#غروب_جمعه #کربلا
این جمعه هم از دیدن رویت خبری نیست
دیگر نفسم هم، نفسِ معتبری نیست
رد میشود این جمعه و تا لحظه آخر
از آمدن سبز تو، اما اثری نیست
#امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاجی زهرمار نباشید لطفا..🤦♀
#آیتاللهفاطمینیا
•🌿❛
در خاطرم هست وقتی در قم
زیارت عاشورا میخواندم، که البته
چهل روز طول کشید، همانطور که
در حجره بودم، گفتم: "بیبیجان
اگر من چهل روز درِ خانهی کسی
را زده بودم بالاخره یک فحشی
به من میداد! حالا یا حاجت من
را بدهید یا من را از این حالتِ
انتظار خارج کنید! "همین که
داشتم از پلّه پایین میآمدم،
بین پلّه اول و آخر حاجتم داده شد.
هر کسی که دری را بکوبد و دست
برندارد، مداومت و لجاجت کند،
بالاخره کسی در را باز خواهد کرد..
-آیتالله حقشناس
حاجی؛
کاشمـاهممثلشما
وسطِگرفتاریهـامونبهجایناامیدۍ،
یہلبخندمیزدیم،
وبـااطمینانمیگفتیم؛ یقینا ڪله خیر...!
#بابا_قاسم♥︎
شرمندهام که بین دعاهای شخصیام
عجل لولیک فرج شما آخری شدی...💔
#امام_زمان❤️
ــــــــــــــــــ🌱ــــــــــــــــ
#طنز
حتما شما ضرب المثل «شیر تو شیر شدن» را شنیده اید؛ این مثل زمانی به کار می رود که همه چیز قاطی و درهم بشود و کار از دست کاردان در برود. فکر می کنم حکایت زیر مثال خوش مزه ای برای این موضوع باشد.
همین که برنامه کیک پزی تلویزیون شروع شد؛ خانم، فورا شوهرش را که تند نویسی می دانست؛ صدا کرد و از او خواست که دستور پختن کیک را بنویسد.
شوهر که داشت با علاقه، به دستورهای ورزشی یک شبکه رادیویی گوش می داد، چشمش به تلویزیون، دستش به قلم و گوشش به رادیو، شروع به نوشتن کرد. اشکال اساسی این بود
که دستور های پخت کیک، با دستورهای ورزشی قاطی می شد. لذا وقتی تندنویس، آن دستورات را نوشت و به خانم تقدیم کرد، خانم این طور خواند:
به شماره یک، دست ها روی شکم، یک پیاله آرد، روی شانه قرار دهید، مقداری کشمش بریزید به طوری که پاشنه پا، روی آن قرار گیرد. همین که رنگ کشمش تغییر کرد، یک پا را بلند کنید و مقدار آب را بیشتر کنید به طوری که تا زانویتان بیاید.حالا یک الک خیلی ریز را روی شکم گذاشته، پاها را جمع نموده و با شماره دو، بریزید.به پشت بخوابید و....
ادامه داستان در لینک زیر👇👇👇
https://eitaa.com/laughte1