eitaa logo
کانون ادبی مدام
185 دنبال‌کننده
258 عکس
90 ویدیو
12 فایل
💠 کانون ادبی هنری مُدام🔅 🔹️دانشگاه قم🔹️ MDM-UQ 🔸️ 🌴 خیال‌انگیز و شورانگیز، مدام؛ اینجا صدا از ژرفای دل، صحبتی روح‌افزا و بهجت‌انگیز از هنر و ادبیات است، این آیینه‌خانه نامش مدام است... 🔸️
مشاهده در ایتا
دانلود
اتجاه الوحده الوحدة عاصفة هوجاء صمَّاء تحطِّم جميع الأغصان اليابسة في شجرة حياتنا ولكنها تزيد جذورنا الحيِّة ثباتاً في القلب الحيِّ للأرض الحيَّة ---------------------------------- در باب تنهایی تنهایی طوفان هولناک و سختی است که تمام شاخه‌های خشک درخت زندگی ما را درهم می‌شکند اما بر استحکام ریشه‌های زنده ما در قلب تپنده زمینِ زنده می‌ا‌فزاید. مترجم:محبوبه افشاری 🌴@ModamQom
از لطف تــو چو جان شدم، وز خویشتن پنهان شدم ای هست تــو پنهان شده، در هستی پنهان من... 🌴@ModamQom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در بحر عشق گر همه جویای ساحلند ما کشتی وجود به طوفان سپرده‌ایم 🌴@ModamQom
⚜ دهم اسفند ماه زادروز م.امید مهدی اخوان ثالث خفتگان نقش قالی، دوش با من خلوتی کردند رنگشان پرواز کرده با گذشت سالیان دور و نگاه این یکیشان از نگاه آن دگر مهجور با من و دردی کهن،‌ تجدید عهد صحبتی کردند من به رنگ رفته‌شان، وز تار و پود مرده‌شان بیمار و نقوش در هم و افسرده‌شان، غمبار خیره ماندم سخت و لختی حیرتی کردم دیدم ایشان هم ز حال و حیرت من حیرتی کردند من نمی‌گفتم کجایند آن همه بافندهٔ رنجور روز را با چند پاس از شب به خلط سینه‌ای در مزبل افتاده بنام سکه‌ای مزدور یا کجایند آن همه ریسنده و چوپان و گلهٔ خوش چرا در دشت و در دامن یا کجا گل‌ها و ریحان‌های رنگ افکن من نمی‌رفتم به راه دور به همین نزدیک‌ها اندیشه می‌کردم همین شش سال و اندی پیش که پدرم آزاد از تشویش بر این خفتگان می‌هشت گام خویش یاد از او کردم که اینک سر کشیده زیر بال خاک و خاموشی پرده بسته بر حدیثش عنکبوت پیر و بی رحم فراموشی لاجرم زی شهر بند رازهای تیرهٔ هستی شطی از دشنام و نفرین را روان با قطره اشک عبرتی کردم دیدم ایشان نیز سوی من گفتی نگاه عبرتی کردند گفتم: ای گل‌ها و ریحان‌های روی‌ات بر مزار او ای بی آزرمان زیبا رو ای دهان‌های مکندهٔ هستی بی اعتبار او رنگ و نیرنگ شما آیا کدامین رنگسازی را بکار آید بیندش چشم و پسندد دل چون به سیر مرغزاری، بوده روزی گور زار، آید؟ خواندم این پیغام و خندیدم و، به دل،‌ ز انبوه پیغام آوران هم غیبتی کردم خفتگان نقش قالی همنوا با من می‌شنیدم کز خدا هم غیبتی کردند 🌴 @ModamQom
کانون ادبی مدام
⚜ دهم اسفند ماه زادروز م.امید مهدی اخوان ثالث خفتگان نقش قالی، دوش با من خلوتی کردند رنگشان پرواز
🌴 اسلوب شاعریِ م.امّید ▪️در این جوّ هنریِ آشفته، از این دعوی‌های کودکانه که بگذریم، پس از نیما، میم. امّید را با اسلوب‌ترین شاعر زبان فارسی خواهیم یافت؛ زیرا تنها اوست که با پذیرفتن اصولی در زمینهٔ موسیقی شعر و قالب آن و عناصر پیوند معنوی در شعر(چه آنها که خود به وجود آورده و چه آنها که از میراث گذشتگان بوده و او دیگر بار در شعر امروز احیا کرده) اسلوبی به وجود آورده است که از همهٔ اسلوب‌های رایج شعر امروز به‌ نیروتر و پر‌تأثیرتر است. راز هنر جاودانه از یک سوی در همین «پذیرفتن» است و از سوی دیگر در «اسیر نشدن». آن پیکرتراش بزرگ تاریخ هنر، که خالق تندیس‌های شگفت‌آور مایهٔ حیرت دیدگان هنرشناسان، در طول تاریخ بوده، گاه می‌شد که در کنارهٔ آن تندیس‌ها بازمانده‌ای از سنگ را نگاه می‌داشت و تراش نمی‌داد تا بینندهٔ کار او بداند که آن تندیس‌های به‌اندام، با این‌همه تناسب و هماهنگی و آثار حیات که در آنها هست، چیزی