آزادگان آمدند همانطور که دیروز رفته بودند,دلیر و مقاوم ,نستوه و استوار, امیدوار و دلاور , امدند با همان صلابت همیشگی همانطور که دیروز رفته بودند .
امروز که امدند بوی اسپند و دود, بوی عطر خاطرات, بوی مهربانی و انتظار فضای دلها را سرشار از شور و شعف کرد🌹
#سالروز_ورود_آزادگان_مبارک
@modafeharamnarimani
🌹روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)آمدند در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند
پس راهب رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود )و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کسیست؟"
پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است
راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است
راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت "نه هرگز"
پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست.ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟
راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات مارا پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم
ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ، راهب گفت باید بمن امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس
راهب سه سوالش را مطرح کرد:
1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟
چه چیزاست که از آن خدا نیست؟
2)ما هو شئ لیس عندالله؟
چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟
3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟
آن چیست که خدا آن را نمیداند؟
پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند
راهب خطاب به آن سه نفر(ابوبکر و عمر و عثمان)گفت این ها شیخ ها و مردان بزرگی هستند اما متأسفانه به خود مغرور شدند و قصد بازگشت به روم کرد
سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی (ع) (أمیرالمؤمنین ع) رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند.
پس امام علی ع بهمراه پسرانش امام حسن (ع )و امام حسین (ع )میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند
ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس!
راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسید نامت چیست؟
امام علی (ع) فرمودند نامم نزد یهودیان "الیا" نزد مسیحیان "ایلیا" نزد پدرم "علی" و نزد مادرم "حیدر" است
پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست؟
امام (ع )فرمود (او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم)
پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی
پس به سوالاتم پاسخ بده
و دوباره سوالاتش را مطرح کرد
امام علی (ع) پاسخ دادند:
آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است
آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است
و آنچه خدا نمیداند ، شریک و همتا برای خود است
(فإن ا لله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا
فلیس من الله ظلم لأحد
و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک)
پس راهب با شنیدن این پاسخها کمربندش را باز کرده و روی زمین انداخت ، امام علی ع را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت:
"أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة"
به درستی که نامت درتورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری ص ، پس ماجرای تو با این قوم چیست؟ سپس تمام هدایا را به امام علی ع تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت امیرالمومنین علی بن ابی طالب ع
@modafeharamnarimani
براى امير المومنين علی عليه السلام نامه اى از معاويه رسيد
حضرت مهر نامه را شكست و قرائت كرد : " از طرف امير المومنين و خليفة المسلمين ، معاويه بن ابى سفيان براى على :
اى على !
در جنگ جمل هر چه خواستى با ام المومنين : عايشه و اصحاب رسول خدا : طلحه و زبير كردى اكنون مهياى جنگ باش "
حضرت جواب نامه را اينگونه نوشت:
از طرف عبدالله
تو به رياست مى نازى و من به بندگى خداوند.
من
آماده جنگ هستم به همان نشان كه " انا قاتل جدك و عمك و خالك : من همان قاتل پدربزرگ و عمو و دايى تو هستم "
سپس نامه را مهر و امضاء فرمود و از شاگردانش كه در محضرش بودند ، پرسيد : كيست كه اين نامه را به شام ببرد ؟
كسى جواب نداد
دوباره حضرت سوالش را تكرار فرمود و اين بار طِرِمّاح از ميان جمعيت برخاست و عرض كرد : على جان! من حاضرم. حضرت ضمن اينكه او را از متن تند نامه آگاه كرد ، فرمود :
طِرِمّاح !
