eitaa logo
『 مُدرِّس نوین 』
1.2هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
16 فایل
﷽ ✅ مجموعہ اےبـےنظیراز صوت هاودست نویس هاے『استاد عزیزے』 🔵تدریس دروس بہ سبڪ تلفیق علوم📚 🔵مسائل روز،سیاسے🇮🇷 🔵نڪات نابِ قرآنے،نهج البلاغہ، حجاب💎✨ 🌐 https://instagram.com/modarese_novin @Amar1313 : مدیر خادمان تبادلات : 📝 @Amar1313
مشاهده در ایتا
دانلود
✍هر کیلو زولبیا و بامیه ۴۸ هزار تومن ! کفاف خرید این بزرگوار رو هم نمیده ... اما مهم اینه که ما در اخلاق رو نباختیم ... 🍃🌱↷ 『 @modarese_novin
🌷 دعای روز دوم ماه مبارک رمضان 🌷 ❤️ بسم الله الرحمن الرحیم ❤️ 🍃اللَّهُمَّ قَرِّبْنِي فِيهِ إِلَى مَرْضَاتِكَ وَ جَنِّبْنِي فِيهِ مِنْ سَخَطِكَ وَ نَقِمَاتِكَ وَ وَفِّقْنِي فِيهِ لِقِرَاءَةِ آيَاتِكَ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ 🍃 🌸خدایا مرا در این روز به رضا و خشنودیت نزدیک ساز و از خشم و غضبت دور ساز و برای قرائت آیات قرآنت موفق گردان، به حق رحمتت ای مهربانترین مهربانان عالم 🌸 🍃🌱↷ 『 @modarese_novin
🔴 اتفاقی جالب در یک 📌 خوندی و دلت شکست اشک از چشمات سرازیر شد 😢💔 ✍ شهیدی که قرض ها و بدهی تفحص کننده خود را ادا کرد ... 🔹🌷 🔹می گفت : اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از تجار بازار تهران ... 🔹علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقم به شهداء حجره ی پدر را ترک کردم و به همراه بچه های تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم . 🔹یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان ... بعد از چند ماه ، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم . 🔹یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم . سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلمان ، از یاد خدا شاد بود و زندگیمان ، با عطر شهدا عطرآگین ... تا اینکه ؛ 🔹تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد آشوبی در دلم پیدا شد حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم ... نمی خواستم شرمنده ی اقوام شوم . 🔹با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم . 🔹 بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان و پلاک شهیدی نمایان شد؛ 🔹🌷 فرزند سید حسین ... اعزامی از ساری ... گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من 😔 🔹استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده ی شهید ، به بنیاد شهید تحویل دهم . 🔹قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد ، دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند ... 🔹با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوانهای شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم ... 🔹که " این رسمش نیست با معرفت ها .... ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم .... راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده ی خانواده مان شویم ، و .... " گفتم و گریه کردم .... 🔹دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم : «شهدا! ببخشید ... بی ادبی و جسارتم را ببخشید ... » 🔹وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم .... هر چه فکرکردم ، یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام . با خودم گفتم هر که بوده به موقع پول را پس آورده 🔹لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم به قصابی رفتم، خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم : بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است . به میوه فروشی رفتم ... به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سر زدم . جواب همان بود ؛ بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است . گیج گیج بودم ... مات مات ... خرید کردم و به خانه بر گشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟ آیا همسرم ؟ 🔹وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته .... با چشمان سرخ و گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد . 🔹جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم .... اعتراض کردم که : چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟ 🔹همسرم هق هق کنان پاسخ داد : خودش بود ... بخدا خودش بود ؛ کسی که امروز خودش را پسرعمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود ... به خدا خودش بود ... گیج گیج بودم ... مات مات ... کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم ... مثل دیوانه ها شده بودم ... عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم ... می پرسیدم : آیا این عکس ، عکس همان فردی است که امروز ...؟ 🔹نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم ... مثل دیوانه هاشده بودم ... به کارت شناسایی نگاه می کردم .... 🔹 .... فرزند سید حسین ... اعزامی از ساری ... 🔹ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون🌹 🔹شهداشرمنده ایم 😔 🍃🌱↷ 『 @modarese_novin
هدایت شده از 『 مُدرِّس نوین 』
(حفظه‌الله) : إلهی! اگر مُذنب نباشد، غفّار کیست؟ و اگر قبیح نباشد، ستّار کیست؟.... 🍃🌱↷ 『 @modarese_novin
🌷 دعای روز سوم ماه مبارک رمضان 🌷 ❤️ بسم الله الرحمن الرحیم ❤️ 🍃 اللّهمّ ارزُقنی فیهِ الذِّهنَ و التَّنبیهَ وباعِدنِی فیهِ مِنَ السَّفاهَهِ والتِّمویهِ وِاجعِل لِی نِصیباً مِن کُلِّ خَیرِِ تُنزِلُ فِیهِ بِجُودِک یا اَجوَدَالاَجوَدین 🍃 🌸 خدایا در این ماه به من تیز هوشی وبیداری عنایت فرما واز بی خردی واشتباه دورم ساز و از هر خیری که در این ماه نازل میکنی، برایم بهره ای قرار بده به حق جودت ای جودمندترین جودمندان 🌸 🍃🌱↷ 『 @modarese_novin
📌‏داستان خیلی سادست ؛ ✍ وقتی فرمانده قرارگاه خاتم شد حدود500 نفراز پرسنل مسن، خسته، مدعی و عمدتا درجه بالا را فرستاد منزل بجاشون جوان های تازه نفس، پرانگیزه و مسلح به دانش روز آورد ... حالا اگر این اتفاق درمقیاس کشور بیفته میدانید چه بلوایی میشه ... پس تخریب کنید تا سفره ها جمع نشه ... 🍃🌱↷ 『 @modarese_novin
4.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تسمه تایم آدم پاره میشه تو این یه دقیقه 😂 🍃🌱↷ 『 @modarese_novin
⚠️ویژگی دولت جوان و حزب اللهی از نگاه مقام معظم رهبری 🍃🌱↷ 『 @modarese_novin
✍ در چند جوان پیرمردی را دیدند که دور از چشم مردم، غذا میخورد . به او گفتند: ای پیرمرد مگر روزه نیستی؟ پیرمرد گفت: چرا روزه‌ام، اما آب و غذا میخورم . جوانان خندیدند و گفتند: واقعا؟ پیرمرد گفت: بله، دروغ نمیگویم، به کسی بد نگاه نمیکنم، کسی را مسخره نمیکنم، با کسی با دشنام سخن نمیگویم، کسی را آزرده نمیکنم، چشم به مال کسی ندارم و ... ولی چون بیماری خاصی دارم متأسفانه نمیتوانم معده را هم روزه دارش کنم . بعد پیرمرد به جوانان گفت: آیا شما هم روزه هستید؟ یکی از جوانان در حالی که سرش را از خجالت پایین انداخته بود، به آرامی گفت: خیر ما فقط غذا نمیخوریم! ماه رمضان بر روزه‌دارن واقعی که چشم و دل و زبان و رفتار و کردارشان در خدمت خلق خداست، مبارک باشد 🌺 🍃🌱↷ 『 @modarese_novin
*زنگ خطر* ✍ تغییر عادات مذهبی مردم با سوء استفاده از 1 تبدیل مهر تربت به سنگ که از اهداف خاص وهابیت است 2 عدم بوسیدن عتبه و ضریح که از قدیم دشمنان اهل بیت در صدد شبهه افکنی در این امر بوده‌اند 3 استفاده از الکل در تمام شئون زندگی 4 استفاده از ماسک در نماز با توجه به کراهت آن 5 نگرفتن روزه به بهانه احتمال ابتلا به بیماری چون یک نظریه غیر مستدل میگوید دائما باید آب و مایعات نوشید! 6 اعتماد مطلق به دستورات سازمان یهودی بهداشت جهانی 7 ترک مصافحه و آداب خوش آمد گویی که از مستحبات موکد است 8 حذف کتاب مقدس قران کریم و مفاتیح الجنان از مراکز مذهبی 9 تبدیل حرمها به مکانهایی شبیه موزه‌ها و محصور کردن و ایجاد محدودیت برای زیارت‌ها 10 تعطیلی تجمعات اثر گذار مانند اربعین و عاشورا 11 تشکیک در ولایت تکوینی اهل‌بیت علیهم السلام 12 جایگزینی نظریات افراد مغرض (و حداقل) جاهل به جای احادیث و دستورات معصومین 13 القای خرافات بودن تمام مناسک دینی خصوصا مواردی که به جهت دعا و توسل برای کسب شفا از محضر خداوند و معصومین علیهم‌السلام انجام می‌شود 14 بد اخلاقی اجتماعی و تفرقه در بین متدینین خصوصاً در مکان‌های عبادی و زیارتی 15 ایجاد رعب و وحشت در دل خانواده‌های متدین به خاطر حضور افراد خانواده در محافل مذهبی خصوصاً خانمها بیشتر به جهت احساسات نسبت به خانواده، قربانی این ترفند هستند 16 بستن ابواب دعا و توسل و تلقین این موضوع که ارتباط با اولیاء خدا از راه دور کفایت می‌کند و نتیجتاً خلوتی اماکن مذهبی 17 باز کردن باب توهین به علمای مدافع حریم ولایت که به دلیل مخالفت با این توطئه ساخته و پرداخته یهود ⚠️ توجه داشته باشیم که با گذر زمان این موارد در عادات مذهبی مردم نهادینه خواهد شد و دشمنان اسلام به اهداف شوم خود نزدیک خواهند شد در این جنگ بیولوژیک دشمن تا اعماق خطوط دفاعی شیعه نفوذ کرده است ‌‍🍃🌱↷ 『 @modarese_novin