eitaa logo
مبین
129 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
199 فایل
دسترسی به مطالب محتوایی از سایت : Www.serajnet.org Www.monirnet.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 ارتباط بین حضرت زهرا(سلام الله علیها) و حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از کجا آغاز شد؟... ▪️در روزهای پایانی عمر رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) پیامبر بشارت‌هایی به حضرت زهرا(سلام الله علیها) دادند... 🎙حجت الاسلام و المسلمین كلباسی
8.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◽️یا فاطمه؛ من عقده ی دل وا نکردم ◽️گشتم… ولی قبرِ تو را پیدا نکردم ◽️چشم انتظارم بیاید؛ ◽️تا تربتت را پیدا نماید… ▪️حاج سلیم مؤذن زاده اردبیلی         
◽️بزرگترین درس حضرت فاطمه سلام الله علیها برای منتظران 🔹 منتظران باید همچون حضرت زهرا(سلام الله علیها) زمان شناس باشند و در برابر انحرافات عقیدتی، عملی و نظری دوران خود مبارزه و ایستادگی کنند، لذا مبارزات این بانوی مظلومه(سلام الله) در برابر ظلم و ستم ها، بیشترین درس را برای منتظران در دوران غیبت دارد. 🥀حضرت زهرا(سلام الله) در برابر انحرافات مختلف زمان خود، به روشنگری برای جامعه و بصیرت بخشی به مردم پرداختند، ایشان از رکن اصلی اسلام یعنی «ولایت» دفاع کردند و حتی با پهلوی شکسته و پیکر رنجور خود برای این امر، راهی مسجد شدند و به دفاع از ولی خدا پرداختند و این بزرگترین درس برای منتظران در دوران غیبت است.
🔴 توسل به امام زمان ( ارواحناله الفدا) در سختی ها 🔹 مرحوم علامه مجلسی نقل میکند: فردی به نام "ابوالوفای شیرازی" در زمان حکومت ابی علی الیاس زندانی و تهدید به قتل شد. ایشان متوسل به حضرات اهل بیت میشود. شب در عالم رؤیا، پیامبر اکرم را زیارت میکند.حضرت میفرمایند: 🔺 اگر کارد به استخوان رسید و شمشیر به گردنت رسید، یوسف زهرای اطهر، فرزندم را صدا بزن و بگو: 🌹 "یا مولای یا صاحبَ الزَّمان اَنا مُستَغیثٌ بکَ الغَوثَ اَدرِکنی". (ای مولای من ؛من به تو پناهنده شدم. به فریادم برس؛ یا غوث حقیقی؛ به فریادم برس...). 🔸 ابوالوفا میگوید: من این جملات را در عالم رؤیا گفتم و از خواب پریدم. یک وقت دیدم مامورین ابی علی الیاس آمدند و ما را پیش او بردند. وی گفت: به چه کسی متوسل شدی؟ گفتم: "به منجی عالم بشریت, به فریاد درماندگان و بیچارگان" 🔹 سپس معلوم شد در خواب به ابی علی الیاس گفته بودند: "اگر دوست ما را رها نکنی نابودت می کنیم و حکومتت را بهم می ریزیم...". بعد مبلغی پول و هدایا به ابوالوفا داد و آزادش کرد. 📚 بحارالأنوار، ج۵۳، ص۶۷۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📽 تماشای رایگان «۷۲ساعت» 🔴 با قطعی شدن عدم پخش مستند «۷۲ساعت» از تلویزیون، این مستند که به بررسی وقایع سه روز منتهی به شهادت حاج پرداخته به طور رایگان و برای تماشای عموم مردم در آدرس 72hoursdoc.com عرضه شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 🔹 موضوع : مهم‌ترین گام برای نزدیک شدن به امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف ) 🎙سخنران: حجت‌الاسلام عالی ‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻 امام خامنه ای، امروز در ارتباط تصویری مردم قم: 🔹️محاسبه غلط آمریکا در دستگاه محاسباتیشان ادامه دارد. الان هم همین جور است. الان هم درباره مسائل گوناگون یک محاسبه‌ای میکنند. 🔸️نمونه‌اش همین مسئله تازه باقیمانده شهادت شهید عزیزمان شهید سلیمانی است. چی فکر میکردند چی شد. آنها فکر میکردند با از بین بردن شهید سلیمانی نهضت و حرکت عظیمی که او نماینده‌اش بود نمودارش بود و نمادش بود این خاموش خواهد شد. میبینید که بیشتر شده است. 🔹️امسال در سالگرد دوم شهادت شهید سلیمانی این حرکت عظیم، این کار کی بود دست کی بود این را کی میتواند ادعا کند که این کار را من کردم ما کردیم جز کار قدرت الهی و دست قدرت الهی نبود در ایران و در کشورهای غیر از خارج از ایران. ۱۴۰۰/۱۰/۱۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرزوی شهادت توسط حاج قاسم در هنگام فوت کردن شمع تولدشان
