«إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ ـ اگر خدا را یارى کنید (در راه حق گام بردارید) خداوند شما را یارى مى کند.»( محمد، آیه ۷)
«إِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ ـ اجر و پاداش نیکوکاران هرگز هدر نمى رود». توبه آیه ۱۲۰
چهارمین اثر ایمان مذهبى از نظرگاه بهجت و انبساط، «آرامش خاطر» است.
انسان فطرتاً جویاى سعادت خویش است؛ از تصور وصول به سعادت غرق در مسرت مى گردد و از فکر یک آینده شوم و مقرون به محرومیت لرزه بر اندامش مى افتد، سخت دچار دلهره و اضطراب مى گردد.
آنچه مایه سعادت انسان مى گردد دو چیز است: ۱. تلاش ۲. اطمینان به شرایط محیط
موفقیت یک دانش آموز، معلول دو چیز است: سعى و تلاش خودش، دیگر مساعدت و آمادگى محیط مدرسه و تشویق و ترغیب و تقدیر اولیاى مدرسه. یک دانش آموز ساعى و کوشا اگر به محیطى که در آنجا درس مى خواند و معلمى که آخر سال نمره مى دهد اعتماد نداشته باشد و نگران یک رفتار غیرعادلانه باشد، در تمام ایام سال دلهره و اضطراب سراپاى وجودش را مى گیرد.
تکلیف انسان با خودش روشن است. از این ناحیه اضطرابى دست نمى دهد، زیرا اضطراب از شک و تردید پدید مى آید. انسان درباره آنچه مربوط به خودش است شک و تردید ندارد. آنچه که انسان را به اضطراب و نگرانى مى کشاند و آدمى تکلیف خویش را درباره او روشن نمى بیند جهان است.
آیا کار خوب فایده دارد؟ آیا صداقت و امانت بیهوده است؟ آیا با همه تلاشها و انجام وظیفه ها پایان کار محرومیت است؟ اینجاست که دلهره و اضطراب در مهیب ترین شکلها رخ مى نماید.
ایمان مذهبى به حکم اینکه به انسان که یک طرف معامله است، نسبت به جهان که طرف دیگر معامله است، اعتماد و اطمینان مى بخشد، دلهره و نگرانى نسبت به رفتار جهان را در برابر انسان زایل مى سازد و به جاى آن به او آرامش خاطر مى دهد. این است که مى گوییم یکى از آثار ایمان مذهبى آرامش خاطر است.
یکى دیگر از آثار ایمان مذهبى از جنبه انبساط بخشى، برخوردارى بیشتر از یک سلسله لذتهاست که «لذت معنوى» نامیده مى شود. انسان دوگونه لذت دارد:
یک نوع لذتهایى است که به یکى از حواس انسان تعلق دارد که در اثر برقرارى نوعى ارتباط میان یک عضو از اعضا با یکى از مواد خارجى حاصل مى شود، مانند لذتى که چشم از راه دیدن و گوش از راه شنیدن و دهان از راه چشیدن و لامسه از راه تماس مى برد؛ نوع دیگر لذتهایى است که با عمق روح و وجدان آدمى مربوط است و به هیچ عضو خاص مربوط نیست و تحت تأثیر برقرارى رابطه با یک ماده بیرونى حاصل نمى شود، مانند لذتى که انسان از احسان و خدمت، یا از محبوبیت و احترام، و یا از موفقیت خود یا موفقیت فرزند خود مى برد که نه به عضو خاص تعلق دارد و نه تحت تأثیر مستقیم یک عامل مادى خارجى است.
لذات معنوى از لذات مادى، هم قوى تر است و هم دیرپاتر. لذت عبادت و پرستش خدا براى مردم عارف حق پرست از این گونه لذات است. عابدان عارف که عبادتشان توأم با حضور و خضوع و استغراق است بالاترین لذتها را از عبادت مى برند. در زبان دین از «طعم ایمان» و «حلاوت ایمان» یاد شده است. ایمان حلاوتى دارد فوق همه حلاوتها. لذت معنوى آنگاه مضاعف مى شود که کارهایى از قبیل کسب علم، احسان، خدمت، موفقیت و پیروزى، از حس دینى ناشى گردد و براى خدا انجام شود و در قلمرو «عبادت» قرار گیرد.( مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج ۲، ص:۴۷- ۴۹)
با توجه به آنچه گذشت، میتوان برخی از تأثیرات آموزه ها و کارکردهای دین بر روان و کنش انسان را به شرح ذیل برشمرد:
#خوش_بینی، روشندلی، #امیدواری، آرامش خاطر، لذت #معنوی و جنبش و حرکت اصلاحی.
طبق این تحلیل وقتی که علت پوچگرائی ناکامی ، نامیدی ،بدبینی و بیلذتی باشد با ایمان دینی برطرف می شود.
ب- ۲- سازگارسازى جهان درون و برون؛ کاهش رنج ها
بهره دیگرى که از تفسیر دینى حیات بر مى خیزد «ایجاد سازگارى بین جهان درون و برون» و در نتیجه کاهش رنج ها و ناراحتى هاست.
بدون شک در مواردى بین خواسته ها و تمایلات انسان و آنچه در جهان خارج وجود دارد تفاوت هایى مشاهده مى شود. گاه این تفاوت ها به گونه اى است که شرایط خارجى براى انسان رنجآفرین و ملال انگیز است. این تفاوت ها مى تواند به گونه هاى مختلف باشد مثل: ۱. تفاوت بین خواسته هاى ما و نظام تکوین، مانند شرور و آفاتى چون مرگ و میر، سیل، زلزله، نقص عضو، بیمارى و ... ۲-بین تمایلات ما و واقعیات اجتماعى، مثل حاکمیت نظام استبدادى و...
از طرف دیگر در مواردى واقعیات خارجى به سهولت و در شرایطى که ما در آن قرار داریم تغییرپذیر است؛ در چنین وضعیتى انسان ها به طور معمول در جهت تغییر جهان خارج به سود تمایلات خود مى کوشند؛ اما گاه جهان خارج اصلاً تغییرپذیر نیست، یا در شرایط مورد نظر شخص دگرگون نمى شود؛ و یا تغییر آن مستلزم هزینه هایى تحمل ناپذیر و نامعقول است. در این موارد بهترین راه سازگارسازى درون با خارج است و دین نیرومندترین عامل آشتىدهنده این دو جهان است.👇
«إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ ـ اگر خدا را یارى کنید (در راه حق گام بردارید) خداوند شما را یارى مى کند.»( محمد، آیه ۷)
«إِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ ـ اجر و پاداش نیکوکاران هرگز هدر نمى رود». توبه آیه ۱۲۰
چهارمین اثر ایمان مذهبى از نظرگاه بهجت و انبساط، «آرامش خاطر» است.
انسان فطرتاً جویاى سعادت خویش است؛ از تصور وصول به سعادت غرق در مسرت مى گردد و از فکر یک آینده شوم و مقرون به محرومیت لرزه بر اندامش مى افتد، سخت دچار دلهره و اضطراب مى گردد.
آنچه مایه سعادت انسان مى گردد دو چیز است: ۱. تلاش ۲. اطمینان به شرایط محیط
موفقیت یک دانش آموز، معلول دو چیز است: سعى و تلاش خودش، دیگر مساعدت و آمادگى محیط مدرسه و تشویق و ترغیب و تقدیر اولیاى مدرسه. یک دانش آموز ساعى و کوشا اگر به محیطى که در آنجا درس مى خواند و معلمى که آخر سال نمره مى دهد اعتماد نداشته باشد و نگران یک رفتار غیرعادلانه باشد، در تمام ایام سال دلهره و اضطراب سراپاى وجودش را مى گیرد.
تکلیف انسان با خودش روشن است. از این ناحیه اضطرابى دست نمى دهد، زیرا اضطراب از شک و تردید پدید مى آید. انسان درباره آنچه مربوط به خودش است شک و تردید ندارد. آنچه که انسان را به اضطراب و نگرانى مى کشاند و آدمى تکلیف خویش را درباره او روشن نمى بیند جهان است.
آیا کار خوب فایده دارد؟ آیا صداقت و امانت بیهوده است؟ آیا با همه تلاشها و انجام وظیفه ها پایان کار محرومیت است؟ اینجاست که دلهره و اضطراب در مهیب ترین شکلها رخ مى نماید.
ایمان مذهبى به حکم اینکه به انسان که یک طرف معامله است، نسبت به جهان که طرف دیگر معامله است، اعتماد و اطمینان مى بخشد، دلهره و نگرانى نسبت به رفتار جهان را در برابر انسان زایل مى سازد و به جاى آن به او آرامش خاطر مى دهد. این است که مى گوییم یکى از آثار ایمان مذهبى آرامش خاطر است.
یکى دیگر از آثار ایمان مذهبى از جنبه انبساط بخشى، برخوردارى بیشتر از یک سلسله لذتهاست که «لذت معنوى» نامیده مى شود. انسان دوگونه لذت دارد:
یک نوع لذتهایى است که به یکى از حواس انسان تعلق دارد که در اثر برقرارى نوعى ارتباط میان یک عضو از اعضا با یکى از مواد خارجى حاصل مى شود، مانند لذتى که چشم از راه دیدن و گوش از راه شنیدن و دهان از راه چشیدن و لامسه از راه تماس مى برد؛ نوع دیگر لذتهایى است که با عمق روح و وجدان آدمى مربوط است و به هیچ عضو خاص مربوط نیست و تحت تأثیر برقرارى رابطه با یک ماده بیرونى حاصل نمى شود، مانند لذتى که انسان از احسان و خدمت، یا از محبوبیت و احترام، و یا از موفقیت خود یا موفقیت فرزند خود مى برد که نه به عضو خاص تعلق دارد و نه تحت تأثیر مستقیم یک عامل مادى خارجى است.
لذات معنوى از لذات مادى، هم قوى تر است و هم دیرپاتر. لذت عبادت و پرستش خدا براى مردم عارف حق پرست از این گونه لذات است. عابدان عارف که عبادتشان توأم با حضور و خضوع و استغراق است بالاترین لذتها را از عبادت مى برند. در زبان دین از «طعم ایمان» و «حلاوت ایمان» یاد شده است. ایمان حلاوتى دارد فوق همه حلاوتها. لذت معنوى آنگاه مضاعف مى شود که کارهایى از قبیل کسب علم، احسان، خدمت، موفقیت و پیروزى، از حس دینى ناشى گردد و براى خدا انجام شود و در قلمرو «عبادت» قرار گیرد.( مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج ۲، ص:۴۷- ۴۹)
با توجه به آنچه گذشت، میتوان برخی از تأثیرات آموزه ها و کارکردهای دین بر روان و کنش انسان را به شرح ذیل برشمرد:
#خوش_بینی، روشندلی، #امیدواری، آرامش خاطر، لذت #معنوی و جنبش و حرکت اصلاحی.
طبق این تحلیل وقتی که علت پوچگرائی ناکامی ، نامیدی ،بدبینی و بیلذتی باشد با ایمان دینی برطرف می شود.
ب- ۲- سازگارسازى جهان درون و برون؛ کاهش رنج ها
بهره دیگرى که از تفسیر دینى حیات بر مى خیزد «ایجاد سازگارى بین جهان درون و برون» و در نتیجه کاهش رنج ها و ناراحتى هاست.
بدون شک در مواردى بین خواسته ها و تمایلات انسان و آنچه در جهان خارج وجود دارد تفاوت هایى مشاهده مى شود. گاه این تفاوت ها به گونه اى است که شرایط خارجى براى انسان رنجآفرین و ملال انگیز است. این تفاوت ها مى تواند به گونه هاى مختلف باشد مثل: ۱. تفاوت بین خواسته هاى ما و نظام تکوین، مانند شرور و آفاتى چون مرگ و میر، سیل، زلزله، نقص عضو، بیمارى و ... ۲-بین تمایلات ما و واقعیات اجتماعى، مثل حاکمیت نظام استبدادى و...
از طرف دیگر در مواردى واقعیات خارجى به سهولت و در شرایطى که ما در آن قرار داریم تغییرپذیر است؛ در چنین وضعیتى انسان ها به طور معمول در جهت تغییر جهان خارج به سود تمایلات خود مى کوشند؛ اما گاه جهان خارج اصلاً تغییرپذیر نیست، یا در شرایط مورد نظر شخص دگرگون نمى شود؛ و یا تغییر آن مستلزم هزینه هایى تحمل ناپذیر و نامعقول است. در این موارد بهترین راه سازگارسازى درون با خارج است و دین نیرومندترین عامل آشتىدهنده این دو جهان است.👇