eitaa logo
محبت خدا
305 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
3.4هزار ویدیو
14 فایل
در این کانال نزدیکترین راه های رسیدن به خدا از جمله محبت وادب را با هم بررسی میکنیم انتشار مطالب کانال بلامانع وصدقه جاریه هست کانال محبت خدا زیر مجموعه تشکیلات بزرگ تنها مسیر آرامش هست ارتباط باادمین @montazer_35
مشاهده در ایتا
دانلود
دانی که چرا ماه رمضان ماه خداست💕 یا آنکه چرا حساب این ماه جداست؟ یا آنکه چرا باب کرم مفتوح است؟ زیرا که تولد حسن عشق خداست💕 میلاد با سعادت مجتبی (ع) را به محبان اهل بیت ع تبریک عرض میکنیم🌸🍃 ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @mohabbatkhoda
دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان التماس دعا @mohabbatkhoda
🌸 ولادت با سعادت امام حسن(ع) مبارک. @mohabbatkhoda
🔘حاضری برای نگاه‌کردنِ خودت برنامه بپذیری؟ 🔘مگر می‌شود آدم بی‌برنامه را به حجاب متقاعد کرد؟! 🔻 (ج۷) - ۲ 🔸گام اول برای متقاعدشدن به دین‌داری و ترک گناه، این است که خودمان را به زندگیِ بابرنامه متقاعد کنیم. اینکه آدم بپذیرد زندگیِ بابرنامه داشته باشد، مقدمۀ متقاعدشدن به ترک گناه است. 🔸مثلاً وقتی به کسی می‌گویید «نگاه حرام نکن!» ببینید این را به چه کسی دارید می‌گویید؟ این را باید به کسی بگویید که حاضر است برای نگاه‌کردنِ خودش برنامه داشته باشد! 🔸کسی که حاضر نشده برای نگاه‌کردن خودش برنامه بپذیرد، وقتی به او می‌گویی «نگاه حرام نکن» زورش می‌آید و برایش سخت است بپذیرد، لذا ممکن است تو را مسخره کند و حتی ناسزا بگوید! 🔸آدمی که شخصیتاً برای هیچ‌چیزی‌ نمی‌خواهد برنامه داشته باشد؛ من‌جمله برای لباس‌پوشیدن، چطور می‌خواهید او را برای «حجاب» متقاعد کنید؟! وقتی او را به حجاب، توصیه می‌کنید، طبیعتاً زورش می‌آید بپذیرد! اول باید بپرسید: آیا شما اصلاً برای زندگی خودت برنامه داری؟ این برنامه را روی چه اصولی طراحی کرده‌ای؟ 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۲.۲۲ @mohabbatkhoda
غلام سیاه بود و یک سگ و یک گرده‌ی نان! یک لقمه نان می‌خورد و یک لقمه به سگ می‌داد! مولای کریم ایستاد به تماشا! غلام سیاه را خوب ورانداز کرد امام مجتبی علیه السلام به غلام گفت بمان تا برگردم؛رفت و پس از اندکی برگشت. فرمود: دیگر تو غلام نیستی! تو را از مولایت خریدم و در راه خدا آزادت کردم. آن گاه باغش را نیز به او بخشید و فرمود: با کریمان باید کریم بود!🌸 مولای کریمان!ما بندگان دنیاییم!😭 ما را بخر و در راه خدا از هوای نفس آزاد کن!باغ و گلستان دوستداری ات را ارزانیمان کن! هر چند کریم نبوده‌ایم اما شما کریمی و از فرزندان کریم زادگان!ما را رها نکن!🙏🙏
و رسیدن به لذت بندگی💖 قسمت بیست و سوم 🌺🔵✅ ۱۰ "شیرینی رو دیرتر بخور" 💠امیدوارم همه ی شما عزیزان و نور چشمانم، مبارزه با هوای نفس رو برای خودتون به خوبی جا انداخته باشید. ☺️ ببینید مبارزه با نفس یه کاری نیست که نیاز به "ایمان" زیادی داشته باشه. ✔️ مبارزه با نفس یعنی از شیرینی خامه ای بگذر تا شام خوشمزه رو با اشتها و لذت بخوری.😋 ❓خب به نظرتون این خیلی حرف سنگینیه؟ نه دیگه. به نامحرم نگاه نکن تا توی زندگی زناشوییت لذت بیشتری ببری. 👌 اینو علم روانشناسی هم ثابت کرده. 🔰شما اگه میخوای یه غذایی رو با لذت بخوری، کافیه قبلش یکمی گرسنگی تحمل کرده باشی. ✅مبارزه با نفس نمیخواد لذت های تو رو کم کنه اتفاقا میخواد "لذت بیشتری" ببری. 🔵اگه از یه لذت مسخره ی کوچک گذشتی، یه لذت خوب و زیاد میبری. 🔗کسی که از لذت خوردن نوشابه بگذره، یه عمر لذت سلامتی رو میبره. 🍎 ⚽️🏀 کسی که از لذت تنبلی بگذره و ورزش کنه، یه عمر "لذت بدن متناسب و سالم رو میبره". 😊 مبارزه با نفس یه کار کاملا عاقلانه هست. کاملا به نفع ماست.