#تلنگر
✍هر کیلو زولبیا و بامیه ۴۸ هزار تومن !
#یارانه کفاف خرید این بزرگوار رو هم نمیده ...
اما مهم اینه که ما در #برجام اخلاق رو نباختیم ...
#دل_نوشته
🍃🌱↷
『 @modarese_novin 』
🌷 دعای روز دوم
ماه مبارک رمضان 🌷
❤️ بسم الله الرحمن الرحیم ❤️
🍃اللَّهُمَّ قَرِّبْنِي فِيهِ إِلَى مَرْضَاتِكَ وَ جَنِّبْنِي فِيهِ مِنْ سَخَطِكَ وَ نَقِمَاتِكَ وَ وَفِّقْنِي فِيهِ لِقِرَاءَةِ آيَاتِكَ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ 🍃
🌸خدایا مرا در این روز به رضا و خشنودیت نزدیک ساز و از خشم و غضبت دور ساز و برای قرائت آیات قرآنت موفق گردان، به حق رحمتت ای مهربانترین مهربانان عالم 🌸
#التماس_دعا
🍃🌱↷
『 @modarese_novin 』
🔴 اتفاقی جالب در #تفحص یک #شهید
📌 خوندی و دلت شکست اشک از چشمات سرازیر شد #التماس_دعا 😢💔
✍ شهیدی که قرض ها و بدهی تفحص کننده خود را ادا کرد ...
🔹#شهید_سید_مرتضی_دادگر🌷
🔹می گفت : اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از تجار بازار تهران ...
🔹علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقم به شهداء حجره ی پدر را ترک کردم و به همراه بچه های تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم .
🔹یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان ...
بعد از چند ماه ، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم .
🔹یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم .
سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلمان ، از یاد خدا شاد بود و زندگیمان ، با عطر شهدا عطرآگین ...
تا اینکه ؛
🔹تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد
آشوبی در دلم پیدا شد
حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم ...
نمی خواستم شرمنده ی اقوام شوم .
🔹با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم .
🔹 بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان و پلاک شهیدی نمایان شد؛
🔹#شهید_سید_مرتضی_دادگر🌷
فرزند سید حسین ...
اعزامی از ساری ...
گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من 😔
🔹استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده ی شهید ، به بنیاد شهید تحویل دهم .
🔹قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد ، دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند ...
🔹با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوانهای شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم ...
🔹که " این رسمش نیست با معرفت ها ....
ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم .... راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده ی خانواده مان شویم ، و .... "
گفتم و گریه کردم ....
🔹دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم : «شهدا! ببخشید ... بی ادبی و جسارتم را ببخشید ... »
🔹وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم ....
هر چه فکرکردم ، یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام .
با خودم گفتم هر که بوده به موقع پول را پس آورده
🔹لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم
به قصابی رفتم، خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم :
بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است .
به میوه فروشی رفتم ...
به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سر زدم .
جواب همان بود ؛
بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است .
گیج گیج بودم ...
مات مات ...
خرید کردم و به خانه بر گشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟
آیا همسرم ؟
🔹وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته ....
با چشمان سرخ و گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد .
🔹جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم ....
اعتراض کردم که : چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟
🔹همسرم هق هق کنان پاسخ داد : خودش بود ...
بخدا خودش بود ؛
کسی که امروز خودش را پسرعمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود ...
به خدا خودش بود ...
گیج گیج بودم ...
مات مات ...
کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم ... مثل دیوانه ها شده بودم ...
عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم ... می پرسیدم : آیا این عکس ، عکس همان فردی است که امروز ...؟
🔹نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم ...
مثل دیوانه هاشده بودم ...
به کارت شناسایی نگاه می کردم ....
🔹#شهید_سید_مرتضی_دادگر ....
فرزند سید حسین ...
اعزامی از ساری ...
🔹ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون🌹
🔹شهداشرمنده ایم 😔
#التماس_دعا
🍃🌱↷
『 @modarese_novin 』
صدا ۰۶۰.m4a
زمان:
حجم:
11.54M
🎙 همه چیز درباره ی #قرارداد_بیست_و_پنج_ساله_ایران_و_چین☝🏻
#حجت_الاسلام_نبویان، #نماینده_مجلس
🍃🌱↷
『 @modarese_novin 』
هدایت شده از 『 مُدرِّس نوین 』
#حضرت_علامه_حسن_زاده_آملی (حفظهالله) :
إلهی! اگر مُذنب نباشد، غفّار کیست؟
و اگر قبیح نباشد، ستّار کیست؟....
