eitaa logo
•مُبتلای مَهـ(عج)ـدی•
77 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
641 ویدیو
6 فایل
-قدمی باشد برای ظهور مولآ..:)! وقف صد درصدی فرج✨ . -خوش‌اومدین‌به‌حَسنیه #‌آقای59! اینجا‌جمع‌مون‌خصوصیه..! و‌بدون‌کسانی‌که‌اینجا‌دعوت‌میشن؛بصورت‌ویژه‌دعوت‌‌شدن..!🙂✨ . برای‌پی‌بردن‌به‌فعالیت‌های‌حسنیه‌بزن‌رویِ‌لیست ‌سنجاق‌شده‌ها..📌
مشاهده در ایتا
دانلود
•مُبتلای مَهـ(عج)ـدی•
{ اگر برای آنچه از کف داده‌ای ناله میکنی، پس برای هرچه به دست نیاورده‌ای نیز ناله و فریاد برآور! }
{ کسی که از او چیزی خواسته میشود تا وعده ندهد، آزاد است و چون وعده داد، در بند آن است تا آنگاه که به آن وفا کند! } _نهج‌البلاغه 🗓۱۷ روز تا عیدغدیر✨
قد و بالای‌ علی"سلام‌الله‌علیه" از چشم زهرا"سلام‌الله‌علیها" دیدنی است وای وقتی میرسد دریا به دریا دیدنی است:)))✨♥️
خوشا صبحی که خیرَش را تو باشی ردیفِ نابِ شعرش را تو باشی خوشا روزی که تا وقتِ غروبش دعایِ خوب و ذکرش را تو باشی ... ☀️ 🌤
•مُبتلای مَهـ(عج)ـدی•
- 💚 -
پیش کدامین طبیب، شرح دهم حال خود؟ درد منِ خسته را، جز تو که دارد دوا..؟:)✨ :)♥️
{ آنچه رفته باز نگردد، و آنچه هست برای همیشه باقی نمی‌ماند..! } _نهج‌البلاغه 🗓۱۵ روز تا عیدغدیر✨
هدایت شده از مبتلای‌ مــهــدی
نماز جماعت روی ویرانه‌های مسجد ویران در غزه اینجوری پای عقایدمون بمونیم❤️ پ.ن رفقا اونا دست از سربازی امام شون برنداشتن من وتو چی؟.... | واحد‌فرهنگی‌مـبتلای‌مـھـღـدی: 「 @mobtalaye_mahdi
لحظه ها خیلی زود از دست میرن، همین امروز اقدام کن(:🫀
‌‌ فضائل امیرالمومنین ⭕️ بسیار خواندنی👇👇 🌸🍃🌸🍃 ⭐️امیرالمومنین علی ( علیه السلام ) بالای بام خانه خرما تناول می کرد و در آن زمان حضرت در سنین جوانی بود ، سلمان ( رضوان الله علیه ) در حیاط آن خانه لباس خود را می دوخت ، حضرت دانه خرمائی به طرف او رها کرد . سلمان گفت : ای علی (علیه السلام ) با من شوخی میکنی در حالی که من پیرمرد و شما جوان و کم سن و سال هستید ؟ 💫علی ( علیه السلام ) فرمودند : ای سلمان ، مرا از نظر سن و سال کوچک و خودت را خیلی بزرگ خیال کرده ای ؟ قصه دشت ارژن را فراموش کرده ای ؟ چه کسی تو را در آن بیابان که گرفتار شیر درنده شده بودی نجاتت داد ؟ سلمان با شنیدن این کلمات از امیرالمومنین ( علیه السلام ) به وحشت افتاد و عرض کرد : از کیفیت آن جریان برایم بگوئید . ⭐️علی ( علیه السلام ) فرمودند : تو وسط آب ایستاده بودی و از شیری که در آنجا بود می ترسیدی ، دست ها را به دعا بلند کردی و از خداوند متعال نجات خود را طلبیدی ، خداوند هم دعایت را اجابت و مرا به فریاد تو رساند .💫 من هم آن اسب سواری هستم که زره او بر روی شانه اش و شمشیرش به دستش بود و ضربه ای بر آن شیر وارد کردم که او را دو نیم کرد و تو خلاص شدی . سلمان عرض کرد : نشانه دیگری در آنجا بود برایم بیان فرمائید . 🌷حضرت دست به آستین برد و یک شاخه گل تازه بیرون آورد و فرمود : این همان هدیه تو است به آن اسب سوار ! سلمان با دیدن آن گل بیشتر دچار حیرت و سرگردانی شد با عجله خدمت رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) شرفیاب شد و عرض کرد ای رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) من اوصاف شما را در انجیل خواندم و محبت شما در دلم جای گرفت ، همه ادیان غیر از دین شما را رها کردم و آن را از پدرم مخفی نمودم تا سرانجام متوجه شد و نقشه کشتن مرا کشید ولی دلسوزی او نسبت به مادرم مانع می شد و دائما چاره ای در قتل من می اندیشید و مرا به کارهای سخت و دشوار وادار می کرد ، تا اینکه فرار کردم ، به محلی به نام دشت ارژن رسیدم در آنجا ساعاتی استراحت کردم احتیاج به آب پیدا کردم لباس های خود را بیرون آوردم و داخل رود خانه ای که در همان نزدیکی بود رفتم . ناگهان شیری آمد و روی لباس های من ایستاد . وقتی او را دیدم به وحشت افتادم و از خداوند متعال نجات خود را درخواست نمودم که ناگاه اسب سواری پدیدار شد و با یک ضربه شیر را به دو نیم کرد . من از آب بیرون آمدم لباس به تن کردم و خودم را بر رکاب اسبش انداختم و آن را بوسیدم و چون فصل بهار بود صحرا و اطراف رودخانه پر از گل و سنبل بود شاخه گلی گرفتم و به او هدیه کردم و تشکر نمودم .چون گلها را گرفت از چشمان من ناپدید گشت و اثری از او ندیدم ، از این جریان بیش از صد سال می گذرد و من این قصه را برای احدی نگفته ام امروز⭐️ علی ( علیه السلام ) تمام آن قضیه را بیان فرمود و همان شاخه گل را به من نشان داد ؟ رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمودند : ای سلمان ، هنگامی که مرا به آسمان بردند تا جائیکه جبرائیل توقف نمود و من تا کنار عرش الهی بالا رفتم در حالی که پروردگارم بدون واسطه با من سخن گفت ... وقتی سفر معراج تمام شد و من به زمین برگشتم علی ( علیه السلام ) بر من وارد شد و پس از عرض سلام و تبریک به خاطر الطاف و عنایاتی که خداوند متعال در این سیر ملکوتی به من نموده از تمام گفتگوهای من با پروردگارم خبر داد . بدان ای سلمان ، هر کدام از انبیاء و اولیاء از زمان حضرت آدم ( علیه السلام ) تا کنون که گرفتار شده است علی ( علیه السلام ) او را از گرفتاری نجات داده است . 📚 جلد ۱ ، آیت الله علامه سیداحمد مستنبط ، صفحه ۲۸۲
با سلام و احترام لینک زیر حکم مأموریت شماست شخصا مشاهده بفرمایید👇 https://DigiPostal.ir/cupzznm