eitaa logo
مدافعان حــرم
349 دنبال‌کننده
976 عکس
144 ویدیو
3 فایل
⭐️کانال مدافعان حریم زینب⭐️ بامطالبی جذاب تحت عنوان :👇 🌹شهدا مدافع حرم 📹نماهنگ های زیبا 📷 گالری تصاویر 📹فیلم وکلیپ 📚خاطرات شهدا 🎵پاکدست 📷پروفایل شهدایی 📲والیپرشهدایی ادمین تبادل👇 @MEYSAM9070 🌱کانال قبلی ما حذف شده🌱‌
مشاهده در ایتا
دانلود
9a6cd2809c-5b1017e1c2fbb8a3008b6964_1.mp3
858.8K
🌺هر شب قرار به رسم عاشقی🌺 🔸دعای فرج «عج» 🔸 ⏰هرشب ساعت۱۹ 🔴در انتشار ثواب این دعا شریک باشید و انتشار دهید.🔴 🍁Eitaa.com/joinchat/187826187C2b11ee4954🍁
🌏🍃 🙂❤️ 👌 ✅حاج آقا قرائتی تعریف میکردند که: ⭕️فردی گناهکار بود و به او تذکر دادم او هم جواب داد و گفت: 👈🏻ای بابا حاج آقا فکر کنم تو خدا را نمیشناسی😕🤔 خدا خیلی خیلی بخشنده و کریمه!!! 👌استاد قرائتی هم که الحق و والانصاف استاد مثال هستند پاسخ داد: ✅بانکم خیلی خیلی پول داره ولی تو بری بگی بده میده؟؟؟ نه نمیده...!😶‼️ 👈🏻چون حساب و کتاب دار 🍁Eitaa.com/joinchat/187826187C2b11ee4954🍁
🍃 ای که زیبا ترین لبخند خدایی برایم سلام 🌸 برادرم ... 😊 بیشتر از یک ساله شده است شهادتت ... بیشتر از یک ساله شده است قبولی نوکری هایی که برای بی بی کرده ایی ... راستی ... مولا را دیده ایی ؟؟ در آغوشت گرفت ؟ حتی نمیتوانم تصورش را کنم ... چه احساسی دارد آغوش مولا ... برادر ... ❤️ شهید شده ایی و یادگارت یک سال را گذرانده ، نمیگویم بی تو ... چون میدانم همیشه در کنارش بوده ایی 😊 راستی ... میدانی از وقتی پر کشیده ... چه قدر خواهر و برادر پیدا کرده ایی ؟ میدانی چقدر دوستت دارند ...☺️ میدانم میدانی ... تو همینجا هستی 🙂 کنار ما ... فقط چشم بصیرت میخواهد ... برادرم ...🍃 چراغ هدایت شده ایی در این روزگار تاریک برایمان 🌜... شهید محسن حججی 🍃🌺 🍁Eitaa.com/joinchat/187826187C2b11ee4954🍁
#گمنامے❤️ در گمنامی هم مشترکیــم ای #شہیـد😊 تو پلاکتـــ را گم کرده اے و من هویتــم را..😔🍃 #زنده‌تویی #مرده‌منم🍂💔 💯 @modafean 🔙
عبدالرحمن ۱۳سال بیشتر نداشت، اما با همین سن کمش نیروی داعش شده بود. الان چند روزی بود که توسط بچه های اسیر شده بود. در این چند روز ، چند تا از بچه ها جیره لباسشان را به او داده بودند. کنارش هم تعدادی کلوچه و تنقلات بود که بچه ها برایش گرفته بودند. بچه ها زبان او را نمی دانستند، ولی با توجه به سن کمش با او مهربان تر از باقی اسراء بودند. محبت بچه ها و آنچه که از واقعیت دید، باعث شد تصمیم بگیرد با داعش بجنگد، داعشی که با دروغ دوستانش را کافر و بی نماز به او معرفی کرده بود. رفته بود پیش روحانی تیپ و از او خواسته بود که اذان شیعه را به او بیاموزد. شب تقاضای آب کرد و گفت می خواهم غسل کنم. صبح روز اربعین مانند ما نماز صبح خواند و همراه بچه ها به عملیات رفت. می گفتند پرچم را به دوش گرفته بود و یک لحظه هم زمین نمی گذاشت. عبدالرحمن که دیگر از بچه ها خواسته بود صدایش کنند، در روز اربعین شربت را نوشید و به آرزویش رسید. 