eitaa logo
مـُـدافِعان‌‌ِحـَC᭄‌ــرَم🇮🇷🇵🇸
21.6هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
9.5هزار ویدیو
175 فایل
﷽ بہ‌عشق امام‌حسین‌؏♥️ اینجاقراره‌ڪہ‌فقط‌ازشھدادرس‌زندگۍبگیریم♥! مطمئن باشید شھدا دعوتتون ڪردند🕊 پس #لفت‌ندید.😊 #باحضورافتخارےخانواده‌معظم‌شهدا🌷 @Sarbazvalayat6 خادم کانال👆👆
مشاهده در ایتا
دانلود
◦•●◉✿ اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌ ✿◉●•◦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
|بِسمِ‌رَبِ‌الحُسِین؏🖤|
•°|به حسین از طرف وصله‌ی ناجور سلام✋✿♥️|°•
بہ‌رسم‌ادب: السلام‌علی‌الحســین و‌علی‌علي‌بن‌الحســین و‌علی‌اولاد‌الحســین‌ وعلی‌اصحاب‌الحسـین"؏"‌‌‌…💔
عَلَمٺ فوقِ عَلَم هاسٺ اباعبداللّه پرچَمَٺ بالاے بالاسٺ اباعبدالله اِذن شش گوشہ وبین الحرمینٺ دسٺِ خواهرٺ زینب‌ڪبرے اسٺ اباعبدالله
تو‌ کھ‌ دنیاۍ منۍ . . !
مـُـدافِعان‌‌ِحـَC᭄‌ــرَم🇮🇷🇵🇸
تو‌ کھ‌ دنیاۍ منۍ . . !
اين دل بيچاره توست. . باتوخوشم باتوکه دنیای منی باتوکه قبل از متولد شدنم رفیق بابای منی.. . حسین جان! محرم تمام شد در کل رمقی بیش نماندست گرفتار غمت را.. اما این دل بی‌پناه و بیچاره، سالهاست به سوی تو فرار می‌کند. این «دل» در راه مانده‌ی توست... ارباب به کجا برم سري را که نکرده ‌ام فدایت .. . محرم تمام شد؛ اما حُزن شريف تو ماه و سال نمي شناسد. آقاي من ، ای حزن شریف! با همین کلمات تکراری، بیچارگی ، عاشقی‌ام، واماندگی ام را برایت بلندبلند می گویم و مي نويسم... حسین جان! این دل بیچاره‌ی توست! با همین کلمات تکراری می‌گویم حسین... عزيزم حسين... دردِ را به کدامین مطب بَرم رفعِ غم حبیب که کارِ طبیب نیست... . ما به كربلا باز خواهيم گشت... ...💔
به تو ای عشق از این فاصله دور سلام
± گفتم : آبِ حیات؟! گفتا : چاۍِ اربعین ☕️🫖
جانِ فاطمھ "سیلۍ" کھ زد، نفرین نکن رقیھ‌ام ! مویت را کھ کشید و از زمین بلندت کرد، آھ... نکش و عالم را تلّۍ از خاکستر مکن ! با لگد به پهلوۍ کوچکت زد، نگو عمو عباس، کجایۍ؟ باید صبر کنۍ، اے آبروۍ صورت‌هاۍ کبود ..!💔'
💐🌸💐🌸💐 *زیارتنامه حضرت رقیه سلام الله علیها* *بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ* *اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ، عَلَیْکِ التَّحِیَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ خَدیجَةَ الْکُبْرى اُمِّ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقیّةُ النَّقیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الزَّکِیَّةُ الْفاضِلَةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِیَّةُ، صَلَّى اللهُ عَلَیْکِ وَعَلى رُوحِکِ وَبَدَنِکِ، فَجَعَلَ اللهُ مَنْزِلَکِ وَمَاْواکِ فِى الْجَنَّةِ مَعَ آبائِکِ وَاَجْدادِکِ، الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ، وَعَلَى الْمَلائِکَةِ الْحـافّینَ حَوْلَ حَرَمِکِ الشَّریفِ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، وَصَلَّى اللهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّد وَآلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ وَسَلَّمَ تَسْلیماً بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.* 💐🌸💐🌸💐
"اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ"
12-Shab03Moharram-2.mp3
8.41M
[♢سرم رفته از بس سرم داد زدن♢] حاج میثم مطیعی
السلام علیک یا باب الحوائج، یا بنت الحسین، یا رقیه خاتون. در خرابه در كنار حضرت زينب(س) نشسته بود. جمعي از كودكان شامي را ديد كه در رفت و آمد هستند. پرسيد: عمه جان! اينان كجا مي روند؟ حضرت زينب(س)فرمود: عزيزم اين ها به خانه هايشان مي روند. پرسيد: عمه! مگر ما خانه نداريم؟ فرمودند: چرا عزيزم، خانه ما در مدينه است. تا نام مدينه را شنيد، خاطرات زيباي همراهي با پدر در ذهن او آمد. بلافاصله پرسيد: عمه! پدرم كجاست؟ فرمود: به سفر رفته. طفل ديگر سخن نگفت، به گوشه خرابه رفته زانوي غم بغل گرفت و با غم و اندوه به خواب رفت. پاسي از شب گذشت. ظاهراً در عالم رؤيا پدر را ديد. سراسيمه از خواب بيدار شد، مجدداً سراغ پدر را از عمه گرفت و بهانه جويي نمود، به گونه اي كه با صداي ناله و گريه او تمام اهل خرابه به شيون و ناله پرداختند. خبر را به يزيد ملعون رساندند، دستور داد سر بريده پدرش را برايش ببرند. رأس مطهر سيد الشهدا را در ميان طَبَق جاي داده، وارد خرابه كردند و مقابل اين دختر قرار دادند. سرپوش طبق را كنار زد، سر مطهر سيد الشهدا را ديد، سر را برداشت و د رآغوش كشيد. بر پيشاني و لبهاي پدر بوسه زد و آه و ناله اش بلند تر شد، گفت: پدر جان چه كسي صورت شما را به خونت رنگين كرد؟ پدر جان چه كسي رگهاي گردنت را بريده؟ پدر جان «مَن ذَالَّذي أَيتَمَني علي صِغَرِ سِنِّيِ» چه كسي مرا در كودكي يتيم كرد؟ پدر جان يتيم به چه كسي پناه ببرد تا بزرگ بشود؟ دختر خردسال حسين(ع) آن قدر شيرين زباني کرد و با سرپدر ناله نمود تا خاموش شد. همه خيال كردند به خواب رفته. وقتي به سراغ او آمدند، از دنيا رفته بود.💔😭
تموم زندگیم رقیه💔
اصلا رقیه نه ! دخترِ خودت .. یک شب میانِ کوچھ بماند ؛ چه میشود (:؟..💔 ..
🌹🍃 بیٺ الغزل هر غزل ناب رقیہ سٺ خورشید علے اصغر و مهتاب رقیہ‌سٺ نزدیڪ ترین راه به الله حسین اسٺ نزدیڪ ترین راه بہ ارباب رقیہ‌سٺ
Salim-Moazzenzadeh-www.Ziaossalehin.ir-1346-hazrat-Roqayyeh-sa.mp3
16.34M
روضه حضرت رقیه سلام الله علیها مرحوم حاج سلیم موذن زاده اردبیلی
یارقیه خاتون درچهره خــود«هیبت زهرا» دارد بـردوش«ابوالفضلِ علی» جـادارد... با این که سه ساله است مانند عمو «در دادن حــاجـت یـد طـولا دارد»...