هدایت شده از ★تبادلات گسترده گل نرگس«یکشنبه»★
دنبال یه کانال میگردی
در مورد #رفیق بزاره?💜
ولی پیداش نمیکنی؟!
*
دنبال یه کانال میگردی
در مورد #حجاب بزاره?💚
ولی پیداش نمیکنی؟!
*
دنبال یه کانال میگردی
#پروفایل_چادری بزاره?💛
ولی پیداش نمیکنی؟!
*
دنبال یه کانال میگردی
هر روز کلی #چالش بزاره?🧡
ولی پیداش نمیکنی؟!
*
دنبال یه کانال میگردی
داخلش #رمان متفاوت بزاره?❤️
ولی پیداش نکردی؟!
*
دنبال یه کانال میگردی
چیزای #دخترونه بزاره?💙
ولی پیدا نکردی؟!
*
دنبال یه کانال میگردی
هروز کلی #استوری بزاره?🖤
ولی پیدا نکردی؟!
*
دیگه کافیه هرچی گشتی😉
تا کی میخوای بگردی تا همه ی این کانال هارو پیدا کنی؟
بیا کانال زیر👇🏻
همه ی این هارو باهم میزاره😉🤩
🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄
https://eitaa.com/joinchat/26804352C4d76eb3f34
🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄🍄
اگه نداشت لفت بدح😉
هفته ای یه بارم با کانال هایی که عضوشون کم هست تب میزنه😱😍
*
در آمار 1k میخواد
10000ممبر رایگان بده😱😱😱😱
*
چالش با پرداخت ایتا هم داره😍😍😍
*
کلی #تم مختلف😁
*
نگم از #سوپرایز هاش😌
*
بیا و خودت ببین😎
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/26804352C4d76eb3f34
👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻
یه دنیای رنگارنگ رو تجربه کن!🙃
هدایت شده از ★تبادلات گسترده گل نرگس«یکشنبه»★
سلام❤️
آموزش حل انواع روبیک
بسیار راحت با فرمول + گروه رفع اشکال 😍
بدو بدو عضو شو😘👇🏻👇🏻
لینک کانال👇🏻
@hal_roobik
لینک گروه رفع اشکال 👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/3624534151C0458c62bb7
❄️❄️❄️❄️❄️❄️
گروه چت الکی (وابسته به کانال حل روبیک نیست👇🏻😍)
https://eitaa.com/joinchat/3138060427C4b0e3c303c
هدایت شده از ★تبادلات گسترده گل نرگس«یکشنبه»★
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
سلام سلام👋
به همه دختران بهشتی👸
میخوام امروز بهتون یه کانال عالی پیشنهاد کنم😻
هرچیزی که بخوایید توش هست🙀
بنظرم که همه کانالایی که توش عضو هستی رو پاک کن و بیا اینجا چون اینجا همه چی داره🦋
دختران بهشتی،مذهبی یا غیر مذهبی.هر جوری که هستید اگر عضو شید عاشق این کانال میشید😘
راستی بهتون گفتم که دو تا رمان هم داخل این کانال در حال تایپ هست🦄
رمان ها:
🌹☁️رمان راز پنهان🌪
🌹☁️رمان هنر من🎨
واینم بهتون بگم که قول میدم هر دو رمان مورد پسند دختران مذهبی و غیر مذهبی قرار بگیره🌈
بعلاوه رمان های قشنگی هم که داره
والپیر🖼
تم💈
پی دی اف کتاب هاب معروف📚
چالش🎁
و....😍😍😍
+خب حالا وقتشه لینکو بدم🦋
°•╔~❁🍓❁😚❁🍓❁~╗•°
@yetikehasbehesht
•°╚~❁🍓❁😚❁🍓❁~╝°•
+بفرمایید اینم لینکش👆🏻👆🏻👆🏻
پس بزن رو لینک و عضو کانال شو که واقعا یه تیکه از بهشته❤️
دختران بهشتی منتظرتون هستم👋
هدایت شده از ★تبادلات گسترده گل نرگس«یکشنبه»★
+✋🏻سلام ✋🏻
_🤕سلام 🤕
+😊چطوری😊
_😔خوب نیستم 😔
+😟چرا 😟
_😖ایتا خیلی کانال های مذخرفی داره😖
+😎اره ولی من یک کانالی میشناسم که همچی داره 😎
🌌اسلایم 🌌
🌌اسمرفود🌌
⭐گرانچ ⭐
🪐عکس های کیوت 🪐
🌈کلیپ های دخترونه 🌈
🎉اموزش درست کردن اسلایم 🎉
🎊عکس های دخترونه ی با حجاب 🎊
🎨چالش با پرداخت زیاد🎨
_😮واقعن 😮
+😊اره 😊
_🙀خوب چرا معتلی سری لینک رو بده 🙀
https://eitaa.com/joinchat/2756509835Cbeefef2d85
+😘بیا اینم لینک😘
_😟اگه بد بود چی 😟
+😇برو توش پشیمون نمیشی 😇
_ 🥲باشه🥲
_سلام
+سلام
_خوبی منکه خوبم
+منم خوبم چرا اینقدر خوشحالی
_چون توی یکی از چالش اون کانالی که دادی برنده شدم بهم ۵۰۰۰۰۰ ریال داد
هدایت شده از ★تبادلات گسترده گل نرگس«یکشنبه»★
.