🌺👌 و اسلام اومده تا با ارایه یه برنامه ی خوب، لذت های انسان رو افزایش بده. 👏👏👏 خب این که خیلی خوبه!😊 با این برنامه میشه با همه ی بی دین های عالم صحبت کرد. "میشه هر غیر مذهبی رو شدیدا مذهبی کرد". ✔️کافیه شما بیای اسلام رو درست معرفی کنی. اسلام میگه شیرینی رو دیرتر بخور تا لذت بیشتری ببری!😏 ترک گناه یه کار خیلی آسونی هست. روش فکر کن. 🔰برای خودت جا بنداز که با مبارزه با نفس میشه لذت هات رو افزایش بدی... 🌱🔸🌿▫️🔹🌳 🌺محبت خدا @mohabbatkhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان التماس دعا @mohabbatkhoda
سلام عزیزان خب آقا محمد بسم الله بفرمائید چشم با اجازه 👇 خب آقا بعد از اینکه خدا دقیقا 48 ساعت بعد عقد اولین رخنمایی خودشو به نمایش گذاشت کلا یه حال دیگه داشتم. رسیدیم تهران و خانومم رو رسوندم خوابگاه دانشگاه و خودمم رفتم خونه روز بعد 3 جعبه شیرینی گرفتم و رفتم دانشگاه یکی برا اساتید دانشکده یکی هم کلاسیی‌ها یکی هم شورای مرکزی بسیج دانشجویی بذارید یکم از شورای مرکزی بسیج دانشجویی بگم من روز اولی که اومدم دانشگاه کلا همه چی بهم ریخته بود، فتنه 88 بود و تقریبا از اول سال برخی دانشجوها که دنبال حقیقت بودن و هنوز براشون شفاف نشده بود و یه عده هم که کلا آشوبگر بودن، قاطی اينا میشدن و دست به خرابکاری و پاره کردن عکس رهبری و آتیش زدن عکس امام میکردن و... ماجرای فتنه 88 رو هم که کلا میدونید که چه بلایی سر مملکت آورد و چطور کشور رو تا لبه پرتگاه برد و لطف الهی و بصیرت مردم بود که همه چی رو برگردوند، وگرنه الان باید اگه مثلا آهنگ حامدزمانی تو مدارس پخش می‌شد، غربگراها میریختن بیرون و اعتراض میکردن که چرا مدارس مارو تحت کنترل اینا درآوردید و در کشور چه خبره و... نه اینکه ما بگیم چرا آهنگ ساسی مانکن پخش شد(اگه فتنه رو مردم سرکوب نمیکردن، یه همچین وضعی بود) 😜 من اون سال با معرفی دوستان وارد بسیج شدم و بعد چند ماه شدم مسئول بسیج دانشکده و عضو شورای مرکزی و تا آخر دانشگاه هم میز مسئولیت رو تحویل ندادم(😉) و با رفتنم نفرات بعدی اومدن سر کار و الحمدالله الان بچه های دانشکده ما مسئول کل بسیج دانشجویی دانشگاه هستن(همون هدفی که از روز اول واسه پایگاه دانشکده برنامه ریزی کردیم☺️. تمامیت خواه 😜) اما یه چیز منو و نگاهم رو به زندگی تغییر داد یه نهاد مقدس که با تعمیق اندیشه های ناب محمدی و بدور از جوزدگی و تندروی هرجایی که گره فکری، اجرایی بود رو باز می‌کرد یه ویژگی خاصی که بسیج دانشجویی داره و من تو دوره مسئولیتم خوب درکش کردم، این بود که یه تعداد جوان خوش فکر و خوش سلیقه و البته منتقد وضع فعلی و دارای راهکار کنارت بودن و تو میتونستی کنارشون تجربه ی یه مدیریت فکری اجرایی قوی رو کسب کنی و یه تفاوت خیلی خاص داشت این مجموعه که همه همکارا و افرادی که تو شورای مرکزی کنار دستت می‌شینن، به تو با دید برادر دینی نگاه میکردن و هرجایی که خدای نکرده ممکن بود کار مدیریتیت گره بخوره یا کم بیاری، سریع به دادت می‌رسیدن اونم بدون چشم داشت و بدون منت آخرشم دست مینداختن دور گردنت و میگفتن بلندشو داداش بلند شو سرباز رهبری هیچوقت این ویژگی تشکیلات بسیج رو با هیچ چیزی عوض نمیکنم. به نظر خودم اگه بسیج دانشجویی تو دوره زندگی من نبود، الان باید مثل سیب زمینی بی رگ می‌بودم و دغدغه مردم و مصالح کشور رو نداشتم(بقیه تشکل های انقلابی هم خوبن ولی من توفیق عضویت نداشتم) به قول حسین(مسئول دوره تربیتی) ، محمد جان هیچوقت محیط بسیج دانشجویی رو با محیط بیرون اشتباه نگیر، اینجا یه اشتباه کنی، همه میان کمکت که اشتباهت رو درست کنن اما بیرون از دانشگاه وقتی مسئول شدی، بدون که اگه کارتو بد انجام بدی یا نه اصلا خوب هم انجام بدی، یه عده آدم بی تقوا گیر میاد که به هر بهانه ای دنبال زمین زدنت هستند(چه