eitaa logo
💖🌷مدافعان حریم عشق🌷💖
276 دنبال‌کننده
814 عکس
1.8هزار ویدیو
23 فایل
ما محال است که از بیعتمان برگردیم تا که مثل پسر فاطمه "س"بی سر گردیم..
مشاهده در ایتا
دانلود
@modafean57 کانال مدافعین حریم عشق
هدایت شده از رویین دژ
💠 حضرت مهدی(عج): 🔮 به شیعیان و دوستان ما بگویید که خدا را به حقّ عمّه‌ام حضرت زینب(س) قسم دهند که فرج را نزدیک گرداند. 📚 شیفتگان مهدی، ج ۱، ص ۲۵۱ 🖤 وفات حضرت زینب(س)، بر همه‌ی دلدادگان آن حضرت تسلیت باد! 🤲🏻 🔺 @RooyinDezh
نماز حضرت زهرا هنگام تحویل سال ​سلام علیکم ️مومنین زرنگ باشید از حضرت زهرا سلام الله علیها عیدی بگیرید..  یکی از علمای قم میفرمودند : اگر لحظه تحویل سال 2رکعت نماز ساده یا نماز حضرت زهرا (سلام الله علیها ) خوانده شود (بطوریکه در لحظه تحویل در نماز باشیم ) آن سال ؛به عنایت حضرت( علیها السلام) سالی عجیب خواهد بود ازنظر رزقهای معنوی و مادی ..🌹️ نماز حضرت زهرا (سلام الله علیها) دو رکعت است :رکعت اول یک حمد وصدمرتبه سوره قدر ورکعت دوم یک حمد وصد مرتبه سوره توحید بعداز نماز دعای کوچکی دارد که در مفاتیح الجنان در قسمت اعمال روز جمعه این نماز و دعا آمده است ☀️ تقریبا نیم ساعت طول میکشد ده دقیقه مانده به تحویل سال شروع شود که در لحظه تحویل درنماز باشید ؛ نشسته هم میشود خواند ☀️ شما هم این نماز را به دوستان و آشنایان خود سفارش کنید وبعنوان عیدی معنوی بدهید☀️  🌟ان شاء الله عیدی همه ما️ فرج امام زمان️ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به دعای حضرت زهرا (سلام الله علیها)🕊🌟️ 🌹لطفا به گروه های دیگر بفرستید🌹️ اجرکم عندالله هرکس خواند التماس دعا لطفا برا حاجت قلبیم دعا کنید
نماز حضرت زهرا (س) در لحظه تحویل سال یک نماز از حضرت فاطمه سلام علیها روایت شده برای روز جمعه که حضرت آیت الله توکل (حفظه الله) یکی از علمای قم میفرمودند: اگر لحظه تحویل سال دو رکعت نماز حضرت زهرا (سلام الله علیها ) خوانده شود (بطوری که در لحظه تحویل در نماز باشیم) آن سال ؛به عنایت حضرت (علیها السلام) سالی عجیب خواهد بود ازنظر رزق های معنوی ومادی . مثلا ده ، پانزده دقیقه قبل سال تحویل شروع کنید که در لحظه تحویل سال در حال نماز باشید. نماز حضرت زهرا (س)(منبع مفاتیح الجنان) روایت شده که حضرت فاطمه علیها السلام دو رکعت نماز مى‏ کرد که جبرئیل علیه السلام تعلیم او کرده بود در رکعت اول بعد از «سوره حمد» صد مرتبه «سوره قدر» و در رکعت دوم بعد از «حمد» صد مرتبه «سوره توحید» مى ‏خواند و چون سلام مى ‏گفت این دعا را مى‏ خواند. سُبْحَانَ ذِی الْعِزِّ الشَّامِخِ الْمُنِیفِ‏ سُبْحَانَ ذِی الْجَلاَلِ الْبَاذِخِ الْعَظِیمِ‏ سُبْحَانَ ذِی الْمُلْکِ الْفَاخِرِ الْقَدِیمِ‏ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْبَهْجَةَ وَ الْجَمَالَ‏ سُبْحَانَ مَنْ تَرَدَّى بِالنُّورِ وَ الْوَقَارِ سُبْحَانَ مَنْ یَرَى أَثَرَ النَّمْلِ فِی الصَّفَا سُبْحَانَ مَنْ یَرَى وَقْعَ الطَّیْرِ فِی الْهَوَاءِ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ هَکَذَا لاَ هَکَذَا غَیْرُهُ‏ منزه است خداى صاحب عزت و مقام بلند منزه است خداى صاحب جلال و کبریایى و عظمت منزه است خداى صاحب ملک فاخر ازلى منزه است خدایى که لباس حسن و جمال به قامت خود آراسته منزه است خدایى که رداى – نور وقار در بر دارد منزه است خدایى که اثر پاى مورچه را در سنگ سخت سیاه مى ‏بیند منزه است خدایى که خط سیر مرغ را در هوا مى‏ بیند منزه است خدایى که تنها او بدین کمال است و غیر وى داراى این کمال نیست. در روایت دیگر وارد شده است که بعد از این نماز تسبیح مشهور حضرت فاطمه علیها السلام را که بعد از هر نماز خوانده مى ‏شود بخواند و بعد از آن صد مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد و شیخ در مصباح المتهجدین فرموده نماز حضرت فاطمه علیها السلام دو رکعت است در رکعت اول «حمد» و صد مرتبه «قدر» و در دوم «حمد» و صد مرتبه «توحید» و چون سلام داد تسبیح حضرت زهراء علیها السلام بخواند پس بگوید سُبْحَانَ ذِی الْعِزِّ الشَّامِخِ ( الْمُنِیفِ سُبْحَانَ ذِی الْجَلاَلِ الْبَاذِخِ الْعَظِیمِ سُبْحَانَ ذِی الْمُلْکِ الْفَاخِرِ الْقَدِیمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْبَهْجَةَ وَ الْجَمَالَ سُبْحَانَ مَنْ تَرَدَّى بِالنُّورِ وَ الْوَقَارِ سُبْحَانَ مَنْ یَرَى أَثَرَ النَّمْلِ فِی الصَّفَا سُبْحَانَ مَنْ یَرَى وَقْعَ الطَّیْرِ فِی الْهَوَاءِ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ هَکَذَا لاَ هَکَذَا غَیْرُهُ ) تا آخر تسبیح که ذکر شد پس فرموده و سزاوار است کسى که این نماز را بجا مى ‏آورد چون از تسبیح فارغ شود زانوها و دستان خود را تا آرنج برهنه نماید و بچسباند همه مواضع سجود خود را به زمین بدون حاجز و حایلى و حاجت بخواهد و دعا کند آنچه مى ‏خواهد و بگوید در همان حال سجده‏ یَا مَنْ لَیْسَ غَیْرَهُ رَبٌّ یُدْعَى‏ یَا مَنْ لَیْسَ فَوْقَهُ إِلَهٌ یُخْشَى‏ یَا مَنْ لَیْسَ دُونَهُ مَلِکٌ یُتَّقَى‏ یَا مَنْ لَیْسَ لَهُ وَزِیرٌ یُؤْتَى‏ یَا مَنْ لَیْسَ لَهُ حَاجِبٌ یُرْشَى‏ یَا مَنْ لَیْسَ لَهُ بَوَّابٌ یُغْشَى  یَا مَنْ لاَ یَزْدَادُ عَلَى کَثْرَةِ السُّؤَالِ إِلاَّ کَرَماً وَ جُوداً وَ عَلَى کَثْرَةِ الذُّنُوبِ إِلاَّ عَفْواً وَ صَفْحاً صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِی کَذَا وَ کَذَا اى خدایى که غیر تو نیست پروردگارى که او را در دعا بخوانند اى کسى که نیست فوق تو خدایى که از او بترسند اى کسى که غیر تو پادشاهى نیست که از او بپرهیزند اى سلطانى که تو را وزیرى و حاجب و دربانى نیست که به درگاهش آیند و به رشوه وسیله بسویش برانگیزند اى خدایى که هر چه محتاجان از تو بیشتر سؤال کنند جود و کرمت افزون مى‏ شود و هر چه بندگان گنه بیش کنند عفو و گذشت تو بیشتر مى‏ شود درود فرست بر محمد (ص) و آل محمد (ع) و حوایج مرا بر آور. و بجاى این کلمه حاجات خود را از خدا بخواهد. یک شب طلایی بجای چهل شب اگه یک دعای مستجاب داشته باشید اون چیه ؟ برای حاجت های همدیگه دعا کنیم
هدایت شده از مغز خاکستری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️اونایی که میگید اقواممون مسائل شرعی رو رعایت نمی کنن،روی بچه هامون اثر منفی دارن و.... چطوری صله رحم انجام بدیم.⁉️🤚بفرمایید خدمت شما☝️☝️☝️☝️ 🇮🇷 🔺 🔻 @khakestary_amar
هدایت شده از مغز خاکستری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢ای بابا مثل اینکه شاه هم با سفره هفت سین مثل رئیسی دشمن بوده! هرچند حتی خوده روحانی و خاتمی هم در هنگام تبریک سال نو هفت سین نمی‌انداختند 🇮🇷 🔺 🔻 @khakestary_amar
هدایت شده از مغز خاکستری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 یک پیام‌رسان ایرانی که می‌توان تا ۵ گیگابایت فایل با آن فرستاد ⏪ شما می‌دونستید اولین شبکه اجتماعی، ۹ ماه قبل از فیس‌بوک در قم طراحی شد؟ ⏪ یا این‌که برابر با هر نرم‌افزار خارجی، ۳ تا ۱۰ تا 🇮🇷ایرانی‌شو داریم؟ ⏪ ما در حوزه تکنولوژی و دانش عقب نیستیم ،در حوزه مسئولان و مدیران واقعا انقلابی دچار کمبود و مشکلیم 🎙 روح‌الله مومن نسب، کارشناس فضای مجازی، توضیح می‌دهد... 🇮🇷 🔺 🔻 @khakestary_amar
هدایت شده از مغز خاکستری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📛 زنان مجانی!!! 🔻 اینو ما نمیگیم خودشون میگن! 🚨 آقایون تماشا نکنند! 🇮🇷 🔺 🔻 @khakestary_amar
🔴 تفاوت گذر زمان در برزخ ✍ مؤمنان در بهشت برزخی با این لذت ها در خوشی و سرور هستند و اصلا مرور زمان را تا قیامت حس نمی کنند، ولی از آن طرف کفار در جایگاه های جهنمی خود و یا در برهوت معذب اند و هر لحظه جهنم بر آنها همانند سال و قرنی می گذرد. شما فرض کنید اگر بخواهید در یک استخر آب جوش صد درجه ده دقیقه داخل شوید، چقدر سخت می گذرد!؟ انگار ثانیه هایش ساعت هاست. تازه آتش دنیا اصلا قابل مقایسه با آن طرف نیست. اگر اهل جهنم و آتش را در آتش دنیا بیاورند اینجا می گیرند می خوابند؛ چرا که آتش دنیا در مقابل آتش جهنم سرد است. خلاصه این که گذر زمان در برزخ نسبت به افراد فرق می کند. اگر کسی در بهشت برزخی باشد، گذر زمان را هر قدر هم طولانی باشد، حس نمی کند. ولی اگر در جهنم باشد، هر ساعتی را قرنی می بیند. 📚 برزخ و نفخه صور 🔻یاران سیدخراسانی🔻 به کانال مادرایتا بپیوندید👇👇 @alamdarenghlab
بسم اللّه ؛☝🏻 💡بعضی از دوستان فکر میکنند ، مشکلات جامعه فقط مشکلات اقتصادی و مادی هستند❌ 💡بی خبر از این که آسیب هایی که بی حجابی و بی حیایی و فحشا به جامعه میزند ده ها برابر سخت تر از مسئله اقتصادی و مادی هستند ❌ 🖋️البته که مشکلات اقتصادی به جای خود بسیار مهم و قابل بحث می‌باشند ❌ 💡اما بیشترین فساد جامعه از غرب زدگی و تربیت نادرست مردم به دست دشمنان اسلام است ❌ 💡پژوهش ها نشان داده که غرب آنقدری که به دنبال ضربه زدن به دین و ایمان مردم دنیا به ویژه زن ها هستند 👈🏻 به دنبال ضربه به اقتصاد نبوده است 💡❌
💥💥💥 به نظر شما امام زمان (عج) چه کسانی را ملعون می دانند؟ 💥💥💥 امام زمان (عج): ملعون است کسی که نماز صبح را به تاخیر بیندازد تا ستاره ها دیده نشود و نماز مغرب را تاخیر اندازد تا ستاره ها دیده شوند. [ وسائل الشیعة، ج۴، ص۲۰۱ ] رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ): بهترین کارها در نزد خداوند متعال نماز اول وقت است. آنگاه نیکی به پدر و مادر و بعد از آن جهاد در راه خدا. [ نهج الفصاحه ] رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ): خداوند فرشته ای دارد که هنگام نماز بانگ می زند؛ ای آدمی زادگان برخیزید و آتش هایی را که بر خویشتن افروخته اید، خاموش سازید. [ نهج الفصاحه ] امام رضا ( علیه السلام ): هر گاه مشغول کسب و کار بودی و وقت نماز فرا رسید، کارَت تو را از نماز اول وقت باز ندارد. [ مستدرک الوسایل ] رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم) : تنها آن مقدار از نماز پذیرفته می شود که با حضور قلب خوانده شود. [ بحارالانوار، ج۸۱ ] « شیخ رجبعلی خیاط می گفت: شیطان را دیدم بر جایی که انسان در نماز می خاراند بوسه می زند! » [ کیمیای محبت، ص۲۱۹ ] « شما را چه عملی به دوزخ افکند؟ جواب دهند: ما از نمازگزاران نبودیم و مسکینی را طعام ندادیم و همواره با اهل باطل به بطالت می گذراندیم و همیشه روز جزا را تکذیب می کردیم. » [ سورة مدثر، آیات۴۲ الی۴۶]
💫💫دوست داری وقتی که نماز می خونی، دو صف از ملائکه بهت اقتدا کنند 💫💫 در کتاب « در کوی بی نشانها » به نقل از آیت الله حاج شیخ محمد جواد انصاری همدانی آمده است : « روزی وارد مسجدی شدم. دیدم که پیرمردی عامی مشغول نماز خواندن است و دو صف از ملائکه در پشت سر او صف بسته و به او اقتدا کرده اند و خود آن پیرمرد از این قضیه کاملاً بی اطلاع بود و آنها را نمی دید. من دانستم که این پیرمرد برای نماز خود اذان و اقامه را گفته است، زیرا در روایت داریم که اگر کسی در نمازهای واجب یومیه اذان و اقامه را بگوید دو صف از فرشتگان به او اقتدا می کنند که طول هر صف از مشرق تا مغرب می باشد. » امام جعفر صادق ( علیه السلام ): کسی که با اذان و اقامه نماز بخواند دو صف از فرشتگان پشت سر او نماز می خوانند و کسی که با اقامه و بدون اذان نماز بخواند یک صف از فرشتگان پشت سر او نماز می خوانند. راوی می گوید عرض کردم: طول هر صف چقدر است؟ حضرت فرمودند: کوتاه ترین آن از شرق تا غرب و طولانی ترین آن از زمین تا آسمان. [ ثواب الاعمال، ص ۵۴ ]
🔑🔓مکافات اعمال ( بخش دوم ) 🔓🔑 « یکی از فرزندان شیخ رجبعلی خیاط نقل می کند: مهندسی بود بساز و بفروش. صد دستگاه ساختمان ساخته بود، ولی به دلیل بدهکاریِ زیاد، شرایط اقتصادی بدی داشت. حکم جلبش را گرفته بودند. به منزل پدرم آمد و گفت: نمی‌توانم به خانه‌ام بروم، خود را پنهان می‌کنم تا کسی مرا نبیند. شیخ با یک توجه فرمود: برو خواهرت را راضی کن! مهندس گفت: خواهرم راضی است، شیخ فرمود: نه! مهندس تأملی کرد و گفت: بله، وقتی پدرم از دنیا رفت ارثیه‌ای به ما رسید. هزار و پانصد تومان سهم او می‌شد، یادم آمد که نداده‌ام. رفت و برگشت و گفت: پنج هزار تومان دادم به خواهرم و رضایتش را گرفتم. پدرم سکوت کرد و پس از توجهی فرمود، می‌گوید: هنوز راضی نشده. خواهرت خانه دارد؟ مهندس گفت: نه، اجاره نشین است. فرمود: برو و یکی از بهترین خانه‌هایی را که ساخته‌ای به نامش کن و به او بده، بعد بیا ببینم چکار می‌شود کرد. مهندس گفت: جناب شیخ ما دو شریک هستیم چگونه می‌توانم؟ شیخ فرمود: بیش از این عقلم نمی رسد، چون این بندۀ خدا هنوز راضی نشده است. بالاخره آن شخص رفت و یکی از آن خانه‌ها را به نام خواهرش کرد و اثاثیه او را در آن خانه گذاشت و برگشت. شیخ فرمود: حالا درست شد. فردای همان روز چند تا از آن خانه‌ها را فروخت و از گرفتاری نجات پیدا کرد. » [ کیمیای محبت، ص۱۲۴ ] « حکم اعدام چند نفر از جمله جوانی صادر شده‌ بود. بستگان او نزد شیخ می‌روند و با التماس چاره‌ای می‌جویند، شیخ رجبعلی خیاط می‌گوید: گرفتار مادرش است. نزد مادر وی رفتند، مادر گفت: هر چه دعا می‌کنم بی نتیجه است. گفتند: جناب شیخ فرموده است كه شما از او دلگیر هستید. گفت: درست است، پسرم تازه ازدواج کرده بود. روزی پس از صرف غذا سفره را جمع کردم و ظرفها را در سینی گذاشتم و به عروسم دادم تا به آشپزخانه ببرد. پسرم سینی را از دست او گرفت و به من گفت: برای شما کنیز نیاورده‌ام! سرانجام مادر رضایت داد و برای رهاییِ فرزندش دعا کرد. روز بعد اعلام کردند: اشتباه شده و آن جوان آزاد شد. » [ تنديس اخلاص، ص۶۷ ] « یکی از تجّار بازار، ورشکست شد و از وضع نابسامان خود می نالید. با اصرار دوستش نزد شیخ رجبعلی خیاط رفت. پس از توضیحات تاجر، شیخ در حالی که سرش را پایین انداخته بود، فرمود: تو آدم بی رحمی هستی. چهار ماه است که شوهر خواهرت از دنیا رفته و تو تا حالا سراغ خواهرت و بچه هایش نرفته ای. گرفتاریِ تو از این جهت است. تاجر گفت: با هم اختلاف داریم. شیخ فرمود: ریشۀ مشکلات تو آنجاست. حال خود می دانی. تاجر مقداری وسایل منزل خرید و به خانۀ خواهرش رفت و آشتی کردند و بعد از مدتی مشکلش حل شد. » [ کیمیای محبت، ص۱۲۵ ]
💥💥گرفتاری های ما، نتیجه اعمال ماست 💥💥 در کتاب « در محضر لاهوتیان » به نقل از مرحوم کاشانی آمده است: « جوانی مرتباً به سراغ من می‌آمد و از بی سر و سامانی زندگیِ خود شِكوِه داشت و من آنچه به نظرم می‌رسید از او دریغ نمی‌كردم ولی گره از كار او گشوده نمی‌شد! شبی از من دعوت شد تا در مراسم میلاد مبارك حضرت علی ( علیه السلام ) شركت كنم. من به آن جوان گفتم كه امشب،شب برات است با من همراه باش تا ببینم چه می شود؟! مجلس بسیار باشكوهی بود و از طبقات مختلف در آن شركت كرده ‌بودند. مداحان یكی پس از دیگری مدیحه سرایی می‌كردند و می‌رفتند. ساعتی از شروع مجلس گذشته بود كه شیخ جعفر مجتهدی آمدند و در كنار من نشستند. آن جوان از احترام من به ایشان دریافت كه او باید مرد صاحب نَفَسی باشد، لذا مرتباً از من می‌خواست كه مشكل او را با آقای مجتهدی در میان بگذارم تا بلكه فرجی شود. آن جوان را به ایشان معرفی كردم و گفتم: مدتی است كه با گرفتاری ها دست و پنجه نرم می‌كند، ولی از پس آنها برنمی‌آید! امشب، شب عزیزی است. اگر در حق او لطفی كنید ممنون خواهم شد. آقای مجتهدی نگاه نافذ خود را به صورت او دوختند و پس از چند لحظه درنگ به او فرمودند: شما باید رضایت پدر خود را جلب كنید! جوان گفت: پدرم، دو سال است كه مُرده است! گفتند: گرفتاری شما هم از دو سال پیش شروع شده ‌است. مگر فراموش كرده‌ای كه در آن روز آخر در میان شما چه گذشته ‌است؟! شما در ساعات آخرین عمر پدرتان به سختی او را رنجاندید و پدر خود را در آن ساعات بحرانی به حالت قهر تنها گذاشتید! جوان در حالی كه عرق شرم بر سر و رویش نشسته بود رو به من كرد و گفت: آقا درست می‌گویند، نبایستی او را تنها می‌گذاشتم. آخر من تنها پسر او بودم، چه اشتباه بزرگی مرتكب شدم. آقای مجتهدی دقایقی بعد، دستوری به آن جوان دادند و از ما خداحافظی كردند و رفتند. آن جوان با به كار بستن دستور ایشان، در عرض یك ماه زندگی‌اش سر و سامان خوبی گرفت و هنوز هم با آرامش و در كمال راحتی زندگی می‌كند و دعا گوی آن مرد خداست. آن جوان چند شب بعد از آن ملاقات، پدرش را در خواب می‌بیند كه به او می‌گوید: دیگر از تو ناراضی نیستم، تو با این كار خود مشكل بزرگی را از پیش پای من در عالم برزخ برداشتی! »
🔑🔓مکافات اعمال ( بخش اول ) 🔓🔑 « يك نفر سرش ضربه ای خورد و شکست . شیخ رجبعلی خیاط وقتی او را دید، گفت : در كارخانه بچه اي را اذيت كرده اي و اگر از او رضايت نگيري، قضيه دنباله دارد. آن مرد تاييد مي كند و مي گويد: پسر صاحب كارخانه ايراد نامربوطي گرفته بود كه به او گفتم: مگر فضولي ؟! شب هم كه براي گرفتن دستمزد رفته بودم دلخور شدم و پسرك را به گريه انداختم. شيخ فرمود: بيخود براي شما گرفتاري پيش نمي آيد. » [ تنديس اخلاص، ص ۶۶ ] یكی از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط به نام آقای مؤمنی می‌گفت: من دستم زخم شده ‌بود، رفتم خدمت جناب شیخ، گفت: مؤمنی دستت چه شده !؟ گفتم: با آهن بریده. شیخ گفت: می‌دانی چرا این طور شده؟ برای اینكه دختر كوچولویت را دعوا كردی و توی اتاق انداختی و به مادرش گفتی؛ تا من نگفتم بیرون نیاید. آقای مؤمنی می‌گفت: من با تعجب به جناب شیخ گفتم: من او را نزدم! جناب شیخ گفت: اگر زده بودی كه بدتر می‌شد. بعد اضافه كرد: حالا می‌روی یك چادر كوچولو با اسباب بازی برایش می‌خری تا او دست‌های كوچكش را بالا كند و بگوید: ای خدا، من از سر تقصیرات پدرم گذشتم. » [ کیهان فرهنگی، شماره۲۰۶ ] « یکی از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط نقل می کند: روزی همسرم تب شدیدی کرد و مجبور شدم او را به بیمارستان ببرم و آن موقع هزینۀ زیادی صرف کردم. باز هم خوب نشد و دوباره به بیمارستان دیگری رفتیم و باز هم خوب نشد. نگران بودم. روزی که همسرم هم در ماشین بود،جناب شیخ رجبعلی خیاط را سوار ماشین خودم کردم وگفتم: آقاجان، ایشان همسرم هستند که گفتم تب دارند. شیخ نگاهی کردند و به او فرمودند: خانم، بچه را که این طور نمی زنند، استغفار کن. از دل بچه در بیاور و دلش را به دست بیاور، خوب می شوی. همین کار را کردیم و خوب شد. همسرم کودک را به خاطر ادرار کردن در منزل آن چنان کتک زده بود که نزدیک بود نفس بچه بند بیایید. » [ کیمیای محبت، ص۱۲۱ ] « در منزل یکی از ارادتمندان شیخ رجبعلی خیاط، چند نفر از اداره دارایی خدمت ایشان می‌رسند. یکی از آنها اظهار می‌دارد که بدنم مبتلا به خارش شده و خوب نمی‌شود؟ شیخ پس از توجهی فرمود: زن علویه‌ای را اذیت کرده‌ای. آن شخص گفت: آخه این‌ها آمده‌اند پشت میز نشسته‌اند بافتنی می‌بافند، تا حرفی هم به آنها می ‌زنیم گریه می کنند! معلوم شد که آن زن علویه در ادارۀ آنها شاغل بوده و او با گفتار خود آن زن را آزرده است. شیخ فرمود: تا او راضی نشود، بدن شما بهبود نمی‌یابد. » [ کیمیای محبت، ص۱۲۸] مشابه این داستان را یکی دیگر از شاگردان شیخ نقل کرده ‌است. او می‌گفت: « در حیاط منزل یکی از دوستان در حضور شیخ نشسته بودیم. یک صاحب منصب دولتی هم که در جلسۀ شیخ شرکت می‌کرد نشسته بود. او که به دلیل بیماری پایش را دراز کرده ‌بود،رو به شیخ کرد و گفت: جناب شیخ! من سه سال است به این پا درد مبتلا شده‌ام و هر کاری می‌کنم نتیجه ندارد و دارو‌ها کار ساز نیست. شیخ مطابق شیوه همیشگی از حاضران خواست یک سوره حمد بخوانند. آنگاه توجهی کرد و فرمود: این درد پای شما از آن روز پیدا شد که زن ماشین نویسی را به دلیل این که نامه را بد ماشین کرده‌ است، توبیخ کردی و سر او داد زدی. او زنی علویه بود، دلش شکست و گریه کرد. اکنون باید بروی و او را پیدا کنی و از او دلجویی کنی تا پایت درمان شود. آن مرد گفت: راست می‌گویی، آن خانم ماشین ‌نویس اداره بود که من سرش داد کشیدم و اشکهایش درآمد. » [ تنديس اخلاص، ص۶۲]
🔴نقش گناه در گرفتاری و بدبختی انسان. 🔹براساس آموزه های قرآنی(انعام/6و...)،گناهان،عامل هلاکت دنیوی و عذاب اخروی است. یکی از این گناهان، است که طبق روایات، انسان را بدبخت میکند: 🔻امام علی(ع) فرمود: « مَنْ أَطْلَقَ طَرْفَهُ كَثُرَ أَسَفُه؛ هر کس چشم خویش را آزاد گذارد(به نامحرم نگاه کند)، همیشه اعصابش ناراحت بوده(و به آه و حسرت دایمی گرفتار می شود)».(اصول کافی،ج8ص23) 👈🏿حضرت در جای دیگر فرمود: « مَنْ أَطْلَقَ نَاظِرَهُ أَتْعَبَ حَاضِرَه؛هر کسی چشم را رها کند(به نامحرم نگاه کند)، زندگی فعلی خود را به رنج و ناراحتی گرفتار نموده است(بحار،ج101ص38). 🔸 حضرت امام صادق(ع) فرمود: « كَمْ مِنْ نَظْرَةٍ أَوْرَثَتْ حَسْرَةً طَوِيلَة؛ چه بسیار نگاهها یی که(نگاه به نامحرم)، حسرت طولانی (و همیشگی را در پی دارد.» (اصول کافی،ج5ص559). 👈🏿حضرت در حدیث دیگر، نگاه به نامحرم را عامل بدبختی و گرفتار شدن انسان به انواع مشکلات معرفی نماید: النَّظْرَةُ بَعْدَ النَّظْرَةِ تَزْرَعُ فِي الْقَلْبِ الشَّهْوَةَ وَ كَفَى بِهَا لِصَاحِبِهَا فِتْنَةً. نگاه به نامحرم، بذر شهوت را در دل می کارد و همین برای به فتنه (و گناه و گرفتاری) کشاندن صاحب آن نگاه کافی است. (وسائل الشيعة، ج20، ص: 193)
❌غلبه بر شهوت و توفیق شهادت❌ حضرت علی(علیه السلام): پاداش مجاهد شهید در راه خدا بیشتر از کسی نیست که قدرت بر گناه دارد، ولی آلوده نمی شود. همانا عفیف پاکدامن فرشته ای از فرشته هاست. شهید احمدعلی نیّری کیست؟ شهید احمدعلی نیّری در سال ۱۳۴۵ و در روستای «آینه‌ورزان» دماوند به دنیا آمد. خانواده‌اش در کودکی او به تهران مهاجرت کرده و در محله مولوی ساکن شدند. از همان زمان کودکی پای او به مسجد امین‌الدوله که آیت‌الله حق‌شناس امام جماعتش بود، باز شد. او یکی ازشاگردان خاص آیت‌الله حق شناس بود و در اسفند ۱۳۶۴ در حالی که تنها ۱۹ سال داشت به شهادت رسید. احمدعلی یک عارف واصل بود به طوری که آیت‌الله حق‌شناس پس از دفنش در قطعه ۲۴ بهشت زهرا-سلام‌الله علیها- وقتی به همراه چند نفر از دوستان به منزل این شهید رفته بودند، خطاب به برادرش گفتند: من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم . به جز بنده و خادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت. به محض اینکه در را باز کردم دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است. دیدم که یک جوانی در حال سجده است؛ اما نه روی زمین! بلکه بین زمین وآسمان مشغول تسبیح حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم احمدآقا است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد وگفت: تا زنده‌ام به کسی حرفی نزنید… احمد از عفاف چشم به این مقام رسید… دکتر محسن نوری از دوستان شهید «احمدعلی نیّری» تعریف می‌کند که: «یک بار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم، اما سوالی از تو دارم نمی‌دانم چرا در این چند سال اخیر شما این قدر رشد معنوی کردید اما من… لبخندی زد و می‌خواست بحث را عوض کند، اما دوباره سوالم را پرسیدم، بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت: بنشین تا بهت بگم. نفس عمیقی کشید و گفت: یک روز با رفقای محل و بچه‌های مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید، همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت: احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد و گفت: اونجا رودخانه است برو اونجا آب بیار من هم راه افتادم. راه زیادی نبود از لا‌به‌لای بوته‌ها ودرخت‌ها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم و همانجا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد نمی‌دانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوته‌ها مخفی شدم. من می‌توانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوته‌ها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند. من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم: «خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه می‌کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی‌شود اما به خاطر تو از این گناه می‌گذرم.» بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچه‌ها مشغول بازی بودند و من هم مشغول آتش درست کردن بودم. خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین‌طور از چشمانم جاری بود. یادم افتاد که حاج آقا گفته بود: «هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.» من همینطور که اشک می‌ریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه می‌کنم. حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک می‌ریختم و با خدا مناجات می‌کردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله…» به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزه‌ها و تمام کوه‌ها و درخت‌ها صدا می‌آمد. همه می‌گفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچه‌ها متوجه نشدند. من در آن غروب با بدنی که از وحشت می‌لرزید به اطراف می‌رفتم از همه ذرات عالم این صدا را می‌شنیدم!» احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت: «تا زنده‌ام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن» منبع: کتاب عارفانه« شرح حال شهید احمد علی نیری» جهت خشنودی امام زمان«عج» این متن را در گروهها و کانالهای مختلف قرار دهید. اجرکم عندالله
🔴نقش گناه در گرفتاری و بدبختی انسان. 🔹براساس آموزه های قرآنی(انعام/6و...)،گناهان،عامل هلاکت دنیوی و عذاب اخروی است. یکی از این گناهان، است که طبق روایات، انسان را بدبخت میکند: 🔻امام علی(ع) فرمود: « مَنْ أَطْلَقَ طَرْفَهُ كَثُرَ أَسَفُه؛ هر کس چشم خویش را آزاد گذارد(به نامحرم نگاه کند)، همیشه اعصابش ناراحت بوده(و به آه و حسرت دایمی گرفتار می شود)».(اصول کافی،ج8ص23) 👈🏿حضرت در جای دیگر فرمود: « مَنْ أَطْلَقَ نَاظِرَهُ أَتْعَبَ حَاضِرَه؛هر کسی چشم را رها کند(به نامحرم نگاه کند)، زندگی فعلی خود را به رنج و ناراحتی گرفتار نموده است(بحار،ج101ص38). 🔸 حضرت امام صادق(ع) فرمود: « كَمْ مِنْ نَظْرَةٍ أَوْرَثَتْ حَسْرَةً طَوِيلَة؛ چه بسیار نگاهها یی که(نگاه به نامحرم)، حسرت طولانی (و همیشگی را در پی دارد.» (اصول کافی،ج5ص559). 👈🏿حضرت در حدیث دیگر، نگاه به نامحرم را عامل بدبختی و گرفتار شدن انسان به انواع مشکلات معرفی نماید: النَّظْرَةُ بَعْدَ النَّظْرَةِ تَزْرَعُ فِي الْقَلْبِ الشَّهْوَةَ وَ كَفَى بِهَا لِصَاحِبِهَا فِتْنَةً. نگاه به نامحرم، بذر شهوت را در دل می کارد و همین برای به فتنه (و گناه و گرفتاری) کشاندن صاحب آن نگاه کافی است. (وسائل الشيعة، ج20، ص: 193)
💫باز شدن چشم برزخی با انجام ندادن یک گناه💫 در کتاب « کیمیای محبت » به نقل از شیخ رجبعلی خیاط آمده است : « در ایام جوانی ( حدود۲۳ سالگی ) دختری رعنا و زیبا از بستگان،دلباختۀ من شد و سرانجام در خانه‌ای خلوت مرا به دام انداخت . با خود گفتم:رجبعلی،خدا می‌تواند تو را خیلی امتحان كند، بیا یك بار تو خدا را امتحان كن! و از این حرام آماده و لذت بخش به خاطر خدا صرف نظر كن . سپس به خداوند عرضه داشتم:خدایا،من این گناه را برای تو ترك می‌كنم،تو هم مرا برای خودت تربیت كن . آن گاه دلیرانه،همچون حضرت یوسف ( علیه السلام ) در برابر گناه مقاومت می‌كند و از آلوده شدن دامن به گناه اجتناب می‌ورزد و به سرعت از دام خطر می‌گریزد . این كف نفس و پرهیز از گناه،موجب بصیرت و بیناییِ او می‌گردد . دیدۀ برزخی او باز می‌شود و آن چه را كه دیگران نمی‌دیدند و نمی‌شنیدند، می‌بیند و می‌شنود . به طوری كه وقتی از آن خانه بیرون می‌آید،بعضی از افراد را به ‌صورت واقعی خود می‌بیند و برخی اسرار برای او كشف می‌شود . از جناب شیخ نقل شده ‌است كه فرمود: روزی از چهار راه مولوی و از مسیر خیابان سیروس به چهار راه گلوبندك رفتم و برگشتم، فقط یك چهرۀ آدم دیدم! مشروح این داستان را شیخ برای کمتر کسی بیان کرده است،گاهی به مناسبتی به آن اشاره‌ای می‌کرد و می‌فرمود: من استاد نداشتم، ولی گفتم: خدایا، این را برای رضایت خودت ترک می‌کنم و از آن چشم می‌پوشم،تو هم مرا برای خودت درست کن . شیخ رجبعلی خیاط فرموده بودند: مردم مرا نمی شناسند ، اما در دو وقت مردم به مقام و منزلتم پی می برند. یکی در زمان ظهور امام زمان (عج) و دیگری در روز قیامت . » رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ): اگر از ترس خدا از چیزی در گذری،خداوند بهتر از آن را به تو خواهد داد . [ نهج الفصاحه ] حضرت علی ( علیه السلام ): بر خواهش هاي نفست غلبه كن،حكمتت به كمال مي رسد . [ غررالحكم ]
❌غلبه بر شهوت و توفیق شهادت❌ حضرت علی(علیه السلام): پاداش مجاهد شهید در راه خدا بیشتر از کسی نیست که قدرت بر گناه دارد، ولی آلوده نمی شود. همانا عفیف پاکدامن فرشته ای از فرشته هاست. شهید احمدعلی نیّری کیست؟ شهید احمدعلی نیّری در سال ۱۳۴۵ و در روستای «آینه‌ورزان» دماوند به دنیا آمد. خانواده‌اش در کودکی او به تهران مهاجرت کرده و در محله مولوی ساکن شدند. از همان زمان کودکی پای او به مسجد امین‌الدوله که آیت‌الله حق‌شناس امام جماعتش بود، باز شد. او یکی ازشاگردان خاص آیت‌الله حق شناس بود و در اسفند ۱۳۶۴ در حالی که تنها ۱۹ سال داشت به شهادت رسید. احمدعلی یک عارف واصل بود به طوری که آیت‌الله حق‌شناس پس از دفنش در قطعه ۲۴ بهشت زهرا-سلام‌الله علیها- وقتی به همراه چند نفر از دوستان به منزل این شهید رفته بودند، خطاب به برادرش گفتند: من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم . به جز بنده و خادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت. به محض اینکه در را باز کردم دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است. دیدم که یک جوانی در حال سجده است؛ اما نه روی زمین! بلکه بین زمین وآسمان مشغول تسبیح حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم احمدآقا است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد وگفت: تا زنده‌ام به کسی حرفی نزنید… احمد از عفاف چشم به این مقام رسید… دکتر محسن نوری از دوستان شهید «احمدعلی نیّری» تعریف می‌کند که: «یک بار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم، اما سوالی از تو دارم نمی‌دانم چرا در این چند سال اخیر شما این قدر رشد معنوی کردید اما من… لبخندی زد و می‌خواست بحث را عوض کند، اما دوباره سوالم را پرسیدم، بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت: بنشین تا بهت بگم. نفس عمیقی کشید و گفت: یک روز با رفقای محل و بچه‌های مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید، همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت: احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد و گفت: اونجا رودخانه است برو اونجا آب بیار من هم راه افتادم. راه زیادی نبود از لا‌به‌لای بوته‌ها ودرخت‌ها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم و همانجا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد نمی‌دانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوته‌ها مخفی شدم. من می‌توانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوته‌ها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند. من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم: «خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه می‌کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی‌شود اما به خاطر تو از این گناه می‌گذرم.» بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچه‌ها مشغول بازی بودند و من هم مشغول آتش درست کردن بودم. خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین‌طور از چشمانم جاری بود. یادم افتاد که حاج آقا گفته بود: «هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.» من همینطور که اشک می‌ریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه می‌کنم. حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک می‌ریختم و با خدا مناجات می‌کردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله…» به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزه‌ها و تمام کوه‌ها و درخت‌ها صدا می‌آمد. همه می‌گفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچه‌ها متوجه نشدند. من در آن غروب با بدنی که از وحشت می‌لرزید به اطراف می‌رفتم از همه ذرات عالم این صدا را می‌شنیدم!» احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت: «تا زنده‌ام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن» منبع: کتاب عارفانه« شرح حال شهید احمد علی نیری» جهت خشنودی امام زمان«عج» این متن را در گروهها و کانالهای مختلف قرار دهید. اجرکم عندالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕ آخـر الزمان ⭕ # غرق در دنیا❌ # غرق در رویا ❌ # غرق در شهرت ❌ طبقاتی ❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴"گفت و‌گوی جالب زنان بی حجاب در ایران!" ⬆️دیدن این ویدئو بشدت توصیه می شود! 📌تبدیل شدن قانون حجاب به بحث روز توسط طرفداران و مخالفان! 📌اظهار نظرهای آزادانه زنان مخالف و موافق حجاب! 📌شکنجه های جنسی هما ناطق استاد دانشگاه توسط ساواک 🇮🇷 🔺 🔻 @khakestary_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نور توحید عیان است شب جمعه حرم واقعاً مثل جنان است شب جمعه حرم 🖤🏳️🖤🏳️🖤 شب جمعست هوایت نکنم میمیرم نمایش مذهبی راسخون اجرا شده در شب شهادت حضرت زهرا(س) فاطمیه۱۴۴۳ 💠 گروه فرهنگی هنری عشاق کوی همت 💠 @okhtheatre90