eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.7هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2هزار ویدیو
107 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون:@modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh 🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌السلام 🖤 مسموم شده از زهرِ جفا شهزاده در گوشه‌ی حجره‌ای غریب اُفتاده در آتشِ زهرِ جانگدازِ دشمن می‌سوزد و ناله‌ی عطش، سر داده ••✾ @modafehh ✾••
کرامات اقا 🍃 من بعد از شهادت شهید عکس ایشان را روی دیوار چسبانده بودم....مدتی بعد عکس را برداشتم و عکس یه هنرمند رو چسبوندم....همون شب تو خواب دیدم هر چقدر شهید رو صدا میکنم نگاهم نمیکنه😔و از من ناراحته....صبح دوباره عکس ایشون رو به دیوار اتاقم زدم....🌹شب خواب ایشون رو دیدم که به من لبخند میزدن ••✾ @modafehh ✾••
✅دود کردن اسفند ✍️ دودکردن اسفند علاوه بر اینکه ضدعفونی کننده محیط و پاکسازی کننده هواست، موجب: نشاط رفع ترس گرم شدن مغز رفع افسردگی رفع سردرد سرد رفع ماوراء 👌 هر روز دود کردن اسفند را فراموش نکنید. ••✾ @modafehh ✾••
🌝✨ وقتۍ خداوند دست به قلـم می‌شود بهتـرین و زیبـٰاترین‌ها را نقاشي می‌کند. پس مطمئن باشید همیشه آنچه به صلاحتاݧ است را برای شما رقم خواهد زد. امیدۅار باشید و بر خداوند توڪل کنید..☕️🍃 ••✾ @modafehh ✾••
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ آیه تعجب کرد: پس چرا نگفتی؟ ِ ارمیا : کم بار زندگی رو دوش تویه؟ کم زحمتم برای تو رو بچه هاو پدر مادرت؟ آیه ویلچرا را گوشه پیاده رو متوقف کرد، مقابل ارمیا ایستاد و گفت: کدوم زحمت؟کدوم بار؟ما همه بخاطر دوست داشتنته که پیشتیم! این همه سال بخاطر ما از جون و جونیت گذشتی، کار کردی، امنیت ساختی!حالا حرف از زحمت میزنی؟ این همه سال بار من و زندگی من رو دوش تو بود، هنوزم هست! تو مرد خونه ای!هنوز حقوق تو داره خرِج مارو میده، بیمه ی تو داره هزینه درمان ما رو میده. خونه نشینی این فکرا رو انداخته تو سرت؟ ارمیا دست آیه را گرفت و گفت: چرا شاکی میشی؟ خب ببخشید! زود هل بده بریم حرم که دلم تنگه، وقت کم میارم. آیه به سمت حرم رفت. دلش از مظلومیت این مرد آتش میگرفت. ارمیا زیادی خوب بود. زیاد بود برای آیه. اصلا انگار برای این دنیا هم زیاد بود.آیه روی سکوی نشست. اول نگاهی به حیاط حرم انداخت بعد به ایواِن آینه نگاه کرد.خطاب به ارمیا گفت: روز اولی که با سیدمهدی بیرون اومیدیم. اومدیم اینجا!روی همین سکو نشستیم! ارمیا نگاهش دور شد: یادمه فردای تدفینش، اومدی اینجا!همه نگرانت شدن. آیه: از دست دادن سخته!اینو از منی بپرس که خیلی از دست دادم. ارمیا: میدونم. اما بی کسی سخت تره! اینو از منی بپرس که عمری، بی کس بودم! آیه: به رفتن فکر نکن ارمیا! من از پس زندگی بر نمیام. زندگی منو کله پامیکنه. من بی تو کم میارم. ارمیا: صبور باش! تو قوی ترین زنی هستی که دیدم. بعد از رفتن سید مهدی، خم شدی؛ اما نشکستی. ⏪ ... 📝@modafehh 📗 📙📗 📗📙📗
