من اصرار دارم که شما عزیزان پاسدار در هر جا هستید، روح و حقیقت مسألهی پاسداری و سپاه پاسداران را مورد توجه قرار دهید.
در ایجاد سپاه پاسداران، فقط این نبود که نظام میخواهد از نو یک نیروی مسلّح درست کند - مسأله تنها به اینجا ختم نمیشد - مسأله از این هم بالاتر بود. مسأله این بود که در یک تشکیلات نظامی که بهوسیلهی انقلاب بهوجود میآمد، فکر و عقیده و ایمان - یعنی عامل معنوی قدرت - در تمام اجزا رعایت و لحاظ شود و تا آنجا که ممکن بود، این کار شد. اساس قضیه این بود، والّا سپاه پاسداران بعد از آنکه بهوجود آمد، کسانی که آن را نمیخواستند، بارها تا مرز انحلالش بردند و به انزوایش انداختند؛ نسبت به آن بیاعتنایی کردند و به آن امکانات ندادند؛ بارها از آن بدگویی کردند؛
اما سپاه ماند و میماند.
اینگونه پایهی مستحکمی میماند؛ چرا؟ چون عامل معنوی قدرت در درون این سازمان بهطور وافر وجود داشته است و امروز هم وجود دارد.
آن عامل معنوی قدرت چیست؟ اعتقاد، ایمان، اخلاص، مجاهدت برای ادای تکلیف، مجاهدت برای خدا، مجاهدت منهای درآمد مادّیِ آن مجاهدت و تلاش. اینها مهمّ است؛ اینهاست که یک مجموعه و یک نظام را حفظ میکند.
در اصل انقلاب هم همین معنا بود و امروز هم هست. نباید به بعضی از ظواهری که مخالفان اصل نظام سعی میکنند آنها را درشت و پر رنگ و رنگآمیزی کنند و نسبت به آنها مبالغه نمایند، فریب خورد. حقیقت قضیه، وجود ایمان است.
بیانات در دیدار فرماندهان و گروه کثیری از پاسداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به مناسبت «روز پاسدار»
#روزپاسدارمبارک🌺🌺
@modafeharamnarimani
چون حضرت حسین علیه السلام متولد شد حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم به اسماء بنت عمیس فرمود: «فرزندم را بیاور».
اسماء میگوید: من آن بزرگوار را در جامه ای سفید پیچیده خدمت ان حضرت بردم، آن جناب در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفت، و او را در دامن خود نهاد و گریست.
اسماء عرض کرد: پدر و مادرم فدایت، گریه شما از چیست؟ فرمود: برای این فرزندم می گریم. عرض کرد: این کودک که الان به دنیا آمده، فرمود: بعد از من گروهی از ستمکاران او را خواهند کشت. خداوند شفاعت مرا به آنها نرساند. آنگاه فرمود: دخترم فاطمه را از این جریان باخبر نکن چون تازه این فرزند برایش متولد شده است.
سپس به حضرت علی علیه السلام فرمود: او را چه نام می گذاری؟ گفت در نامگذاری بر شما سبقت نمی گیرم؛ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: من هم بر پروردگارم سبقت نگیرم، جبرئیل نازل شد و فرمود: ای محمد! خدای بزرگ تو را سلام می رساند و می فرماید:
«عَلیٌّ مِنْکَ کَهارونَ مِنْ موسی؛ علی نسبت به تو به منزله هارون نسبت به موسی است»، او را به اسم پسر هارون نامگذار که شبیر است.
