eitaa logo
مـُـدافِعان‌‌ِحـَC᭄‌ــرَم🇮🇷🇵🇸
20.8هزار دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
10.2هزار ویدیو
186 فایل
﷽ بہ‌عشق امام‌حسین‌؏♥️ اینجاقراره‌ڪہ‌فقط‌ازشھدادرس‌زندگۍبگیریم♥! مطمئن باشید شھدا دعوتتون ڪردند🕊 پس #لفت‌ندید.😊 #باحضورافتخارےخانواده‌معظم‌شهدا🌷 @Sarbazvalayat6 خادم کانال👆👆
مشاهده در ایتا
دانلود
خـُدایا‌روزِمان‌ رآ با نامِ زیباےِ طُ♥ آغاز میڪنیم
⚠️ 🚥 کاش از صبح که بیدار میشدیم دائما در نظر داشتیم که تحت نظریم ...! 👌🏻
5.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨✨✨ 🔰🌿°| سلام بر پيكرهاى جامانده در خانطومان😭 ◾خانطومان_قطعه_ايى_از_بهشت🌷 ◾🕌 💠 شفاعتمون_کنید... 🕊⚘😔
🔰🌿°| به این قشنگی که تو شهید شده ای ما حتی نمی توانیم بخوابیم 🕊❤
💛͜͡🌻 ـاِ‌ڪآش‌ڪَبوتَر‌حَریمت‌بآشـَم،ر‌ویآ‌هـَم نـَفـَس‌صُبح‌ُ‌نـَـسیمَت‌بـآشـَم‌رِضآ‌جـآنシ...!‌ 💛¦⇠
هدایت شده از مسجدالمهدی کن
🕊 اینگونه شهید شدم ...‼️ 💐 روایت نحوه شهادت شهید ابولفضل شیروانیان از زبان خودش 💠 همسر محترم شهید ابوالفضل شیروانیان: هنوز دوست‌هایش نیامده بودند تا نحوه شهادت ابوالفضل را بگویند. نمی‌دانستم هنگام شهادت چه اتفاقی برایش افتاده است. یک شب خوابش را دیدم. گفتم، «ابوالفضل چرا دیر کردی؟» 🕊گفت، «کار داشتم باید تعداد بسیاری سوال، جواب می‌دادم.» 🌸گفتم، «از خودت بگو، وقتی زخمی شدی درد داشتی؟» 🕊گفت، «راه افتادیم به سمت یک مقر برویم. فردی به من گفت، بایست. ایستادم.» 🌸پرسیدم، «چرا ایستادی؟» 🕊گفت، «در غربت یک آشنا پیدا کرده بودم و خوشحال بودم. از من پرسید، تو دوست قاسم هستی؟ پاسخ مثبت دادم. گفت، پس بنشین. گفتم، سرم سنگین است. گفت، ابوالفضل سرت را روی پای من بگذار. سرم را که روی پایش گذاشتم، گفت: بلند شو تا برویم. بلند شدم. دیدم در یک باغ بزرگ پر از میوه ایستادیم. به من گفت، آقا ابوالفضل چند تا از این میوه‌ها بخوری سر دردت خوب می‌شود. منم تعدادی میوه خوردم. بعد هم رفتیم و تمام.» 💐شادی روح پرفتوح شهید
🔰🌿°| بھ هر ڪھ هر چھ داشتے بخشیدي... حتي...💔😔 ◾مدافع‌حریم‌عقیله‌بنی‌هاشم‌🕌🕊❤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا