eitaa logo
مبتلا...
2.3هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
224 ویدیو
11 فایل
نوشتن از شما خوندن و جواب دادن از من 👇 https://abzarek.ir/service-p/msg/1627229 رفقاتم بیار مبتلا 💌
مشاهده در ایتا
دانلود
ترسویی!میخواهی در میانه باشی نه‌دوستَم‌داری‌و‌نه‌نبودنم‌را‌میخواهی
سراغی از دل تنگم بگیر، پوسیدم بیا به خلوت من،‌آی مهربان!باران!
تو را با دیگری می بینم و با گریه می پرسم از این دیگرنوازی‌ها‌خدایا‌چیست‌مقصودش؟
خوابم آشفت و سرخفته به دامان آمد خواب دیدم که خیال تو به مهمان آمد
جان من ، دلجويی اغيار کردن تا به کی؟ گاه گاهی هم دل سرگشته‌ی ما را بجو 😕
هدایت شده از کافه دنج
چه نجیب زاده ایست این حبّه‌ی قند که تمام دارایی اش را به چای می بخشد و ناپدید می شود. ☕️⚘️📚
مسپار دل به هر کس که رخِ چو ماه دارد به کسی سپار دل را، که دلت نگاه دارد
یعقوب نیستم که صبوری کنم به هجر ای شیخ! پس دوباره بگیر استخاره را
مبتلا...
سلام ✋ چشم 🌹
عجب ! شاعرش رو میشه حدس زد 😉
زیر قیمت میخری، با «سود کم» رد میکنی! قلب‌آدم«خانه‌ی‌عشق»‌است،‌سمساری‌که‌نیست! 😒
پروانه جان نپرس چه شد قامتم، مگر! تکلیــــف شمع!... غیر بسوز و بساز بود؟
مبتلا...
عجب ! شاعرش رو میشه حدس زد 😉
شاعرش یه شاعره ، که لابد مایل نبوده اسمش باشه ما هم امانت داری می کنیم 😁 نه معنی بدی نداره گذاشتم اعضا خودشون جای خالی رو پر کنن 😉
لرزد از بیمِ جدایی استخوانم بند بند هر کجا بینم‌فلک‌سازد‌ دو‌ یار‌از‌هم‌جدا
نمی‌دانم که دردم را سبب چیست همی دانم که درمانم تویی بس
شده‌ام مظهر دیوانگی و مُرتدِ شهر... :) چه گزاف است بهای به کسی دل بستن
ترک جان می‌بایدم گفتن که این شیرین لبان بوسه می‌بخشند امّا جان شیرین می‌برند
فرقی نمی کند چه برایم نوشته دوست گیرم که ناسزاست ولی دستخط اوست☺️
عارفی بر سر یک پیچش مو کافر شد منه‌ِ رند و سه وجب زلف پراز فر چه‌شود؟!
دردِ دیوانگیِ ما ، دو برابر شده است "شاعری‌عاشقِ‌یک‌شاعرِدیگرشده‌‌است"!
به صورتی که تویی، کمتر آفریده خدا تورا کشیده و دَست از قلم‌کشیده خدا
تو با رقیب برو شادمان و دست‌به‌دست که ما و غصّه رفیقانِ دوش بر دوشیم😥
‌‌‌‌‌  روی عادت هایتان‌ با اســـــم عشـــــق پل نسازید از هوس بر هر دلی
شیرازه نگیرد به خود اوراقِ حواسم بر هم زده زلفِ نگارم چه توان کرد
نه حرف‌ می‌زنی، نه نگه‌ می‌کنی، نه ناز بر من در امید به‌ یک‌بار بسته‌ای 😢
ماه رویی دل من برده و ترسم این است سرمه بر چشم کشد زیره به کرمان ببرد
وقتی که بودی سرپناهم شانه ات بود رحمی کن و برگرد،‌زانو جای سر نیست