خوب باشی چه بد) چون اونا فقط دنبال جایگاه تو و یا کسب موقعیت خودشون هستند. پس بیرون از محیط بسیج دانشجویی، نگاهت نگاه صرفا اجرایی قوی با پشتوانه فکری اصیل باشه و سعی کن اگه جایی رفتی، همین بچه هایی رو که میشناسی رو ببری کنار خودت چون اینا امتحانشونو پس دادن 👌 تا اینو گفت یاد یه جمله از رهبری افتادم که می‌فرمایند: «بسیج دانشجویی خیمه فرماندهان آینده انقلاب است» و عجب تعبیر زیبایی بود و حال آدمو خوب میکرد. اینکه تو بسیج دانشجویی چه کارهایی کردیم و... داخل خود کتاب به صورت کامل هست با همه جزئیات اما میخوام یکم از ویژگی هایی که باید یه بچه بسیجی داشته باشه بگم اول. همیشه سرکلاس و سر ساعت و زودتر از استاد حاضر بودم. نظم واسم خیلی اهمیت داشت دوم. سرکلاس وقتی استاد سوال می‌کرد و کسی جواب نمی‌داد و منم ترجیحم بر عدم پاسخ بود میگفت مگه محمد نیست؟ (بچه زرنگ کلاس بودم) سوم. اگه استاد یا دانشجوها سرکلاس تو یه بحث چالشی، سیاسی و یا... صحبت خلاف نظرم میدادن، مطمئن بودن که مطالب کلاس از کلاس خارج نمیشه(باید میذاشتم حرفشونو بزنن که خفقان نباشه) در واقع از اینکه همکلاسی مسئول بسیج دانشکده بودن که هم حرفشون رو می‌شنیدم و هم پاسخ داشتم و هم مرجع علمیشون، به نظر خودم خوشحال بودن(خب از خودم تعریف کنم دیگه😜) ✅ 🔴ادامه 👇
🔴ادامه از بالا 👆 نه خداییش جدی میگم، تو اوج فتنه، میگفتن برسم دنبال محمد ته اون جواب بده، چه خانوم و چه آقا راستش منم از این وضعیت خوشحال بودم، چون یه اعتماد دوطرفه بود با اینکه یه استاد رو هم از دانشکده به خاطر توهین به مقام زن و اسلام و قرآن، اونم با چاشنی سیاست و فتنه اخراج کردیم، بازم بهترین رفیقام اساتید و بچه های دفتر تحکیم بودن مثلا یادم نمیره که سال 93 یکی از اساتید که خیلی هم ضدنظام بود یروز تماس گرفت باهام و گفت امروز تو جلسه تحصیلات تکمیلی بحث درباره پذیرش خانوم موسوی برا ارشد بود، اما گفتن چون عضو فعال بسیج دانشکده هست، نباید پذیرش بشه و اینا اگه وارد تحصیلات تکمیلی بشن شر میشن و...(هنوز صوتشو پیش خودم دارم) اگه نشد بهم خبر بده که نذارم اینطور بشه منم به خانومم گفتم که به خانوم موسوی انتقال بده آخرشم همون استاد نذاشت علیه ایشون توطئه کنند. (آخرش همون استاد رو سال 96 تو 22 بهمن دیدمشون، چون ذاتش پاک بود و پاسخ سوالاتش رو گرفت، برگشت) خودم هیچوقت سال 88 و کتک خوردنم و واحد انداختن عمدی توسط اساتید مغرض رو یادم نمیره که اینجا نمیخوام بگم. آقا خلاصه اینکه روز بعد رفتم دفتر دبیرستان و قرار شد 3تا کلاس فیزیک، شیمی و ریاضی جبرانی رو براشون تدریس داشته باشم و هر ساعت هم 5.700 بهم میدادن و هر روز هم 4 ساعت کلاس داشتم و سر ماه تقریبا 425 تومن درآمد از مدرسه داشتم و چون فصل امتحانات خودمون بود جای دیگه هم کار نمیکردم. کلاسای جبرانیم هم همه از ساعت 15 تا 19 بودن و هر روز شام رو با فاطمه جان میخوردم(خودش تو خوابگاه درست می‌کرد) و میومدیم پارک روبرو خوابگاه نوش جان میکردیم. 5شنبه جمعه ها هم یه هفته میرفتیم خونه ما یه هفته هم اصفهان و تو این 2 روز هم به همه فامیل همدیگه سر میزدیم و دعوت میکردن و... اون ترم یه تفاوت ویژه داشت با بقیه ترم هام، اونم اینکه معدلم 1.5 نمره افزایش داشت نسبت به میانگین و شده بود 19.2 و به نظرم بخاطر این بود که احساس مسئولیت میکردم جلو همسرم، آخه اونم یه بسیجی زرنگ بود و نباید جلوش کم می‌آوردم😜 دیگه ترم تموم شد و فاطمه رو بردم اصفهان و 1هفته اونجا موندم و برگشتم تهران و چون هدفم این بود که سریع درسمو تموم کنم و برم ارشد، ترم تابستونی گرفتم تو دانشگاه ملایر و ای کاش نمیگرفتم کاش اون ترم تابستونی رو نمی‌رفتم که 1ماه از همسرم دور باشم و باعث ایجاد اولین اختلاف بین ما بشه 😔 اختلافی که اگه به لطف و کمک خدا، مدیریتش نمیکردم ... پایان
