eitaa logo
اگرمدافعان حرم نبودند 🏴
92 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.7هزار ویدیو
6 فایل
🌿بسم رب المهدی🌿 🌱ارتباط باما @Myazd8 🌱مجوزکپی از کانال با 🌸ذکرسه‌صلوات🌸 🌱لینک ناشناس https://harfeto.timefriend.net/16941023700260
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 عج سعی کنید اعمال شما طوری باشد که شما را به ما نزدیک سازد و از گناهانی که موجب نارضایتی ما را فراهم نماید بترسید و دوری کنید. 📚 احتجاج، ج٢، ص۵٩٧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یه توصیه ای که رهبری کردند اینکه دعای هفتم صحیفه سجادیه را بخوانیم کاری نداره شاید ۴دقیقه ازوقتت را بگیره ولی به حرف آقاگوش دادی😊🌸
می گفت: هرکسی روزی³مرتبه خطاب به امام زمان (عج) بگه: 💚{بابی انتَ وامی یااباصالح المهدی}💚 حضرت یجورخاصی براش دعا میکنن🌸
انتظار یعنی؛🌱 انتظار یعنی ترک گناه، زیرا امام زمان ارواحنافداه می بیند دلگیر می شود. انتظار یعنی انجام واجبات، چون امام زمان ارواحنافداه می بیند خوشحال می شود انتظار یعنی خدمت به خَلق، چرا که امام زمان عج آن را بسیار دوست دارد. به یاد محرومان بودن و تقسیم اموال و ارزاق خود با آنها، چرا که امام زمان "عج" بسیار شاد می شود. -انتظار یعنی با صدای نَفَسَت امام زمانت را بخوانی و غرق در او باشی. انتظار کامل: یعنی تبلیغ و ترویج نام نازنین امام غریب و مظلوم و خَلق را با امام زمان عج آشنا کردن که از صد سال عبادت کردن بالاتر است. انتظار یعنی: وقتت را، عمرت را، اعمالت را، مالت را، خانواده و ناموست و جانت را برای او فدا کنی و آنها را برای دفاع از امام زمانت ناقابل و بی ارزش بدانی با توام ای منتظر، باعَمَلَت منتظرباش. 🤲
امام‌صادق(؏) : هرگاه دلت شکست و غم‌ها بسویت هجوم آورد ! پس بگو : لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ إلّا بِالله ِ 🌱 -بحار الأنوار
وقتی‌میرفتیم‌هیئت حمیدمحکم ‌سینہ‌میزد! بهش‌گفتم‌حمید: ‌چراانقد‌محکم‌سینہ‌میزنۍ؟ میگفت‌: برای‌امام‌حسین‌'ع'محکم‌سینہ‌میزنم تا هیچوقت‌سینم‌نسوزه:) شهید‌‌کہ‌شد‌؛‌پیکرشو‌تومعراج‌شهدا دیدم... همجاش‌سوختہ‌بود‌جز‌سینہ‌ای‌کہ‌برا‌ امام‌حسین‌ ″ع″ باعشق سینہ‌‌میزد 🌱 ‌ ‌
هیچ بلایی و کمبود رزقی نیست مگر به خاطر گناه؛ حتّی خدشهای که به بدن وارد میشه، پایی که به جایی برخورد میکنه و مصیبتی که پیش میاد همه بر اثر گناهه! امام علی(علیه السلام)🌸
❗️در تعجبم از کار ! خیلی آسان میتواند  تو را به کار برساند: 🌺🌱قرآن، تسبیح ، تحمید و ذکر خدا و می تواند تو را به کار برساند : غیبت ، دروغ،  سخن چینی(🔥) ⬅️ انتخاب کن ، اما هوشیار باش همه شون نوشته میشن...! .
✍ زندگی مانند درست کردن چای میماند: ✳ خودبینی ات را بجوشان' ✳ نگرانی هایت را تبخیر کن ' ✳ غم هایت را رقیق کن ' ✳ اشتباهاتت را از صافی بگذران' ✳ و آن وقت طعم خوشبختی را بچش ✳ آنچه "خداوند"میدهد"پایانی"ندارد و آنچه "آدمی"میدهد"دوامی" ندارد، 👈 زندگیتان پراز داده های "خداوند" باشد. .