#اللهم_الرزقناشفاعةالحسین_یوم_الورود
🌸🌸🌸
@modafeharamnarimani
1.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺عیدتون مبارک🌺
@modafeharamnarimani
به روی دست علی ماه هویدا شده است
این قمر آینه هیبت بابا شده است🌸
به رخش شمس خدا محو تماشا شده است🌸
در دل زینب و ارباب چه غوغا شده است🌸
گفت ارباب به زینب قمرم میآید🌸
دلت آسوده که سردار حرم میآید🌸
ولادت با سعادت مظهر عشق و وفا❤️ #حضرت_عباس(ع) مبارک🌸
@modafeharamnarimani
🍃🌺🍃🌺🍃🌺
بزرگی و عظمت مقام عباس بن علی علیه السلام به گونه ای است که امامان معصوم علیهم السلام در موارد متعدد بر فداکاری ها، جانبازی ها و عظمت شخصیت آن بزرگوار تأکید فرموده اند. امام سجاد علیه السلام که خود در کربلا حضور داشت و شاهد فداکاری های عمویش بود، درباره ی حضرت عباس علیه السلام می فرماید:
«خداوند، عمویم عباس را رحمت کند که با ایثار و جانبازی، در راه برادرش جانبازی کرد تا آن که دست هایش قطع شد و خداوند به جای آن، دو بال به او داد که با آن ها به همراه فرشتگان در بهشت پرواز کند؛ همان گونه که برای جعفربن ابوطالب قرار داده شد.
عباس را در پیشگاه خداوند منزلتی است که در روز قیامت، همه ی شهدا به آن غبطه می خورند».
#یاابالفضل
@modafeharamnarimani
سرچشمۀ فیض کردگار آمده است🌸
در هودجی از قدر و وقار آمده است🌸
وقتی که شکفت غنچۀ باغ حسین🌸
گفتند به گلها که بهار آمده است🌸
#ولادت_امام_سجاد_ع_مبارکباد
@modafeharamnarimani
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
حوریان آسمان، گرداگرد مدینه بال گشوده اند و کودکی در دامان «شهربانو»، آرام به خواب رفته است.
کودکی از سلاله پاک رسول خدا صلی الله علیه و آله ، که وارث رسالتی بزرگ، یعنی امامت و ولایت خواهد شد.
او فرزند حسین بن علی بن ابیطالب علیه السلام ، «سجاد» و «زین العابدین» است.
بی شک، سال 38 هجری در مدینه، سال خرم و مبارکی بوده است؛ سالی که امام سجاد علیه السلام به دنیا پلک گشود.
#سیدالساجدین
@modafeharamnarimani
از سفيان بن عيينه نقل شده كه زُهرى گفت:
در شب سردى بارانى حضرت زين العابدين را ديدم كه بر پشت خود انبانى آرد گرفته ميرفت.
عرض كردم اين چيست؟
فرمود سفرى در پيش دارم كه زاد و توشه آن را به مكانى مطمئن حمل ميكنم
عرض كردم غلام من در خدمت شما است اجازه بدهيد بردارد. ایشان قبول نكرد.
گفتم اجازه بدهيد خودم بردارم، من شما را از بردن اين بار گران بى نياز ميكنم.
فرمود:من خود را بى نياز نميكنم از برداشتن چيزى كه سبب نجات من است در سفر آينده و ورود مرا به منزل آينده بى خطر ميكند، ترا بخدا قسم ميدهم راه خود را بگير و مرا بخود واگذار.
راه خويش را گرفتم پس از چند روز خدمتش رسيده عرض كردم:
از آن مسافرتى كه قرار بود، خبرى نيست.
فرمود آن طور كه خيال كردى نبود آن سفر مرگ بود كه خود را آماده آن مسافرت ميكردم زيرا (استعداد للموت) آمادگى براى مرگ یکی به اين است كه از حرام خود دارى كنى و دیگری بخشیدن مال و نیکوکاریست.
علل الشرائع، ج1، ص: 231
@modafeharamnarimani
ألا و إنَّ أبغَضَ النّاسِ إلَى اللّه مَن یَقتَدی بِسُنَّةِ إمامٍ و لا یَقتَدِی بِأعمالِهِ
هشدار که منفورترین مردم نزد خداوند کسى است که سیره امامى را برگزیند ولى از کارهاى او پیروى نکند.
[ الکافى، ج ۸، ص ۲۳۴]
@modafeharamnarimani