🔘چرا آدمِ اهل برنامه، از «گناه» متأثر می‌شود؟ 🔘گناه یعنی خطایی که در اجرای برنامه رخ می‌دهد 🔻 (ج۷) - ۳ 🔸کسی که اهل برنامه شد، از به‌هم ریختن برنامه‌اش متأثر و ناراحت می‌شود. چنین کسی وقتی کم‌کم وارد فضای دین شد، آماده است برای اینکه از چیزی به‌نام «گناه» خیلی متأثر و ناراحت بشود. 🔸می‌دانید گناه چرا آدم بابرنامه را متأثر می‌کند؟ چون گناه یعنی خطایی که در اجرای برنامه رخ داده است. کسی که اهل برنامه باشد، چک‌لیستِ برنامۀ خودش را نگاه می‌کند و با ناراحتی می‌گوید: «من امروز این دوتا مورد را در برنامه‌ام خراب کردم یا درست اجرا نکردم!» 🔸اگر اهل برنامه باشی، خدا خطایت را جبران می‌کند. تو یک خدایی داری که وقتی در برنامه‌ات خطا می‌کنی و می‌آیی درِ خانۀ خدا و خطایت را با او در میان می‌گذاری، می‌فرماید: می‌دانم الان که برنامه‌ات خراب شده، خیلی ناراحت هستی، بیا خودم درستش می‌کنم، این‌قدر خودت را زجر نده! 🔸آدم بابرنامه، اهل جبران خطا و توبه می‌شود، اما کسی که اهل برنامه نیست و گُتره‌ای (بدون حساب و کتاب) زندگی می‌کند، اصلاً توبه چه می‌فهمد چیست؟! چون خطا و اشتباه در برنامه اصلاً برایش مهم نیست! 🔸آدم هوس‌ران، از خطا در اجرای برنامه، متأثر نمی‌شود و می‌گوید «شد شد، نشد نشد!» چنین کسی اگر هم یک‌روز تا آخر وقت، تمام برنامه‌هایش را دقیق انجام بدهد، کِیف نمی‌کند. یعنی نه از اجرای برنامه لذت می‌برد نه از خطای در برنامه ناراحت می‌شود! 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۲.۲۲ @mohabbatkhoda
دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان التماس دعا @mohabbatkhoda
محبت خدا
#روز_شانزدهم #توکل_به_خدا #قسمت_ششم سلام عزیزان خب آقا محمد بسم الله بفرمائید چشم با اجازه 👇 خب
سلام عزیزان خب آقا محمد بسم الله چشم سید جان با اجازه 👇 خب آقا منم ترم تابستونی رو رفتم ملایر و اونجا با حدودا 30 نفر از دانشجوهای ترم تابستانی خود دانشگاه یه خونه تریبلکس بهمون داد. یه خونه خیلی زیبا کنار میدان بز ملایر که چنتا درخت گردو و آلو و انگور داخلش بود و حسابی از خجالتشون در اومدیم. خیلی درگیر مطالعه و درس خوندن شده بودم از اون طرف کلا 35 روز طول کشید ترم تابستانی و دوتا درسمو با 20 و 18 پاس کردم. تموم که شد فاطمه خانوم گفت که برم اصفهان و... اما بخاطر اینکه بخشی از برنامه روزانه مسجد محله تو ماه مبارک رمضان روی من حساب کرده بودن برگشتم تهران و بنا رو گذاشتم که 5 روز آخر برم اصفهان و کلا 10 روز بمونم و... راستش اون سال با اون همه ادعا که بلدم بلدم راه انداخته بودم، یادم رفت که تو خواستگاری قرارمون این بود که وقتی یه مرد عقد میکنه دیگه 50% وقت آزادش رو باید برا خانومش بذاره و بقیشو هم بذاره برا کارهای فرهنگی و اجتماعی و جهادیش و اگرم کار فرهنگی و... نداره، بقیش هم تحت لوای حکومت خانومش باشه☺️ اما من اینو یادم رفت و داشتیم وارد روز 45 دوریمون از هم می‌شدیم که فاطمه خانوم بهم اعتراض کرد و منم چون وسط نماز ظهر و عصر مسجد بودم و بعدشم ترتیل داشتم، نشد باهاشون تماس بگیرم و تا حدودا ساعت 3 یا 4 عصر هرچه تماس گرفتم جواب نداد یکی 2بار هم رد تماس داد اون آخر کار خیلی بهم ریختم، که ای بابا چرا اینکارو میکنه و... بالاخره بعد از کلی سریش شدنم و تماس رو تلفن خونه بهش گفتم که زود گوشیشو جواب بده و بره تو اتاق هرچه باهاش صحبت می‌کردم و عذرخواهي و... اصلا قانع نمیشد میگفتم بابا قرار گذاشتیم که اینجوری باشه گفت نه اولویت شما الان منم و... هرچه صحبت می‌کردم کوتاه نمیومد و پشت تلفن جدی‌تر و بی محل‌تر میشد اونم رفتاری که من ازش متنفر بودم و میگفتم اگه یه مرد خودشو به آب و آتیش بزنه، همسرش باید آشتی‌شو و عذرخواهیشو بپذیره اما فاطمه خانوم ما، گوشش