برای انسانهای موفق، در هفته، هفت امروز وجود دارد و برای انسانهای ناموفق، هفت فردا. تفاوتهای کوچک، نتیجه های بزرگی به بارمی آورد🌱'💚
🌷 ✨ باران رحمت الهی است، که به زمین خشک جانها، حیات دوباره می‌دهد.... ✨ 🌷 ✨عشق حقیقی است، که با هیچ چیز عوض نخواهد شد.✨ *️⃣همراهان گرامی... هر روز با اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهید مرتضی حقی   فرزند  : درویش تاریخ شهادت  :  ۱۳۶۰/۰۶/۰۷ محل شهادت  : شوش محل خاکسپاری : الیگودرز مرتضی حقی» نهم فروردین ۱۳۴۰ همراه با رویش گل‌ها و طراوت و شادابی زمین، در زمانی که امام عاشقان سربازانش را در گهواره و قنداقه‌ها معرفی می‌کرد، در میان خانواده‌ای مسلمان و عامل به آداب اجتماعی، پا به عرصه حیات گذاشت و با شیر پاک مادر و عشق به علی و اولاد معصومش (ع) پرورش یافت. «مرتضی» هفت ساله بود که کیف و کتابش را به دست گرفت و برای کسب دانش و معرفت راهی دبستان شد. دوره راهنمایی را با موفقیت به پایان برد و در دبیرستان دوره متوسطه را آغاز کرد. وی با اخلاق نیک و رفتار پسندیده در مدرسه، زبان‌زد خاص و عام شده بود. همان سال‌ها برای کمک به خانواده و تأمین بعضی از هزینه‌های تحصیلی، تابستان‌ها در داروخانه کار می‌کرد و بخشی از درآمدش را به نیازمندان می‌بخشید. «مرتضی» در کنار تحصیل و کسب دانش، از مجالس و محافل مذهبی هم غافل نبود و با شرکت در آن‌ها، روح و جانش را با معرفت دینی می‌آراست. با آغاز نهضت اسلامی به ندای رهبر کبیر انقلاب لبیک گفته و در اکثر تظاهرات و راهپیمایی‌های مردمی حضوری سبز داشت. مرتضی چند روزی از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود که به جمع نیرو‌های انقلابی در کمیته‌های انتظامی پیوست و همراه با دیگر دوستانش، در ایجاد نظم و آرامش شروع به فعالیت کرد. وقتی جهاد سازندگی با فرمان امام امت شکل گرفت، وی از اولین کسانی بود که این نهاد مقدس را در «الیگودرز» بنیاد نهاد و با تمام توان به خدمت مردم همت گماشت. «مرتضی» سال ۱۳۵۹ با رسیدن به سن خدمت وظیفه، لباس مقدس سربازی را پوشید و به جمع دشمن‌ستیزان لشکر ۲۱ حمزه، نیروی زمینی ارتش پیوست. بعد از طی آموزش‌های مقدماتی و تکمیلی نظامی، همراه با سایر همرزمانش به جبهه «کرخه» اعزام شد و سرانجام در روز ششم شهریور‌ماه سال ۱۳۶۰ در منطقه «شوش دانیال» در حالی که مردانه در مقابل دشمن متجاوز ایستاده بود، قامت رعنایش به تیر خصم به خون نشست و لبیک گویان به سوی آستان مقدس دوست پر کشید. امروز پیکر مطهر «مرتضی» در گلزار شهدای «الیگودرز» انگشت نشانه‌ای است برای آنان که به سرفرازی و بالندگی این مرز و بوم می‌اندیشند.