به شام كه رفتى مواظب آبروى على باش طرماح گفت : سمعاً و طاعةً آنگاه نامه را گرفت و بسوى شام حركت كرد
معاويه در باغ قصرش بود كه عمرو عاص خبر رسيدن يكى از شاگردان على را به او رساند
معاويه فورا دستور داد كه بساطى رنگين پهن كنند تا شكوه آن طرماح را تحت تاثير قرار بدهد و او را به لكنت بيندازد دستور انجام شد
طِرِمّاح وقتى وارد شد و آن فرشهاى رنگين و بساط مفصل را ديد ، بى اعتناء با همان كفشهاى خاك آلوده اش قدمها را بر فرشها گذاشت ، خود را به معاويه رساند و همانطور كه او بر مسندش لميده بود ، طرماح نيز لم داد و پاهايش را دراز كرد
اطرافيان معاويه به طرماح اعتراض كردند كه " پاهايت را جمع كن " اما او گفت : تا آن مردك ( معاويه ) پاهايش را جمع نكند ، من هم پاهايم را جمع نخواهم كرد
عمرو عاص به معاويه در گوشى گفت : اين مردى بيابانيست و كافيست كه تو سر كيسه ات را كمى شل كنى تا او رام بشود و لحنش را هم عوض كند
معاويه ضمن اينكه دستور داد تا سى هزار درهم پيش طرماح بگذارند ، از او پرسيد : از نزد كه به خدمت كه آمده اى ؟
طرماح گفت : از طرف خليفه برحق ، اسدالله ، عين الله ، اذن الله ، وجه الله ، امير المومنين على بن ابيطالب نامه اى دارم براى امير زنازاده فاسق فاجر ظالم خائن ، معاوية بن ابى سفيان
معاويه ناراحت از اينكه سى هزار درهم نيز نتوانسته است كه اين شاگرد على عليه السلام را ساكت كند ، گفت : نامه را بده ببينم
، طرماح گفت : روى پاهايت مى ايستى ، دو دستت را دراز ميكنى تا من نامه على عليه السلام را ببوسم و به تو بدهم
معاويه گفت : نامه را به عمرو عاص بده
طرماح گفت : اميرى كه ظالم است ، وزيرش هم خائن است و من نامه را به خائنى چون او نميدهم
معاويه گفت : نامه را به يزيد بده
طرماح گفت : ما دل خوشى از شيطان نداريم چه رسد به بچه اش
معاويه پرسيد : پس چه كنيم ؟
طرماح گفت : همانكه گفتم
بالاخره معاويه نامه را گرفت و خواند بعد هم با ناراحتى تمام كاتبانش را احضار كرد تا جواب نامه را اينگونه بنويسد " على ! عده لشكريان من به عدد ستارگان آسمان است مهياى نبرد باش "
طرماح برخاست و گفت : من خودم جواب نامه ات را مى دهم:
على عليه السلام خود به تنهايى خورشيديست كه ستارگان تو در برابرش نورى نخواهند داشت سپس خواست برود كه
معاويه گفت " طرماح ! سى هزار درهمت را بردار و سپس برو "
اما طرماح بى اعتناء به حرف معاويه و بدون خداحافظى راه كوفه را در پيش گرفت
معاويه رو به عمرو عاص كرد و گفت : حاضرم تمام ثروتم را بدهم تا يكى از شما به اندازه يكساعتى كه اين مرد از على طرفدارى كرد ، از من طرفدارى كند
عمرو عاص گفت : بخدا اگر على به شام بيايد ، من كه عمرو عاصم نمازم را پشت سر او ميخوانم اما غذايم را سر سفره تو ميخورم
( الأختصاص ص ١٣٨)
🌷 اَللّهُـــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــکَ الفَـــرَج 🌷
عید غدیر مبارک
🌷🌷🌷
@modafeharamnarimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به دنبال چه میگردند گرد کعبه حاجی ها ...
🔸شعرخوانی بسیار زیبای صابر خراسانی در حال طواف کعبه و مدح امیرالمومنین علی ع
#عید_ولایت_مبارک🌹
@modafeharamnarimani
💢غدير كربلای عوام بود ، و كربلا ، غدير خواص. در غدير با آنكه بيعت گرفته شد « جفا » شد و در كربلا با آنكه بيعت برداشته شد « وفا » شد.