بدهکار نبود، منم فقط حرص میخوردم و 3تا 4 روز طول کشید حتی 1 کلمه باهام حرف نمیزد و رابطمون سرد سرد شده بود منم از صبح تا شب هرکاری میکردم راهگشا نبود که نبود روز 5ام قهرش بود منم دیدم ول کن نیست از صبح دیگه زنگ نزدم و رفتم مسجد و تا شب نزدم بیرون از مسجد واقعا حالم خراب بود افطار خونه مادر بزرگم دعوت بودیم رفتم کنار باغچه خونشون و دوباره بهش زنگ زدم جواب داد، اما بدتر از همه اون 5 روز پشت تلفن گفتم بابا من که دیگه کم کم دارم میام، فقط یکم صبور باش ولی اصلا افاقه نمی‌کرد و بازم سردتر شده بود پشت گوشی بالاخره بعد 5روز، جدی شدم و گفتم مگه با شما نیستم؟!😡 این چه رفتاریه، داری خرابکاری میکنی سر یه اشتباه من و داری غرورمو له میکنی، چته اصلا؟! اما به جای پاسخ گوشی رو رومن قطع کرد و گفت سر من داد زدی دوباره فرت و فرت زنگ زدم تا جواب داد، گفتم عزیزم بخدا من داد نزدم، فقط جدی حرف زدم و... اما نهههه، خرشیطون فاطمه خانوم، دیگه خر نبود، انگار اسب شده بود خرشیطونش و... گفتم باشه من فردا صبح بلند میشم میام اصفهان و تکلیف این رفتارت رو مشخص میکنم و... روز بعد رفتم اصفهان و برعکس همیشه که اون در رو برام باز می‌کرد، نیومد جلو در دیگه واقعا کلافه شده بودم، احساس می‌کردم دیگه صبرم داره تموم میشه، 7 روز شده بود که غرورمو داشت لگدمال می‌کرد هیشکی هم تو این مدت مطلع نشده بود و اما اینکه نیومد دم در خانواده خانومم متوجه شده بودن رفتم داخل و سریع رفتم سمت اتاقش و خوابیده بود خم شدم دستشو گرفتم و بوسیدم که خانومم پاشو حرف بزنیم ولی خیلی تند برخورد کرد و پشیمونم کرد که دستشو بوسیدم دیدم انگار نه انگار که من اومدم و اونم بعد 53 روز خیلی جدی شدم در اتاقشو قفل کردم و گفتم پاشو، سریع 😡 پاشو شما انگار از من خسته شدی و بلند شو ببینیم چرا یه مسئله به این سادگی رو اینقدر کشش دادی و... آقا چشمتون روز بد نبینه، تا گفتم مسئله به این سادگی، عملا قبر خودمو کنده بودم 😂 و یهو گفت ببین من اصلا نمیتونم با ‌شما زندگی کنم 😳 خشکم زد، گفتم چیییی، چی داری میگی، لحنش آروم شد و گفت همینی که شنیدی گفتم یعنی سر اینکه چرا 1هفته دیرتر بیام، داری زندگیمون رو خراب میکنی؟! اونم زندگی که قرار شد الگوسازی کنیم؟! دیدم انگار خیلی جدیه و هرچه اصرار میکنم، ول کن نیست واقعا دیگه صبرم داشت تموم میشد، همش میگفتم خدا خدا خدا این چرا اینجوری شده و... دیدم حالا که ول کن نیست بهتره پدرخانومم رو وارد مسئله کنم تا به کمک ایشون بتونم مدیریتش کنم صداشون زدم و اومدن داخل، گفتن چتون شده شما 2تا گفتم والا چی بگم، ایشون یجوری حرف میزنه که معنیش بوی طلاق میده 😳 و میگه نمیخوام باشم ✅
🔴ادامه از بالا 👆 آقا حال این بنده خدا خراب شد، گفت یعنی چه دختر چته، چرا اینطوری رفتار میکنی و... ولی بازم ول کن نبود من واقعا گیج شده بودم که خدایا آخه این رفتار من که این همه تنبیه و تلافی نداشت و... دیدم اینجوریه گفتم باشه من میرم با خانوادم صحبت میکنم که بعد ماه مبارک بیایم از هم جدا بشیم(خواستم بترسونمش، آخه مگه شهر هرت بود که فاطمه که تنها دلیل زندگیم بود رو بخوام از دست بدم) رفتم سمت در خروج، همش گفتم الان میاد، الان میاد و نمیذاره برم ساعت حدودای 3 بعدازظهر بود، درب حیاط رو باز کردم دیدم هیچ خبری نیست اشکم در اومد و فقط نگاه به آسمون کردم و گفتم خدایا خودت به دادم برس و از خونه زدم بیرون داشتم میرفتم سمت خیابون اصلی که برم ترمینال، دیدم برادر کوچیکه خانومم داره میگه حاجی حاجی وایسا وایسا و میدوه میاد سمتم گفتم جانم گفت بابام از هوش رفته، برگرد ببریمش دکتر من سریع بدو بدو رفتم بالا سرشون و دیدم فاطمه داره گریه میکنه که بابا غلط کردم و... حاجی بنده خدا هم قرص قلبش رو دادن و روزشون رو عملا شکستن یکم که حالشون خوب