وصیت‌نامه شهید «مرتضی حقی» بسم الله الرحمن الرحیم گمان نبرید آن‌هایی که در راه خدا کشته می‌شوند مرده‌اند، بلکه آن‌ها زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی می‌خورند. (قرآن کریم) شهادت دعوتی است به همه‌ نسل‌ها و همه عصر‌ها که اگر می‌توانی [دشمنان اسلام را] بمیران و اگر نمی‌توانی بمیر و آن‌ها که رفتند کاری حسینی کردند و آن‌ها که ماندند باید کاری زینبی کنند، وگرنه یزیدی‌اند، پس ما فرزندان اسلام از مرگ نمی‌هراسیم و هیچ هراسی به دل راه نمی‌دهیم و ما جز شهادت راه دیگری را انتخاب نکرده‌ایم و آن هم به درجه‌ای که خداوند از او یاد کرده است و من سرباز اسلام «مرتضی حقی»، تا آخرین قطره خونم برای حفظ میهن و اسلام عزیز می‌جنگم و از کشته شدن هم در راه «الله» هیچ هراسی ندارم. امیدوارم که این پیام را به خانواده عزیزم برسانید و به دوستانم بگویید که جز شهادت در راه «الله» راه دیگری را انتخاب نکنند، چه بهتر است که انسان در راه «الله» کشته شود. امیدوارم که برادر کوچکم اگر بزرگ شد نمازش را بخواند و هیچ وقت نمازش را ترک نکند، امیدوارم که پدر و مادرم برای من اصلاٌ گریه نکنند، چون مرگ حق است و شهید هم در قلب تاریخ است. پدر و مادر مهربانم! اگر پولی هم در جیبم بود آن را به فقرا بدهید. من درست به یاد نمی‌آورم، اگر کسی پولی از من طلب‌کار بود به او بدهید و امیدوارم هر کسی که جنازه مرا برداشت، جنازه را به خانواده‌ام تحویل دهد تا در شهر الیگودرز دفنم نمایند .
زندگینامه _ شهدا 🥀کلام تکبیر شهید خیلی رساتر و فراگیر تر  از شهادتی است... که در پی تعلق ترین ثانیه های زندگی بر زبان جاری می‌شود... 🌷
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨❧🔅✧﷽✧🔅❧✨ 💢 معیارهای نام نیکو 🔖 نامی که بر فرزند گذاشته میشود باید 1⃣ هم حسن ظاهری و قالبی داشته باشد 2⃣ و هم حسن معنایی و درونی 🔻 گاهی بعضی اسم ها زیبایی دارند ولی از قالب و فونتیک گوش نواز بی بهره اند و تلفظ آنها دشوار است ویا حتی گاهی زمینه اهانت به آن اسم را فراهم میکند. 🔻 بر این مبنا توصیه شده اسم هایی انتخاب کنیم که ساختار آوایی زیبا و تلفظ آن دشوار نباشد . 💯 و مهم تر از حُسن ظاهری حُسن باطنی و معنایی اسم است که محتوای نیکو و فاخری داشته باشد . 🔻زیرا ذهن انسان به محض شنیدن نام کسی ، میان آن اسم و صاحب آن ارتباطی برقرار میکند . 🔖 نام گذاری نیکو آنچنان اهمیت دارد که بر اساس روایت نام انبیاء و اولیاء الهی از سوی خداوند متعال موهبت میشده و مشاهده میکنیم که در این نامگذاری تناسب بین اسم و مسمّا کاملا برقرار بوده است . ┅═✧❁🔆❁✧═┅ 🔔هشت توصیه امام هشتم برای روزهای آخر شعبان 🌟 اباصلت (سلام الله علیه) می‌گوید: در آخرین جمعه شعبان خدمت امام رضا علیه‌السلام رسیدم. فرمود: 🔹 ای اباصلت، بیشترِ ماه شعبان سپری شده و امروز آخرین جمعه شعبان است،  پس در روزهای باقیمانده کوتاهی‌های روزهای گذشته را جبران بکن و باید به آنچه برایت مهم است اقدام کنی: 1⃣ زیاد دعا کن 2⃣ زیاد استغفار کن 3⃣ زیاد قرآن تلاوت کن 4⃣ از گناهانت به درگاه خدا توبه کن تا خالصانه به ماه خدا وارد شوی 5⃣ هر امانتی که گردنت هست ادا کن 6⃣ تمام کینه‌هایی که در دلت نسبت به مؤمنان داری، از دل بیرون کن 7⃣ هر گناهی که به آن مبتلا هستی از آن دست بکش و تقوای خدا پیشه کن و در آشکار و پنهان بر خدا توکل کن... 8⃣ و در روزهای باقیمانده این ماه بسیار بگو: 👈 اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنَا فِیمَا مَضَی مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ 🔹 خداوندا اگر در روزهای گذشته شعبان ما را نیامرزیدی، پس در روزهای باقیمانده بیامرز 📚 عیون اخبار الرضا علیه السلام ج۲ ص۵۱ 📚 بحارالانوار ج ۹۴ ص۷۳
