•|کانالرسمیشهیدحاجحمید سیاهکالی مرادی |•
#سخن_بزرگان💚 #حرف_حساب • •• به #آیت_الله_بهجت گفتند ڪتابی در زمینهیِ اخلاق معرفێ کنید.. ایشان فرمود
#سخن_بزرگان✨
از شیخ انصآرۍ پرسیدند↓
چگونہ میشود یڪ ساعت "فڪرڪردن"
برتر از هـــــفتاد سال "عبادت" باشد ؟!
فرمودند↓
«فڪرۍ مانند فڪرِ
جنابـــــِ حُـــــر در روزِ عآشورا💔»
قشنگہنہ؟
★آرزوی ڪربلا
┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
⭕️ تاریخیترین انتخابات جهان برگزار شد
❇️ نسل آیندهی ایران با میزان مشارکت بالای مردم در #انتخابات۱۴۰۰ تضمین شد
💎 این حضور، نوید ظهور حضرت ولیعصر (ارواحنافداه) را اعلام و آغاز قرن جدید انقلاب اسلامی ایران را در جهان پرطنین کرد...
#انتخابات ❤️
#انتخابات_تاریخی
┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی 🙂🌱
خاطره ای از حمید آقا🔗📝
اگه یه وقت مهمون داشتیم و نزدیک ترین مغازه به خونه بسته بود،جای دیگه نمیرفت برای خرید!!!!میگفت این بنده خدا به گردن ما حق داره!!!حق همسایه رو باید بجا بیاریم و از ایشون وسیله بخریم چون نزدیک منزل ما هستن...بعد از شهادتش هر وقت بخوام برای نذری چیزی بخرم نگاه میکنم و نزدیک ترین رو به مزار شهدا انتخاب میکنم که حق همسایگی همسرمو به جا بیارم.
┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
پیام رهبر انقلاب به مناسبت حضور حماسی مردم در انتخابات و پیروزی بزرگ
┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#فصـل_سوم
#قسمـت_بیست_دو
سفره که جمع شد، استکان های چای بِه که توسط سایه و سید محمد ریخته و پخش شد،در جلوی همه قرار گرفت، صدرا رو به ارمیا پرسید:
اونجا چه خبرا بود؟
ارمیا: جز گرفتاری مردم هیچی نبود. همه چیز از بین رفته بود.
سیدمحمد: کاری از دست ما برمیاد؟
ارمیا: هنوز جون داری؟
سیدمحمد تک خنده ای کرد: نگران من نباش. من به شیفتای طولانی عادت دارم!
سایه: شما که بله!عادت داری! باور کنید وقتی از خونه بیرون میره، نمیدونم کی برمیگرده!دیروز گفت برم نون بخرم، دوازده ساعت بعد از بیمارستان زنگ زدن، برگشته بدون نون! میگه توی صف بودم،حال بیمارم بد شده بود رفتم بیمارستان، کارم تموم شد، داشتم برمیگشتم
خونه که برای دکتر کشیک مشکلی پیش اومد ازم خواست چند ساعت بمونم تا برگرده، منم موندم و پنج ساعت بعد هم خبری نشد، همون موقع هم بیمار اورژانسی آوردن، رفتم اتاق عمل و چهار ساعت بعد از اتاق عمل اومدم بیرون و موندم تا وضع بیمار تثبیت شد و دیگه حال نون گرفتن نداشتم!
صدای خنده ی جمع بلند شد که حرِف زن عمو خنده ها را خاموش کرد:
زِن دکتر شدی!کم چیزی نیست! فقط کلاس گذاشتن و پول خرج کردن که نیست، این چیزا رو هم داره!
فخرالسادات از عروس کوچکش دفاع کرد: سایه جان هم خانوم دکتره!
تازه اصلا هم اهل خرج اضافه و اینا نیست.
سید عطا پوزخندی زد. آیه نفس عمیقی کشید. اضطراب داشت بودن این عمو و همسرش. ارمیا نگاهش را به آیه و نفس های عمیقش داد و گفت نگرانی؟
⏪ #ادامہ_دارد...
📝 @modafehh
📗
📙📗
📗📙📗
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#فصـل_سوم
#قسمـت_بیست_سه
آیه سرش را به تایید تکان داد.
روسری زینب سادت را که کنارش نشسته بود مرتب کرد.
ارمیا زمزمه کرد: برم شیرینی بخرم؟
آیه نگاهش را از روسری گلدار زینبش به چشماِن پر از شوق ارمیا دوخت: شیرینی؟
نگاه ارمیا کدر شد: برای بچه!شیرینی بچمون؟
آیه لبخند زد: ناراحت نیستی؟
نگاه ارمیا پر از تعجب شد: ناراحت؟چرا ناراحت؟
آیه پچ پچ کرد: آخه تا حالا حرفی از بچه نزده بودی، اوضاع مالی هم که بهم ریخته.همه چیز خیلی خیلی گرون شده و با این خونه نشینی بد
موقع من هم که دیگه ارمیا میان حرفش آمد:
حرفی از بچه نزدم چون یکی داریم و نمیدونستم تو چه واکنشی نشون میدی. من از پس هزینه هامون بر میام. نگران نباش. خدا روزی این بچه رو هم میرسونه. خیلی خوشحالم آیه!اونقدری
که دارم از ذوق میمیرم...
آیه لبخند زد: این وقت ظهر شیرینی فروشی بازه؟
ارمیا: ناراحت نمیشی هیجاناتمو بروز بدم؟
آیه ابرو بالا انداخت: تخلیه هیجانی خیلی خوبه!بروز بده که میترسم دور از جونت سکته کنی.
ارمیا دهان باز کرد که جواب آیه اش را بدهد که سید عطا هواسش را پرت کرد: خیلی زشته توی جمع نشستید پچ پچ میکنید و میخندید برای
خودتون. احترام نگهدارید...
ارمیا معذرت خواهی کرد و بلند شد و از خانه خارج شد.
فخرالسادات که گمان کرد ارمیا ناراحت شده و از خانه بیرون رفته، بلند شد و دنبالش رفت. کمی بعد با لبخند محوی که روی لبش بود دوباره باز گشت.
⏪ #ادامہ_دارد...
@modafehh
📗
📙📗
📗📙📗
•°🌱
#اربآبحسیݧجآنـــم!
این همہ صبر و فراق و انتظار بۍ حَدَت
ما ڪه جاۍ خود،
غمت دِق مۍ دهد ایوب را...💔
┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
#سلام ارباب دلم ❤️
#یا_اباعبدالله_علیہالسلام
زندگــے یعنـے :
ســلام ساده اے سمٺ شمـا
ایهـاالاربـابــــ
مـا را با جـوابــے جـان بـده
#حضـرٺ_عشـــق🌱
#ارباب_خوبـم
#صبحتون_حسینی 🌤
┄┅፨• @modafehh •፨┅┄
یکشنبه:
نهار: مادرجان، حضرت زهرا(درود خدا بر او باد)
شام: غریب مدینه، امام حسن مجتبی(درود خدا بر او باد)
┄┅፨• @modafehh •፨┅┄