مَلالی‌نیست‌اگر‌مرا‌کربلا‌نمی‌بری‌ همین‌که‌یاد‌گِدا‌در‌حرم‌کنی‌کافیست :)))))

امام‌عباسم‌..!(: دل‌ِشکسته‌ی‌ِمن،ازتوعشق‌می‌گیرد کبوترم‌که‌امیدم،به‌آب‌ودانه‌ی‌ِتوست ...((:

مرا‌در‌گوشه‌ای‌از‌وادی‌السلام‌دفن‌کنید و‌رویِ‌سنگ‌ِقبرم‌بنویسید : او‌جز‌علی‌بن‌ابی‌طالب‌کسی‌رانداشت:)))))

یک‌شب‌ِ‌جمعه‌حرم‌بودم‌و‌درگیر‌حسین یک‌نفر‌گفت‌حسن‌کل‌ِ‌حرم‌ریخت‌بهم:)))

استادِ طرح ولایت میگفت: گاهی یکی داره از یه ارتفاع و پله کوتاه میوفته شیطان دستش رو میگیره و نمیذاره بیوفته چون از نظرش این آدم الان اگر بیوفته هوشیار میشه و برمیگرده سمت خدا پس میذاره خوب ارتفاع بگیره و بالا بره اون زمان میندازتش و باعث سقوطش میشه جوری که نتونه بلند بشه و هوشیار بشه ....

داغ ابراهیم بر دل ماند و اسماعیل رفت یک خبر تسکین این درد است؛ "اسرائیل رفت"

چقدر این سوال سرشار از تنش و هجوم فکرای بد به ذهنم بود ... دوباره قلبم ترسید و تپش قلبم بالا رفت ذهنم پر زد سمت دی ماه نود هشت سمت اردیبهشت چهارصدوسه تو همین یکی دو دقیقه تا پیام بدی بیاد که چیشده، برام طولانی گذشت .. انگار دیگه ذهنامون عادت کرده تا با دیدن چنین سوال هایی ذهنمون مشوش بشه ترس از دست دادن عزیز دیگری به سراغمون بیاد:))) داغ حاج قاسم سرد نشده بود که پرواز اردیبهشت دلای همه رو بی قرار کرد .... حالا هم که شهادت شهید هنیه و غم بیشمار حماس عزیز ما ... کاش بشه دفعه بعدی که صبح از خواب پا میشیم خبر بیارن اسرائیل کودک کش به درک واصل شده ...

ولی‌حرم‌‌هایِ‌یهویی‌آخرشبی‌ یه‌جور‌دیگه‌میچسبه:))))

به‌حلقه‌هایِ‌ضریحت‌دلم‌گره‌خورده :)))

گرچه‌‌گاهی‌‌تندبادی‌شاخه‌ای‌راهم‌شکست‌ سَرو‌می‌ماند‌ولی‌طوفان‌به‌پایان‌می‌رسد...!(:

مهمون مارو یکی دیگ تو خاک خودمون شهید کرده داریم از خجالت آب میشیم.. ببینید کوفی جماعت کیا بودن که خودشون مهمون دعوت کردن و خودشون هم خونشونو ریختن.. #احوالات #میم‌مثل‌مظلوم

رهبرم گفت که خون‌ خواهی‌مان نزدیک است ، و بترسید که اینگونه سخن گفت علی ..!