- پلیس ایران ظالمه ... + جدی می فرمایین ؟؟
فحشت اگر بدهند آزادیِ بیان است. جواب بدهی بی فرهنگیست... سوال بکنند آزاد اندیشند، سوال بکنی تفتیش عقاید است... تهمت بزنند در جست و جوی حقیقتند، جواب بدهی دروغگویی... مسخره ات بکنند انتقاد است، اگر از عقایدت دفاع کنی خشونت طلبی... حزب اللهی بودن را با همه ی تراژدی هایش دوست دارم... :)🌱 •شهید آوینی•
یکی‌نیست‌بهم‌زنگ‌بزنہ‌بگہ بالاخره‌جورشد پاشووسایلتوجمع‌کن‌بریم‌کربلا. (:💔
⚠️ ادب مدرک نیست! ادب لباس گران پوشیدن نیست، ادب بالای شهر زندگی کردن نیست! ادب ماشین خوب داشتن نیست، ثروت و مدرک ادب نمی آورد ... ادب در ذات آدمهاست، که با تربیت و آموزش صحیح، به بار می نشیند .. ادب یعنی به همسرت امنیت، به فرزندت محبت، به پدر و مادرت خدمت، و به‌دوستانت شادی را هدیه کنی، ادب یعنی با هر مدرک و مقامی‌که، باشی معنای انسانیت را درک‌کرده و نام‌نیک ازخود بجاگذاشتن است! ‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌ ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌ ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‎‎‌‎‎‎‌‌‎‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
_ خیلیا‌فکر‌میکنند ‌یعنۍ: _ مقدسات‌وزیر‌پا‌بزارن‌‌یا‌رفتارشون _ مانند‌مومنان‌نباشہ... _ یاعمل‌نکردن‌بہ‌اعتقادات _ ‌‌ولۍنہ گناه‌یعنۍ: _ _ وخدااز‌چیزۍکہ‌بہ‌تو‌ضربہ‌بزنہ _ "ناراحت‌میشہ‌ومنع‌میکنہ''
•✨❄️• 🔘 داستان کوتاه روزی "جوانی" نزد پدرش رفت و گفت: دختری را دیده ام و "شیفته زیبایی" و جادوی چشمانش شدم، می‌خواهم با او ازدواج کنم. پدر با خوشحالی گفت: این دختر کجاست تا برایت خواستگاری کنم؟ پس به اتفاق رفتند تا دختر را ببینند، اما پدر به محض دیدن دختر دلباخته او شد و به پسرش گفت: ببین پسرم این دختر هم تراز تو نیست وتو نمیتوانی "خوشبختش" کنی، او باید به مردی مثل من تکیه کند، پسر حیرت زده جواب داد: امکان ندارد پدر کسیکه با این دختر "ازدواج" میکند من هستم نه شما! پدر و پسر با هم درگیر شدند و کارشان به "قاضی" کشید، ماجرا را برای قاضی تعریف کردند. قاضی دستور داد دختر را احضار کنند تا از خودش بپرسند که میخواهد با که ازدواج کند. قاضی با دیدن دختر شیفته جمال و محو دلربایی او شد و گفت: این دختر مناسب شما نیست بلکه شایسته شخص صاحب منصبی چون من است! پس این بار سه نفری با هم درگیر شدند و برای حل مشکل نزد وزیر رفتند. "وزیر" با دیدن دختر گفت: او باید با وزیری مثل من ازدواج کند و قضیه ادامه پیدا کرد تا رسید به شخص امیر، امیر نیز مانند بقیه گفت: این دختر فقط با من ازدواج میکند! بحث و مشاجره بالا گرفت تا اینکه دختر جلو آمد و گفت: راه حل مسئله نزد من است، من میدوم و شما نیز پشت سر من بدوید، اولین کسیکه بتواند مرا بگیرد با او ازدواج خواهم کرد! بلافاصله شروع به دویدن کرد و پنج نفری پسر، پدر، قاضی، وزیر و امیر به دنبال او... ناگهان هر پنج نفر با هم به داخل چاله عمیقی سقوط کردند. دختر از بالای گودال به آنها نگاهی کرد و گفت آیا میدانید من کیستم؟!! من "دنیا" هستم!! "من کسی هستم که اغلب مردم به دنبالم می‌دوند و برای بدست آوردنم با هم رقابت میکنند و در راه رسیدن به من ازخانواده، دین، ایمان و معرفتشان می‌گذرند و حرص و طمع آنها تمامی ندارد تا زمانیکه در قبر گذاشته میشوند در حالیکه هرگز به من نمی‌رسند..." .   اخلاقی و آموزنده ‎‎‌‌‎‌