🙏رفقا با ، راه هدایت بر ها را نبندید.🙏 علی صغر قلمبه اون دنیا سرمو جلوت نمیتونم بیارم بالا . خوب سبقت گرفتی تا قیامت فراموشت نمیکنم 🍁Eitaa.com/joinchat/187826187C2b11ee4954🍁
❁﷽❁ آقا سلام بر غزل اشڪ #ماتمٺ بر مسجد و حسینیہ و روضہ و دمٺ چندے گذشٺ درغم هجران اشڪ تو پر مےڪشد دل بہ هواے #محرمٺ #لبیڪ_یا_حسیـن_ع❤️ #صبحم_بہ_نامتان🌤 ۸#شب مونده به شروع #محرم 🍁Eitaa.com/joinchat/187826187C2b11ee4954🍁
🔸" ".... امام صادق عليه السّلام فرمودند: يا مفضل لو تدبر القرآن شيعتنا لما شکوا في فضلنا ... . اي مفضل، اگر شيعيان ما در قرآن تدبر کنند و بينديشند، هر آينه شک نمي کردند در بزرگي و فضل ما. 📚بحار الأنوار، ج ۵۳، ص ۲۵ 🍁Eitaa.com/joinchat/187826187C2b11ee4954🍁
سلام مے‌ڪنم به تو، توئے ڪه نور دیده‌ای توئے ڪه سال‌ها ز من، به جز بدے ندیده‌اے 🍃السلام علیڪ یا اباصالحَ المهدی(عج) 🔸اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ 💯 @modafean 🔙
چشمانت ... دو آیه‌ ی روشن ؛ از کتاب مقدس من هستند کہ هـر روز و شـب در جھان هـای تاریڪ ذهنم مرورشان می‌ ڪنم باشد ڪہ رسـتگار شـوم ... #فرمانده_دلها #شھید_حاج_ابراهیم_همت 💯 @modafean 🔙
مصطفی هراسان از خواب بیدار شد، ولی دیدم داره می‌خنده😄😅 علت رو که سوال کردم، گفت: خواب دیدم که بالای یک تپه ایستادم امام زمان (عج) رو دیدم😍 آقا دست روی شانه‌ام گذاشت و گفت: مصطفی! از تو راضی هستم😍 شهید هسته‌اے مصطفے احمـدے روشن🌹🍃 🍁Eitaa.com/joinchat/187826187C2b11ee4954🍁
گفتند شهید گمنامه ، پلاک هم نداشت ، اصلا هیچ نشونه ای نداشت ؛ امیدوار بودم روی زیرپیرهنیش اسمش رو نوشته باشه … نوشته بود : “اگر برای خداست ، بگذار گمنام بمانم”😭😭😭 🍁Eitaa.com/joinchat/187826187C2b11ee4954🍁
از قرارگاه بیسیم زدند📞محمود رو می خواستند، کار فوری داشتند باهاش 🏃 یک گوشه دنج پیداش کردم. داشت نماز می خوند📿 صورتش رو گذاشته بود روی خاک ها. چند بار صداش زدم، چیزی نگفت. مثل خودش به حالت سجده افتادم دهانم رو بردم نزدیک گوشش. گفتم محمود جان از قرارگاه خواستنت، چی بگم به شون؟🙄 چیزی نگفت . نفس کشیدنش معلوم بود، و تکان خوردن لب هاش؛ روحش ولی گویی جای دیگه ای سِیر میکرد 🍃 نیم ساعت توی همون حال و هوا بود. بعدش رفت طرف ارتفاع بیست وپنج، نوزده . سحر نشده، خبر "شهادتش"رو آوردند. . . 🕊 . 🍁Eitaa.com/joinchat/187826187C2b11ee4954🍁