✅خاکشیر دوست سلامتیشما
✍بسیاری از مردم با خاصیت خنک کنندگی، ضد عطش و صفرابر خاکشیر آشنا هستند و به همین دلیل آن را در فصل تابستان در برنامه های غذایی خود می گنجانند یا در روز های گرم تابستان از شربت خاکشیر و ترکیب آن با عرق های گیاهی نظیر شاه تره برای پذیرایی از مهمانانشان استفاده میکنند.
↫ اما خاکشیر علاوه بر این، خواص دیگری نیز دارد که از میان آنها به دفع سنگ_کلیه، بهبود برخی از اختلال های پوستی و درمان اسهال می توان اشاره کرد.
🍓 @modafehh 😋
🌸🌷🌸سلام و عرض ادب 🌸🌷🌸
پیام #مدیریت
🌹اطلاعیه خوب🌹
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
کم کم داریم نزدیک میشم به ولادت سلطان عالم 🌺🌺
امام هشتم💐💐
آقا علی ابن موسی الرضا 🌼🌼
گفتم بیایم هر کسی به نیت این امام
یک کار رو انجام بده ....
چه کاری؟
چجوری ؟
به این صورت که هر کسی نیت بکنه که #8 دفعه یک کار خوب و خیری رو به نیت 🌷امام رضا علیه السلام 🌷انجام بده
مثلا #8 دفعه زیارت عاشورا
یا #8 دفعه حدیث کسا
یا کمک به #8 نیازمند
یا ..........
حتی 8 تا صلوات
خلاصه هر چیز خوبی که به ذهنتون می رسه و می تونید انجام بدید 🦋
یادتون باشه کاری رو که میخواید انجام بدید برای ما بفرستید 🙂
که مثلا شما میخواید این کار رو انجام بدید ☘
اینطوری👇🏻👇🏻👇🏻
🌻🌻
سلام من به نیت امام رضا علیه السلام نیت دارم ...........کار رو #8دفعه انجام بدم. 🌻🌻
نگران نباشید این کار ریا نیست
🌷آخه حقیر شما رو نمی شناسم.
🌷 کارتون میزاریم توی کانال و باعث میشه بقیه هم تشویق بشن .
🌷پیام ها بدون اسم گذاشته میشه😉
مهلت انجام هم تا غروب جمعه 🍂
پس منتظریم 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
@khadem_sh
📸اولین تصویر از پیکر مطهر شهید مدافع حرم سعید کمالی
💠شهید مدافع حرم سعید کمالی متولد نوزدهم شهریور سال69 از پاسداران سپاه کربلای مازنداران اهل روستای کفرات نکا و ساکن ساری بود که داوطلبانه عازم سوریه شد و در 17 اردیبهشت ماه سال ۹۵ در منطقه خانطومان به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکرش پس از چهار سال تفحص و شناسایی شد.
🌷 #شهدا را یاد کنیم با ذکر #صلوات🌷هدیه نماز اول وقت به نیت :
شهید مدافع حرم سعید کمالی
@modafehh
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_صدوشصتودو
👈این داستان⇦《 فروشی نیست 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎بعد از نماز، آقای مرتضوی صدام کرد ... بقیه رفتن نهار ... من با ایشون و چند نفر دیگه ... توی نمازخونه دور هم حلقه زدیم ...👥
🔹شروع کرد به حرف زدن ... علی الخصوص روی پیشنهاداتم... مواردی رو اضافه یا تایید میکرد ... بیشتر مشخص بود نگران هجمهای بود که یه عده روی من وارد کردن ... و خیلی سخت بهم حمله کردن ... من نصف سن اونها رو داشتم ... و میترسید که توی همین شروع کار ببرم ...⚡️
🔸غرق صحبت بودیم که آقای علیمرادی هم به جمع اضافه شد ... تا نشست آقای مرتضوی با خنده خطاب قرارش داد...
- این نیروتون چند❓ ... بدینش به ما ...😳
🔻علمیرادی خندید ...
- فروشی نیست حاج آقا ... حالا امانت بخواید یه چند ساعتی ... دیگه اوجش چند روز ...😁
- ولی گفته باشمها ... مال گرفته شده پس داده نمیشود...
🔹و علمیرادی با صدای بلند خندید ...😂
- فکر کردی کسی که هوای امام رضا رو نفس بکشه ... حاضره بیاد دود و سرب برج میلاد شما بره توی ریهاش❓ ...
🔸مرتضوی چند لحظهای لبخند زد ... و جمعش کرد ...
- این رفیق ما که دست بردار نیست ... خودت چی؟ ... نمیخوای بیای تهران، پیش ما زندگی کنی❓...
💢پیشنهاد و حرفهایی که زد خیلی خوب بود ... اما برای من مقدور نبود ... با شرمندگی سرم رو انداختم پایین ...
- شرمنده حاج آقا ... ولی مرد خونه منم ... برادرم، مشهد دانشجوئه ... خواهرم هم امسال داره دیپلم میگیره و کنکوری میشه ... نه میتونم تنها بیام و اونها رو بزارم ... نه میتونم با اونها بیام ...😔😔
🔹بقیهاش هم قابل گفتن نبود ... معلوم بود توی ذهنش، کلی سؤال داشت ... اما فهمیدهتر از این بود که چیزی بگه ... و حریم نگفتنهای من رو نگهداشت ...👌
🔸من نمیتونستم خانواده رو ببرم تهران ... از پس خرج و مخارج بر نمیاومدم ... سعید، خیلی فرق کرده بود اما هنوز نسبت به وضعش احساس مسئولیت میکردم ... و الهام توی بدترین شرایط، جا به جا میشد ...