شد بهم نگاه کرد و گفت، آقا محمد اینطوری قراره از آبرومون محافظت کنی منم سرمو انداختم پائین و گفتم حاجی والا من 7روزه جد و آبادم اومدن جلو چشمم و ایشون محل نمیذاره و اصلا معلوم نیست چشه رفتم تو اتاق دیدم نشسته نشستم کنارش و دیدم بهم ریخته اما حالت شرمندگی داره(اونم بعد 7 روز😳🤔) گفتم عزیزم چته، من چه خطایی کردم شما که 7 روزه رُس منو کشیدی و دیگه توانی برام نمونده و بخدا دارم بسختی تحمل میکنم دیدم یه جمله رو گفت که بازم من یادم رفته بود گفت مگه من تو جلسه اول خواستگاری بهت نگفتم که من وقتی قهر میکنم حداقل 4 روز بچه آدم نیستم و این عیب رو دارم و شما تحمل میکنید و... و شما گفتی که من عاشق ناز کشیدن همسرم هستم و خب حداقل 4 روز التماس همسرمو میکنم و.. گفتم آره، خب گفت این همون عیب منه، وقتی ایجوری میشم دیگه دست خودم نیست و تو نباید بیای سمتم تا من خودم آروم بشم گفتم خب آخه آروم شدنت 4 روز طول می کشه، گفت اگه اصرار کنی بیشتر میشه و... بعد نگاهم کرد و عذرخواهی کرد منم که دنبال این لحظه بودم، لحنمو تغییر دادم چون دیدم جلو خانواده خانوم ضایع شدم گفتم باید آبروی رفته برگرده که نگن من مقصرم و...(هرچند بودم) شروع کردم به گفتن اینکه یعنی چه ببخشم؟ اونم بعد این همه تحقیر و... و یجوری رفتار کردم که خانواده خانومم متوجه شدن داستان رو بهش گفتم شما مگه بمن نگفتی اصلاح میکنی این رفتار رو گفتم فاطمه جان، خدارو گواه میگیرم که وقتی تو قهر میکنی دنیا جلو چشمم سیاه میره و تورو خدا بیا و تمرین کن که اصلاحش کنی و... اونم گفت چشم و همه چی خوب شد و منم درجا فراموش کردم همه چیو و مث برخی آقایون که تا تلافی نکنند ول‌کن نیستند رفتار نکردم و شدم همون محمد عاشق و با حال همیشگی و اصلا به رو خودم نیاوردم اما جهت اطلاع اینکه الان که 7 سال از عقدمون و زندگی مشترکمون میگذره، همچنان فاطمه خانوم ما همون اخلاق قهر کردن رو داره، اما اینبار یجوری تمرین کرده که تا میرم منت کشی، سریع بعد 2،3 ساعت آشتی میکنن و... (یه منت کش درجه یک شدم 😂) اما خدا شاهده که هربار قهر می‌کنه، احساس میکنم 5سال پیر میشم و... فاطمه جان تو رو خدا دیگه قهر نکن، جلو بچه ها میگم، باور کن که زندگی بدون آشتی با تو واسم جهنمه😔 پایان قسمت هفتم ✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔔 💓 دوستان و دشمنان واقعى من 💎لَوْ ضَرَبْتُ خَيْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَيْفِي هَذَا عَلَى أَنْ يُبْغِضَنِي، مَا أَبْغَضَنِي، وَلَوْ صَبَبْتُ الدُّنْيَا بِجَمَّاتِهَا عَلَى الْمُنَافِقِ عَلى أَنْ يُحِبَّنِي مَا أَحَبَّنِي. 💛 اگر با اين شمشيرم بر بن بينى مؤمن بزنم که مرا دشمن بدارد دشمن نخواهد داشت و اگر تمام دنيا را بر منافق بريزم که مرا دوست بدارد دوست نخواهد داشت. 💚 امام(ع) مى فرمايد: اگر خيشوم مؤمن (خيشوم به معناى نقطه بالاى بينى است که اگر قطع شود در واقع تمام بينى قطع شده) را با شمشير بزنم مرا مبغوض نخواهد داشت براى اين است که مؤمن مى داند به يقين در آن مصلحتى بوده. ❤️ و اينکه مى فرمايد: ولَوْ صَبَبْتُ الدُّنْيا بِجَمّاتِه عَلَى الْمُنافِق... مفهومش اين است که منافقان به قدرى تعصب و کينه و عداوت دارند که تمام دنيا را هم اگر به آنها بدهند دست از راه و روش زشت و انحرافى خود بر نمى دارند. @mohabbatkhoda
980223-Panahian-M-ImamSadegh-GonahChistTobeChegooneAst-08-18k.mp3
9.47M
🔉 #گناه_چیست؟ توبه چگونه است؟ (۸) 📅 جلسه هشتم | ‌۹۸/۰۲/۲۳ تهران، مسجد امام صادق(ع) @Panahian_ir @Panahian_mp3
