eitaa logo
"کنجِ حرم"
270 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
111 فایل
اِشتیاقے‌ڪه‌بہ‌دیدارِتودارَد‌دِلِ‌مَن دِلِ‌مَن‌دانَدومَن‌دانَم‌ودِل‌دانَدومَن حرفی سخنی؟! https://harfeto.timefriend.net/16818490554574 #شروطمون @shorotoinsohbata
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 وارد اتاق شد  سرشو چرخوند تا دور تا دور اتاقو ببینہ محو تماشاے عکسایے بود کـہ رو دیوار اتاقم بود عکس چند تا از شهدا ک خودم کشیده بودم و ب دیوار زده بودم دستم و گذاشتہ بودم زیر چونم و نگاهش میکردم  عجب آدم عجیبیہ  ایـن کارا ینی چے نگاهش افتاد ب یکے از عکسا چشماشو ریز کرد  بیینہ عکس کیہ رفت نزدیک تر اما بازم متوجہ نشد  سرشو برگردوند طرفم خودمو جم و جور کردم بی هیچ مقدمہ ای گفت ایـن عکس کیہ چهرش واضح نیست متوجہ نمیشم چقــدر پررو هیچے نشده پسر خالہ شد اومده با من آشنا بشہ یا با اتاقـم؟ ابروهامو دادم بالاو با یہ لحن کنایہ آمیزے گفتم ببخشید آقاے سجادے مثل اینڪہ کاملا فراموش کردید براے چے اومدیم اتاق بنده خدا خجالت کشید تازه ب خودش اومد و با شرمندگے گفت معذرت میخوام خانم محمدے عکس شهدا منو از خود بیخـود کرد بی ادبے منو ببخشید با دست ب صندلے اشاره کردم و گفتم خواهش میکنم بفرمایید زیر لب تشکرے کرد و نشست منم  رو صندلے رو بروییش نشستم  سرش و انداخت پاییـن و با تسبیحش بازے میکرد دکمہ هاے پیرهنش و تا آخر بستہ بود عرق کرده بود و رنگ چهرش عوض شده بود احساس کردم داره خفہ میشہ دلم براش سوخت گفتم اون عکس یہ شهید گمنامہ  چون چهره اے ازش نداشتم ب شکل یک مرد جوون ک صورتش مشخص نیست کشیدم سرشو آورد بالا لبخندے زد و گفت حتما عکس همون شهید گمنامیہ ک هر پنج شنبہ میرید سر مزارش با تعجب نگاش کردم بله؟ شما از کجا میدونید؟! راستش منم هر.... در اتاق بہ صدا در اومد .... 🙂🌿
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 در اتاق به صدا در اومد... مامان بود... اسماء جان..... ساعت و نگاه کردم اصلا حواسمون بہ ساعت نبود یڪ ساعت گذشتہ بود بلند شدم و درو اتاق و باز کردم جانم مامان   حالتون خوبہ عزیزم آقاے سجادے خوب هستید چیزے احتیاج ندارید از جاش بلند شد و خجالت زده گفت بلہ بلہ خیلے ممنون دیگہ داشتیم میومدیم بیرون ایـن و گفت و از اتاق رفت بیرون ب مامان یه نگاهے کردم و تو دلم گفتم اخہ الان وقت اومدن بود! چرا اونطورے نگاه میکنے اسماء؟ هیچے آخہ حرفامون تموم نشده بود نه به ایـن کہ قبول نمیکردے بیان نه به ایـن ک دلت نمیخواد برن اخمے کردم و گفتم واااااا مامان من کے گفتم... صداے یا اللہ مهمونارو شنیدیم رفتیم تا بدرقشون کنیم مادر سجادے صورتمو بوسید و گفت چی شد عروس گلم پسندیدے پسر مارو؟! با تعجب نگاهش کردم  نمیدونستم چی باید بگم که مامان به دادم رسید حاج خانم با یہ بار حرف زدن که نمیشہ انشااللہ چند بار همو ببینن حرف بزنـن بعد سجادے سرشو انداختہ بود پاییـن اصـلا انگار آدم دیگہ اے شده بود قــرار شد ک ما بهشون خبر بدیم که دفہ ے بعد کے بیان بعد از رفتنشون نفس راحتے کشیدم و رفتم سمت اتاق که بوے گل یاس و احساس کردم نگاهم افتاد به دستہ گلے که با گل یاس سفید و رز قرمز  تزئین شده بود عجب سلیقہ اے من و باش دستہ گل شب خواستگاریمم ندیده بودم... شب سختے بود انقد خستہ بودم که حتے به اتفاقات پیش اومده فکر نکردم و خوابیدم صب که داشتم میرفتم دانشگاه خدا خدا میکردم امروز کلاسے که با هم داشتیم کنسل بشہ یا اینکہ نیاد نمیتونستم باهاش رودر رو بشم  داشتم وارد دانشگاه میشدم ک یہ نفر صدام کرد سجادے بود بدنم یخ کرد فقط تو خونہ خودمون شیر بودم خانم محمدی....؟! 🙂🌿
5 پــارتــــ تـقـدیــم نـگـاهــ قـشـنـگـتـونــــ😇
-
"کنجِ حرم"
-
|خاطرات شهدا🥀| یه نوجوان 16 سالہ بود از محلھ های پایین شهر تھران ! چون بابا نداشت خیلے بد تربیت شده بود ... خودش مۍ‌گفت: گناهے نشد ڪہ من انجام ندم !!!😔 تا اینڪھ یہ نوار روضه حضرت زهـرا سلام الله علیہا زیر و رویش ڪرد :) بلند شد اومد جبہھ🚶🏻‍♂️ یہ روز بہ فرمانده مون گفت:من از بچگے حرم امام رضا علیہ السلام نرفتم ... مےترسم شہید بشم و حرم آقا رو نبینم💔 یہ 48 ساعت به من مرخصی بدین برم حرم امام رضا علیہ السلام زیارت کنم و برگردم ...😓 ... اجازه گرفت و  رفت مشہد ' دو ساعت توے حرم زیارت کرد و برگشت جبھہ🙂 توے وصیت نامہ اش نوشتہ بود: ✒️ در راه برگشت از حرم امام رضا علیہ السلام ، توے ماشین خواب حضرت رو دیدم🥺 آقا بھم فرمود: حمید! اگر همینطور ادامه بدهے خودم میام مےبرمت...😍 ...یہ قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود ! نیمہ شبا تا سحر مےخوابید داخل قبر گریہ مۍ‌کرد و مےگفت:یا امام رضا علیہ السلام منتظر وعده ام آقا جان چشم به راهم نذار...😔 توے وصیتنامہ ساعت شھادت ، روز شھادت و مکان شھادتش رو هم نوشته بود ...🙌🏻 شھید ڪه شد ، دیدیم حرفاش درست بوده ! دقیقا توے روز ، ساعت و مڪانے شهیـد شد ڪھ توے وصیت نامہ اش نوشته بود...🙃💔 -----------------
⭕️ گناهان نفتی و بنزینی بعضے‌ از گناهان مثل نفت هستند و بعضے‌ها هم مثل بنزین..! قرآن درباره گناه‌هاے‌ نفتے‌ میگه 👈«انجامش ندین» درباره گناه‌هاے‌ بنزینے‌ میگه 👈«نزدیکش هم نشید»←' لاتقربوا ' چون بنزین، بر خلاف نفت از دور هم آتیش میگیره. رابطه با نامحرم و شهوت جز گناهان بنزینیه و شیطان قسم خورده هرجا زن و مردی تنها باشن،(چه در فضاے‌ مجازے‌ و چه‌ حقیقے‌!) نفر سومش خودم هستم...
🌻 تاخود‌را‌نسازیم‌وتغییر‌ندهیم جامعھ‌ساختھ‌نمےشود
💠 همه مردم آموزگاران شما هستند: 😡😡آدمهای خشمگین به شما آرامش می آموزند؛ 😏😏آدمهای ریاکار به شما یکرنگی می آموزند؛ 😤😤آدمهای سرسخت به شما نرمش می آموزند؛ 😱😱آدمها ی وحشت زده به شما شهامت می آموزند؛ همیشه در رابطه با آدمهایی که وارد زندگیتان میشونداز خود بپرسید: این شخص برای آموزش چه چیزی به من فرستاده شده؟؟ ⋅⋅⋅⋅⋅⋅⋅⋅•❅•⋅⋅⋅
بِسمِ ࢪَبِ المَہدۍ✨
هرگز نمازت را ترک نکن.....❌ میلیون ها نفر زیر خاک...⚰ بزرگترین آرزویشان بازگشت به دنیاست🚶‍♀ که سجده کنند.... فقط یک سجده☝️ ----------------------
‹❄️💙› ‌ •° در هر مرحلـه ای از گنـــــاه هستى سریع توقف کن⛔️🖐🏻 مبـادا فکر کنی آب از سرت گذشتـه❗️ مبـادا از رحمت خدا نا امید بشی❗️ شیـــــطان میخواد بهت القا کنه که آب از سرت گذشتـه و توبه فایده نداره! مبـــــادا فریب شیـــــطان رو بخوری هااا خدا بسیـــــار توبه پذیر ومهــــربونـــــه 🖇نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ به بندگانم خبر ده که یقیناً من [نسبت به مؤمنان] بسیار آمرزنده ومهربانم. •
‏آمدوم‌بُگُم‌ڪه‌گدانِمِخِۍ یاڪه‌اصلاغلام‌سیانِمِخِۍ یڪ‌بارم‌توبازِبون‌مابوگو نوڪروم! ڪربلانِمِخِۍ؟ دورُم‌ازڪربلابابام‌مِگه: نڪنه‌ازامام‌رضانِمِخِۍ؟ مومریضِ خودِ خودِ خودتوم نسخه‌بنویس‌بوگوشِفانمِخه ↻..