┄┅═✼ *✨﷽✨*✼═┅┄ ⛔ خواهشمندیم تنها کسانی که می توانند حضوری برای انجام امربه‌معروف ونهی ازمنکر در" مترو مشهد"حضور بهم رسانند وارد گروه شوند و الاّ ... ✨️حضرت آقاامام زمان برای ظهورش روی تو حساب باز کرده☝ https://eitaa.com/joinchat/904003831Cc2d653fb3a

سلام رفقا.. خوش اومدین به حسنیه امام زمان (عج)✨ برای پی بردن به فعالیت های حسنیه میتونید یک دور لیست پیام های سنجاق شده رو نگاه بندازید❇️!

هرکه‌پرسیدچه‌داردمگرازدارجهان همه‌ی‌داروندارم‌بنویسیدحسین:)

#پیشنهاد_دانلود ⭕غروب جمعه دلت میگیرد⁉️ ازین فرصت فوق العاده استفاده کن...! دلگرفتگی خیلی هم خوبه! 🎙استاد پناهیان

انقدر حرف خنجری زده ام اشک قصاب را در اوردم #اجرک‌الله‌یا‌صاحب‌الزمان‌عج

#زبان‌حالِ‌اقامون:)💔 [شامیان خنده ب زخم جگر ما نزنید ساز با ناله ی ذریه زهرا نزنید سر مردان خدا را سر نیزه زدید مرد باشید و دگر سنگ ب زنها نزنید ب زنان بر سر بازار اگر سنگ زدید دختران را به کنار سر بابا نزنید کشتن فاطمه بین در و دیوار بس است تازیانه به تنِ زینب کبری نزنید..🥀]

دیشب تو هیئت داشتم فکر میکردم میگفتن که روایته که امام سجاد ع خیلییییی سختی کشیدن و خیلی سخت بوده براشون دوره شون..😔 چون بعد امام حسین ع دیگه کلا مردم از دین برگشتن و بی دین شدن☝️🏻💔

بعد تو فکر کن داشتم به این فکر میکردم که.. آقا بعد از اربعینِ ارباب که بر میگردن #مدینه تو کل همین 40 سال با هیچکی حرفی نمیزدن ...💔 حتی غلام حضرت که بهشون میگه که اقا بسه چقدر گریه و شیون امام..💔! میگن هم که اقا فقط با خدا درد و دل میکردن و به کسی چیزی نمیگفتن.. اخه میدونی دردِ ناموسِ..! به کی چی بگن؟! بگن خودم دیدم؟ دیدم ک تازیانه رو به بازو میزدن.. دیدم که سر نیزه هارو تو گلو میزدن.. سر عموم رو روی نی از پهلو میزدن یادم نمیره اون کوچه ب کوچه رو چرخوندن از صبح تا غروب این زن و بچه رو چیزی که دیدم و هیچکی دیگه ندید روم نمیشه بگم چیشد تو مجلس یزید (شامیان در پیش من حرف از کنیزی میزدن)💔💔

به ذهنم خطور کرد که الحمدالله عمه جانشون #زینب‌کبری‌س بودن که بفهمن دردِ اقا رو..💔 و یادم اومد که خانم بعد از یکسال و نیم از کربلا فوت ( بخون شهید) کردن 🙃🥀

هیچکسی چون من میان اتش امام نشد..💔 در شروع امامتش چون من این قدر دورش ازدحام نشد لشگری از مغیره می امد.. خیمه غارت شد و در اتش سوخت غیر زهرا به هیچ معصومی این قدر گرم احترام نشد..!!!💔 روضه از این شدید تر هم هست لحظه ای که حسین یاری خواست و علی بود اسم من اما.. خواستم پاشوم ز جا نشد💔 (میگن عصر عاشورا دیگه خانم زینبِ کبری س اومدن تو خیمه ی زین العابدین ع و زیر بغلاشون و گرفتن و نجات شون دادن وگرنه..) به لب تشنه ی علی اصغر ب لب تیز ذوالفقار قسم تا به امروز هیچ شمشیری انقدر تشنه در نیام نشد رفت شاهزاده ای چون من به اسیری ب یک طرف اما در سفر انقدر قول و زنجیر گردن بنده و غلام نشد💔 اه زینب ، و صیحه ی شلاق تا شنیدم از اسب با زنجیر خویش را بر زمین زدم اما باز هم ان صدا تمام نشد اه زینب کجا و بزم یزید او کجا و جواب ابن زیاد بازهم صد هزار مرتبه شکر اینکه با شمر هم کلام نشد 💔💔

این چهل سال گریه ام شاید از همان روز اربعین باشد هرقدر عمه سعی کرد صبور به حسینش کند سلام نشد دیدم از زیر چادرش زینب گفت طوری که نشنود عباس رنج ها دیدم حسینم وا.. هیچ جایی شبیه شام نشد..!💔