.
با دست های کوچکش سر را بلند کرد و
به سینه چسبانید. گفت:
بابا! دلم برایت تنگ شده.
بابا! چرا ابروهایت خون آلود است؟
بابا! محاسن تو چرا اینقدر آشفته است؟
سر بابا را گذاشت زمین،
خم شد لب ها را گذاشت رو لب های بابا.
دیدند سر از بغل جدا شد افتاد،
بچه هم افتاد.
گفتند خواب رفت بچه،
سر را می بریم بعد که بیدار شد
می گوییم خواب دیدی.
بچه های کوچک خواب و بیداری را
قاطی می کنند.
وقتی که رقیه ساکت شد و
سر به یک طرف افتاد و
دختر به یک طرف؛
بی بی یک قدری خوشحال شد.
همین که زینب (س) آمد بچه را بغل کند،
دیدند صدای ناله بی بی بلند شد.
ام کلثوم گفت: خواهر چه شده؟
گفت: عزیزم! رقیه جان داد.😭😭💔 🖤
🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯
•♥️🌱•
± بابا خودت گفتی شبیه مادرم باش
من مثل زهرا مادرت آزار دیدم
یک لحظه یادم رفت اسمِ من رقیه است
سیلی که خوردم عمه را هم تار دیدم😭🥀🖤🕯
علیرضااسفندیاری@NoheNice.mp3
زمان:
حجم:
17.54M
#حاجعلیرضااسفندیاری
[♢ درده دوا رقیه #ترکی... 🖤🕯♢]
"يا أبَتاهُ،
مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ"
پدر جآن ؛
كۍ تو را با خونتـــــ خضاب کرد . . !
#رقیهبنتالحسین🥀
بابا یکی من را به قصد کشت میزد
هر بار گفتم #یاعلی با مشت میزد💔😭
یک بار گفتم اسم #زهرا مادرت را
دیدم که نامردی #لگد از پشت میزد💔😭
🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯
هدایت شده از مـُـدافِعانِحـَC᭄ــرَم🇮🇷🇵🇸
زمان:
حجم:
5.09M
[¤ کربلا میخوام ابوالفضل ع 🚩 ¤]
جلال زارع🎧
#اللهم_ارزقنا_اربعین_ڪربلا
https://eitaa.com/joinchat/128385130C686a83d61c
21.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[♢مداحی مازندرانی♢]
[♢ الهی مار بمیره ♢]
#محمدرضا_بذری
AUD-20210907-WA0093.
زمان:
حجم:
2.62M
[♢مداحی مازندرانی♢]
[♢ الهی مار بمیره ♢]
#محمدرضا_بذری
°🖤🍃
عزاداریاتون قبول
مارو ازدعافراموش نکنید #بندگان_خوب_خدا
زائر الحُسینه هرکی؛
چشمش توی روضه تر شه
مَن زار اباعّبدالله زارَالله فی عّرشه...💔🕯