نیست به جز پاره‌ای سنگ، آن‌هم سنگی سرد و سخت. و این نیروی خلق و آفرینشِ هنری است که از چنان میدانِ دشواری، سرافراز بیرون آمده و از تراشِ سنگیِ آنچنانی، پیکرِ این‌چنین به حاصل آورده است وگرنه از موم، هر ناتوان بی‌هنری، قدرت پرداختن چنان تندیسی، اگرچه نه به آن زیبایی، دارد یا دست‌کم می‌تواند که داشته باشد، اما تندیس او در اندک گرمای آفتاب به روی هم می‌خوابد. جاودانگیِ هنر، پیکار با همین دشواری‌ها و پیروز شدن بر آنهاست. جایی که هیچ نظام دیرینه یا نظام تازه‌ای فرمانروا نیست، هر کسی را می‌رسد که مدّعیِ جهانی ویژهٔ خویش و اسلوبی خاصِ خود باشد. در روزنامه‌ها و هفته‌نامه‌های روز، همواره خوانده‌اید و می‌خوانید که فلان دخترک یا فلان جوان راه خود را یافته؛ یعنی در فاصله دو سه ماه شاعری، به اسلوب شخصی خود رسیده است. اما تکوینِ اسلوب هنگامی است که در برابر پذیرفتن نظامی خاص، این امر تحقق یابد گرچه این نظام ساختهٔ دستِ شخصِ هنرمند باشد. به این شرط که عناصر تأثیر و القای هنری در اجزای آن به کمال و تمام رعایت شده باشد. وقتی نظام به معنی علمی آن باشد و نه امری ادعایی، هنر آنجاست که آنچه را احساس می‌کند و آنچه را در ضمیرش می‌گذرد، عرضه دارد و بر دشواری‌های حاصل از این نظام، غالب شود و چه دشوار و اندک‌یاب است رسیدن به این اسلوب. تاریخ ادبیات هر زبانی، و بر روی هم، تاریخ تحولات هنر، نشان داده که هیچ شاهکاری بیرون از این راه نیست. میم. امّید با پذیرفتن بنیادهایی، خواه سنتی در معنی الیوتی سنت و خواه ابداعی، اسلوبی به وجود آورده که در این اسلوب همهٔ صفات برجستهٔ «اسلوب» در معنی علمی آن وجود دارد و هنر او ترکیبی است از مجموعهٔ کوشش‌های وی در راه تشخص دادن به این اسلوب، که می‌توان کلیات موضوع را در این خطوط نشان داد: الف. وضوح ب. نیرو ج. جمال هنری د. معنی و درون که شامل وحدت شعر، حرکت داخلی شعر و جوّ ِ روحیِ شاعر است. محمدرضا شفیعی کدکنی حالات و مقامات م.امید، ۲۰۰_۱۸۸ 🌴 @ModamQom
ﮔﺎﻫﮕﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ، ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯿﮕﻮﯾﻢ: ﺩﺭ ﺩﯾﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ، ﺑﻪ ﮐﺠﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻓﺖ؟ ﺑﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﭘﯿﻮﺳﺖ؟ ﺑﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻝ ﺑﺴﺖ؟ ﺣﺲ ﺗﻨﻬﺎﯼ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﮔﻮﯾﺪ: ﺑﺸﮑﻦ ﺩﯾﻮﺍﺭﯼﮐﻪ ﺩﺭﻭﻧﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﭼﻪ ﺳﻮﺍﻟﯽ ﺩﺍﺭﯼ؟ ﺗﻮ " ﺧﺪﺍ " ﺭﺍ ﺩﺍﺭﯼ... ﻭ " ﺧﺪﺍ " ﺍﻭﻝ ﻭ ﺁخر ﺑﺎ ﺗﻮﺳﺖ... 🌴@ModamQom
با صد هزار جلوه برون آمدی که من با صد هزار دیده تماشا کنم تو را 🌴@ModamQom
رها کردیم خالق را ، گرفتاران ادیانیم ! تعصب چیست در مذهب ؟! مگر نه این که انسانیم ! اگر روح خدا در ماست، خدا گر مفرد و تنهاست‌‌، ستیزه پس برای چیست ؟! برای خود پرستی هاست... من از عقرب نمی ترسم ولی از نیش می ترسم از آن گرگی که می پوشد لباس میش می ترسم هراسم جنگ بین شعله و کبریت و هیزم نیست من از سوزاندن اندیشه در آتیش می ترسم ... است 🌴@ModamQom
دوماه از دو افق در دوشب تجلّی کرد یکی شهنشه دوران، یکی امیر سپاهش دو گوهر از دوصدف از دو بحر گشت نمایان یکی چراغ هدایت، یکی معین و گواهش یکی حسین و یکی ناصر حسین، ابولفضل که جان خویش به کربلا بداد براهش میلاد باسعادت امام حسین(ع) و حضرت اباالفضل(ع) مبارک باد. ✨💐
امروز که دستگاه داری و توان بیخی که بَرِ سعادت آرد بنشان پیش از تو از آنِ دگری بود جهان بعد از تو از آنِ دگری باشد هان 🌴@ModamQom