هدایت شده از •|کانالرسمیشهیدحاجحمید سیاهکالی مرادی |•
ماه رمضان با شهید سیاهکالی
سبک زندگی برگرفته از کتاب یادت باشد
شماره 6
احترام به تربت امام حسین(ع)
شهید سیاهکالی ارتباط خاصی با ائمه مخصوصا امام حسین (ع) داشتند، این ارتباط صرفا در ایام خاص مثلا محرم نبوده است، ایشان سعی داشتند در هر فرصت هنگام شادی و غم یاد اهل بیت را زنده کنند،
برای همین در روز منتقل کردن جهیزیه به منزلشان مقداری تربت را میان وسایل می گذارند و می گویند دوست دارم تمام زندگیم رنگ و بوی امام حسین(ع) را بگیرد
مثل شهید باشیم
شهید می شویم
@modafehh
#تلنگر✌️
دقت ڪردیدۅقتے شارژگۅشیـمون
در حالت اخطارِ❌چقدر سریع میزنیمش شارژ ..؟
الان هم زمان غیبت درحالت وضعیت قرمز قرار گرفتہ باید سریع
#تقوایمانراشارژڪنیم🔋(:
┅✧❁ @modafehh ❁✧┅
❌ یک اشتباه بزرگ و فراگیر در ایران
🔄 لطفا این پیام #نشر_حداکثری شود
🔸 یکی از اشتباهات بزرگ و غلط بسیار نابهجا این است که مقابل نام پیامبر یا اهل بیت حروف (ص)، (ع)، (عج) یا (س) به جای (صلیالله علیه و آله)، (علیهالسلام)، (عجلالله فرجه) یا (سلاماللهعلیها) به کار برده میشود که بسیار کار خلاف و ناپسندی است و در حقیقت این بیحرمتی به پیامبر اکرم و اهل بیت علیهمالسلام است.*۱ اشتباهی که متأسفانه در همهجا به غلط مرسوم شده و حتی در کتابهای درسی و دینی ما نیز کاملا مشهود است و کمتر کسی این تذکر را به مردم میدهد.
📖 شیخ عباس قمی در کتاب سفینةالبحار نقل میکند: «اولین کسی که (ص) یا (ع) را برای به کار بردن پس از اسم اهلبیت اختراع کرد بر اثر این بیحرمتی دستش فلج شد»
📝 از طرفی دیگر بر طبق نظر مراجع، آوردن صلیالله علیه و آله یا علیهالسلام و... بعد از نام اهلبیت امری واجب نیست بلکه مستحب است.*۲
📌 #نتیجه_گیری مهم: بنا به آنچه گفته شد، ادب حکم میکند در متنی که میخواهید اسامی ائمه را بیاورید و محدودیت تعداد کاراکتر و یا دلایل دیگر دارید و نمیتوانید از عباراتی مانند صلیالله علیه و آله، علیهالسلام، عجلالله تعالی فرجه و... استفاده کنید، بهتر است اصلا پس از نام اهل بیت چیزی ننویسید و از نوشتن (ص) یا (ع) اکیدٱ خودداری کنید.
⭕️ ناگفته نماند که در روایات آمده اگر کسی پس از نام اهل بیت از عبارات کامل که پیشتر ذکر شد استفاده کند، مادامیکه آن متون بین مردم رواج داشته باشد، برای شخص نویسنده ثواب و حسنه مینویسند.*۳
👈 لطفٱ شما نیز این پیام را #نشر_حداکثری کنید و به دیگران آموزش و تذکر دهید تا این سنت غلط و بیحرمتی (که ناخواسته است)، ریشهکن شود.
📚 ۱- برگرفته از صحبتهای حجتالاسلام فرحزاد به نقل از خبرگزاری بین المللی قرآن
۲- رسالهٔ توضیح المسائل ۹ مرجع، تدوین و تطبیق: لطیف و سعید راشدی، ص۶۳۲
۳- بحارالأنوار، ج۱۹ ص ۷۱
┅✧❁ @modafehh ❁✧┅
8.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☆∞🦋∞☆
✅ با خدا رفیق شو
🎞 گریه حضرت شعیب به چه علت بود ؟
نه به خاطر ترس ازجهنم ونه به خاطر طمع بهشت ، بله فقط به خاطر دوست داشتن خداوند بود
┅✧❁ @modafehh ❁✧┅
ما دورهایمان را زدیم؛
در این دنیا چیزی
ارزش دلبستن نداشت!!
بغل کن بنده ی فراری از دنیارا......
#دیرفهمیدم
#ولیبالاخرهفهمیدم✌️
@modafehh
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#فصـل_دوم
#قسمـت_هفتاد_یک
خوشتیپ تره محمد همسِر منه، بغلیشم آقاارمیا برادرشوهرم آقایوسف و آقامسیح دوستای آقا ارمیا و اونی که بچه بغلشه، آقا صدرا همسر رها؛
این دوتا فسقلی هم مهدی و زینبن که بغل باباهاشون نشستن دیگه، این از ما... حالا غریبی نکن عزیزم!
مریم مات اینهمه صمیمیت ناگهانی سایه شده بود. با صدای گرفته اش اظهار خوشوقتی کرد که محمد رو به سایه گفت:
ُ _سایه جان، عزیزم! نمیشه من رو از دست مریم خانم در بیاری؟
سایه لبخندی به پهنای صورت زد و دوباره دسِت مریم را گرفت و بلند کرد و به اتاق برد؛ سایه بود دیگر... گاهی عجیب احساس صمیمیت میکرد!
مسیح خیره به راهی که رفته بودند ماند. این دختر آرام، عجیب برایش جذاب شده بود.
نگاهش را به دنبال خود میکشید؛ نامش را در ذهن تکرار کرد "مریم!" نمیدانست تنهایی و غربت این دختر است که اینگونه ذهنش به دنبالش میرود یا چیزی فراتر؟ شاید او هم دلش همنفس میخواست؛ شاید او هم داشت به چشم یک خواستگار نگاه میکرد...
به دختری که پدر بود، مادر بود، همه کس بود برای خواهر و برادر کوچکش.
نگاهش را به محمدصادق دوخت... دوست داشت بیشتر بشناسد این خانواده را، دوست داشت بهتر درک کند این زندگی را؛ اصلا نمیدانست
که میتواند با زنی زندگی مشترک تشکیل دهد؟
بعد از اینهمه سال که نتوانسته بود کسی را شریک زندگیاش کند، این دختر عجیب به دلش
نشسته بود.
ارمیا رد نگاه مسیح را گرفت... برادر بود دیگر، یک عمر با هم بزرگ شده بودند؛ یک عمر بود که سر یک سفره نشسته و با هم روزگار گذرانده
بودند، خط نگاه برادر را میشناخت...
رد نگاه مانده بر راه آن دخترک، شبیه رد نگاهی بود که بیشتر از سه سال قبل به دنبال آیه میرفت؛ شاید مسیح هم دلش رفته بود؛ شاید مسیح هم دلش آرامش میخواست...
⏪ #ادامہ_دارد...
📝 @modafehh
📗
📙📗
📗📙📗
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#فصـل_دوم
#قسمـت_هفتـاد_دو
چیز عجیبی نیست برای مردی که در این سن و سال است و هنوز مجرد است. ترسهای مسیح را خوب میشناخت. خیلی به خودش شباهت
داشت... مثل یوسف... یوسف هم خط نگاه مسیح را دید و دلش گرفت؛
انگار این برادر هم قصد رفتن کرده بود؛ انگار مسیح هم چراغ روشن خانه و عطر غذا میخواست؛ انگار مسیح هم خانهای پر از صدا و لبخند میخواست؛ انگار دلش خانواده میخواست؛ مگر خود یوسف دلش نمیخواست چیزی شبیه به آنچه ارمیا دارد، داشته باشد؟!
حاج یوسفی خودش را به سمت ارمیا کشید و زمزمه گونه در گوشش گفت:
_نگفته بودی بچه داره!
ارمیا با تعجب گفت:
_مگه فرقی داره؟
حاج یوسفی بیشتر ابرو در هم کشید و ارمیا زینب را روی آن پایش نشاند تا صدای حاج یوسفی را نشنود:
_فرق نداره؟! تو با این شرایطت رفتی با زنی ازدواج کردی که بچه داره؟
ارمیا: اگه من بچه داشتم چی؟! اون موقع اشکال نداشت؟
حاج یوسفی: اینا رو با هم مقایسه نکن!
ارمیا: چرا نکنم حاجی؟ از شما انتظار نداشتم، آیه و زینب تمام آرزوی من از زندگیان!
حاج یوسفی: خیلی زود پشیمون میشی!
ارمیا: پشیمونی؟! اگه به پشیمون شدن باشه آیه باید پشیمون بشه که سرش کاله رفته، مگه من چی دارم؟ به جز یک قلب عاشق چی براش
دارم؟ اون منو به اینجا رسونده؛ نگاه به چادرش کن حاجی...
یه روزی بود که تصور ازدواج هم نداشتم، یه روز بود که عاشق زنی شدم که قید و
بندی توی رفتارش نداشت؛ یه روزی با خدا قهر کردم از اینکه نتونستم با اون دختر ازدواج کنم، اما خدا بهجای قهر بهم هدیه ی باارزشتری داد.
⏪ #ادامہ_دارد...
📝 @modafehh
📗
📙📗
📗📙📗
بسم الله الرحمن الرحیم🌙✨
اللّهُمَصَلِعَلیٰمُحَمَّدوآلمُحَمَّدوعَجِّلفَرَجَهُم
•°🌱
تو را
"دوست دارم"
همانگونه که آفتاب، قبله صبح را ....
#یاایهاالعزیز
┅✧❁ @modafehh ❁✧┅
دعاۍروزهفتمماهرمضان
•°بسم الله الرحمن الرحیم°•
اللهمّ اعنّی فیهِ على صِیامِهِ و قیامِهِ و جَنّبنی فیهِ من هَفَواتِهِ و آثامِهِ وارْزُقْنی فیهِ ذِکْرَکَ بِدوامِهِ بتوفیقِکَ یا هادیَ المُضِلّین.
#ماه_رمضان
┅✧❁ @modafehh ❁✧┅
#حی_علی_الصلاة 🌸☘
نماز غذاے روح است و همان طـور کہ بهترین غذا آن است کہ جذب بدن شود.🌱🍃
بهترین عبادت هم نمازے است کہ جذب روح شود ...🥀
یعنے با نشاط و حضوࢪ قلب انجام گیرد و آثار آن در ࢪفتار نمازگــزار ظاهر شود.🌿
┅✧❁ @modafehh ❁✧┅
{☆ݦٵہ ࢪݦڞٵن ݕٵ ݜہید سێٵهڪٵݪێ☆}
[سݕڪ زندڱێ ݕࢪڱࢪڢٺہ ٵز ڪٺٵݕ ێٵכٺ ݕٵݜد]
☘☘شماره 7🍀🍀
🌻امر به معروف و نهی از منکر🌻
شهید سیاهکالی روی مسئله نهی از منکر حساس بودند و همیشه با خوشرویی تذکر خود را مطرح می کردند؛
مثلا به راننده تاکسی که صدای ترانه یک خواننده خانم را پخش می کرد به شوخی گفته بودند: صدای این حاج خانوم رو عوض کن یه آقا بذار!
همین نوع بیان و رفتار احترام آمیز باعث شده بود راننده تاکسی باب رفاقت با ایشان را باز کنند و نهی از منکر شهید در ایشان اثر بگذارد
مثل شهید باشیم🥀شهید می شویم🥀
@modafehh