دشمنان قلب مـا را آزردند پیش چشم حرم می میخوردند گر كه عمه نبودش در مجلس خواهرم را كنیزی می بردند غمین دخترت بود سپر خواهرت بود یزید انچه می زد گمانم سرت بود

ارباب..! جیگرم اتیش گرفت وقتی که، وقتی که طفل سه سالت تنها موند💔):! میدونی چیه آقا.. من، من حتی نمیتونم فکرشو کنم چه برسه تحملش• آخه دخترا خیلی بابایین! آقام ابوالفضل، یوقت شرمنده نباشیاااا، رقیه (س) درک میکنه.. میدونه، میدونه که عموش سرش بره قولش نمیره... دستش بره قولش نمیره.. ولی.. نشد، نتونست ، نزاشتن عمو عباس به قولش عمل کنه، وگرنه.. عمو عباس خیییلی بامعرفته هاااا همیشه به قولاش عمل میکنه اما نامردا نزاشتن، نزاشتن.. واست آب بیاره عزیز دردونه ی ارباب💔😭! رقیه جان، خانوم جان..؟ میشه شما واسطه بشی ارباب مارو خریداری کنه؟• میشه بلیط بشی برا اربعین• بلکه این نوکر بی لیاقت هم اربعین بیاد زیارت میشه خانوم جان؟ میشه چنین بشه؟ ((: صلی الله علیک ای همه ی هستی حسین...یارقیه(س)💔✋🏿•

وای‌از‌آن‌دم‌که‌از‌سرِ‌طفلی دستِ‌یک‌مرد‌روسری‌بکشد وای‌از‌آن‌دم‌که‌بر‌سرِ‌بابا😭 دختری‌دستِ‌مادری‌بکشد💔 صلی الله علیک یارقیه خاتون

+

+

کجا بودی بابا ؟!

چرا منو نمیبری

آب به خیمه نرسید

فدای سرت فدای سرت

:))))💔