🔻خودم هم اگه تنها میرفتم ... شیرازه زندگی از هم میپاشید ... مادرم دیگه اون شخصیت آرام و صبور نبود ... خستگی و شکستگی رو میشد توش دید ... و دیگه توان و قدرت کنترل موقعیت و بچهها رو نداشت ... و دائم توی محیط، ناراحتی و دعوا پیش میاومد ... مثل همین چند روزی که نبودم ... الهام دائم زنگ میزد☎️ که ...
- زودتر برگرد ... بیشتر نمونی ...
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
@modafehh
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_صدوشصتوسه
👈این داستان⇦《 آشیل 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎توی راه برگشت ... شب توی قطار ... علیمرادی یه نامه بهم داد ...
🍀- توصیه نامه است برای * ... مرتضوی گفت: تو حیفی با این روحیه و این همه استعداد ... توی مجتمع ما بمونی ... برات توصیه نامه نوشت ... گفت از تهران هم زنگ میزنم سفارش میکنم میگم کدوم قسمت بگذارنت ...
🔹نامه توی دستم خشک شد ...
- آقای علمیرادی ...
- نترس بند پ نیست ... اینجا افراد فقط گزینش شده میرن... این به حساب گزینشه ... حاجی مرتضوی از اون بچههای خالص جنگه که هنوزم اون طوری مونده ... خیلی هم از این طرف و اون طرف، اذیتش میکنن ... الکی کاری نمیکنه ...👌
🔸انتخاب بازم با خودته ... فقط حواست باشه ... با گزینش مرتضوی و تایید اون بری ... هم اونهایی که از مرتضوی خوششون نمیاد سر به جونت میکنن و سنگ میاندازن ... هم باید خیلی مراقب باشی ... پاشنه آشیل مرتضوی نشی ...😳
🔻هنوز توصیه نامه توی دستم بود ... بین زمین و آسمون ... و غوغایی توی قلبم به پا شد ...💓
💢- پس چرا واسم توصیه نوشت؟ ... اینطوری بیشتر روش حساس نمیشن، سر به سرش بزارن❓ ...
🔹تکیه داد به پشتی ...
- گفتم که از بچههای قدیم جنگه ... اون موقع، بچهها صاف و صادق و پاک بودن و نترس ... کار که باید انجام میشد؛ مرده و زندهشون انجام میداد ... هر کی توانایی داشت، کسی نمیگفت کی هستی؟ قد و قوارهات چقدره❓ ... میومد وسط، محکم پای کار ... براساس تواناییش، کم نمیگذاشت ... به هر قیمتی شده، نمیگذاشتن کار روی زمین بمونه ... و الا ملت تازه انقلاب کرده و حکومت نوپا ...🍃
🔸مرتضوی هنوز همون آدمه ... تنهایی یا با همراه ... محکم میایسته میگه این کار درسته باید انجام بشه ...
انتخاب تو هم تو همون راستاست ...👌 ولی دست خودت بازه... از تو هم خوشش اومد ...
🔻گفت: این بچه اخلاق بچههای اون موقع رو داره ... اهل ناله و الکی کاری نیست ... میفهمه حق الناس و بیت المال چیه ... مثل بچههای اون موقع که مشکل رو میدیدن، میرفتن پای کار ... نمیشینه یه گوشه بقیه شرایط رو مهیا کنن، این از دور کف بزنه...
🔹تمام مدت سرم پایین بود و به اون نامه فکر میکردم ... انتخاب سختی بود ... ورود به محیطی که روی حساب گزینش کنندهات ... هنوز نیومده، یه عده شمشیر به دست... آماده له کردن و خورد کردنت باشن ...😳😳
🔸از طرفی، اگر اشتباهی میکردم ... به قیمت زمین خوردن مرتضوی تموم میشد ... ریسک بزرگی بود ... بیشتر از من... برای مرتضوی ...
غرق فکر بودم ...🤔🙄
- نظر شما چیه؟ ... برم یا نه❓ ...
💢و در نهایت تمام اون حرفها ... و فکرها ... تصمیم قاطع من... به رفتن بود ...😊
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
@modafehh
#منبر_بزرگان🍃🌸
آیتاللهبهجتمی گفت: [♥️]
اگهتونستی یه عمربه خدابگی چشم،
خدایه جایی کهخیلی گیری، لطفمیکنه
وبهتمیگه چشم!
پستمرینکـُن...💕💕💕
@modafehh
#یآحسینمولا
بعداز خدا ؛
بهِ نامِ تو آغاز مےشود
با یڪ سلام :)
سمتِ حَرم رُوز نوڪراݩ
#صلیاللهعلیڪیااباعبدالله🌱
@modafehh
دوشنبہ: ناهار :سـالار زیـنب؛سیـدالشـهدا(درود خدا بر ان ها باد)
شـام :زیـنت عبادتــ کنندگـان ؛امام سـجاد(درود خـدا بر او باد)
┅═══✼ @modafehh ✼═══┅