♨️انتشار نامه تکان‌ دهنده شهید سلیمانی به فرزندش؛ هرگز نمی‌خواستم نظامی شوم 🔹متن نامه شهید حاج قاسم سلیمانی به فرزندش... «بسم الله الرحمن الرحیم 🔺آیا این آخرین سفر من است یا تقدیرم چیز دیگری است که هر چه باشد در رضایش راضی‌ام. در این سفر برای تو می نویسم تا در دلتنگی‌های بدون من یادگاری برایت باشد. شاید هم حرف به درد بخوری در آن یافتی که به کارت آید. هر بار که ســفر را آغاز می‌کنم احساس می کنم دیگر نمی بینمتان. بارها در طول مســیر چهره‌های پر از محبتتان را یکی یکی جلوی چشمانم مجسم کرده‌ام و بارها قطرات اشکی به یادتان ریخته‌ام. دلتنگتان شده‌ام، به خدا ســپردمتان. اگر چه کمتر فرصت ابراز محبت یافته‌ام و نتوانستم آن عشق درونی خودم را به شما برسانم. اما عزیزم هرگز دیده‌ای کسی جلوی آیینه خود را ببیند و به چشمان خود بگوید دوستتان دارم، کمتر اتفاق می‌افتد اما چشمانش برایش باارزشترینند. شما چشمان منید. چه بر زبان بیاورم و چه نیاورم برایم عزیزید. بیش از بیست سال است که شما را همیشه نگران دارم و خداوند تقدیر کرده این جان پایان نپذیرد و شما همیشه خواب خوف ببینید. دخترم هر چه در این عالم فکر می کنم و کرده‌ام که بتوانم کار دیگری بکنم تا شما را کمتر نگران کنم، دیدم نمی توانم و این به دلیل علاقه‌ی من به نظامی‌گری نبوده و نیست. به دلیل شغل هم نبوده و نخواهد بود. به دلیل اجبار یا اصرار کسی نبوده است و نیست. نه دخترم من هرگز حاضر نیستم به خاطر شغل، مسئولیت، اصرار یا اجبار حتی یک لحظه شما را نگران کنم، چه برسد به حذف یا گریاندن شما. من دیدم هرکس در این عالم راهی برای خود انتخاب کرده است یکی علم می‌آموزد و دیگری علم می‌آموزاند. یکی تجارت می کند کسی دیگر زراعت می کند و میلیون‌ها راه یا بهتر است بگویم به عدد هر انسان یک راه وجود دارد و هر کس راهی را برای خود برگزیده است. من دیدم چه راهی را می بایست انتخاب کنم. با خود اندیشیدم و چند موضوع را مرور کردم و از خود پرسیدم اولا طول این راه چقدر است انتهای آن‌ها کجاست، فرصت من چقدر است. و اساساً مقصد من چیست. دیدم من موقتم و همه موقت هستند. چند روزی می مانند و می روند. بعضی‌ها چند سال برخی‌ها ده سال اما کمتر کسی به یک ‌صد سال می رسد. اما همه می روند و همه موقتند. دیدم تجارت بکنم عاقبت آن عبارت است از مقداری سکه براق شده و چند خانه و چند ماشین. اما آن‌ها هیچ تأثیری بر سرنوشت من در این مسیر ندارد. فکر کردم برای شــما زندگی کنم دیدم برایم خیلی مهم‌اید و ارزشمندید به طوری که اگر به شما درد برسد همه‌ی وجودم را درد فرا می‌گیرد. اگر بر شما مشکلی وارد شود من خودم را در میان شــعله‌های آتش می بینم. اگر شما روزی ترکم کنید بند بند وجودم فرو می ریزد. اما دیدم چگونه می توانم حلال این خوف و نگرانی‌هایم باشم. دیدم من باید به کسی متصل شوم که این مهم مرا علاج کند و او جز خدا نیست. این ارزش و گنجی که شما گل‌های وجودم هســتید با ثروت و قدرت قابل حفظ کردن نیست. وگرنه باید ثروتمندان و قدرتمندان از مــردن خود جلوگیــری کنند و یا ثروت و قدرتشــان مانع مرض‌های صعب‌العلاجشان شود و از در بسترافتادگی جلوگیری نماید. من خدا را انتخاب کرده ام و راه او را. اولین بار است که به این جمله اعتراف می‌کنــم؛ هرگز نمی خواســتم نظامی شــوم، هرگز از مدرج شــدن خوشــم نمی‌آمد. من کلمه‌ی زیبای قاسم را که از دهان پاک آن بسیجی پاسدار شهید برمی خاست بر هیچ منصبی ترجیح نمی دهم. دوست داشتم و دارم قاسم بدون پسوند یا پیشوندی باشم. لذا وصیت کردم روی قبرم فقط بنویسید سرباز قاسم، آن هم نه قاسم سلیمانی که گنده‌گویی است و بار خورجین را سنگین می کند. عزیزم از خدا خواستم همه‌ی شریان‌های وجودم را و همه‌ی مویرگهایم را مملو از عشق به خودش کند. وجودم را لبریز از عشق خودش کند. این راه را انتخاب نکردم که آدم بکشم، تو میدانی من قادر به دیدن بریدن سر مرغی هم نیستم. من اگر سلاح به دست گرفته‌ام برای ایستادن در مقابل آدمکشان است نه برای آدم کشتن. خود را سرباز در خانه هر مسلمانی می بینم که در معرض خطر است و دوست دارم خداوند این قدرت را به من بدهد که بتوانم از تمام مظلومان عالم دفاع کنم. نه برای اسلام عزیز جان بدهم که جانم قابل آن را ندارد، نه برای شیعه‌ی مظلوم که ناقابلتر از آنم، نه نه... بلکه برای آن طفل وحشت‌زده بی‌پناهی که هیچ ملجأیی برایش نیست، برای آن زن بچه‌به‌سینه چسبانده هراسان و برای آن آواره در حال فرار و تعقیب، که خطی خون پشت سر خود بر جای گذاشته است می جنگم. عزیزم من متعلق به آن سپاهی هستم که نمی خوابد و نباید بخوابد. تا دیگران در آرامش بخوابند. بگذار آرامش من فدای آرامش آنان بشود و بخوابند.