
*میدونید چرا قدیمیا اینقدر مخلص بودند؟* *چرا اينقدر شاد بودن؟*
*چرا اينقدر احساس تنهايی نميكردند؟*
*چرا زندگيها بركت داشت؟*
*چرا عمرشون طولانی بود؟*
*چون تو کتاب ها دنبال ثواب نمیگشتند که چی بخونند ثواب داره، دنبال عمل کردن بودند.*فقط یک کلام میگفتند: خدایا به دادههایت شکر.*
*نمیگفتند تشنه رو آب بدید ثواب داره، میگفتند آب بدید به بچه که طاقت نداره.
*موقعی که غذا میپختند، نمیگفتند بدیم به همسایه ثواب داره، میگفتند بو بلند شده همسایه میلش میکشه ببریم اونا هم بخورن.*
*موقعی که یکی مریض میشد، نمیگفتن این دعا رو بخونی خوب میشی، میرفتن خونه طرف، ظرفاشو میشستن، جارو میزدن، غذاشو میپختن که بچه هایش غصه نخورن*
*اول و آخر کلامشون رحم و مهربانی بود.
*به بچه عیدی میدادند، میگفتن دلشون شاد میشه،*
*به همسایه میرسیدن میگفتن همسایه از خواهر و برادر به آدم نزدیکتره...*
*خدایا قلب ما را جلا بده که تو کتاب ها دنبال ثواب نگردیم، خودمان را اصلاح کنیم و با عمل کردن به ثواب برسی نه فقط با خواندن دعا*
*مهربان باشیم، محبت کنیم بی منت،.. خدایا عاقبت بخیرمان کن 🙏
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
14.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚡️چرا انسان باید زود توبه کند و گناهان را روی هم تلنبار نکند؟ (بسیار مهم)
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
♦️داستان بلعم باعورا – مردی که 70 سال خدا را عبادت کرد و کافر از دنیا رفت
بلعم باعورا مردی بود که سالها به عبادت خداوند مشغول بود و از جمله کسانی به شمار میرفت که به اسم اعظم الهی دسترسی داشت. او در میان مردم به زهد و تقوا مشهور بود و دعاهایش مستجاب میشد.
♦️آزمایش الهی و سقوط بلعم
در زمان حضرت موسی (علیهالسلام)، هنگامی که بنیاسرائیل به سرزمین کنعان نزدیک شدند، پادشاه ظالم آن منطقه (که برخی نام او را بالاق ذکر کردهاند) از بلعم خواست که موسی و قومش را نفرین کند تا شکست بخورند. بلعم ابتدا امتناع کرد و گفت: «موسی پیامبر خداست و نمیتوانم او را نفرین کنم.» اما پس از اصرارهای پادشاه و تطمیع شدن با وعدههای ثروت و مقام، نفس او وسوسه شد.
بلعم تصمیم گرفت از علم و عبادت خود سوءاستفاده کند. او به کوهی بلند رفت و اسم اعظم الهی را برای نفرین موسی (ع) به کار برد. اما در همان لحظه، خداوند قدرت استجابت دعای او را از او گرفت. نهتنها نفرینش مستجاب نشد، بلکه خودش دچار ذلت و خواری گردید. در برخی روایات آمده که زبان او از دهانش بیرون افتاد و مانند سگ، همیشه لهله میزد.
♦️نتیجه و عاقبت شوم
بلعم باعورا پس از این حادثه، به جای توبه و بازگشت، بیشتر در مسیر گمراهی فرو رفت و با دشـ.ـمنان حضرت موسی (ع) همراه شد. او با سوءاستفاده از دانش خود، به روشهایی برای فریب بنیاسرائیل دست زد و برخی را به انحراف کشاند. در نهایت، او در حالی که به دنیا و هواهای نفسانی دل بسته بود، در حال کفر از دنیا رفت.
درسهای داستان بلعم باعورا
♦️این داستان در سوره اعراف، آیات 175-176 بهصورت رمزگونه بیان شده است:
> وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ٱلَّذِیۤ ءَاتَیْنَٰهُ ءَایَٰتِنَا فَٱنسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ ٱلشَّیْطَٰنُ فَکَانَ مِنَ ٱلْغَاوِینَ
وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَٰهُ بِهَا وَلَٰکِنَّهُۥۤ أَخْلَدَ إِلَى ٱلْأَرْضِ وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ فَمَثَلُهُۥ کَمَثَلِ ٱلْکَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَث ذَٰلِکَ مَثَلُ ٱلْقَوْمِ ٱلَّذِینَ کَذَّبُوا۟ بِـَٔایَٰتِنَا
خداوند او را به سگی تشبیه کرده که چه چیزی به او بدهی و چه ندهی، باز هم لهله میزند. این نشاندهنده حرص بیپایان او به دنیا بود که باعث سقوطش شد.
داستان بلعم باعورا هشداری است که عبادت طولانیمدت و دانش دینی، اگر با تقوا و اخلاص همراه نباشد، تضمینی برای نجات انسان نیست. اگر کسی در برابر آزمایشهای دنیوی و وسوسههای شیطانی تسلیم شود، ممکن است سقوطی بزرگتر از کسانی داشته باشد که هرگز مسیر عبادت را طی نکردهاند.
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
4.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زیارت امام زمان (عج) روز جمعه
❀ ﴾﷽﴿ ❀
ســـلام صبحتون بخیر و سلامتی
امیدواریم زندگیتون غرق
الطاف بیکران خداوندی باشه
الهی که دل هاتون سرشار از آرامش و حس خوب خوشبختی باشه
صبح تون زیبـا
#امام_صادق عليه السلام:
هر كه خانه اى داشته باشد و مؤمنى، به سكونت در آن نيازمند باشد و او آن را از وى دريغ دارد، خداوند عزّوجلّ فرمايد: فرشتگان من! بنده ام از سكونت دادن بنده ام در دنيا بخل ورزيد. به عزّتم سوگند كه هرگز در بهشت من سكونت نكند.
🗓 جمعه
۳۰ خرداد ۱۴۰۴
۲۴ ذی الحجه ۱۴۴۶
۲۰ ژوئن ۲۰۲۵
#امام_زمان
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
♦️حکایت عبدالله دیوونه
♦️اسمش عبدالله بود . .
تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه
همه میشناختنش!
مشکل ذهنی داشت
خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت
زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد
تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود
هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود
نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . .
یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه
دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت
نمیتونست درست صحبت کنه
به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما💔
مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن
گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی
هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !'
عبدالله دیوونه ناراحت شد
به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما💔. .
خونه ما 💔💔
بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن
حسین حسین خونه عبدالله باشه . .
اومد خونه
به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری
خونه هم که اجاره ست ... !!
چجوری حسین حسین خونه ما باشه
کتکش زد . .
گفت عبدالله من نمیدونم
تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . .
واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه
عبدالله قبول کرد
معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که
هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه💔 . .
روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر
خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی
تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . .
عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما💔💔💔
رفت ؛ از شهر خارج شد
بیرون از شهر یه آقایی رو دید
آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟!
عبدالله دیوونه گریش گرفت
تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . .
آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا
بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده💔
عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا
به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما💔
رسید به مغازه حاج اکبر
گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده !
حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت
گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!!
امانتی یابن الحسن رو داد بهش
رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . .
با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔
رسید به خونه شب شده بود . .
دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن
خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت
چه هیئتی شد اون شب 💔
آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد🚶🏻♂
عبدالله خودش که متوجه نشد
ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد
آخه یابن الحسن رو دیده بود💔😍
میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود
حواست بود خرج هیئتت رو نداره
اینجوری هواشو داشتی
آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه 💔 ..
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
⚘﷽⚘
⚘الســـــــــــــلام علیکــــــــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج)⚘
🍀در راه و بیراههے دنیا
و میان همهمه و شلوغےِ روزگار
که گرفتار مےشوم
تو را مےبینم🌹
🍀که قدم به قدم کنارم راه مےروے
و پناهِ
خودم
دلم
و تمامِ
روزگارم
هستے ...🌹
☘تو پناهگاه منے
وقتے که تمامِ مشکلات دنیا
با تمام بزرگیشان درماندهام میکنند
السلام علیک یا کهفِ الحَصین✋
🌹در افق آرزوهایم
تنها ♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡ را میبینم...
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
3.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹۴ دستور پیامبر برای قبل خواب
🔰
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
💠 صراط چيست؟
▫️عنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَلصِّرَاطِ فَقَالَ هُوَ اَلطَّرِيقُ إِلَى مَعْرِفَةِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُمَا صِرَاطَانِ صِرَاطٌ فِي اَلدُّنْيَا وَ صِرَاطٌ فِي اَلْآخِرَةِ وَ أَمَّا اَلصِّرَاطُ اَلَّذِي فِي اَلدُّنْيَا فَهُوَ اَلْإِمَامُ اَلْمُفْتَرَضُ اَلطَّاعَةِ مَنْ عَرَفَهُ فِي اَلدُّنْيَا وَ اِقْتَدَى بِهُدَاهُ مَرَّ عَلَى اَلصِّرَاطِ اَلَّذِي هُوَ جِسْرُ جَهَنَّمَ فِي اَلْآخِرَةِ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ فِي اَلدُّنْيَا زَلَّتْ قَدَمُهُ عَنِ اَلصِّرَاطِ فِي اَلْآخِرَةِ فَتَرَدَّى فِي نَارِ جَهَنَّمَ.
▫️مفضّل بن عمر گويد: از امام صادق عليه السلام پرسيدم، صراط چيست؟ فرمودند: راه بسوى #شناخت_خدا است، و صراط دو گونه است: 1- صراط در اين سراى، 2- صراط در آن سراى؛ اما صراط دنيا #امام مىباشد كه فرمانبردارى از او واجب است، هركس كه در دنيا او را شناخت و رهنمودهاى او را بكار بست، در آخرت از صراط كه پلى است به روى جهنّم خواهد گذشت، و هركس در اينجا امام خود را نشناخت، هنگام گذشتن از صراط آخرت گامش خواهد لغزيد و در آتش دوزخ خواهد افتاد.
📚معانی الأخبار، صفحه۳۲
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
♦️حسادت (رَشک) چیست؟
حسادت، احساسی ناخوشایند است که از کمبود یا احساس محرومیت از چیزی که شخص دیگری دارد، ناشی میشود. این احساس ممکن است با آرزوی داشتن آن چیز یا با آرزوی این که دیگری آن را از دست بدهد، همراه باشد. به عبارت دیگر، حسادت نوعی ناراحتی و ناخشنودی از خوشحالی، موفقیت، یا داراییهای دیگران است.
حسود کیست؟
حسود کسی است که به طور مکرر این احساس حسادت را تجربه میکند. او ممکن است نسبت به موفقیتها، داراییها، یا ویژگیهای مثبت دیگران احساس ناراحتی و ناخشنودی کند و حتی ممکن است آرزو کند که این چیزها از دیگران سلب شود. حسودان ممکن است رفتارهای مختلفی از خود نشان دهند که نشاندهنده حسادت آنهاست، مانند غیبت، بدگویی، یا تلاش برای آسیب رساندن به فرد مورد حسد.
تفاوت حسادت و غبطه:
مهم است که حسادت را از غبطه (آرزوی داشتن چیزی که شخص دیگری دارد بدون آرزوی از دست دادن آن توسط دیگری) متمایز کنیم. در غبطه، فرد آرزو میکند که چیزی را که دیگری دارد، داشته باشد، اما آرزوی از دست دادن آن توسط دیگری را ندارد. در حالی که در حسادت، فرد آرزو میکند که دیگری آن چیز را از دست بدهد.
ریشههای حسادت:
حسادت میتواند ریشههای مختلفی داشته باشد، از جمله:
ناامنی:
افراد ناامن ممکن است به دلیل احساس ضعف و بیارزشی، نسبت به دیگران حسادت کنند.
رقابت:
رقابت با دیگران، به خصوص در موقعیتهای رقابتی، میتواند منجر به حسادت شود.
کمالگرایی:
افراد کمالگرا ممکن است به دلیل مقایسه خود با دیگران و احساس عدم موفقیت، حسادت را تجربه کنند.
احساس حقارت:
افرادی که احساس حقارت میکنند، ممکن است به دلیل احساس کمبود در خود، نسبت به دیگران حسادت کنند.
آثار حسادت:
حسادت میتواند آثار منفی زیادی بر فرد و روابط او با دیگران داشته باشد، از جمله:
آثار روانی: نفرت، خشم، اضطراب، و افسردگی.
آثار رفتاری: غیبت، بدگویی، دروغ، و تهمت زدن.
آثار اجتماعی: آسیب به روابط، از دست دادن اعتماد به نفس، و انزوا.
درمان حسادت:
حسادت یک احساس ناخوشایند است که میتوان با راهکارهای مختلفی آن را درمان کرد، از جمله:
افزایش اعتماد به نفس:
با شناخت نقاط قوت و تواناییهای خود، میتوان احساس حسادت را کاهش داد.
تغییر دیدگاه:
با تغییر دیدگاه نسبت به دیگران و موفقیتهایشان، میتوان حسادت را کنترل کرد.
افزایش رضایت از خود:
با تمرکز بر خود و آنچه داریم، میتوان حسادت را کاهش میدهد
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»