@modafeharamnarimani
#غدیر
ذکرُ علیٍ عباده
غزلی نذر حضرت مولا
مولای ما نمونهی دیگر نداشته است
اعجاز خلقت است و برابر نداشته است
وقت طواف دور حرم فکر می کنم
این خانه بی دلیل ترک برنداشته است
توهین نمیکنم به کسی در غزل ولی
هر کس کمی محبت حیدر نداشتهست
خود را برای شعله مهیا کند که او
حق را به چشم دیده و باور نداشتهست
دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی
آیینه ای برای پیمبر نداشته است
سوگند می خورم که نبی شهر علم بود
شهری که جز علی در دیگر نداشته است
طوری ز چارچوب در قلعه کنده است
انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است
یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود
یا جبرییل واژهی بهتر نداشته است
این شعر استعاره ندارد برای او
تقصیر من که نیست برابر نداشته است
سید حمید رضا برقعی
#فقط_به_عشق_علی_علیه_السلام
از امروز اذان زیباتر میشود
امروز روز اشهد ان علیا ولی الله است
#عیدتون_مبارک🌸🌸
@modafeharamnarimani
ســـلام دایـی محمــــود
😍😍😍😍
از آسمـــون چ خبــر؟
دایــی محمــود مــامــانم میخواست اســم قشنگـت رو بزارِ روی مــن
😍😍😍
ولی همــه دعــواش کـردن
گفــتن فردا این پســـره شیــطون میشــه و بخــوای با اخــم صــداش کنی دل همــه ما آتیـــش میگیـره
😔😔😔😔😔
دایــی جــون مــامــانم اگه حضرت زینب یاریش کنــه و خــدا کــمکش کنه میخـــواد منــو مـثل شــما تربیـت کنـه
بشم سرباز امـــام زمــــان(عج)
بشم مـــــدافع حـــرم
بشم مـــــــدافع وطن
بشم قهرمــــان کوچـولـوی دروان
دایــی محمـــودم ازون بالا حـــواست بـــــمن باشـه
میخـوام وقتـی راه افتـادم پـــــا جــای پـــــاهات بـزارم
تـا مثـل شــــما قـهرمان بشـم و هـمه مخصـــوصـــا مــامـــانم بـهـم افتخــــار کنـه.
مــامــانم همـش قصـه شجاعـــت و دلاوری و قــهرمــانی شـمارو تو تنهــاییهامـون بـرام تعـریف میکنـه
دوسـت دارم مثــل شمــا قـــهرمـــان بشــم
دایــی محمــود دوســــــتت دارم
بــــرام دعـــا کــــن
😍😍😍😍
#محمداَمینساسانی
#ارسالی_کاربران
@modafeharamnarimani
🔴مهدیِ ما مظلوم است ...
🍃🌸حضرت امام حسین(علیهالسلام) در عالَم مکاشفه به یکى از علماى قم فرمودند:
🌷«مهدىِ ما در عصر خودش مظلوم است،
تا مىتوانید درباره آن حضرت(عج) سخن بگویید و قلم فرسایى کنید؛
آنچه درباره شخصیّت این معصوم بگویید، درباره همه معصومین (علیهم السلام) گفتهاید؛ چون حضرات معصومین علیهم السلام همه در عصمت و ولایت و امامت یکى هستند و چون این زمان، دوران مهدى ما است سزاوار است درباره او بیشتر گفتگو شود.»
و در خاتمه فرمودند:
🌷«باز تأکید مىکنم درباره مهدی ما(علیهالسلام) زیاد سخن بگویید و بنویسید، مهدى ما(علیهالسلام) مظلوم است، بیش از آنچه نوشته و گفته شده باید درباره اش نوشت و گفت.»
🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸
@modafeharamnarimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اعجاز علمی سجده و کشف ان توسط دانشمند غیر مسلمان
خوشا انانکه دایم در نمازند
@modafeharamnarimani
رهبر معظم انقلاب:
روز مباهله، روزی است که پیامبر مکرم اسلام، #عزیزترین عناصر انسانی خود را به صحنه می آورد. نکته مهم در باب مباهله این است؛ #عزیزترین انسانها را پیغمبر اکرم انتخاب میکند و به صحنه می آورد برای محاجه ای که در آن باید تمایز بین حق و باطل و شاخص #روشنگر در معرض دید قرار بگیرد.
#پیروزی_حق_بر_باطل
@modafeharamnarimani
دیدار مدیر عامل و کارکنان شهرداری کرج از خانواده #شهید_نریمانی
در این دیدار که بمناسبت گرامیداشت هفته دولت برگزار گردید پدر شهید خطاب به مسئولان شهرداری کرج گفتند : دعا میکنم که خداوند به همگی شما اقایان توفیق #خدمت_صادقانه عنایت فرماید
@modafeharamnarimani