•💛🌻💛🌻💛🌻💛•
#فالی_در_آغوش_فرشته
#قسمت_صد_و_هفتاد_و_دوم
#فصل_دوم🌻
•به قلم آیناز غفاری نژاد•
بعد از رفتن آنالی به سمت آشپزخونه رفتم و کتری رو ، روی گاز گذاشتم .
توی فلاسک یه قاشق چایی ریختم و منتظر شدم که کتری جوش بیاد .
+ مروا جان .
با شنیدن صدای بی بی لبخند پهنی زدم و به سمتش برگشتم .
- جان مروا .
از سکوی آشپزخونه بالا اومد .
+ جانت سلامت دخترم .
بی زحمت یه بسته قنادی توی فریزر هست اون رو در بیار تا آب بشه ، کاوه زنگ زده میخواد بیاد .
با تعجب گفتم :
- چی ؟!
کاوه میاد ؟!
بی بی بهش گفتی که من اینجام ؟!
بی بی که حسابی شکه شده بود گفت :
+ چی شد دخترم ؟!
نه من بهش نگفتم خودش زنگ زد گفت داره میاد .
- کی زنگ زد ؟!
+ همین الان .
به سمت اتاق دویدم و ، وسایل هام رو توی چمدون چپوندم.
کیف و چمدون رو برداشتم و از اتاق خارج شدم .
بی بی سریع به سمتم اومد .
+ کجا میری ؟!
- ببین بی بی من با مامان اینا یه مشکلی دارم بخاطر همین از خونه ...
یعنی چیزه ...
گفتم که میخوام مستقل باشم و روی پای خودم بایستم از طرفی تا مدتی نمیخوام باهاشون روبرو بشم .
میخوام خودم رو پیدا کنم و نیاز به آرامش دارم .
کاوه هم اگر دید که اینجام همش به سر و پام می پیچه و اسرار میکنه که برگردم خونه.
به سمت صورتش رفتم و بوسه ای روی گونه اش کاشتم .
- بی بی عشقی عشق .
قول میدم خیلی زود دوباره بیام پیشت ، این بار که نشد درست حسابی ببینمت ولی دوباره زودی میام .
دوباره نزدیکش شدم و در آغوشش گرفتم .
+ فدای نوه ی خوشگلم بشم من .
برو به سلامت مادر ، خدا پشت و پناهت .
رفیقت کجاست ؟!
- بی بی خواهشا لوسم نکن دم رفتنی .
رفیقم رفت .
هول هولکی خداحافظی کردم و با برداشتن سوئیچ از خونه خارج شدم .
حیف شد نتونستم بعد از سال ها بی بی رو درست و حسابی ببینم ، شانس نداریم ما !
چمدون رو توی صندوق انداختم و سوار ماشین شدم .
ادامه دارد ...
• 💛🌻💛🌻💛 •
گفٺمٺاڪࢪبلاچقدࢪراہاسٺ...!؟
گفت:
چندلحظہصبࢪ...!
هࢪڪجاباشۍ،مہماناویۍ...!(:
امامصادقمۍفرماید:
روبہقبلہبہایست...!
سہمرٺبہبگو:
صلۍاللهعلیڪیااباعبدالله...!💚
زائࢪڪربلامۍشوۍ...!)
♥️🍃
امام خامنهای:
همان اندازه که ما از این حادثه
سقوط هواپیما غصه خوردیم، به همان
اندازه دشمن خوشحال شد که با یک
مستمسکی نیروهای مسلح را زیر
سئوال ببرد که بتواند این حادثه عظیم
را تحت فشار قرار دهد، اشتباه کردند.
#هواپیمای_اوکراینی
#سردار_دلها
#حسیـنمن¹²⁸
دَرگوشہاےنِشَستہاَموگِریہمےڪُنَم
جآنآبیاسَرےبہدِلِمُضطَرَمبِزَن ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاجقاسم عزیزمون میگفت:
بیڪار نشین ! زبونت به ذڪرِ خدا
بچرخہ؛ هر کاری کہ میکنی، ذکر
هم بگو📿♥️. .
﹝#حاج_قاسم🕊❥﹞
‹♥️🕊›
بزرگیمیگفت:
ازعَقربنبایدترسید!
ازعَقربههایۍبایدترسید
کهبدونیادخدابِگذره🙂✋🏼
🔥|↫#تلنگـر
↻📔💛••||
بایدبہاینباوࢪ🙂
برسیمکہبسیجےبودن🌱
فقطتولباس"چریکی"خلاصہنشدہ..✋🏻
اصلاینہکہنفسوباطنمونرو
یہپابسیجےمخلصتربیتکنیم..!シ♥ ˹
⃟📔⃟💛¦⇢ #چریکے_طور🤞🏻
#هفته_بسیج✨💎|
#بسیجی🌿 #بسیج💕
.
معلمپرسید:
چندتابمببراۍنابودۍداعشواسرائیللازمھ ؟!
دآنشآموز : دوتا;)🌸
همھ خندیدن.
معلم : دوتا؟؟!چطورۍ؟
دآنشآموز:
۱)فرمانسیدعلۍ😎
۲)سربندیازهرا😌✋🏻
#تلنگرانہ•°•💡🌸🌱•°•
بچہبسیجیڪه
یهپاشیکسرهتویِ
پایگاهِبسیجومسجدوهیئتباشه؛☺️
یهپاشهمتوی
ِفضایِمـجازیدرحالِ📲
فیلترڪردنِدشمن
ویکسرههمبگهشهادت؛😍
ولینمازشاولِوقتنباشه،🤲🏻
احترامبهوالدینسرشنباشه،😘
بچهبسیجیواقعی
نــیست! 🚫😔
#تلنگرانه ❗️
دیروز تیپ و لشکر می زدیم🇮🇷
امروز مانده ایم چه تیپی بزنیم🙍♀️💄💅
دیروز روز فدا شدن بود...
امروز روز فدایت شوم❤️
"چقدر چفیه ها خونی شد
تا چادری خاکی نشود"
برخی رفتن روی مین... ⭕️
واسه خاک🇮🇷
برخی هم رفتن جلو دروبین... 🤳
واسه لایک👍 ❤️
شهدا مثلِ همیشه شرمندهایم :)😔😔
اندکی فکر!!!
#بدونتعارف‼️
حقیقتارومونخیلیییییزیادھ!!!
تاحالایڪبارمڪلقرآنروبامعنے مطالعہنڪردیم..!
هنوزنمیدونیمهدفازخلقتمونچیہ!
هنوزنمیدونیمازڪجاآمدھایموبہ
ڪجاخواهیمرفت!!
هنوزمعنےعباراتوسورھهاۍ
قرآنےڪهتونمازمیخونیمرونمیدونیم!!
حتیتوقنوٺنمازموننمیدونیم
چےازخدامیخوایم!!!
بعدادعاۍمذهبےبودنمداریم!!؟
#اندڪیتفڪر!
#مذهبینمانباشیم
••↷
#کمی_بفکریم🧠