🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
#داستان_کوتاه
دانشمندی را دوستی بود که روزی به زیارتش رفت و ضمنا چیزی را که دیگری درباره آن دانشمند گفته بود برایش نقل کرد..
پس از آن دانشمند گفت:
«پس از مدتی که به ملاقات من آمدی با سه خیانت آمدی..
🔰اول اینکه بین من و آن شخص ایجاد دشمنی کردی.
🔰دوم اینکه دل فارق مرا مشغول به سخن او نمودی.
🔰سوم اینکه خودت را نزد من متهم به خیانت کردی..
💢مگر نشنیدی که میگویند:
کسی که نزد تو از دیگری سخن چینی کرد البته از تو هم نزد دیگری سخن چینی خواهد نمود. پس نباید به او اعتماد پیدا کنی...
📚شهید ثانی،کشف الریبه
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
✴️وظیفه کسی که نزد او سخن چینی میشود شش چیز است:
💢اول اینکه سخنش را باور نکنی و حرفش را نپذیری،زیرا سخن چین فاسق است و خداوند می فرماید:اگر فاسقی برای شما خبری آورد نباید بپذیرید بلکه باید در اطرافش تحقیق و بررسی نمایید.
💢دوم اینکه اورا از سخن چینی نهی و اندرزش دهی و کارش را زشت شماری.
چون خداوند می فرماید:
امر به معروف و نهی از منکر نما.
💢سوم اینکه برای خدا،اورا از جهت گفتارش دشمن دارد.
زیرا خداوند سخن چین را دشمن میدارد و دشمنی با دشمن خدا واجب است.
💢چهارم اینکه به مجرد گفته سخن چین،به برادر دینی خود بدگمان نشوی.
زیرا خداوند می فرماید:
از بسیاری گمان ها بپرهیزید،جزاین نیست که
بعضی گمان ها گناه است.
💢پنجم اینکه سخن او موجب تجسس و بازرسی نگردد،زیرا خداوند می فرماید:به مجرد گمان تجسس نکنید بلکه آن را نشنیده قرار دهید.
💢ششم اینکه کار نمام و سخن چین را خود نپسندی و گفتارش را برای دیگری نقل ننمایی تا خود همچون او نمام و غیبت کن نشوی..
📚گناهان کبیره ، ج۲،ص۷۲۶
*پلان اول :*
*مختار: میخواهم فرماندهی سپاه را در جنگ با زبیریان خود بر عهده بگیرم.*
*کیان: این کار را نکنی امیر*
*مختار: برای چه؟*
*کیان: چون وقتی شما وارد عرصه ی نبرد شوید، دشمن میفهمد که ما برای مقابله با او با تمام قوا به میدان آمده ایم و این روحیه آنها را بالا میبرد[و ضعف ما را نشان میدهد]*
*پلان دو :*
*عمار در میانه های جنگصفین به شهادت میرسد.امام علی علیه اسلام تنها شده ،*
*در میان لشکریان قدم میزند ، اشک میریزد و ندا میدهد :*
*«أین عمار؟ ...... أین عمار؟»*
*عمار کجاست؟*
*عمار کجاست تا تنهایی علی را در بین این همه حیله و نیرنگ معاویه و عمروعاص از بین ببرد .*
*تا وقتی عمار بود ، با خطبه ها و روشنگری هایش راه را بر گزافه گویی های سپاه نفاق میبست ،*
*اما حالا ..*
*پلان سه :*
*چند سال قبل حضرت آقا حمله دشمن را اعلام میکنند ؛*
*💥حمله ی فرهنگی ،*
*💥ناتو فرهنگی ،*
*💥شبیخون فرهنگی ،*
*همه را میگوید اما ما فقط نگاه میکنیم .*
*⚡️کار به جایی میرسد که ندای«أین عمار» شان به آسمان میرود ، اما باز هم فقط نگاه میکنیم .*
*حالا خودش یک تنه به میدان می آید ، حرف های اشتباه همه را بیان میکند و پاسخ میدهد،*
*برجام دو و سه و چهار، دنیای گفتمان ،همه را رد میکند،*
*ما هم کلی ذوق میکنیم که آقا دارد روشن گری میکند .*
*اما ....*
*حواسمان نیست ، که وقتی «ولی» خودش به میدان آمده یعنی دیگر از وجود «عمار» در بین ما ناامید شده .*
*تنها شده ،*
*خودش یک تنه به جنگ میرود .*
*خودش میگوید من سالهاست دارم شمشیر میکشم .*
*میدانی وقتی فرمانده ، ولی ، خودش به میدان می آید یعنی چه ؟ یعنی حال و اوضاع لشکر خراب است .*
*کاش به جای خوشحالی از حرف های این چند مدت حضرت آقا ، کمی گریه میکردیم که به خاطر بی حالی و بی عرضگی ما و تنها شدن رهبر ، دیگر خودش مجبور است جواب اراجیف نااهلان را بدهد ...*
*أين عَمّار ؟*
*تکرار تاریخ*
*معلم تاریخمان میگفت:*
*که امیرالمومنین (علیه السلام) جنگ را در صفین برده بود ...*
*❗️❗️در دقیقه 90 برخی شعار تعامل و اعتدال سر دادند و اصلا یادشان رفت معاویه همان فرزند هند جگرخوار است !!!*
*❗️❗️امام علی (علیه السلام) را به پای میز "مذاکره" کشاندند !!!*
*❗️❗️و جنگ برده اش را ناتمام گذاشتند !!!*