🔘قدم دوم برای متقاعدشدن به ترک گناه این است که منفعت‌طلب باشی! 🔘دین‌داری یعنی منفعت‌طلبی! 🔻 (ج۸) 🔸 قدم دوم برای متقاعدشدن به دین‌داری و ترک گناه، این است که آدم‌ها باید منفعت‌طلب و خودخواه بشوند! تا منفعت‌طلب و خودخواه نشوی، نمی‌توانی دین‌داری کنی! خودت را نفروش، خودت را فراموش نکن، منافع خودت را در نظر بگیر! 🔸 خدا ما را منفعت‌طلب آفریده است و دین‌داری یعنی منفعت‌طلبی؛ منتها کدام منفعت؟ منفعتِ کم یا منفعت زیاد؟ اگر بخواهیم روی خودخواهی و منفعت‌طلبی یک قید بگذاریم، می‌گوییم: «همۀ منافع‌تان را بخواهید، بیشترین منفعت‌طلبی را داشته باشید، از یک‌ذره منفعت خودتان هم چشم‌پوشی نکنید!» 🔸 می‌دانید چرا آدم‌ها بی‌دین می‌شوند؟ چون خودشان را نمی‌خواهند و منافع خودشان را نمی‌خواهند! کسی که منافع خودش را نخواهد، لااقل یک‌چهارم قرآن-که از بهشت و جهنم سخن می‌گوید- اصلاً به دردش نمی‌خورد! ترس از جهنم و شوق به بهشت برای کسی است که خودش را می‌خواهد. 🔸 آدم باید خودخواه و منفعت‌طلب باشد تا بتوانیم به او بگوییم: «منافع تو اینهاست...» کسی که رسیدن به منافعش، برایش مهم نیست، چطور می‌شود دربارۀ دین- که برنامۀ تأمین منافع است- با او صحبت کرد؟! 🔸بچه را باید طوری بار بیاوریم که منافع بلندمدت خودش را بخواهد. بچه‌ای که منافع ده سال بعدش را به او گوشزد کنید و او بی‌توجهی کند و برایش مهم نباشد، معمولاً اهلِ دین هم نخواهد شد، چون دین می‌خواهد ما را به منافع بلندمدت و بیشتر برساند. 👤علیرضا پناهیان 🚩مسجد امام‌صادق(ع)- ۹۸.۲.۲۳ @mohabbatkhoda
دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان التماس دعا @mohanbaykhoda
‌ 🌀 شب قدر، چه حسی باید بگیریم؟ دقیقاً حسّ ضدطغیان! 🔴امشب حسّ طغیان را در خودت نابود کن، راهش اینه که... ۹۶ : 💠خدا بیش از هرچیزی از طغیان‌گری بدش می‌آید و جهنم را جای طغیان‌گران معرفی کرده: ِلطَّاغینَ مَآباً. دین هم می‌گوید طغیان‌گر نباش. 💠چرا خدا توبه‌کردن را دوست دارد؟ چون در لحظۀ ، بهترین حالت ضدطغیان در انسان پیدا می‌شود؛ یعنی حالت تضرع، التماس و افتادگی. 💠 این‌همه تشویق و تطمیع ما در برای این است که دست از طغیان برداریم! پس در شب قدر چه حسی باید پیدا کنیم؟ دقیقاً حسّ ضدطغیان! 💠وقتی قرآن به سر می‌گیری یا الهی العفو می‌گویی، بگو: «خدایا من جزء طغیان‌کننده‌ها نیستم» به طغیان‌هایی که کرده‌ای اعتراف و عذرخواهی کن. بگو «خدایا اگر من با گناه و غفلتم، طغیان کردم، غلط کردم!» نکند با حفظ روحیۀ طغیان‌گرانۀ خودمان استغفار کنیم! 👌مردم از گناهان خود استغفار می‌کنند، تو از طغیان‌های خودت هم استغفار کن. مثلاً بگو: آن‌روز صبح که بلند شدم و خواستم به سرِ کار بروم، وقتی دیدم همه‌‌چیز جور است، پول دارم، ماشین آماده است و... یک‌بار هم التماست نکردم که «خدایا دست من را بگیر!» من هروقت بی‌نیاز هستم، به تو نگاه نمی‌کنم، التماست نمی‌کنم، من غلط کردم... 💠اگر از شب‌های قدر برای از بین بردن طغیان خود استفاده نکنیم، خدا در جاهای دیگر، طغیان ما را می‌گیرد. می‌فرماید: بلا می‌فرستم تا دست از طغیان بردارند و تضرع کنند؛ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ(انعام/42) 💠با سجده و رکوع معلوم نمی‌شود که واقعاً دست از طغیان برداشته‌ایم یا نه. ملاک اصلی که نشان می‌دهد کسی اهل طغیان نیست، این است که به اولیاء خدا چقدر احترام می‌گذارد؟ به علی(ع) چقدر تواضع دارد؟ هرچقدر به اولیاء خدا و به دنبالش، به سایر خوبانی که می‌بینی، تواضع داشته باشی، همان‌قدر از طغیان فاصله گرفته‌ای، و الا ابلیس 6000 سال سجده کرد ولی آخر معلوم شد که اهل طغیان است! 💠چرا آدم(ع) گناه کرد و بخشیده شد، اما ابلیس گناه کرد و هلاک شد؟ چون ابلیس به آدم تکبر کرد، اما آدم(ع) به رسول اکرم(ص) و اهل‌بیت(ع) تواضع کرد و خدا او را بخشید(عَصَى اللَّهَ إِبْلِیسُ فَهَلَکَ...؛ احتجاج طبرسی/1/53) پس راهش این است که به اهل‌بیت(ع) تواضع کنیم. 💠امشب حس طغیان را درِ خانۀ خدا نابود کن و برای اینکه صداقت خودت را ثابت کنی، به ولیّ‌الله الاعظم تواضع کن؛ تواضعی که در عمرت نداشته‌ای! 96.3.23 @mohabbatkhoda