🍃🌱↷
『 @modarese_novin 』
🌷 دعای روز سوم
ماه مبارک رمضان 🌷
❤️ بسم الله الرحمن الرحیم ❤️
🍃 اللّهمّ ارزُقنی فیهِ الذِّهنَ و التَّنبیهَ وباعِدنِی فیهِ مِنَ السَّفاهَهِ والتِّمویهِ وِاجعِل لِی نِصیباً مِن کُلِّ خَیرِِ تُنزِلُ فِیهِ بِجُودِک یا اَجوَدَالاَجوَدین 🍃
🌸 خدایا در این ماه به من تیز هوشی وبیداری عنایت فرما واز بی خردی واشتباه دورم ساز و از هر خیری که در این ماه نازل میکنی، برایم بهره ای قرار بده به حق جودت ای جودمندترین جودمندان 🌸
#التماس_دعا
🍃🌱↷
『 @modarese_novin 』
📌داستان خیلی سادست ؛
✍ #سعید_محمد وقتی فرمانده قرارگاه خاتم شد حدود500 نفراز پرسنل مسن، خسته، مدعی و عمدتا درجه بالا را فرستاد منزل بجاشون جوان های تازه نفس، پرانگیزه و مسلح به دانش روز آورد ...
حالا اگر این اتفاق درمقیاس کشور بیفته میدانید چه بلوایی میشه ...
پس تخریب کنید تا سفره ها جمع نشه ...
#دولت_جوان_حزب_اللهی
#دولت_جوان_انقلابی
#دکتر_سعیدمحمد
#اتحاد_انقلابیون
#تبلیغ_سینه_به_سینه
🍃🌱↷
『 @modarese_novin 』
4.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تسمه تایم آدم پاره میشه تو این یه دقیقه 😂
🍃🌱↷
『 @modarese_novin 』
⚠️ویژگی دولت جوان و حزب اللهی از نگاه مقام معظم رهبری
#دولت_جوان_حزب_اللهی
#دکتر_سعید_محمد
🍃🌱↷
『 @modarese_novin 』
#تلنگر
✍ در #ماه_رمضان چند جوان پیرمردی را دیدند که دور از چشم مردم، غذا میخورد .
به او گفتند: ای پیرمرد مگر روزه نیستی؟
پیرمرد گفت: چرا روزهام، اما آب و غذا میخورم . جوانان خندیدند و گفتند: واقعا؟
پیرمرد گفت: بله، دروغ نمیگویم، به کسی بد نگاه نمیکنم، کسی را مسخره نمیکنم، با کسی با دشنام سخن نمیگویم، کسی را آزرده نمیکنم، چشم به مال کسی ندارم و ...
ولی چون بیماری خاصی دارم متأسفانه نمیتوانم معده را هم روزه دارش کنم .
بعد پیرمرد به جوانان گفت: آیا شما هم روزه هستید؟
یکی از جوانان در حالی که سرش را از خجالت پایین انداخته بود، به آرامی گفت: خیر ما فقط غذا نمیخوریم!
ماه رمضان بر روزهدارن واقعی که چشم و دل و زبان و رفتار و کردارشان در خدمت خلق خداست، مبارک باشد 🌺
🍃🌱↷
『 @modarese_novin 』
#تلنگر
*زنگ خطر*
✍ تغییر عادات مذهبی مردم با سوء استفاده از #کرونا
1 تبدیل مهر تربت به سنگ که از اهداف خاص وهابیت است
2 عدم بوسیدن عتبه و ضریح که از قدیم دشمنان اهل بیت در صدد شبهه افکنی در این امر بودهاند
3 استفاده از الکل در تمام شئون زندگی
4 استفاده از ماسک در نماز با توجه به کراهت آن
5 نگرفتن روزه به بهانه احتمال ابتلا به بیماری چون یک نظریه غیر مستدل میگوید دائما باید آب و مایعات نوشید!
6 اعتماد مطلق به دستورات سازمان یهودی بهداشت جهانی
7 ترک مصافحه و آداب خوش آمد گویی که از مستحبات موکد است
8 حذف کتاب مقدس قران کریم و مفاتیح الجنان از مراکز مذهبی
9 تبدیل حرمها به مکانهایی شبیه موزهها و محصور کردن و ایجاد محدودیت برای زیارتها
10 تعطیلی تجمعات اثر گذار مانند اربعین و عاشورا
11 تشکیک در ولایت تکوینی اهلبیت علیهم السلام
12 جایگزینی نظریات افراد مغرض (و حداقل) جاهل به جای احادیث و دستورات معصومین
13 القای خرافات بودن تمام مناسک دینی خصوصا مواردی که به جهت دعا و توسل برای کسب شفا از محضر خداوند و معصومین علیهمالسلام انجام میشود
14 بد اخلاقی اجتماعی و تفرقه در بین متدینین خصوصاً در مکانهای عبادی و زیارتی
15 ایجاد رعب و وحشت در دل خانوادههای متدین به خاطر حضور افراد خانواده در محافل مذهبی خصوصاً خانمها بیشتر به جهت احساسات نسبت به خانواده، قربانی این ترفند هستند
16 بستن ابواب دعا و توسل و تلقین این موضوع که ارتباط با اولیاء خدا از راه دور کفایت میکند و نتیجتاً خلوتی اماکن مذهبی
17 باز کردن باب توهین به علمای مدافع حریم ولایت که به دلیل مخالفت با این توطئه ساخته و پرداخته یهود
⚠️ توجه داشته باشیم که با گذر زمان این موارد در عادات مذهبی مردم نهادینه خواهد شد و دشمنان اسلام به اهداف شوم خود نزدیک خواهند شد
در این جنگ بیولوژیک دشمن تا اعماق خطوط دفاعی شیعه نفوذ کرده است
🍃🌱↷
『 @modarese_novin 』