🔻چگونه بچهای تربیت کنیم که مورد اعتماد دیگران باشد؟
🔻 مادران چطور میتوانند کمکم تبعیض را از جامعه حذف کنند؟
🔸حضرت امام(ره) میفرمایند: بچه بیشترین تأثیر را از مادر میگیرد. و هیچکسی به اندازۀ مادر در تربیت بچه مؤثر نیست. تأثیر مادر از مدرسه و جامعه و صدا و سیما بیشتر است. بعد میفرمایند دلیل این تأثیر منحصر به فرد، محبت منحصر به فردی است که بچه به مادر دارد و این محبت را به هیچکس دیگری ندارد. لذا بچه ناخودآگاه تمام رفتارهای مادر را به دقت زیر نظر دارد و آنها را به عنوان یک الگو به خاطر میسپارد و تقلید میکند. لذا مادرانی که تربیت فرزندشان برایشان مهم است، باید به طور مضاعف در رفتارشان دقت کنند.
🔸مثلاً اگر مادری بخواهد بچهای تربیت کند که فردا یک آدم قابل اعتماد و اتکا باشد، یک مدیر موفق یا یک قاضی عادل باشد، اگر این مادر بین مهمان فقیر و پولدار فرق بگذارد، این بچه بیعدالتی و تبعیض را یاد میگیرد. مثلاً وقتی یک مهمان فقیر داشت، مامان توی آشپزخانه به بچه بگوید: «اینها هر دفعه مزاحم میشوند، همین که هست را ببر جلوشون بگذار»، اما وقتی مهمان ثروتمندی داشت، بگوید «پیش اینها آبرو داریم، آدمهای مهمی هستند، بیا یک چیز درست حسابی براشون ببریم» بچه اینها را یاد میگیرد، تبعیض و بیعدالتی را یاد میگیرد و بنا به فرمایش حضرت امام(ره): «انسان تا آخر! به همان تربیت بچگى و کوچکى که شده است تا آخر به همان تربیت باقى مىماند؛ مگر یک عوامل بسیار قوى باشد که او را برگرداند»
🔸لذا اغلب، ویژگیهای شخصیتی خوب و بد بچهها-در هر سنی! که باشند- بازتاب ویژگیهای مادرانشان است. اگر این فهم در جامعهای فراگیر شود، مادرها حداقل ۲دلیل، ۲انگیزه و ۲کمک اضافهتر برای دقت بیشتر در رفتارهایشان دارند که غیر مادرها ندارند. و حتی مادرانی که بچۀ زیر ۷سال و ۱۴سال ندارند، تقریباً از این ۲کمک برای رشد معنوی محرومند.
👤 علیرضا پناهیان
👈 لینک سایت
#تربیت_فرزند
https://eitaa.com/mohabbatkhoda
🍃💠🍃💠🍃💠🍃💠🍃
📝امام حسن عسکری سلام الله علیه خطاب به فرزندشان می فرمایند :
فرزندم ، گویا می بینم آن لحظه ای را که نصرت خدا نازل شده و فرجت فرارسیده است...
آن روز دوستانت مثل رشته ای از مروارید در دو سوی گردنبند ، پیرامون تو صف کشیده اند و صدای دستها را که درکنار حجرالاسود با تو بیعت می کنند می شنوم...
آن هنگام است که صبح حقیقت بدمد
و شب باطل به پایان می رسد
و خداوند به دستان تو کمر طغیان را در هم می شکند
و راه و رسم ایمان را اعاده می کند...
کودک در گهواره آرزو می کند که برخیزد و به نزد تو آید
وحوش صحرا مایلند که راهی به جوار تو داشته باشند
دنیا با دستان تو از بهجت و شادمانی به تپش می افتد
و شاخه های درخت عزت با تو خرم و سرسبز می شود
پایه های حق در جایگاه خود مستقر می شوند
و آنها که از دین گریخته اند به آشیانه خود باز می گردند
ابرهای پیروزی ، سیل آسا بر تو ببارند
همه دشمنان هلاک و همه دوستان پیروز می شوند
و در روى زمين هیچ جبّار ستمگر و هیچ منكر ناسپاس و هیچ دشمن كينه توز و هیچ معاند بدخواه باقى نماند...