ایها الناس ؛
یه کانالی برایتان آورده ام، که حتی مارکو هم برای شهرش نیاورده بود 🤤😍😂
خب خب نیاز به تشکر نیست فقط تا پاکش نکردم زوووود باشید بزنید رو لینک👇😌😂
اگه گفتی سوسک چند تا "ص" داره؟!
.
https://eitaa.com/joinchat/596377735C329f346c1b
#پاشوبیادیگهنازنکن
هدایت شده از ★تبادلات گسترده گل نرگس«یکشنبه»★
☆°دنیای آموزش°☆
❤️🧡💛💚💙💜💜💙💚💛🧡❤️
یک کانال با آموزش های عالی👌🏻
آموزش هایی که قراره در کانال قرار بگیره👇🏻
❤️آموزش ساخت تم❤️
🧡آموزش ساخت استیکر بدون پس زمینه🧡
💛آموزش تبدیل متن به لینک💛
💚آموزش کار با برنامه "اینشات"💚
💙آموزش شبیه سازی واتساپ به اینستاگرام💙
💜و .....💜
@donyayeamozesh100
خوشحال میشیم که شما هم به جمع ما بپیوندید🙂
هدایت شده از ★تبادلات گسترده گل نرگس«یکشنبه»★
ماییم نوای بی نوایی بسمه ﷲ اگر حریم مایی:) 🤞😎
اگه گاندویی هستی بیا تو این کانال حرف نداره🙂❤️
استوری، پروفایل خفن، کلیپ و.... ☘
طنز گاندو میخوای بیا اینجا پره 😃
رفیقونه چی😉😍
هرچی تو کانالش میزاره لینک نمینویسه کپی هم آزاد☺️🦋
اینم لینک👇👇
@Sarbazane_Agha
کلیک رنجه فرمودید😂😂😁
هدایت شده از ✓تبادلات گسترده گل نرگس✓
کانال هایی که معرفی کردم📌
بهترین کانال های ایتا هستن🏆
تبادلات گل نرگس کانال ناجور معرفی نمیکنه✓
همه کانال هایی که ادمینم از نظر معنوی و اخلاقی تایید شدن🎗
مدیر ها حتما جذب ها پی وی گفته شه🖇
برا اطلاع بیشتر از طرز کارم در
اینفوتب عضو شید"سنجاقه"🔥
https://eitaa.com/joinchat/2046886010C514de53f6c
بعد از مطالعه شرایط و طرز کار؛
اگر شرایط رو داشتید،
پی وی در خدمتتونم✋🏻
💫@Makh8807💫
هدایت شده از ✓تبادلات گسترده گل نرگس✓
بچه ها خواهشا لف ندید و صبوری کنید 😍
تبادلات برای این هستند که دوستای زیادی داشته باشیم 😊
‹🎻🧡›
خداهمیشہآنلاینہ...
ڪافیہ...
دݪٺروبہروزرسانۍڪنۍ🖥!
اونموقـ؏مۍبینۍڪہدرتڪتڪ
ݪحظاٺڪنارٺبودھ👀•
وهسٺوخواهدبود...😇🌸
اگردید؎خطهاشلوغہوحسمیڪنۍ
جوابۍنمیاد...📞
ازپسۅردخدایاپناهمبدھاستفادهڪنꔷ͜ꔷ!
خدابہاینپسوردحساسہوبہسرعٺنور
جوابمیدھ!♥️✨
گاهۍڪہحسمیکنیمارٺباطقطعشده❌
مشڪݪازمخاطبنیسٺ💬
دݪماویروسیہ🚫!
#نماز
حالا وقت نمازه پاشو حاضر شو و برو مهمونی خدا. 🌻😊
•
.
یھجورۍباغروربھبےحجابانگاھمیکنھ
انگاربلیطVIPبھبهشٺدارھ 😐
چھخبرھ؟!
بھکجاچنینشتابان؟!
#بھخودمونبیایمرفیق🚶♀
#کانال_مون⛅️
#به_کجا_داریم_میریم؟😔
■ #شہیدانھ🕊🖇
___________
دست دراز کنید
که بهترین شفیعِ
روز قیامت، شهید است...!
#حاج_قاسم🍂
#ابو_مهدی_المهندس🥀
#کانال_مون🌺
#شهیدانه_زنده_اند🍀
#کلام_شهدا⟮.▹🌷◃.⟯
#شهید_ابراهیم_هادی میگفت:
خواهرانم!
به حجاب احترام بگذارید که حفظ آرامش و بهترین امر به معروف برای شماست.
🥀راوی: خواهر شهید
ٵللِّھُمَ؏َـجِّݪلِوَلیڪَالفَࢪج°•🌱📿•°
#شهیدانه 🥀
#کانال_مون ✨
#خدایا_شهید_بشیم🤲🤲🤲
رمان عشق گمنام
پارت ۱۰
*
وارد کلاس میشوم ودر ردیف اول میشنم ومنتظر استاد .
یکی از پسر های کلاس نگاه به من میکند چشمک میزند اعصابم خورد میشود از کلاس بیرون میرم .
هی زیر لب غر غر میکنم :پسره ی بیشعور و....
همین یه کلاس امروز هم برایم زهر شد .
میخوا هم از در ورودی دانشگاه خارج بشوم که برادر ویدا را میبینم همان موقع یادم می آید که کجا اورا دیدم در ساعت فروشی دیدمش .
از کنارم رد میشود .
من هم از در دانشگاه بیرون میروم ،گوشی ام را در می آورم به آرمان زنگ میزنم بعد از سه تا بوق جوابم را میدهد :بله ابجی
من:داداش کجایی ؟.
دارم میرم حوزه
من:میتونی بیایی دنبالم میخوام برم خونه
داداش انگار که تعجب میکند میگوید:تو که الان رفتی همین زودی تموم شد ؟
جواب میدهم نه :حوصله نداشتم
داداش انگار که قانع نشده میگوید: نمیدونم والا من ۵دقیقه دیگه امتحان دارم فکر نکنم بتونم بیام دنبالت صبر کن به دوستم که مطمئنه میگم بیاد دنبالت .
من:نه داداش ولش کن زشته خودم یه اسنپ میگیرم میرم .
ارمان:باشه سوار اسنپ شدی به من یه پیام بده .
من:باشه خداحافظ
ارمان:یا علی
*
بعد از اینکه سوار اسنپ میشوم به ارمان پیام میدهم .
۲۰دقیقه بعد به خونه میرسم با پیاده شدن من از ماشین ،ماشین ویدا که برادرش سوار ش بود توی کوچه میپیچد .
من هم به داخل خانه میروم .
در هال راباز میکنم سلام میکنم :سلام .
مامان از داخل آشپزخانه جوابم را میدهد .
من هم به داخل اتاقم میروم .
کمی اتاقم را مرتب میکنم واز کتابخانه ی اتاقم کتاب یادت باشد را برمیدارم روی تختم دراز میکشم شروع میکنم به خواندن کتاب .
**
یک ماه بعد
لباس هایم را میپوشم وبرای رفتن به خانه ی ویدا اینا از پله ها پایین می آیم ،یادم می آید که جزوه ام را نیاوردم دوباره به بالا میروم جزوه ام را که داخل کیفم بود را بیرون می آوردم که همراه جزوه جعبه ای می افتد جعبه را برمیدارم درش را باز میکنم :اینکه ساعتیه که برای داداش....خریدم .
یادم رفت که این رو آن شب به برادر ویدا بدهم .
الان هم که نمی شود نمی دانم حکمتش چیه ؟ جعبه ی ساعت را در کشوی میز تحریر میزارم .
وجزوه را دستم میگیرم از پله ها پایین میروم .
ادامه دارد.......🥀
نویسنده :فاطمه زینب دهقان🌼
کپی فقط با نام نویسنده مجاز است🥀
#کانال_مون ✨✨
#رمان_عشق_گمنام💔
رمان عشق گمنام
پارت ۱۱
من:مامان من میرم خونه خاله فیروزه جزوه ام رو به ویدا بدم بخونه .
مامان :باش ،بیا این سبزی ها رو هم بده فیروزه .
سبزی هارو از دست مامان میگیرم میروم .میخواهم از در خارج بشوم که آرمان هم همزمان با من وارد حیاط میشود نگاهم میکند می گوید :کجا به سلامتی ؟
جواب میدهم :خونه ویدا
یک ابرویش را بالا می اندازد میگوید : اون وقت چیکار ؟
جزوه ام را تکان میدهم میگویم :برای این چند تا برگه .
آرمان :حالا میتونی بری من همینجا وایستادم تا بری
از در خارج میشوم ،زنگ آیفون را میزنم بعد هم نگاهی به پشت سرم می اندازم آرمان هنوز جلوی در خانه یمان منتظر من است که بروم داخل .
در با صدای تیکی باز میشود .
داخل میروم خاله فیروزه در حیاط مشغول گل دادن به گل ها هست .اقا علی هم روی تخت گوشه حیاط مشغول کتاب خواندن است .
سلام میکنم علی اقا متوجه ی حضور من میشود .سلام میکند :سلام علیکم .
خاله فیروزه :سلام آوا جان برو داخل ویدا داخله از صبح هی غر میزنه من هیچی بلد نیستم سر مارو خورد والا این علی هم که هرچی براش توضیح میده میگه تند توضیح میدی .
میخندم ولی آروم میگویم : رگ خوابش دست منه خاله جون .
خاله هم میخندد میگوید :برو خاله ببین میتونی .
با اجازه ای میگویم میروم داخل خانه .
جلوی در اتاق ویدا می ایستم و تقه ی به در میزنم .
ویدا:بیا داخل
داخل میروم سلام میکنم ویدا هم جوابم را میدهد
من:کو بیا ببینم چی رو متوجه نمیشی .
ویدا:بیا آوا نجاتم بده این کاش اون یه ترم رو میومدم وگرنه الان اینجوری نبودم .
من:بله اگه میومدی این نمیشد منم گفتم بیا خودم کمکت میکنم .
منو ویدا تو دانشگاه با هم بودیم ویدا یه ترم رو مرخصی گرفت نتونست بیاد الان هم کلاسامون متفاوت شده .
ویدا:حالا هیچی نگو که اعصابم خورد میشه بیا این جزوه رو بهم بده بخونمش .
جزوه رو به دستش میدهم میگویم :بفرما
****
بالاخره بعد از ۲ ساعت با ویدا درس خوندن .
ویدا همچیو یاد گرفت من همیشه برای هرکدوم از جزوه هام مباحثشون رمز میزارم که زود تر توی ذهنم برن .به ویدا هم اینا رو گفتم که باعث شد زودتر یادشون بگیره .
ادامه دارد.......🥀
نویسنده :فاطمه زینب دهقان🌼
کپی فقط با نام نویسنده مجاز است🥀
#کانال_مون✨✨
#رمان_عشق_گمنام 💔
رمان عشق گمنام
پارت ۱۲
ویدا:آوا بشین همینجا من برم میوه بیارم بخریم زیاد انرژی از مون رفته .
میخندم میگویم: برو بیار که از تو خیلی رفته .
ویدا میرود که میوه بیارد .من هم میرم توی فکر ساعته که خریده بودم . خدایا واقعا نمیدونم حکمتش چیه ،تا اینجا اوردمش اما یادم رفت بدمش .خدا بهتر میدونه .
در اتاق باز میشود ویدا با یک میوه خوری بزرگ داخل میشود .
