📌 #پــــــــــندانـــهــ
تا زمانی که گیلاس با #بند باریڪش
به درخت متصل است همه عوامل در
جهت #رشـــــدش در تلاشند.
باد باعث طراوتـش میشود آب باعث
رشدش میشود و آفتاب بهاو پختگی
و ڪمال میبخشد.
🌹اما به محض پاره شدن آن بند و
جــدا شدن از درخت آب #باعـــــث
گــــــندیدگی باد باعث پلاسیدگی و
آفـــتاب باعث پــوسیدگی و از بـین
رفـتن طراوتـــش میشــود!
👌 #بــندهبــودن یعنی همـــین یعنی
بند به خــ♡ـدا بودن ڪه اگر این بند
پاره شد، دیگر همه عوامل در فساد ما
مـــؤثر خـــواهند بـــود.
پول، قدرت، شهرت، زیبایی…. تا بندِ
به خـــــداییم برای رشد ما، مفـید و
بسیار هم خوب است اما به مـحض
#جـــدا شدن بـــند بندگی، هـمه آن
عـــوامل باعث تــباهی و فــــساد ما
می شـــــود.
🇮🇷 @MobserChannel 🇮🇷
🇮🇷 eitaa.com/Mobser 🇮🇷
🔆 #پندانه
🔴 «اعتقاد زبانی»
🗻 کوهنوردی میخواست به قلهای بلندی صعود کند. پس از سالها تمرین و آمادگی، سفرش را آغاز کرد.
🔸به صعودش ادامه داد تا این که هوا کاملا تاریک شد. به جز تاریکی هیچ چیز دیده نمیشد. سیاهی شب همه جا را پوشانده بود و مرد نمیتوانست چیزی ببیند حتی ماه و ستارهها پشت انبوهی از ابر پنهان شده بودند.
🔹کوهنورد همانطور که داشت بالا میرفت، در حالی که چیزی به فتح قله نمانده بود، پایش لیز خورد و با سرعت هر چه تمامتر سقوط کرد.
🔸سقوط همچنان ادامه داشت و او در آن لحظات سرشار از هراس، تمامی خاطرات خوب و بد زندگیاش را به یاد میآورد.
🔹 داشت فکر میکرد چقدر به مرگ نزدیک شده است که ناگهان دنباله طنابی که به دور کمرش حلقه خورده بود بین شاخه های درختی در شیب کوه گیر کرد و مانع از سقوط کاملش شد.
🔸در آن لحظات سنگین سکوت، که هیچ امیدی نداشت از ته دل فریاد زد: خدایا کمکم کن.
🔹ندایی از درونش پاسخ داد آیا به واقعا به خدا ایمان داری؟
🔸 آری. همیشه به خدا ایمان داشتهام.
🔹پس آن طناب دور کمرت را پاره کن!
🔸کوهنورد وحشت کرد. پاره شدن طناب یعنی سقوط بیتردید از فراز کیلومترها ارتفاع.
🔸 خدایا نمیتوانم.
🔹 مگر نگفتی که به خدا ایمان داری؟
🔸کوهنورد گفت: خدایا نمی توانم. نمیتوانم، نمیتوانم.
🔺روز بعد، گروه نجات گزارش داد که جسد منجمد شده یک کوهنورد در حالی پیدا شده که طنابی به دور کمرش حلقه شده بود و تنها نیم متر با زمین فاصله داشت.
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
🇮🇷 @MobserChannel 🇮🇷
🇮🇷 eitaa.com/Mobser 🇮🇷
🔆 #پندانه
🔸 ﻣﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻭ ﮐﻔﺸﻬﺎیﮔﺮﺍن قیمت ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﯿﮕﺮﯾﺴﺖ.
🔹ﻧﺰﺩﯾﮑﺶ ﺷﺪﻡ...
🔹ﻭ ﺑﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ، ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ :
"ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ"
🔹 ﻋﻠﺖ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ
🔸ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ ﺧﻂ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ.
🔸 ﭼﻨﺪﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻧﻘﻄﻪ ﻫﯿﺰﻡ میفروختم ...
🔸ﺣﺎﻝ ﺻﺎﺣﺐ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺍﻡ.
🔹ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ: ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎﺑﺮﮔﺸﺘﯽ؟
🔸ﮔﻔﺖ: ﺁﻣﺪﻡ ﺗﺎ ﺑﺎﺯ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ: "ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ"
◽️گر به دولت برسی ◽️مست نگردی مردی
◾️گر به ذلت برسی ◾️پست نگردی مردی
◽️اهل عالم همه بازیچه دست هوسند
◾️گر تو بازیچه این دست نگردی مردی.
🇮🇷 @MobserChannel 🇮🇷
🇮🇷 eitaa.com/Mobser 🇮🇷