سلام علیکم جمیعا طاعات قبول حتما تو این شبها وقتی سیم دلتون وصل شد همه رو دعا کنید سخاوت داشته باشید در دعا کردن همه مردم رو دعا کنید حتی آنهایی که ازشون دلخور هستید خدا امشب خیلی خیلی می‌بخشد پس خیلی خیلی بخواهید بخواهید آمرزیده بشید بخواهید عاقبت بخیر باشید بخواهید سرباز رکاب مولا باشید ووو من ناقابل رو هم دعا کنید 🙏🙏🙏
اگر زخمی چشیدی از زبان من اگر رنجیده خاطر گشتی از لحن بیان من نمی‌گویم میان سجده سبزت دعایم کن فقط امشب شب قدر است تو لطفی کن حلالم کن 🌹🌹🙏🙏🙏🙏🙏 التماس دعا و تمنای حلالیت دارم بهترین ها را برای سال آینده تون از خدا می‌خوام 🙏🙏
💢شب قدر کنیم؟ خداوند به حضرت موسي (ع) وحي کرد: مرا با زباني که با آن گناه نکرده اي بخوان. موسي گفت: خدايا! از کجا چنين زباني بياورم، جواب آمد: مرا با زبان غير خودت بخوان (يعني از ديگران بخواه تا برايت دعا کنند) 📚وسائل الشيعه: ج 7، ص 109 @mohabbatkhoda
✍یادداشت علیرضا پناهیان | ۲۰ نکته برای احیاء شبهای قدر 🔻۱. شباهت قدر و قیامت را حس کنیم 🔰۲. امیدوار باشیم و به کم قانع نباشیم 🔻۳. بی‌قراری برای خدا (خود خدا را بخواهیم) 🔰۴. مؤمنان مثل گنه‌کاران، گنه‌کاران مثل مؤمنان 🔻۵. جلب محبت خدا با محبت به دیگران 🔰۶. بزرگوار باشیم (فقط برای خود و اطرافیان خود دعا نکنیم) 🔻۷. رسیدگی به نیازمندان، محبت به بستگان 🔰۸. محبت به والدین، دعا برای پدر معنوی جامعه 🔻۹. طلب معیشت خوب و نابودی فقیرسازان 🔰۱۰. حضور در جمع مردم (لااقل بخشی از شب از نور نیّت دیگران بهره مندی شویم) 🔻۱۱. دعای مناسب حال 🔰۱۲. کمی قرآن 🔻۱۳. تفکر و محاسبۀ نفس (دلمان از کوتاهی‌هایمان بگیرد) 🔰۱۴. اندیشیدن به لحظۀ وداع و مرور وصیت‌نامه 🔻۱۵. از فکر و ذکر علی(ع) غافل نشویم 🔰۱۶. خود را در محضر حضرت ولی‌عصر(عج) ببینیم 🔻۱۷. کمی مشارطه و برنامه‌ریزی برای آینده 🔰۱۸. شب قدر سوم، شب دعا برای ظهور 🔻۱۹. دعا برای عاقبت به‌خیری و شهادت 🔰۲۰. زیارت امام حسین(ع) و فاتحه برای شهدا ؛ به ویژه شهدای مدافع حرم که امنیت‌مان مدیونشان است. 🔹التماس دعا 👤علیرضا پناهیان- ۱۸ رمضان ۱۳۹۵ @mohabbatkhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محبت خدا
#برنامه_ترک_گناه و رسیدن به لذت بندگی💖 قسمت بیست و سوم 🌺🔵✅ #مبارزه_با_هوای_نفس ۱۰ "شیرینی رو دیرتر
و رسیدن به لذت بندگی قسمت بیست و چهارم ✔️➰⚪️◽️🎴 ۱۱ یه تمرین جدید 🔵 یه تمرینی رو خدمتتون عرض میکنم دقت بفرمایید. 🔶یکی از زیبا ترین تجربه هایی که یه نفر میتونه اونو درون خودش ببینه "تجربه ی مبارزه با هوای نفس هست". 🔺برای شروع مبارزه میخوایم از نماز آغاز کنیم! چطور؟ 🔅امشب سر نماز مغرب و عشا میخوام خیلی واضح هوای نفست رو ببینی. توی نماز حواست باشه ببین اگه یه جای بدنت به خارش افتاد بهش محل نده. 😒 مثلا میبینی دستت خیلی میخاره! اگه دستت رو بخارونی چون حرکت اضافی هست توی نماز، مکروهه برای همین چون خدا امر کرده ما باید بگیم چشم.👌 خاروندن بدن بی ادبی هست به مولا. 👿هرچی هوای نفست میگه بابا یکمی دستت رو بخارون پدرم در اومد!! محلش نده! بگو تو غلط میکنی بی ادبی کنی! 😒 بعد از نماز یه دفعه ای یه احساس خاصی پیدا میکنی. احساس میکنی برای اولین بار توی عمرت "خودت هستی" 👆✅🌺👆✅🌺 بالاخره یه جا تونستی هوای نفستو ببینی و بزنیش. حس جالبیه.👌 🚫نزار هوای نفست سوارت بشه بلکه تو سوار هوای نفست باش.✔️ امشب همه اعضای کانال این حس رو تجربه کنن. لذت جدید و باحالی داره! بعدا میتونی از این تجربه توی موارد دیگه هم استفاده کنی. برو ببینم چیکار میکنی!☺️ 🌱🔸🌿▫️🔹🌳 🌺محبت خدا @mohabbatkhoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان التماس دعا @mohabbatkhoda