eitaa logo
💖🌷مدافعان حریم عشق🌷💖
276 دنبال‌کننده
814 عکس
1.8هزار ویدیو
23 فایل
ما محال است که از بیعتمان برگردیم تا که مثل پسر فاطمه "س"بی سر گردیم..
مشاهده در ایتا
دانلود
💥💥گرفتاری های ما، نتیجه اعمال ماست 💥💥 در کتاب « در محضر لاهوتیان » به نقل از مرحوم کاشانی آمده است: « جوانی مرتباً به سراغ من می‌آمد و از بی سر و سامانی زندگیِ خود شِكوِه داشت و من آنچه به نظرم می‌رسید از او دریغ نمی‌كردم ولی گره از كار او گشوده نمی‌شد! شبی از من دعوت شد تا در مراسم میلاد مبارك حضرت علی ( علیه السلام ) شركت كنم. من به آن جوان گفتم كه امشب،شب برات است با من همراه باش تا ببینم چه می شود؟! مجلس بسیار باشكوهی بود و از طبقات مختلف در آن شركت كرده ‌بودند. مداحان یكی پس از دیگری مدیحه سرایی می‌كردند و می‌رفتند. ساعتی از شروع مجلس گذشته بود كه شیخ جعفر مجتهدی آمدند و در كنار من نشستند. آن جوان از احترام من به ایشان دریافت كه او باید مرد صاحب نَفَسی باشد، لذا مرتباً از من می‌خواست كه مشكل او را با آقای مجتهدی در میان بگذارم تا بلكه فرجی شود. آن جوان را به ایشان معرفی كردم و گفتم: مدتی است كه با گرفتاری ها دست و پنجه نرم می‌كند، ولی از پس آنها برنمی‌آید! امشب، شب عزیزی است. اگر در حق او لطفی كنید ممنون خواهم شد. آقای مجتهدی نگاه نافذ خود را به صورت او دوختند و پس از چند لحظه درنگ به او فرمودند: شما باید رضایت پدر خود را جلب كنید! جوان گفت: پدرم، دو سال است كه مُرده است! گفتند: گرفتاری شما هم از دو سال پیش شروع شده ‌است. مگر فراموش كرده‌ای كه در آن روز آخر در میان شما چه گذشته ‌است؟! شما در ساعات آخرین عمر پدرتان به سختی او را رنجاندید و پدر خود را در آن ساعات بحرانی به حالت قهر تنها گذاشتید! جوان در حالی كه عرق شرم بر سر و رویش نشسته بود رو به من كرد و گفت: آقا درست می‌گویند، نبایستی او را تنها می‌گذاشتم. آخر من تنها پسر او بودم، چه اشتباه بزرگی مرتكب شدم. آقای مجتهدی دقایقی بعد، دستوری به آن جوان دادند و از ما خداحافظی كردند و رفتند. آن جوان با به كار بستن دستور ایشان، در عرض یك ماه زندگی‌اش سر و سامان خوبی گرفت و هنوز هم با آرامش و در كمال راحتی زندگی می‌كند و دعا گوی آن مرد خداست. آن جوان چند شب بعد از آن ملاقات، پدرش را در خواب می‌بیند كه به او می‌گوید: دیگر از تو ناراضی نیستم، تو با این كار خود مشكل بزرگی را از پیش پای من در عالم برزخ برداشتی! »
🔑🔓مکافات اعمال ( بخش اول ) 🔓🔑 « يك نفر سرش ضربه ای خورد و شکست . شیخ رجبعلی خیاط وقتی او را دید، گفت : در كارخانه بچه اي را اذيت كرده اي و اگر از او رضايت نگيري، قضيه دنباله دارد. آن مرد تاييد مي كند و مي گويد: پسر صاحب كارخانه ايراد نامربوطي گرفته بود كه به او گفتم: مگر فضولي ؟! شب هم كه براي گرفتن دستمزد رفته بودم دلخور شدم و پسرك را به گريه انداختم. شيخ فرمود: بيخود براي شما گرفتاري پيش نمي آيد. » [ تنديس اخلاص، ص ۶۶ ] یكی از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط به نام آقای مؤمنی می‌گفت: من دستم زخم شده ‌بود، رفتم خدمت جناب شیخ، گفت: مؤمنی دستت چه شده !؟ گفتم: با آهن بریده. شیخ گفت: می‌دانی چرا این طور شده؟ برای اینكه دختر كوچولویت را دعوا كردی و توی اتاق انداختی و به مادرش گفتی؛ تا من نگفتم بیرون نیاید. آقای مؤمنی می‌گفت: من با تعجب به جناب شیخ گفتم: من او را نزدم! جناب شیخ گفت: اگر زده بودی كه بدتر می‌شد. بعد اضافه كرد: حالا می‌روی یك چادر كوچولو با اسباب بازی برایش می‌خری تا او دست‌های كوچكش را بالا كند و بگوید: ای خدا، من از سر تقصیرات پدرم گذشتم. » [ کیهان فرهنگی، شماره۲۰۶ ] « یکی از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط نقل می کند: روزی همسرم تب شدیدی کرد و مجبور شدم او را به بیمارستان ببرم و آن موقع هزینۀ زیادی صرف کردم. باز هم خوب نشد و دوباره به بیمارستان دیگری رفتیم و باز هم خوب نشد. نگران بودم. روزی که همسرم هم در ماشین بود،جناب شیخ رجبعلی خیاط را سوار ماشین خودم کردم وگفتم: آقاجان، ایشان همسرم هستند که گفتم تب دارند. شیخ نگاهی کردند و به او فرمودند: خانم، بچه را که این طور نمی زنند، استغفار کن. از دل بچه در بیاور و دلش را به دست بیاور، خوب می شوی. همین کار را کردیم و خوب شد. همسرم کودک را به خاطر ادرار کردن در منزل آن چنان کتک زده بود که نزدیک بود نفس بچه بند بیایید. » [ کیمیای محبت، ص۱۲۱ ] « در منزل یکی از ارادتمندان شیخ رجبعلی خیاط، چند نفر از اداره دارایی خدمت ایشان می‌رسند. یکی از آنها اظهار می‌دارد که بدنم مبتلا به خارش شده و خوب نمی‌شود؟ شیخ پس از توجهی فرمود: زن علویه‌ای را اذیت کرده‌ای. آن شخص گفت: آخه این‌ها آمده‌اند پشت میز نشسته‌اند بافتنی می‌بافند، تا حرفی هم به آنها می ‌زنیم گریه می کنند! معلوم شد که آن زن علویه در ادارۀ آنها شاغل بوده و او با گفتار خود آن زن را آزرده است. شیخ فرمود: تا او راضی نشود، بدن شما بهبود نمی‌یابد. » [ کیمیای محبت، ص۱۲۸] مشابه این داستان را یکی دیگر از شاگردان شیخ نقل کرده ‌است. او می‌گفت: « در حیاط منزل یکی از دوستان در حضور شیخ نشسته بودیم. یک صاحب منصب دولتی هم که در جلسۀ شیخ شرکت می‌کرد نشسته بود. او که به دلیل بیماری پایش را دراز کرده ‌بود،رو به شیخ کرد و گفت: جناب شیخ! من سه سال است به این پا درد مبتلا شده‌ام و هر کاری می‌کنم نتیجه ندارد و دارو‌ها کار ساز نیست. شیخ مطابق شیوه همیشگی از حاضران خواست یک سوره حمد بخوانند. آنگاه توجهی کرد و فرمود: این درد پای شما از آن روز پیدا شد که زن ماشین نویسی را به دلیل این که نامه را بد ماشین کرده‌ است، توبیخ کردی و سر او داد زدی. او زنی علویه بود، دلش شکست و گریه کرد. اکنون باید بروی و او را پیدا کنی و از او دلجویی کنی تا پایت درمان شود. آن مرد گفت: راست می‌گویی، آن خانم ماشین ‌نویس اداره بود که من سرش داد کشیدم و اشکهایش درآمد. » [ تنديس اخلاص، ص۶۲]
🔴نقش گناه در گرفتاری و بدبختی انسان. 🔹براساس آموزه های قرآنی(انعام/6و...)،گناهان،عامل هلاکت دنیوی و عذاب اخروی است. یکی از این گناهان، است که طبق روایات، انسان را بدبخت میکند: 🔻امام علی(ع) فرمود: « مَنْ أَطْلَقَ طَرْفَهُ كَثُرَ أَسَفُه؛ هر کس چشم خویش را آزاد گذارد(به نامحرم نگاه کند)، همیشه اعصابش ناراحت بوده(و به آه و حسرت دایمی گرفتار می شود)».(اصول کافی،ج8ص23) 👈🏿حضرت در جای دیگر فرمود: « مَنْ أَطْلَقَ نَاظِرَهُ أَتْعَبَ حَاضِرَه؛هر کسی چشم را رها کند(به نامحرم نگاه کند)، زندگی فعلی خود را به رنج و ناراحتی گرفتار نموده است(بحار،ج101ص38). 🔸 حضرت امام صادق(ع) فرمود: « كَمْ مِنْ نَظْرَةٍ أَوْرَثَتْ حَسْرَةً طَوِيلَة؛ چه بسیار نگاهها یی که(نگاه به نامحرم)، حسرت طولانی (و همیشگی را در پی دارد.» (اصول کافی،ج5ص559). 👈🏿حضرت در حدیث دیگر، نگاه به نامحرم را عامل بدبختی و گرفتار شدن انسان به انواع مشکلات معرفی نماید: النَّظْرَةُ بَعْدَ النَّظْرَةِ تَزْرَعُ فِي الْقَلْبِ الشَّهْوَةَ وَ كَفَى بِهَا لِصَاحِبِهَا فِتْنَةً. نگاه به نامحرم، بذر شهوت را در دل می کارد و همین برای به فتنه (و گناه و گرفتاری) کشاندن صاحب آن نگاه کافی است. (وسائل الشيعة، ج20، ص: 193)
❌غلبه بر شهوت و توفیق شهادت❌ حضرت علی(علیه السلام): پاداش مجاهد شهید در راه خدا بیشتر از کسی نیست که قدرت بر گناه دارد، ولی آلوده نمی شود. همانا عفیف پاکدامن فرشته ای از فرشته هاست. شهید احمدعلی نیّری کیست؟ شهید احمدعلی نیّری در سال ۱۳۴۵ و در روستای «آینه‌ورزان» دماوند به دنیا آمد. خانواده‌اش در کودکی او به تهران مهاجرت کرده و در محله مولوی ساکن شدند. از همان زمان کودکی پای او به مسجد امین‌الدوله که آیت‌الله حق‌شناس امام جماعتش بود، باز شد. او یکی ازشاگردان خاص آیت‌الله حق شناس بود و در اسفند ۱۳۶۴ در حالی که تنها ۱۹ سال داشت به شهادت رسید. احمدعلی یک عارف واصل بود به طوری که آیت‌الله حق‌شناس پس از دفنش در قطعه ۲۴ بهشت زهرا-سلام‌الله علیها- وقتی به همراه چند نفر از دوستان به منزل این شهید رفته بودند، خطاب به برادرش گفتند: من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم . به جز بنده و خادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت. به محض اینکه در را باز کردم دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است. دیدم که یک جوانی در حال سجده است؛ اما نه روی زمین! بلکه بین زمین وآسمان مشغول تسبیح حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم احمدآقا است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد وگفت: تا زنده‌ام به کسی حرفی نزنید… احمد از عفاف چشم به این مقام رسید… دکتر محسن نوری از دوستان شهید «احمدعلی نیّری» تعریف می‌کند که: «یک بار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم، اما سوالی از تو دارم نمی‌دانم چرا در این چند سال اخیر شما این قدر رشد معنوی کردید اما من… لبخندی زد و می‌خواست بحث را عوض کند، اما دوباره سوالم را پرسیدم، بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت: بنشین تا بهت بگم. نفس عمیقی کشید و گفت: یک روز با رفقای محل و بچه‌های مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید، همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت: احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد و گفت: اونجا رودخانه است برو اونجا آب بیار من هم راه افتادم. راه زیادی نبود از لا‌به‌لای بوته‌ها ودرخت‌ها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم و همانجا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد نمی‌دانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوته‌ها مخفی شدم. من می‌توانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوته‌ها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند. من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم: «خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه می‌کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی‌شود اما به خاطر تو از این گناه می‌گذرم.» بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچه‌ها مشغول بازی بودند و من هم مشغول آتش درست کردن بودم. خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین‌طور از چشمانم جاری بود. یادم افتاد که حاج آقا گفته بود: «هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.» من همینطور که اشک می‌ریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه می‌کنم. حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک می‌ریختم و با خدا مناجات می‌کردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله…» به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزه‌ها و تمام کوه‌ها و درخت‌ها صدا می‌آمد. همه می‌گفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچه‌ها متوجه نشدند. من در آن غروب با بدنی که از وحشت می‌لرزید به اطراف می‌رفتم از همه ذرات عالم این صدا را می‌شنیدم!» احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت: «تا زنده‌ام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن» منبع: کتاب عارفانه« شرح حال شهید احمد علی نیری» جهت خشنودی امام زمان«عج» این متن را در گروهها و کانالهای مختلف قرار دهید. اجرکم عندالله
🔴نقش گناه در گرفتاری و بدبختی انسان. 🔹براساس آموزه های قرآنی(انعام/6و...)،گناهان،عامل هلاکت دنیوی و عذاب اخروی است. یکی از این گناهان، است که طبق روایات، انسان را بدبخت میکند: 🔻امام علی(ع) فرمود: « مَنْ أَطْلَقَ طَرْفَهُ كَثُرَ أَسَفُه؛ هر کس چشم خویش را آزاد گذارد(به نامحرم نگاه کند)، همیشه اعصابش ناراحت بوده(و به آه و حسرت دایمی گرفتار می شود)».(اصول کافی،ج8ص23) 👈🏿حضرت در جای دیگر فرمود: « مَنْ أَطْلَقَ نَاظِرَهُ أَتْعَبَ حَاضِرَه؛هر کسی چشم را رها کند(به نامحرم نگاه کند)، زندگی فعلی خود را به رنج و ناراحتی گرفتار نموده است(بحار،ج101ص38). 🔸 حضرت امام صادق(ع) فرمود: « كَمْ مِنْ نَظْرَةٍ أَوْرَثَتْ حَسْرَةً طَوِيلَة؛ چه بسیار نگاهها یی که(نگاه به نامحرم)، حسرت طولانی (و همیشگی را در پی دارد.» (اصول کافی،ج5ص559). 👈🏿حضرت در حدیث دیگر، نگاه به نامحرم را عامل بدبختی و گرفتار شدن انسان به انواع مشکلات معرفی نماید: النَّظْرَةُ بَعْدَ النَّظْرَةِ تَزْرَعُ فِي الْقَلْبِ الشَّهْوَةَ وَ كَفَى بِهَا لِصَاحِبِهَا فِتْنَةً. نگاه به نامحرم، بذر شهوت را در دل می کارد و همین برای به فتنه (و گناه و گرفتاری) کشاندن صاحب آن نگاه کافی است. (وسائل الشيعة، ج20، ص: 193)
💫باز شدن چشم برزخی با انجام ندادن یک گناه💫 در کتاب « کیمیای محبت » به نقل از شیخ رجبعلی خیاط آمده است : « در ایام جوانی ( حدود۲۳ سالگی ) دختری رعنا و زیبا از بستگان،دلباختۀ من شد و سرانجام در خانه‌ای خلوت مرا به دام انداخت . با خود گفتم:رجبعلی،خدا می‌تواند تو را خیلی امتحان كند، بیا یك بار تو خدا را امتحان كن! و از این حرام آماده و لذت بخش به خاطر خدا صرف نظر كن . سپس به خداوند عرضه داشتم:خدایا،من این گناه را برای تو ترك می‌كنم،تو هم مرا برای خودت تربیت كن . آن گاه دلیرانه،همچون حضرت یوسف ( علیه السلام ) در برابر گناه مقاومت می‌كند و از آلوده شدن دامن به گناه اجتناب می‌ورزد و به سرعت از دام خطر می‌گریزد . این كف نفس و پرهیز از گناه،موجب بصیرت و بیناییِ او می‌گردد . دیدۀ برزخی او باز می‌شود و آن چه را كه دیگران نمی‌دیدند و نمی‌شنیدند، می‌بیند و می‌شنود . به طوری كه وقتی از آن خانه بیرون می‌آید،بعضی از افراد را به ‌صورت واقعی خود می‌بیند و برخی اسرار برای او كشف می‌شود . از جناب شیخ نقل شده ‌است كه فرمود: روزی از چهار راه مولوی و از مسیر خیابان سیروس به چهار راه گلوبندك رفتم و برگشتم، فقط یك چهرۀ آدم دیدم! مشروح این داستان را شیخ برای کمتر کسی بیان کرده است،گاهی به مناسبتی به آن اشاره‌ای می‌کرد و می‌فرمود: من استاد نداشتم، ولی گفتم: خدایا، این را برای رضایت خودت ترک می‌کنم و از آن چشم می‌پوشم،تو هم مرا برای خودت درست کن . شیخ رجبعلی خیاط فرموده بودند: مردم مرا نمی شناسند ، اما در دو وقت مردم به مقام و منزلتم پی می برند. یکی در زمان ظهور امام زمان (عج) و دیگری در روز قیامت . » رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ): اگر از ترس خدا از چیزی در گذری،خداوند بهتر از آن را به تو خواهد داد . [ نهج الفصاحه ] حضرت علی ( علیه السلام ): بر خواهش هاي نفست غلبه كن،حكمتت به كمال مي رسد . [ غررالحكم ]
❌غلبه بر شهوت و توفیق شهادت❌ حضرت علی(علیه السلام): پاداش مجاهد شهید در راه خدا بیشتر از کسی نیست که قدرت بر گناه دارد، ولی آلوده نمی شود. همانا عفیف پاکدامن فرشته ای از فرشته هاست. شهید احمدعلی نیّری کیست؟ شهید احمدعلی نیّری در سال ۱۳۴۵ و در روستای «آینه‌ورزان» دماوند به دنیا آمد. خانواده‌اش در کودکی او به تهران مهاجرت کرده و در محله مولوی ساکن شدند. از همان زمان کودکی پای او به مسجد امین‌الدوله که آیت‌الله حق‌شناس امام جماعتش بود، باز شد. او یکی ازشاگردان خاص آیت‌الله حق شناس بود و در اسفند ۱۳۶۴ در حالی که تنها ۱۹ سال داشت به شهادت رسید. احمدعلی یک عارف واصل بود به طوری که آیت‌الله حق‌شناس پس از دفنش در قطعه ۲۴ بهشت زهرا-سلام‌الله علیها- وقتی به همراه چند نفر از دوستان به منزل این شهید رفته بودند، خطاب به برادرش گفتند: من یک نیمه شب زودتر از ساعت نماز راهی مسجد شدم . به جز بنده و خادم مسجد، این شهید بزرگوار هم کلید مسجد را داشت. به محض اینکه در را باز کردم دیدم شخصی در مسجد مشغول نماز است. دیدم که یک جوانی در حال سجده است؛ اما نه روی زمین! بلکه بین زمین وآسمان مشغول تسبیح حضرت حق است. جلوتر که رفتم دیدم احمدآقا است. بعد که نمازش تمام شد پیش من آمد وگفت: تا زنده‌ام به کسی حرفی نزنید… احمد از عفاف چشم به این مقام رسید… دکتر محسن نوری از دوستان شهید «احمدعلی نیّری» تعریف می‌کند که: «یک بار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم، اما سوالی از تو دارم نمی‌دانم چرا در این چند سال اخیر شما این قدر رشد معنوی کردید اما من… لبخندی زد و می‌خواست بحث را عوض کند، اما دوباره سوالم را پرسیدم، بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت: بنشین تا بهت بگم. نفس عمیقی کشید و گفت: یک روز با رفقای محل و بچه‌های مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید، همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت: احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد و گفت: اونجا رودخانه است برو اونجا آب بیار من هم راه افتادم. راه زیادی نبود از لا‌به‌لای بوته‌ها ودرخت‌ها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم و همانجا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد نمی‌دانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوته‌ها مخفی شدم. من می‌توانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوته‌ها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند. من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم: «خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه می‌کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی‌شود اما به خاطر تو از این گناه می‌گذرم.» بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچه‌ها مشغول بازی بودند و من هم مشغول آتش درست کردن بودم. خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین‌طور از چشمانم جاری بود. یادم افتاد که حاج آقا گفته بود: «هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.» من همینطور که اشک می‌ریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه می‌کنم. حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک می‌ریختم و با خدا مناجات می‌کردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله…» به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزه‌ها و تمام کوه‌ها و درخت‌ها صدا می‌آمد. همه می‌گفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچه‌ها متوجه نشدند. من در آن غروب با بدنی که از وحشت می‌لرزید به اطراف می‌رفتم از همه ذرات عالم این صدا را می‌شنیدم!» احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت: «تا زنده‌ام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن» منبع: کتاب عارفانه« شرح حال شهید احمد علی نیری» جهت خشنودی امام زمان«عج» این متن را در گروهها و کانالهای مختلف قرار دهید. اجرکم عندالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕ آخـر الزمان ⭕ # غرق در دنیا❌ # غرق در رویا ❌ # غرق در شهرت ❌ طبقاتی ❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴"گفت و‌گوی جالب زنان بی حجاب در ایران!" ⬆️دیدن این ویدئو بشدت توصیه می شود! 📌تبدیل شدن قانون حجاب به بحث روز توسط طرفداران و مخالفان! 📌اظهار نظرهای آزادانه زنان مخالف و موافق حجاب! 📌شکنجه های جنسی هما ناطق استاد دانشگاه توسط ساواک 🇮🇷 🔺 🔻 @khakestary_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نور توحید عیان است شب جمعه حرم واقعاً مثل جنان است شب جمعه حرم 🖤🏳️🖤🏳️🖤 شب جمعست هوایت نکنم میمیرم نمایش مذهبی راسخون اجرا شده در شب شهادت حضرت زهرا(س) فاطمیه۱۴۴۳ 💠 گروه فرهنگی هنری عشاق کوی همت 💠 @okhtheatre90
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیشنهاد دانلود 🍁حتما ببینید کلیپ رو 🍂 🍁 : ❣امید است که خواهران در این زمینه با حفظ حجابشان پیشگام این جبهه باشند ان شاالله ...🌹 🌷فرازی از وصیت نامه شهید 🌷 ✨الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ لوَلــیِّڪَ اَلْفــَرَجْ✨
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم: اگر چشمان خود را از آنچه نباید ببینید، ببندید و گوش های خود را از آنچه نباید بشنوند، حفظ کنید، آنچه را که من در ملکوت می بینم و می شنوم، شما هم می بینید و می شنوید. این شهید عزیز در دهه ۴۰ توی سربازی نمیخواد مدام چشمش به زن نیمه عریان سرهنگ بیفته و ترجیح می ده که توالت بشوره. بله، کار برای خدا بی مزد نمی مونه در دهه ۶۰ چشمی که نامحرم ندید مزد خودش را دریافت می کنه و حضرت زهرا سلام الله علیها و حضرت زینب سلام الله علیها را در جبهه زیارت می کنه و در فرماندهی اش هدایتش می کنند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*‍ 💢 بشارت امام خمینی (ره): ↩️ آقای خامنه ای تا وقتی که انقلاب به اوج خودش برسد و تا آخر حاضر خواهد بود. مهدویت 🇮🇷 🔺 🔻 @khakestary_amar
اگه‌دنیاجوابم‌کرده‌دنیای‌جوابی‌تو... @medar_media
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ملاقات آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
ظهور زنان عريانِ پوشيده يکي ديگر از نشانه هاي قيامت  خارج شدن زنان از آداب اسلامي با آشکار کردن زينت، مو و بدن و پوشيدن لباسهايي است که عوراتشان را پنهان نميکنند عبدالله از ابوهريره روايت شده است گفت: «از جمله نشانههاي قيامت…. اين است که لباسهايي درست ميشودکه زنان آن را ميپوشند ولي در عين حال لختند»(3). پيامبر گرامي اين نوع زنان را «کاسيات عاريات» ناميده است زيرا لباس ميپوشند ولي چون لباسها شفاف و ناز کند بدن آنان را نميپوشاند مانند اغلب لباس زنان امروزي(5) برخي گفتهاند «کاسيات عاريات» يعني لباسها بدن را ميپوشانند ولي آنقدر تنگ و چسبان هستند تمام مفاتن بدن زن از جمله پشت و سينه, برجسته و آشکارند و يا قسمتي از بدنش را لخت ميکند تا بر اساس آن قسمتهاي ديگر بدنشان حدس زده شود دو صنف از انسانها جزو اهل جهنم هستند تاکنون آنها را نديده بودم. افرادي که شلاقي مانند دم گاو در دست دارند و با آن مردم را ميزنند. و زناني پوشيده از لباس ولي در عين حال لخت و عريانند آنان از طاعت خدا بدورند و با بي حجابي خود را به طرف مردان سوق ميدهند. سر آنان مانند کوهان شتر لاغر اندام است. به بهشت وارد نميشوند و بوي آنرا نيز حس نميکنند در صورتي که بوي بهشت از فاصله فلان و…. حس ميشود». «مميلات مائلات رؤوسهن کأسنمة البخت المائلة» بيان کرده است همان صفاتي که امروز مشاهده ميشوند درست مثل اينکه پيامبر خدا به زمان ما مينگريسته و آن را برايمان توصيف ميکرده است. در عصر ما مکانهايي براي آرايش موهاي زنان با مدلهاي گوناگون به نام (کوافير) ساخته شده است که مرداني بر آن مشرفند و گرانترين قيمتها را دريافت ميکنند. بلکه بسياري از زنان به موهاي طبيعي خود اکتفا نميکنند بلکه به موهاي مصنوعي پناه ميبرند و آن را به موهاي خودشان پيوند ميزنند تا جذابيت و زيبايي آن بيشتر گردد و مردان بيشتر مجذوب آن شوند(8) _______________________
عذاب زنان بد حجاب در قیامت بسیار دردناک است به طوری که پیامبر اکرم (ص) با مشاهده وضعیت آن‌ها بسیار گریسته و در قرآن نیز به عذاب زنان بی حجاب اشاره شده است. مجازات زنان بی حجاب و بد حجاب در قیامت یعنی برزخ و جهنم مساله حجاب و پوشش، یکی از واجبات بسیار مهم و از ضروریات دین اسلام و تمام ادیان الهی است. در دین اسلام ترک حجاب اسلامی، معصیت بوده و از گناهان کبیره محسوب می‌شود و به طور یقین در قیامت، عذاب خاص خود را دارد.مقصود از حجاب اسلامی، پوششی است که حدود شرعی پوشش در آن رعایت شده باشد، همچنین با خودنمایی و جلب نظر نامحرمان همراه نباشد. سرپیچی از مقررات الهی و شکستن حریم عفاف و حیا، موجب وقوع عذاب دردناک الهی خواهد شد.به مردان مؤمن بگو:چشم‌های خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند و فروج خود را حفظ کنند، این دستور، برای آن‌ها پاکیزه‏‌تر است، خداوند از آن چه انجام می‌دهید آگاه است. به زنان با ایمان بگو:چشمان خود را از آنچه حرام است فرو بندند، و شرمگاه خود را حفظ کنند، و زینت خود را [مانند لباس‌های زیبا، گوشواره و گردن بند]مگر مقداری که [طبیعتاً مانند انگشتر و حنا و سرمه، بر دست و صورت]پیداست [در برابر کسی]آشکار نکنند، و [برای پوشاندن گردن و سینه]مقنعه‌های خود را به روی گریبان هایشان بیندازند، و زینت خود را آشکار نکنند مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدران شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران شوهرانشان…» (سوره نور، آیه ۳۰ و ۳۱)  
سه دقیقه در قیامت.pdf
2.15M
پی دی اف رایگان کتاب "سه دقیقه در قیامت" همچنین فایل های صوتی این کتاب به صورت رایگان در اینترنت موجود است.
شرق- امیرمؤمنان امام علی علیه السلام فرمود: در آخرالزمان و هنگام نزدیک شدن قیامت که بدترین زمان هاست، زن هایی ظاهر می‌شوند که برهنه و لخت آشکار می‌گردند، زینت های خود را آشکار می‌سازند. به فتنه ها داخل می‌شوند و به سوی شهوت ها می‌گرایند و به لذت‌ها می‌شتابند، حرام‌های الهی را حلال می‌شمارند و در جهنم جاودانه خواهند بود.
با عجله سوار تاکسی شدم اصلا حواسم نبود که ماسکم رو نزدم ماشین که حرکت کرد دیدم یه صدایی آمد آقا لطفا ماسکتون رو بزنید برگشتم صندلی عقب رو نگاه کردم یه خانوم بدحجاب دو ماسک زده دیدم😷 🙈 گفتم ببخشید اصلا حواسم نبود ماسک از جیبم در آوردم و زدم. گفتم خانوم میشه منم از شما خواهش کنم حجابتون رو درست کنید؟ 📌 با لحن تندی گفت چه ربطی داره آقا!!! گفتم خانوم محترم همان طور که احتمال داره با ماسک نزدن من به شما ویروسی منتقل بشه با این تیپ شما و امثال شما هم، ویروس گناه در جامعه پخش میشه و اونقدر آثار سوء داره که از هم پاشیده شدن خانواده های زیادی و چشم چران شدن مردان جامعه فقط بخش کمی از مضراتشه !! و این کار شما نه تنها جسم ما بلکه روح ماروهم آزار میده! گفت من اختیارخودم رودارم و به کسی ربطی نداره وشما چشماتون رو ببندید😳 منم ماسکم رو برداشتم و گفتم پس شما هم لطفا چشماتو به روی من ، ببند😉 💢 اینجا بود که راننده تاکسی هم سکوتش رو شکست و گفت خانوم اختیار شما توی خونه خودتون هست!!! وقتی به جامعه وارد شدید باید قوانین جامعه رو رعایت کنید و بیرون از خونه ، قانون اینه!! 🔹 هنوز منم خودم رو آماده کرده بودم چیزی بگم که ... گفت آقا نگهدار میخوام همین جا پیاده بشم آقای راننده هم سریع نگه داشت اونم پیاده شدو درو کوبید و رفت. ماسکم رو زدم و گفتم آقای راننده ببخشید مشتری تون رو هم پَروندم کرایه ای هم به شما نداد. اون بنده خدا هم یه لبخندی زد و گفت فدای سرت. ✍ همین طور که داشتیم میرفتیم با خودم کلنجار می رفتم چطور میشه در عرض چند ماه دولت و مردم دست به دست هم میدهند و ماسک زدن رو بین اکثر مردم جا میندازن اما همین عمل رو برای حجاب انجام نمیدن و میترسن که با یک کلمه و توصیه مؤدبانه با این عمل پر از خطر مقابله کنن؟؟ تا جایی که ما حرفش رو میزنیم اینطوری عکس العمل نشون میدن! 🔰 چطور میشه برای کرونا به هر مکان عمومی که میخوای وارد بشی اول نوشته بدون ماسک وارد نشوید!! و اگه بدون ماسک وارد بشی اولا همه چپ چپ نگاهت می کنن بعد هم بعضی جاها خدمات رسانی نمی کنن! 👈 چرا در قضیه ماسک همینقدر میفهمیم که جامعه مانند کشتی است که ماسک نزدن یعنی سوراخ کردن کشتی و ضرر زدن به همه ولی ....در قضیه حجاب ،اینو نمی فهمیم ؟ یا نمی‌خواهیم بفهمیم ؟؟!!!!🙄🙄🙄 👈کاش برای حمایت و حفظ حجاب هم به اندازه ای که بخاطر ماسک تذکر میدیم ، تذکر می دادیم.🤔
syedeh-e-kazemi: سلام لطفا مطالعه بفرمائید وانتشاربدین. شاید ۲۰ سال پیش کسی به مخیله‌اش هم نمی رسید روزی در خیابانهای شهر، دخترانی را مشاهده کند که آن سالها مردم شاید آنها را در سالن های عروسی هم نمی دیدند... دخترانی بزک کرده با موهای پف کرده و بیرون ریخته و مانتوهایی کوتاه و تنگ و جلوباز و شلوارهایی تنگتر! این روند ۲۰ سال طول کشید تا به اینجا رسید. استعمار و استکبار صبر و حوصله زیادی دارد، بر عکس بسیاری از ماها ⬅️اولین کار، گرفتن چادر بود از زنان ما... گفتند چادر حجاب برتر است و می‌شود برتر نبود! بین خوب و خوب ‌تر، خوب را هم انتخاب کنی به جایی بر نمی‌خورد .می‌شود مانتوی گشاد و مقنعه بزرگ پوشید و با حجاب بود(برگرفته از سخنان هاشمی رفسنجانی در نمازجمعه تهران )... حرف قابل قبولی بود؛ کسی نمی‌تواست به این حرف اعتراض کند، حتی اهالی مذهب ⬅️ گام دوم، گرفتن مقنعه بود... می‌شود روسری بزرگ سر کرد! هم تنوّع دارد هم حجاب است. یادم‌ می آید روسری‌هایی بود با ضلع بیشتر از یک متر که تا کمر خانمها هم می‌رسید... خوب البته روسری مثل مقنعه نبود گاهی مو بیرون می‌زد ⬅️ در فیلمهای سینمایی هی مدل گذاشتن، زن های هنرپیشه مدل شدن و به تبع آن دختران جوان هم از آن ها یاد می‌گرفتند ⬅️چشم های ما متوجّه این آب رفتن نمی شد و آنقدر کم کم این کار را کردند که چشم ما عادت می‌کرد... ⬅️ مانند بچه‌ای که جلوی چشم پدر و مادرش بزرگ می‌شود و قد می‌کشد و والدینش حس نمی‌کنند اما دیگران که کمتر او را می‌بینند و چشمانشان عادت نکرده، متوجه رشد هفتگی او می‌شوند... ما عادت کردیم به روسری‌هایی که هر روز آب می‌رفت و تبدیل شد به نواری باریک و بعضا توری... مانتوهایی که شاید بهتر باشد بلوز و پیراهن راحت نامیدشان تا مانتو... ⬅️ به هر حال کم کم کار به این جا کشید و مدام گفتند بی‌حجابی معضل فرهنگی است، برای حل آن باید کار فرهنگی کرد... سال ها گذشت و لباس ها آب رفت و کار فرهنگی در زمینه عفت و حجاب مشاهده نشد. برعکسش، فراوان کار‌های ضد فرهنگ در کوبیدن حجاب و عفت و حیا و غیرت در فیلمهای سینمایی و مجلات و برنامه‌های عمومی یافت می‌شد... ⬅️ حالا هم که مد پوشش خانمها تغییر کرده، پوشیدن ساق شلواری (ساپورت) به جای شلوار... یعنی دیگر شلوار جین تنگ هم نه! ساق شلواری! و بدون تردید در یکی دو سال آینده این کنار می رود و برخی را .......... ⬅️ یعنی پس از آنکه چادر، مقنعه، مانتو و روسری از زنان گرفته شد، حالا رفته‌اند سراغ شلوار! چشمهای ما هنوز عادت نکرده‌اند... اگر به این هم عادت کنیم سرنوشت چادر و مانتو و روسری در انتظار این ساپورت هم هست... خدایی نکرده اینها هم روز به روز نازکتر و کوتاهتر می‌شود و ما عادت می‌کنیم.... آن وقت... نمی‌دانم بعدش سراغ چه خواهند رفت... 🌺 حیرت آور است !! 👈همه ی جهان حجاب دارد: 1_کره زمین دارای پوشش است... 2_ میوه های تر وتازه دارای پوشش است... 3_ شمشیر نیز داخل غلافش حفظ میشود... 4_ قلم بدون پوشش جوهرش خشک میشود و فایده اش از بین میرود و زیر پا انداخته میشود برای اینکه پوشش آن از بین رفته 5_ سیب هم اگر پوسته اش گرفته شود و رها شود فاسد میشود... و...... در تعجبم از مردی که ماشینش را از ترس خط و خش افتادن چادر می پوشاند؛ اما دختر یا همسر و یا خواهر خود را بدون پوشش یا پوشش ناقص رها میکند!!! 🔴بانو! این چادر تا برسد بدست تو هم از کوچه های مدینه گذشته هم از کربلا هم از بازار شام...! چادرت را در آغوش بگیر و بگو برایت روضه بخواند همه را از نزدیک دیده است... السلام علیک یا فاطمه الزهرا (سلام الله علیها ) تا میتوانید نشر دهید...تاشاید غیرت ازدست رفته تکانی بخورد.
عاقبت شوخی با نامحرم 😰 🔹یکی از علمای مشهد می‌فرمود: 🔸روزی در محضر مرحوم حجت الاسلام سید یونس اردبیلی بودیم 🍃جوانی آمد و مسئله ای پرسید. گفت مادرم را دو روز پیش دفن کردم هنگامی که وارد قبر شدم و جنازه مادرم را گرفته خواستم صورت او را روی خاک بگذارم کیف کوچکی که اسناد و مدارک و مقداری پول و چک هایی در آن بوده از جیبم میان قبر افتاده آیا اجازه می‌دهید نبش قبر کنیم تا مدارک را برداریم. ❗️و تقاضا کرد که نامه ای به مسئولین قبرستان بنویسند که آنها اجازه نبش قبر بدهند. ➖ایشان فرمود همان قسمت قبر را که می دانید مدارک درآنجاست بشکافید و مدارک را بردارید و نامه ای برای او نوشت. 🔸بعد از چند روز آن جوان را دوباره در منزل آقای اردبیلی دیدم، آقا از او پرسیدند آیا شما کارتان را انجام دادید و به نتیجه رسیدید، او غمگین و مضطرب بود و جواب نداد. 🔻بعد از آنکه دوباره اصرار کردند گفت: وقتی قبر را نبش کردم دیدم مار سیاه باریکی دور گردن مادرم حلقه زده و دهانش را در دهان مادرم فرو برده و مرتب او را نیش می زند، چنان منظره وحشتناکی بود که من ترسیدم دوباره قبر را پوشاندم. ❓از او پرسیدم آیا کار زشتی از مادرت سر میزد؟ گفت من چیزی بخاطر ندارم ولی همیشه پدرم او را نفرین میکرد زیرا او در ارتباط با نـــامحرم بی پروا بود و با سر و روی باز با مرد نامحرم روبرو می شد و بی‌پروا با او سخن می گفت و در پوشش و حجاب رعایت قوانین اسلامی را نمی‌کرد. با نامحرمان شوخی می کرد و می خندید و از این جهت مورد عتاب و سرزنش پدرم بود. 🌷حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): یکی از گروهی که وارد جهنم می شوند زنان بدحجابی هستند که برای فتنه و فریب مردان خود را آرایش و زینت می کنند. 📚کنزالعمال، ج۱۶، ص۳۸۳ 💠@be_eshghe_agha