شنبہ:
ناهار : پیامبر خوبی ها؛ حضرت رسول الله(سلام و صلوات خدا بر او باد)
شـام : اقا جانم حضرت امیر المومنین؛ (درود خـدا بر او باد)
〖 @modafehh 〗
•|کانالرسمیشهیدحاجحمید سیاهکالی مرادی |•
🌸🍃🌸🍃🌸🍃 #سجده_عشق :) هرگز نمازت را ترڪ نڪن... میلیون ها نفر زیر خاڪ... تمام آرزویشان این است... یڪ
•🌞🍃•
مرحوم علامه طباطبایی و آیت ا... بهجت از آقای قاضی نقل میکنند که میفرمودند:
اگر کسی نماز واجبش
را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه
نرسد مرا لعن کند!
#نماز
#نماز_اول_وقت
〖 @modafehh 〗
23.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 #فیلم_نوشت | رهبر انقلاب، صبح امروز: عدم احراز صلاحیّت به معنای بیصلاحیّتی نیست. معنای عدم احراز صلاحیّت این است که شورای نگهبان نتوانسته تشخیص بدهد که این آقا صلاحیّت دارد، نه اینکه تشخیص داده که صلاحیّت ندارد؛ نه، ممکن است صلاحیّت بالایی هم داشته باشد امّا حالا گزارشها، امکانات، آشناییهای شورای نگهبان نتوانسته این را تشخیص بدهد؛ بنابراین [عدم احراز صلاحیّت] دلیل بر بیصلاحیّتی نیست.
🗳 #انتخاب_درست_کار_درست
#انتخابات🇮🇷
#مقام_معظم_رهبری
〖 @modafehh 〗
•|کانالرسمیشهیدحاجحمید سیاهکالی مرادی |•
•⊰🦋⊱• خــدایا..! میدانم ڪـه تـو مشترۍ جان و خونِ ڪسانۍ هستے ڪه از مــاݪ و فـرزند و لذت هـاۍ دنـــــی
『💌پیامشهدا..؛ 』
شهـــید عبدالله محمودى:
«خواهرَم:
محجوب باش و باتقوا، كه شماييد كه دشمن را با چادر سياهتان و تقوايتان میكشيد.»
«حجاب تو سنگر تو است، تو از داخل حجاب دشمن را مى بينى و دشمن تو را نمى بيند.»
؛ ...(:✒️📻
#حجاب #کلام_شهید
〖 @modafehh 〗
معصومِ مردمیم!
ولی درگیر توبه های مکرر در خفا...
@modafehh
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#فصـل_دوم
#قسمـت_صد_سی_چهار
_مهدی برمیگرده؟
_نه!
_اما ارمیا میتونه بره؛ میتونه خسته بشه!
صدای ارمیا از لای در نیمه باز اتاق آمد:
_من خسته نمیشم دکتر؛ اینقدر
آیه رو اذیت نکنید!
صدر به سمت صدا برگشت و با دیدن ارمیا با آن ریش های چند روزه، از روی صندلی بلند شد و به سمتش رفت:
_سلام؛ رسیدن به خیر!
ارمیا شرمنده سرش را پایین انداخت:
_ببخشید، سلام. ممنون؛ شما هم خسته نباشید.
_تو خسته نباشی مرِد خدا!
ِ _مرِد خدا رو زمین چی کار داره دکتر؟ مرِد خدا بالش برای پریدن بازه.
صدر: لطفًا تو قصد پرواز نکن. داغ سید مهدی برای همهمون بس بود!
ارمیا: بعضی داغها هیچوقت سرد نمیشن، شما که اینو میدونید نباید به آیه خانوم فشار بیارید؛ دست ما امانتن!
صدر: خودتون میدونید؛ من برم که خانومم منتظره.
ارمیا: اون خانوم چی شد؟
صدر منظور ارمیا را فورا فهمید:
_بستری شد، تو بیمارستان رازی.
ارمیا: کجا هست؟
صدر: به امینآباد مشهوره.
ارمیا: خطری برای ما نداره دیگه؟
صدر: خیالتون راحت. سابقه ی خرابش اینجا باعث شده اونجا حسابی تحت نظر باشه که داروهاش مصرف بشه.
ارمیا: ممنون دکتر!
صدر: به امید دیدار
⏪ #ادامہ_دارد...
📝 @modafehh
📗
📙📗
📗📙📗
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#فصـل_دوم
#قسمـت_صد_سی_پنج
صدر که رفت ارمیا نگاه با لبخند مهربانانه اش را به آیه دوخت:
_سلام خانوم، خسته نباشی؛ بریم خونه؟هنوز زینب سادات رو ندیدم، دلم براش تنگه!
آیه سلامی زیر لبی گفت. همیشه شرمنده ی اخالق خوب و آرامش و صبر ارمیا بود.
کلید ماشین را که به سمت ارمیا گرفت گفت:
_چطور با اینهمه بد رفتاریای من هنوز خوبی؟ گفته بودی تا من نگم دیگه نمیای؟
ارمیا کلید را از دست آیه گرفت:
_اومدم دکتر صدر رو ببینم که حرفاتونو شنیدم؛ من نبودم خیلی اذیتت کردن؟ باورکن به خاطر خودت رفتم، نمیدونستم اذیت میشی.
آیه دوباره پرسید:
_چرا همهش خوبی؟
ارمیا همانطور که کنار آیه قدم میزد گفت:
_من امروز رو نبین. اتفاقا من خیلی بداخلاق بودم. اینی که در خدمت شماست، دسترنج دکتر صدر و حاج علی و سید مهدی شماست. من
همه چیزم رو از اون شب برفی دارم. اون شب معجزه ی خدا برای من بود؛ خدا منو کوبید و از نو ساخت.
_کاش منم میکوبید و از نو میساخت!
_شما رو که کوبید، اما نسبت به ساخت دوباره دارید مقاومت میکنید.
_درد داره؟
_خیلی...
_منم خیلی درد دارم؛ احساس بدی دارم.
_چرا؟
آیه سرش را پایین انداخت و با دستهایش بازی کرد:
⏪ #ادامہ_دارد...
@modafehh
📗
📙📗
📗📙📗
•°🌱
حسین جانم...!
گنه از جانب ما نیست اگر مجنونیم
گوشه چشم تو نگذاشت که عاقل باشیم
#شبتون_حسینی🌙
〖 @modafehh 〗