📚کمال الدین ج ۲ ص ۴۴۹ .
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🍃💠🍃
https://eitaa.com/mohabbatkhoda
13.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 گفتگوی دیدنی و جالب از کودک فلسطینی با خبرنگار العالم در غزه👆
▪️در تمام دوره تحصیل در دانشگاه، کتب ترجمه شده غربی را خواندیم...
از سلسله نیازهای مزلو تا نظریههای کانت و دورکیم و راسل...
صحبتهای این کودک و هویتی که در او شکل گرفته با کدامیک از این آموزشها تطبیق دارد؟
وقتی در سلسله نیازهای مزلو خواندیم که اولین نیاز انسان که به دنبال آن است فیزیکی است... نیاز به خوراک و پوشاک و سرپناه... انسان گشنه و تشنه به چیزهای مهمتر فکر نمیکند...
این کودک با این عمق نگاه و شکلگیری هویت عمیق، با کدام نظریه پرورش یافته؟
✍ سید بدون سانسور
محبت خدا
📜خطبه فدکیه ⏪ (قسمت هجدهم ) ✅ من آنچه شرط بلاغ است، با شما گفتم. 💢 اما مىدانم مردمى خوار، و در
📜خطبه فدکیه
⏪ (قسمت نوزدهم )
پس از سخنان فاطمه علیها السّلام، ابوبکر (عبداللَّه بن عثمان) در آن جمع پاسخ دختر پیامبر را چنین داد:
♦️اى دختر پیامبر خدا! پدرت غمخوار مؤمنین بود و بر آنان چون دایهاى مهربان، و دشمن کافران بود و نشانى از قهر یزدان.👉
👌اگر نسبت به او دقیق گردیم مىیابیم که او پدر توست، و نه پدر دیگر زنان، برادر پسر عموى توست نه دیگر مردان،
در دیده پیامبر، او (على) از همه خویشان برتر و در کارهاى بزرگ او را یاور. 👌
جز سعادتمند شما را دوست نمىدارد و جز بدکار شما را دشمن نمىدارد، چرا که شما خاندان پاک رسولید و برگزیده خوشنامان جهان.👉
شما ما را به خیر و صلاح راهبر و به سوى جنّت و رضوان راهنما بودید.✔️
🔶 و تو، اى برگزیده بانوان اى دختر بهترین فرستادگان! در گفتارت راستگو و در وفور عقلت پیشگام هستى، هرگز از حقّت بر کنار نخواهى بود و در راستى گفتارت شک نخواهیم نمود.
https://wiki.ahlolbait.com
ادامه دارد...
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّـکَ_الفَرَج
#فاطمه_سلام_الله_علیها
#حقیقت_عظیم
#خطبه_فدکیه
https://eitaa.com/mohabbatkhoda
19.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آمدم ای شاه پناهم بده
ببینی ضرر نمیکنی
اگر تو هم دلت شکست دعا یادت نره
https://eitaa.com/mohabbatkhoda
#کرونا_تا_بهشت
#قسمت۷۷ 🎬:
یک هفته از عید غدیر میگذشت,حال من خوب خوب شده بود وهرروز چند دقیقه ای با بچه ها صحبت میکردم,علی مدام در رفت وامد بود,یک دقیقه هم ارام وقرار نداشت,الان هم دوباره رفته بود به محل لشکر...خبرهایی بود که عنقریب درتعقیب سفیانی راهی اسراییل میشویم.
همینجور که در عالم خودم سیر میکردم,گوشی موبایلم زنگ زد...
علی با صدایی که مشخص بود از هیجان لبریز است,بدون سلام وعلیکی گفت:سلما....تلویزیون را روشن کن,الان...برنامه پخش مستقیم شبکه های عربی ماهواره ای حتی فارسی راببین...
همینطور که گوشی دستم بود به شتاب به سمت تلویزیون رفتم,روشنش کردم,خدای من..
حرم امن الهی...کعبه...مسجدالحرام را نشان میداد...یک جوانی با رویی زیبا با لباس سفید عربی ,بین رکن ومقام ایستاده بود و مردم را به سمت خود میخواند....
هنوز گوشی تودستم بود....زدم زیر گریه...باورم نمیشد...مهدی زهراس؟؟قایم ال محمدص؟؟
من:علی...مولامونه؟؟اقا اومده؟؟
علی درحالیکه از بغض وشوق صدایش میلرزید گفت:نمیدانم...خدا کند...از چهره اش وشواهد برمیاد اقامون حضرت بقیه الله باشد
گوشی راقطع کردم..چسپیده به تلویزیون نشستم...صدایش را تااخرین درجه بلند کردم,بااین کار میخواستم همه ,هرکس که از کوچه ی ما میگذرد در,شادی من سهیم باشد وحرفهای این سیدواقای بزرگوار را که فکر میکردم امام زمان عج است را بشنوند.
علاجی نداشتم ,تلویزیون را بغلم فشار بدم...
ناگاه ذهنم رفت به چندین سال پیش وزندگی در تل اویوو...خدای من تک تیر اندازهای اطراف کعبه....
میدانستم که داخل حریم کعبه چون حرم امن است بردن هر گونه وسیله ای که باعث خونریزی بشود ممنوع وحرام است,خدا کند سربازان گمنام امام ,حواسشان به تک تیر اندازهای اسراییلی ویهودی که سالها منتظر این لحظه بودند ،درون اسمان خراشهای اطراف کعبه باشد وخدای ناکرده ,گزندی,به وجود نازنین امام نرسد..
درهمین افکار بودم که ان مرد اسمانی به سخن درامد:
....
#ادامه دارد...
🖊به قلم………ط_حسینی
💦🌧💦🌧💦🌧
https://eitaa.com/mohabbatkhoda
#کرونا_تا_بهشت
#قسمت۷۸ 🎬:
ان مرد اینچین شروع کرد:ای اهل مکه!من فرستاده ی مهدی موعود,منجی زمین هستم.او خطاب به شما می گوید:ما اهل بیت رحمت ومعدن رسالت وخلافت هستیم وما فرزندان محمد صل الله وعلیه واله وسلم وسلاله ی پیامبرانیم وبه راستی که مورد ظلم وستم قرار گرفتیم واز زمانی که پیامبرص از دنیا رفت،تا امروز،حق ما گرفته نشده است. پس اکنون ما شما را به یاری میخوانیم؛ما را یاری کنید...
چون این کلام از دهانش خارج شد ,ناگهان گلوله ای که مشخص بود از فاصله ای دورتر شلیک شده,برسینه اش نشست ونگذاشت تا کلامش را تمام وکمال بگوید...
ان جوان پاک,در دم جان سپرد,تصویر تلویزیون قطع شد ومن درحالی که خیره به صفحه تلویزیون بودم ,فریاد میزدم:کشتند,کشتند سفیر مولایمان را کشتند.....بی شک یهودیان صهیونیست که مترصد ظهور مولا بودند,قلب سفیر مهدی غریبمان را نشانه گرفتند...اری که این رویداد دربسیاری از منابع وروایات معصومین امده است وازاین سفیر,به نام (نفس زکیه)نام برده است....
خدای من دیگر راهی تا ظهور نمانده....بااین پیغام یعنی مولایم همین امروز وفردا امدنی ست...اشک از چهار گوشه ی چشمانم جاری بود,ساعتها برجای خود نشستم وگریستم...وقت وزمان برایم مفهومی نداشت,تا اینکه با صدای علی به خود امدم....
#ادامه دارد...
🖊به قلم……ط_حسینی
💦🌧💦🌧💦
https://eitaa.com/mohabbatkhoda
#کرونا_تا_بهشت
#قسمت۷۹ 🎬:
علی که از قرمزی چشمانش مشخص بود گریه کرده به طرفم امد ,انگار که میدانست ساعتهاست برجایم نشستم,دست مرا گرفت وبا یک یاعلی بلندم کرد....
عقده دلم بر سر علی ترکید وگفتم:دیدی دیدی,سفیر امام را کشتند...انگار تاریخ دارد تکرار میشود,زمانی در ذی الحجه در شهر کوفه, مسلم,سفیر امام حسین ع را کشتند وحالا در مکه در ماه ذی الحجه,سفیر نواده ی امام حسین ع ,مهدی زهراس را کشتند....
باحالتی مستاصل رو به علی کردم یقه اش را در دست گرفتم وفریاد زدم:میترسم علی...میترسم....به خدا میترسم از اینکه ان واقعه تکرار شود....
میترسم با ظهور مولایمان عاشورایی دیگر تکرار شود,میترسم سری بالای نی رود...حال خودم را نمیفهمیدم وبلندتر گفتم:ما ما امام را با عجز ولابه دعوت کردیم...نکند مثل کوفیان هزار وچهارصد سال پیش,بی وفایی کنیم....علی.....امام میاید ایا درامان است؟؟....خداااا
علی به سمت اشپزخانه رفت,لیوانی اب اورد وبه لبم نزدیک کردگفت:نترس سلما...اینقدربه خودت استرس نده,امام اخرین ذخیره الهی ست ,خود خدا میداند ومیخواهد که حفظ شود که سلامت بماند تا جهان را سروسامان دهد...خدا هزارواندی سال صبر نکرده تا ذخیره اش را به کشتن دهد,خدا هزاران بار مارا امتحان کرده تا ابدیده شویم,انهایی که پای ارادتشان لنگ میزده,غربال شده اند ,دانه درشتها مانده اند,حبیبها مانده اند ,عباسها برایش اماده ی جانبازی شده...به خدا یارانش چونان نگینی انگشتر,دربرش میگیرند واجازه نمیدهند کوچکترین چشم زخمی به وجود نازنینش وارد شود.
حالا برو مثل یه دختر خوب دست وروت رابشور تا یه خبر خوش بهت بدم....
آه آه ای علی چه خبری خوش تر از امدن مولایمان....
علی: برو برو...این خبر راکه خودت میدونستی...یه خبر دیگه...
#ادامه دارد...
🖊به قلم……ط_حسینی
💦🌧💦🌧💦🌧
https://eitaa.com/mohabbatkhoda
#کرونا_تا_بهشت
#قسمت۸۰ 🎬:
سریع به سمت روشویی رفتم وابی به سروصورتم زدم وامدم کنارعلی که رومبل نشسته بود,قرارگرفتم وگفتم:چیه علی؟چی شده؟؟
علی:قرار بود خودمون در تعقیب سفیانی به طرف اسراییل بریم ,اما با وجود اتفاق امروز وامدن علنی,سفیر امام,سفیانی خودش به سمت اسراییل گریخته ولشکری را به رهبری خزیمه به سمت عربستان ومکه روانه کرده تا به حساب خودش ,امام را پیدا کنند وبکشند.
حالا سربازای شعیب درتعقیب سفیانی به طرف فلسطین اشغالی میرن وما دوتا راه پیش رومون داریم,یکی اینکه همراه لشکر شعیب بریم ویکی هم اینکه به سمت عربستان,درتعقیب خزیمه ...چی میگی سلما؟؟
کلا گیج شده بودم نمیدونستم چکار کنم ,گذاشتم به عهده ی خود علی...
من :علی واقعا نمیدونم ,توخودت بگو راه درست تر کدومه؟؟
علی:سلما,به دلت مراجعه کن,دلت چی میگه؟؟
چشمام رابستم وباخودم یه لحظه فکر کردم,دیدم تمام وجودم,تمام فکرم شده مهدی زهراس...
من:علی,درسته عباس وزینب جگرگوشه هامونند اما هزاران هزار عباس وزینب فدای یک تار موی مهدی زهراس...
علی اشکی را که از گوشه ی چشمش به پایین میغلتید با دست گرفت وگفت:به والله سرباز واقعی مولا تویی...اگه همه همینطور بودند الان سالها بود که مولا قدم رنجه فرموده بود...منتظر واقعی همینه,باید از داشته ها ونداشته هاش در راه محبوب بگذره,باید مصلحت مولا را به مصلحت ومنفعت خودش ترجیح بده...
ایا واقعا تمام اونایی که ادعای انتظار و عشق مولا را میکنند اینجور هستند؟؟
#ادامه دارد....
🖊به قلم……ط_حسینی
💦🌧💦🌧💦🌧
https://eitaa.com/mohabbatkhoda