روبه ویدا میکنم میگویم :تو واقعا میخواهی اینا رو بخوری ؟
ویدا:آره همیشه اینقدر میوه میارم تو اتاقم، استراحم میخورم کم کم تموم میشه تازه این میوه خوری هم فقط مخصوص منه .
من:بله از تو که بعید نیست
کمی میوه میخوریم که از ویدا میپرسم :راستی داداشت چرا کانادا رو ول مرد اومد ایران ؟میخواد بمونه یا دوباره بره؟
ویدا حالت غمگین به خود میگیرد می گوید ؛:راستش این داداش خل ما کانادا دکتر رو ول کرده اومد اینجا میخواد بره توی سپاه .هرچی هم بهش میگم تو که قرار بود دکتر بشی ،حالا چرا از رشته مورده علاقت زده شدی ؟
میگه هیچی ....
نمیدونم چرا میخواد بره سپاه ولی من تا جایی که میدونم رشته ای که تو کانادا میخوندو خیلی دوست داشت الانو نمیدونم .
من:جدا میخواد بره سپاه مطمئنی ؟
ویدا:آره. بابام هم میگه هرچی خودت میخواهی من مجبورت نمیکنم .
مامان هم میگه همه ی خانواده ما دکتر مهندسن بعد تو میخواهی بری سپاه .
داداش از وقتی که بچه بود آرزو داشت دکتر بشه نمیدونم چی شده که میخواد بره سپاه .
من:نگران نباش انشا الله درست میشه ،این آرمان ما میخواست رشته ریاضی بخونه رفت راهنمایی موقع انتخاب رشته گفت من میخوام برم طلبه ای ،بابام گفت :این چه رشته ای میخواهی بری
مامانم که هیچی نمی گفت ،آخرشم داداش رفت طلبه شد .ولی اصلا پشیمون نیستیم بابا هم الان راضیه .
شاید حکمتی داشته ویدا جان همه چی رو بسپر به خدا .
ویدا با حرف من کمی آروم شد بعد گفت :من مشکلی با انتخابش ندارم ولی میترسم .
من:از چی میترسی ؟
ویدا :از خطرات کارش
من:نگران نباش ویدا جان اگه خدا نخواد برگی از درخت نمیوفته .
حالا باشو از این حالت غم زدگی بیا بریم پیش خاله فیروزه یه دوتا از خاطرات بچگی بگه یکم بخندیم .
با ویدا دوتایی از اتاق بیرون آمدیم رفتم حیاط خاله روی تخت نشسته بود داشت برنج پاک میکرد .
رفتیم نشستیم کنارش روبه خاله گفتم :خاله دوتا از اون خاطراتت بگو
خاله فیروزه : باز شما کم اوردین اوومدین نشستین کنار من ؟
راست میگه خاله منو ویدا هر وقت یکیمون حالش خوب نیست میاییم پیش خاله میگیم خاطره تعریف کنه .
من:آره خاله این دختر شما از بس درس خونده حالش خراب شده شما دوتا خاطره بگی خوب میشه😂
ادامه دارد ....🥀
نویسنده :فاطمه زینب دهقان 🌼
کپی فقط با نام نویسنده مجاز است🥀
#کانال_مون✨✨
#رمان_عشق_گمنام 💔
«اللهم اغننی بحلالک عن حرامک...»
خدایا منو با حلالت از حرامت بینیاز کن
میون دعاهای قشنگتون برا ماهم دعا کنید🌸
#کانال_مون 🥀😎⛅️
#دعا🤲
اعمال قبل از خواب🖤
😴یاد آوری اعمال قبل از خواب
حضرت رسول اکرم فرمودند هر شب پیش از خواب :
1. قرآن را ختم کنید
(=٣ بار سوره توحید)
2. پیامبران را شفیع خود گردانید
(=۱ بار: اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم، اللهم صل علی جمیع الانبیاء و المرسلین)
3. مومنین را از خود راضی کنید
(=۱بار: اللهم اغفر للمومنین و المومنات)
4. یک حج و یک عمره به جا آورید
( ۱ بار: سبحان الله والحمد لله ولا اله الا الله والله اکبر)
5. اقامه هزار ركعت نماز
(=٣ بار: «یَفْعَلُ اللهُ ما یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ، وَ یَحْكُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ» )
آیا حیف نیست هرشب به این سادگی از چنین خیر پربرکتی محروم شویم؟؟