•💛🌻💛🌻💛🌻💛•
#فالی_در_آغوش_فرشته
#قسمت_صد_و_هشتاد_و_نهم
#فصل_دوم🌻
•به قلم آیناز غفاری نژاد•
با دیدن قیافه کامران نمی دونستم بخندم یا گریه کنم براش .
دست داداشم درد نکنه چه قدر خوب حسابش رو گذاشته کف دستش ، اون روز که خزعبلات در می کرد باید فکر اینجاش هم می کرد .
مامان رفت کنارش و کلی قربون صدقش رفت .
بابا هم رفت که حساب عباس رو بزاره کف دستش برای اینجوری خبر دادنش .
خیلی آروم قدم برداشتم و به سمت تختش رفتم .
- سلام ، خدا بد نده پسر خاله .
نگاهی بهم انداخت و پوزخندی زد .
مشخص بود مراعات حال مامان رو میکنه وگرنه حسابی از خجالتم در می اومد .
زیر چشماش حسابی کبود شده بود و گوشه ی لبش هم پاره شده بود .
مامان دستی روی سرش کشید که آخش بلند شد .
+ کامران جانم به مامانت چیزی نگی ها !
نگران میشه طفلکی .
خداروشکر که حالت خوبه عزیزم ، به زودی هم مرخصت میکنن.
نگاهی بهش انداختم .
- برای چی بحثتون شد ؟!
مامان چشم غره ای بهم رفت که بی تفاوت بهش به کامران زل زدم .
- مگه با تو نیستم !
میگم چرا دعواتون شد ؟!
نگاهی به مامان کرد و با چشم و ابرو بهم گفت که الان وقتش نیست .
پوفی کردم و گفتم :
- ببین کامران ، کاوه مثل تو بی غیرت نیست که راجب ناموسش اراجیف ببافی و اون مثل بز نگاهت کنه !
اون غیرت داره ، چیزی که تو و امثال تو ندارید !
اتفاقا باید بیشتر کتک میخوردی تا یاد بگرفتی
دفعه بعدی قبل از اینکه چرت و پرت بگی یکم فکر کنی !
البته با چی فکر بکردی ؟!
مردم با مغزشون فکر میکنن ولی مگه تو مغز داری !
زهی خیال باطل ، زهی خیال محال !
دستاش مشت شد و رگ های گردنش متورم شد .
این بار من پوزخندی زدم و بدون توجه به مامان از اتاق خارج شدم .
ادامه دارد ...
• 💛🌻💛🌻💛 •
❤️•#تلنگر•❤️
✨منافتخاࢪمیڪنم😌 وقتۍدو تاپسࢪ🧑🏻
ڪهداࢪند با ڪلماتڪوچہبازاࢪۍ باهم حࢪف
میزنند🗣
بهمݩڪهمیࢪسندصداشونࢪو میارند پاییݩ و ࢪد
میشند.
✨احساسغࢪوࢪمیڪنموقتۍمیخواماز یڪ
جایی ࢪدبشم🧕🏻،مࢪدۍڪہبههیچجاۍتیپش👟
نمیخوره مذهبۍ باشه👨🏻🎤خودشو مۍچسبونہ بہ
دیواࢪ و ࢪاه ࢪو بࢪاۍ مݩ باز میڪنہ😇
✨من ڪݪۍ خوشحالمیشموقتۍسواࢪآسانسور
میشم یه پسࢪ به خودش اجازه نمیده ❌ بامݩ
هم زماݩ بیاد توۍ آسانسوࢪ🙃
خوشحاݪمیشموقتۍمنهیچحࢪفۍنمیزنم،هیچ
شعاࢪۍ نمیدم😊
وݪۍ این پࢪچم افکاࢪ من...این چادࢪ
دوستداشتنۍام❤️
﴿ڪهحاضࢪنیستم یڪلحظهازشجدا بشم﴾
بههمهمیگهڪه:
ݪطفا مࢪاقب ࢪفتارتوݩ،حࢪف زدنتوݩ وحتۍ
افڪارتون باشید☝️🏻
🌼من حــࢪمت دارم😌
~~~~~~
با شھدا بودن سخٺ نیسٺ
با شہدا ماندن سخټ اسټ
مثل شھدا بودن سخٺ نیسٺ
مثل شہدا ماندن سخݓ اسݓ
راه شهدا یعنے:
نـگہ داشتن #آتشدر_دستانت . . !
#شھیدراهعشق..🌱
#حاجقاسم💔
❪👨🏻🎓📚❫
-
#رمزدرسخواندن🧐⁉️
وقتی ناراحتم نمیتونم درس بخونـم،
چیکار کنم ؟!
توی زندگی هممون یه روزایی هسـت
کـہ نـاراحـتیـم و حـس و حــال درس
خوندن نداریم😬📚. .
به این فکر کن کہ ایـن مسئـلـہ ارزش
داره کل روزتو بخاطرش هدر بدی ؟!
۵ سال دیگہ هم برات مهمہ ؟!
ذهنتو از فکرایِ اضافی خالی کن✌️🏻
بخند
بخنـــــد دیگہ
آباریڪلا همینہ🤣💛