:)🖤

....)💔

_

دختر حرمله در اوج حسادت می گفت: خوش به حالش که رقیه چه عمویی دارد...💔🥀

:(💔

از حرم تا قتلگه؛ زینب صدا میزد حسین🥺💔

امیدم به دست توعه...)

___

من پای پرچمِ تو خودم را شناختم..؛ واجب‌تر‌از‌نانِ‌شبم‌روضه‌های‌توست🖤 -یااباعبدالله

عَجِّلْ‌لِوَلِيِڪَ‌الْفَرَجْ...بِحَقِ‌الْحُسِيْن!💔

کجا میخوای بری ؛ چرا منو نمی‌بری؟ حسین این دم آخری ، چقد شبیھ‌‌ مادری !

الهم الرزقنا‌قبر شش‌گوشه :)💔

قدیمی ترین رفیقم حسین(:🖤

گفتم‌:بهشتت‌؟! گفت:لبخند‌حسین'؏' گفتم:جهنمت؟! گفت:دورےازحسین'؏' گفتم:دنیایت؟! گفت:خیمھ‌عذاےحسین'؏' گفتم:مرگت؟! گفت:شهادت‌درراه‌حسین'؏' گفتم:مدفنت؟! گفت:بےنشان‌شبیه‌مادر‌حسین'؏' گفتم:حرف‌آخرت؟! گفت:السلام‌علی‌الحسین"؏" :)

مکن ای صبح طلوع :(🖤

(:💔

🖤):!!

امشبی‌را‌شه‌دین‌در‌حرمش‌مهمان‌است‌ عصر فردا‌بدنش‌زیر‌سُم‌اسبان‌است‌...

عصرِ فردا بدنش زیر سم اَسبان است ؛ مکن ای صبح طلوع مکن ای صبح طلوع !

عاشورا همان روزۍ است کھ حسین بلند فریاد میزند 'هل من ناصـر ینصرنۍ' وَ تمام تنهایۍ‌اش در میدان و در این جمله خلاصه‌ می‌شود "!

بھ سمت گودال از خیمھ دویدم من ؛ شمر جلو تر بود ، دیر رسیدم من ! . .

حسین‌چشمانش را باز کرد دید یه شخص روی سینه اش‌نشته‌ او شمر بود گفت‌میدانی‌ من‌کی هستم‌ شمر‌جواب داد بله میدانم تو‌پسر دختررسول خدافاطمه هستی پدرت ساقی کوثر است باتمسخر‌‌گفت به‌پدرت بگو از اب ساقی‌کوثر‌برایت اب بیاورد حسین جان (ع)‌فرمونند به خدا رسولم‌ درست گفته گفت‌شمر صورتش از سگ‌هم زشت تر است شمر عصبانی شد ارباب را کشید عقب برد شمر:که صورت‌من از سگ زشت تره.. بدن ارباب را میزد نه یک بار نه دوبار ۱۲ بار ای دستت بشکنه 💔😔

أَلسَّلامُـ عَلَۍ الاَْعْضآءِ الْمُقَطَّعاتِ سَلامـ برآن اعضاے قِطعہ‌قِطعہ شده..💔‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

- خداحافظ‌ ای برادر زینب #مداحی #عاشورا

حسـین جـان!