*❗️👈هر چه امام علی (علیه السلام) گفت "مذاکره" خدعه دشمن است، اینها میخواهند جنگ باخته را دوباره ببرند ...کسی گوش نکرد !!*
*❗️📌تازه حاضر نشدند ابن عباس و حتی مالک را که نماینده ی امام علی (علیه السلام) بود به مذاکره بفرستند !!!*
*❗️👈گفتند مالک جنگ طلب، خشن و غیر منعطف است !!!*
*❗️👈بالاخره پایشان را در یک کفش کردند که حتما باید ابوموسی اشعری !!! برای مذاکره برود ...*
*📌امام علی (علیه السلام) گفت من به ابوموسی مطمئن نیستم...*
*❗️👈آنها گفتند شما بدبین هستی. ابوموسی خوب و انقلابی ست !!!*
*📌امام علی (علیه السلام) گفت:من به نتیجه این مذاکرات خوشبین نیستم. شما به هدفی که از این مذاکرات دارید نمیرسید.*
*❗️👈گفتند در مذاکرات خوشبینی و بدبینی معنا ندارد !!!*
*📌امام علی (علیه السلام) گفت باشد ... مذاکره کنید، این هم تجربه ای میشود برای مردم ... که بفهمند به ترسوها و آنها که پای مقاومت ندارند نباید اعتماد کرد ...*
*👈مذاکره ابوموسی و عمر و عاص شروع شد.*
*❗️👈تا مدتها متن مذاکرات محرمانه بود !!!*
*امام علی (علیه السلام) مالک را فرستاد تا به ابوموسی بگوید ما پشتیبان توایم، مبادا به عمرو عاص اعتماد کنی، او شیطان بزرگ است...*
*❗️👈ابوموسی ابرو در هم کشید و به مالک گفت:*
*شما توهم توطئه دارید !!! عمروعاص مودب و باهوش است.*
*اگر او به من قولی دهد به او اعتماد میکنم !!!*
*❌⭕️👈روز اعلام نتیجه ی مذاکرات حکمیت فرا رسید.*
*👈در مذاکرات محرمانه البته به طور شفاهی تعهد کرده بودند که هر دو نفرشان ، امام علی (علیه السلام) و معاویه را عزل کنند و امر را به رای عمومی بگذارند.*
*❗️👈در مسجد عمروعاص اول به ابوموسی تعارف زد. گفت تو بزرگ مایی !!!!*
*❗️👈ابوموسی خندید و بالای منبر رفت*
*❗️❗️و گفت: چنانکه این انگشتر را از دست در می آورم علی ع را از خلافت عزل میکنم !!!! بعد پایین آمد و با لبخند به عمروعاص بفرما زد.*
*❗️👈عمروعاص بالا رفت و گفت چنانچه این انگشتر را از دست در میآورم علی علیه السلام را خلع و چنانچه دوباره این انگشتر را به دست میکنم معاویه را نصب مینمایم !!!*
*❗️❗️ابوموسی خشکش زده بود ...فایده ای هم نداشت ... خود کرده را تدبیر نیست ....*
🌑🌑
👇👇👇👇👇
*📌امام علی (علیه السلام) از همان ابتدا خوشبین نبود ...چون دشمن شناس بود ...*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به یاد هفت شھید تازه تفحص
شده از خانطومان...
خوشآمدیدفدائیانعمهجانزینب(س) مارادعاکنید... :)🕊
گروه رسانه فاطر
# پایگاه فاطمیه(س)
✅پیام اخلاقی ارسالی از مسئول محترم نمایندگی ولی فقیه سپاه ناحیه امام حسین (علیه السلام)
✳️موضوع : اخلاق اجتماعی
♦️لطفا بازنشر نمایید .♦️
🔖داستانی از حضرت رسول(صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وِآلِهِ):
🌴#درخت_خرما🌴
-----🌴-----🌴-------🌴
👳♂سمرة بن جندب یك اصله #درخت_ خرما🌴 در باغ یكی از انصار مدینه داشت.
#خانه🏡 مسكونی مرد انصاری كه زن و بچه او، در آنجا به سر می بردند همان دم در باغ بود.
سمره گاهی می آمد و از نخله 🌴خود خبر می گرفت، یا از آن #خرما می چید.
👳♂سمره هر وقت كه می خواست از #درخت🌴 خود خبر بگیرد، بی اعتنا و سرزده داخل خانه می شد و ضمنا چشم چرانی👀👀 می كرد.
صاحبخانه از او خواهش كرد كه هر وقت می خواهد #داخل🏡شود، سرزده وارد نشود، ولی او قبول نمی كرد.😡
ناچار صاحب خانه 🏡به #حضرت_رسول_ اكرم_(ص) شكایت كرد و گفت :
این 👳♂مرد سرزده داخل خانه ی🏡 من می شود!
شما به او بگویید بدون اطلاع و سرزده وارد نشود، تا خانواده ی من قبلا مطلع باشند و خود را از چشم چرانی👀👀 او حفظ كنند.
#رسول_اكرم_(ص) 👳♂سمره را خواست و به او فرمود :
♦️فلانی از تو شكایت دارد و می گوید : تو بدون اطلاع وارد خانه ی 🏡او می شوی، و قهرا خانواده ی او را در حالی می بینی كه او دوست ندارد.
بعد از این اجازه بگیر👆 و بدون اطلاع و اجازه داخل نشو.
ولی 👳♂سمره تمكین نكرد.
#حضرت(ص) فرمود : پس #درخت🌴 را بفروش!
👳♂سمره باز حاضر نشد.
#رسول_اكرم_(ص) قیمت را بالا برد، باز هم حاضر نشد. بالاتر برد، باز هم حاضر نشد.
♻️♻️ادامه دارد.....⬇️⬇️⬇️⬇️