📗📙📗 📙📗 📗 ༻﷽༺ آیه: اگه نشکستم، چرا اون همه اذیتت کردم؟ آیه هم میشکنه، مثل آینه! ارمیا: شکسته، نشکسته، خسته، غرغرو، بداخلاق، هر چی باشی، عزیزی جانان... آیه خندید. بلند شد و ویلچر را هل داد. بریم که دیر شد. یک بستنی هم مهمون تو! ارمیا بلند خندید: امان از دست تو!اصلا من کیِف پول همراهم نیست! آیه آرام به شانه اش زد: خسیس!پس اون چیه تو جیب کاپشنت؟ ارمیا: خوب آمارمو داریا! آیه: چی فکر کردی؟ داشتن شوهر ِ خوش تیپ، دردسر داره! اصلا هوس هوو نکردم!حواسم به شوهرم هست تا سرم کلاه نره. ارمیا بلندتر خندید: بهتر از تو کجا پیدا کنم! آیه به شوخی گفت: گاهی فکر میکنم اون گلوله، جای خوبی خورد. وگرنه ممکن بود بعد بازنشستگی، زیرسرت بلند بشه! الانم حواسم بهت هستا!فکر نکن گوشیتو چک نمیکنم! ارمیا دستش را بالا آورد و روی دست آیه که ویلچر را هل میداد گذاشت، نگاهش را بالا داد و به جانانش چشم دوخت: خدا بهتر از تو نیافریده! آیه هنوز همان خط سیر را طی میکرد: میدونم، اما مردا بد سلیقه هستن،زن خوب که داشته باشن، میرن دنبال بداش که یکم اذیت بشن!خوشی زیاد میزنه زیر دلشون! ارمیا دیگر واقعا خنده اش گرفته بود: پس خداروشکر علیل شدم افتادم ور دلت؟ آیه سری به تایید تکان داد: دقیقا!خدا بهت رحم کرد، وگرنه هر روز با لنگه دمپایی دنبالت میکردم تا بگی کجا بودی! ارمیا همانطور صورتش رو به بالا بود و آیه اش را نگاه میکرد: چرا لنگه دمپایی؟ آیه مثلا متفکر شد: خب چون همیشه و همه جا در دسترسه .... ⏪ ... 📝@modafehh 📗 📙📗 📗📙📗
🍃طبیب جان ها امروز در این باره گفتم و فکر کردم که برای صبوری کردن باید خود را در مقابل نگاه خدا دید. این، حرف من نیست حقیقتی است که از شما آموخته‌ام. مگر می‌شود چشمان خدا را ندید و سختی‌ها را تاب آورد؟ دنیا بر من سخت گرفته مهربان! این روزها چه قدر محتاج صبوری شده‌ام. دنبال راهی می‌گردم که با همۀ وجودم احساس کنم در مقابل چشمان خدا هستم. می‌شود التماس کنم امشب تکلیف مرا روشن کنی و بگویی که آیا با من دوست می‌شوی یا نه؟ مگر خدا روی زمین جز چشمان توچشم دیگری هم دارد؟ تو اگر با من دوست شوی علی الدوام خودم را در مقابل نگاه خدا می‌بینم. تا به حال ندیدمت ولی می‌شناسمت تو از آن دوست‌هایی هستی که چشم از دوستانت بر نمی‌داری. با من که دوست شوی هر آن و هر لحظه هستی‌ام را در مقابل نگاه تو می‌بینم. من نیاز دارم به این دوستی مثل تشنۀ نفس بریده‌ای که هم به آب محتاج است و هم هوا. لب خشکیده و جگر تفتیده‌ام شاهد است. مهربان من! رحم کن به محتضری که با خبری که از تو به او می‌رسد، جان می‌گیرد. زودتر خبرم کن و بگو که با من دوست می‌شوی یا نه؟ شبت بخیر طبیب جان‌ها! ••✾ @modafehh ✾••
•°🌱 یــااَبــاعَبْـ♥ـدِالله هزار حمد شفا در قياس تربت تو مثال کوزه ی آبی ست درمقابل بحر】° شبتون حسینی⭐️🌙 ••✾ @modafehh ✾••
بہ‌نام‌خدایۍ‌ڪه‌نزدیڪ‌تر‌از‌همہ‌به‌من‌است ❣
•°🍃🌻°• جانم فدای نام تو يا صاحب‌الزمان قربان آن مقام تو يا صاحب‌الزمان جان ميدهم بخاطر يک لحظه ديدنت دل عاشقٍ سلامِ تو يا صاحب‌الزمان 🌸سلام امام مهربانم🌸 ••✾ @modafehh ✾••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا