#حدیث_روزانه
امام على عليه السلام: اِذا عاتَبْتَ الْحَدَثَ فَاتْرُك لَهُ مَوْضِعا مِنْ ذَ نْبِهِ لِئَلاّ يَحْمِلَهُ الاِْخراجُ عَلَیالْمُكابَرَةِ ؛
هرگاه جوان را توبيخ كردى ، برخى خطاهاى او را ناديده بگير، تا توبيخ تو، او را به مقابله وادار نسازد.
#حدیث
#تلنگرانه
#ولادت_حضرت_علی_اکبر
خورشید دلآرای حسین، ثانی احمد
باشد علیاکبر، گل فرخنده سرمد
همنام علی باشد و بر فاطمه دلبر
این مظهر حق باشد و گل بانگ محمد
میلاد شبیهترین آینه پیغمبری، حضرت علی اکبر (ع) مبارک🌸💫
#ادمین_خادم_المهدی
مھدۍجـٰانبایدبہپاۍاسمقشنگت
بلنـدشد
شوخۍکهنیست،صحبتسلطـٰان
عـٰالماس...😍
#امام_زمان
برای امام زمانم چه کنم؟
📌 #طرح_مهدوی
✍ مینویسم برای تو...
🖊 صبح به صبح مینویسم و قول میدهم که این میشوم و آن میکنم... و تو هر شب امضا میکنی و مُهر میزنی: «مفاد عهدنامه اجرا نشد»
🌸 ویژه #نیمه_شعبان
#امام_زمان
امـٰامـنِمَجـنون
ھَـوسـمڪو؎ِحـسیـن'؏'اسـت...!
ـ
#مَجـنـونالحُـسیـن...シ
#ـاِلتمـٰاسدُعـٰا "
#نوڪر_اربـٰاب "
#ادمین_خادم_المهدی
2.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
میخواستی که دل ببری از گدای خود
این کار را به عهدهی اکبر گذاشتی...💚
#حضرت_علی_اکبر
「🕊✨」
#تلنگر
[بهقولِحـاجاحمد
ماراهےنداریمجزاینکہدرایݩعصر
یكشھیدِزندهباشیموتمـٰام...!
امااجالتاٌشرمندهحاجی
اینجاماهمہمدلیداریمزندگیمےکنیم
جزیكشھیدِزنده،
صراحتابگممایكاسیرِزندهایم..
اسیرِتعلقات]
2.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری 📲
آقازاده یا علی اکبر🌹
مــیــلاد بــاســعــــــادت
شـــاهــــــزاده ڪربــــلا
حـــــضــــرت عــلــےاڪبر﴿؏﴾
بـرتـمـام شـیـعـیـان مـبـاࢪڪ🎊
#حکایت دختر شهید..
رفتیم ﺩﺭ ﺧﻮﻧﻪ ﯼ خونواده ﺷﻬﯿﺪی ﺧﺒﺮ ﺑﺪﯾﻢ...
ﮐﻪ ﺑﯿﺎیید ﺍﺳﺘﺨﻮﻧـﺎﯼ ﺷﻬﯿﺪﺗﻮنو ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ…
ﺩﺭ ﺯﺩﯾﻢ🚪
ﺩﺧﺘﺮ خانومے ﺍﻭﻣﺪ ﺩﺭﻭ واﮐﺮﺩ...
ﮔﻔﺘﻢ:
ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ شهید بزرگوار نسبتی دارید؟
چطور مگہ...؟!
ﺑﺎﺑﺎﻣﻪ...💔
ﮔﻔﺘﻢ: پیکرﺷﻮ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ،
میخوان ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﻇﻬﺮ ﺑﯿﺎﺭنش...
زد زیر گریه و گفت:
یه ﺧﻮاهشی ﺩﺍﺭﻡ...😭
ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍیـن ﻫﻤﻪ ﺳﺎﻝ ﺍﻭﻣﺪﻩ...💔
میشه به جای ظهر پنجشنبه،
شب جمعه بیاﺭﯾﺪﺵ...؟!
شب جمعه...
ﺗﺎﺑﻮتو ﺑﺎ ﺍﺳﺘﺨﻮنا،
بردﯾﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﺁﺩﺭﺱ...
ﺗﺎ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ...
ﺩﯾﺪﯾﻢ ﮐﻮﭼﻪ ﺭﻭ ﭼﺮﺍغونی کردن...💡
ﺭﯾﺴﻪ ﮐﺸﯿﺪن...🎊
کوچه ﺷﻠﻮغه و مردم ﻣﯿﺎﻥ و میرﻥ🚶🏻♂
ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺟﻠﻮ و پرسیدیم
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭼہ ﺧﺒرررﻩ…؟!
گفتن: ﻋﺮﻭسی ﺩﺧﺘﺮ ﺍﯾـﻦ ﺧﻮنه است…!
ﺗﺎ ﺍﻭﻣﺪﯾﻢ ﺑﺮﮔﺮﺩﯾﻢ ﺩﯾﺪﯾﻢ...
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺑﺎ ﭼﺎﺩﺭ ﺩﻭﯾﺪ ﺗـﻮ ﮐﻮﭼﻪ و داد میزد:
ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ کجا میبرید...؟💔
ﻧﺒﺮﯾـﺪش...😭
یه عمر ﺁﺭﺯﻭم بود که ﺑﺎﺑﺎﻡ...
ﺳﺮ ﺳﻔﺮﻩ ی ﻋﻘﺪم باشه...🙃
ﻣﻦ ﻣﻬﻤﻮﻧﯽ ﮔﺮﻓﺘﻢ...
ﺑﺎﺑﺎﻡُ ﺑﯿﺎﺭﯾﺪ...❤
ﺑﺎﺑﺎﺷﻮ ﺑﺮﺩﯾﻢ، ﭼﻬﺎﺭ تا تیکه اﺳﺘﺨﻮوﻥ ﮔﺬﺍﺷﺖ، ﮐﻨﺎﺭﺳﻔﺮﻩ ﯼ ﻋﻘﺪ...🙂
خدا را شکر که مهمان منی امشب، تو بابا...
استخون دست باباشو برداشت…
کشید رو سرش و گفت:
بابا جون…❤
ببین دخترت عروس شده…😭
عاقد: برای بار سوم میپرسم:
عروس خانوم وکیلم...؟
با اجازه پدرم🙂...بله...✨
شهدا شرمنده ایم.💔😞
#حاج_قاسم