🔆 #پندانه
✍ امنترین جای عالم
🔹اگر به جای گفتن:
دیوار موش دارد و موش هم گوش دارد؛
🔸بگوییم:
فرشتهها در حال نوشتن هستند؛
🔹نسلی از ما متولد خواهد شد که به جای مراقبت مردم، "مراقبت خدا" را در نظر دارد!
🔸قصه از جایی تلخ شد که در گوش یکدیگر با عصبانیت خواندیم:
🔻بچه را ول کردی به امان خدا؛
ماشین را ول کردی به امان خدا؛
خانه را ول کردی به امان خدا؛
❌و اینطور شد که "امان خدا" شد "مظهر ناامنی".❌
❇️ ای کاش میدانستیم امنترین جای عالم، امان خداست.
🆔 @Masaf
✨﷽✨
#پندانه
✍ خدایی که تو را فرامیخواند
🔹یک روز مردی از کار به خانه برگشت و از همسرش پرسید:
نمازت را خواندهای؟
🔸همسر گفت:
نه.
🔹شوهر پرسید:
چرا؟
🔸همسر گفت:
خیلی خستهام. تازه از کار برگشتم و کمی استراحت کردم.
🔹شوهر گفت:
درست است خستهای، اما نمازت را بخوان قبل از اینکه بخوابی!
🔸فردای آن روز شوهر به قصد یک سفر بازرگانی شهر را ترک کرد. همسرش چند ساعت پس از پرواز با شوهرش تماس گرفت تا احوالش را جویا شود اما شوهر به تماسش پاسخ نداد.
🔹چندین بار پیدرپی زنگ زد اما شوهر گوشی را برنداشت. همسر آهستهآهسته نگران شد و هر باری که زنگ میزد و پاسخی دریافت نمیکرد نگرانیاش افزونتر میشد.
🔸اندیشهها و خیالات طولانی در ذهنش بود که نکند اتفاقی برای او افتاده باشد. چون شوهرش به هر سفری که میرفت، وقتی به مقصد میرسید، تماس میگرفت. اما حالا چرا جواب نمیداد؟
🔹خیلی ترسیده بود. گوشی را برداشت و دوباره تماس گرفت به امید اینکه صدای شوهرش را بشنود. این بار شوهر پاسخ داد.
🔸زن با صدای لرزان پرسید:
رسیدی؟
🔹شوهرش جواب داد:
بله. الحمدلله به سلامت رسیدم.
🔸همسر پرسید:
چه وقت رسیدی؟
🔹شوهر گفت:
چهار ساعت قبل.
🔸همسر با عصبانیت گفت:
چهار ساعت قبل رسیدی و به من یک زنگ هم نزدی؟
🔹شوهر با خونسردی گفت:
خیلی خسته بودم و کمی استراحت کردم.
🔸همسر گفت:
چه میشد که چند دقیقه را صرف میکردی و جواب من را میدادی؟ مگه من برایت مهم نیستم؟
🔹شوهر گفت:
چراکه نه عزیزم، تو برایم مهم هستی.
🔸همسر گفت:
مگر صدای زنگ را نمیشنیدی؟
🔹شوهر گفت:
میشنیدم.
🔸زن گفت:
پس چرا پاسخ نمیدادی؟
🔹شوهر گفت:
دیروز تو هم به زنگ پروردگار پاسخ ندادی، به یاد داری که تماس پروردگار (اذان) را بیپاسخ گذاشتی؟
🔸در چشمان همسر اشک حلقه زد و پس از کمی سکوت گفت:
بله یادم است، ممنون که به این موضوع اشاره کردی.
💠 امام باقر (علیهالسلام) میفرمایند:
اگر نماز در اول وقت از سوی بنده بهسمت خدا بالا برود، درخشان و نورانی به سمت بنده بازگشته و به او میگوید تو از من محافظت کردی، پس خدا تو را حفظ کند.
گروه سبک زندگی قرآنی
https://eitaa.com/joinchat/3714646226Cb1ca3883c0
🌿🌿🌺🌿🌿🌿🌺🌿🌿
🔆 #پندانه
✍ به پروردگارت اعتماد کن
🔹شیخ حسن بصری برای عبادت به صحرا رفت. برای استراحت نزد چوپانی نشست و از او قدری شیر خواست.
🔸اندکی بعد، گله چوپان خواست از کوه پایین رود که چوپان ندایی داد و بلافاصله گله به جای خود برگشت.
🔹شیخ چون این صحنه را دید، حالش دگرگون شد. رنگ رخسارش پرید، صیحهای زد و غش کرد.
🔸چون به هوش آمد، چوپان علت را پرسید.
🔹شیخ گفت:
گوسفندان تو عقل ندارند. اما میدانند که تو خیر آنها را میخواهی. با شنیدن صدای تو، سریع اطاعت کردند و از بیراهه برگشتند.
🔸من انسانم و عاقل. ولی حرف و امر خالق خود را که به نفع من فرموده است، گوش نمیدهم.
🔹کاش به اندازه این گوسفندان، من از خدای خود میترسیدم و امر و نهی او را گوش میدادم.
🌷🌾🌷🌾🌷🌾🌷🌾
🔅#پندانه
✍ بهترین جوانهزدن و رشد و کمال انسان در بهار جوانی است
🔹در باغ نشستهام، باران پاییزی در حال باریدن است. به ناگاه چشمم به علفهای زرد بیرون از باغ میافتد که تابستان از بیآبی خشک شدهاند. گویی سیر آفاق و انفسی میخواهد عنایت کند.
🔸به فکر فرومیروم که چرا باران پاییزی دیگر قدرت زنده و سبز کردن این چمنها را ندارد؟
🔹مدد الهی و از لطف خداوند پاسخ را مییابم. زمین از سرما در حال مُردن است و اگر سبزهها جوانه زنند، زمستانی که در پیش رو دارند مجال رشد به آنها هرگز نخواهد داد.
🔸روزها در پی کوتاهشدن و سردی هستند. برخلاف باران بهاری که زمین در حال زندهشدن است و فصل گرما و روزهای درازی در پیش دارند، بهترین و مناسبترین شرایط برای جوانهزدن سبزهها را فراهم آورده است.
🔹گویی طبیعت میخواهد چیز مهمی به من یاد بدهد.
🔸طبیعت میگوید:
بهترین جوانهزدن و رشد و کمال انسان هم، در بهار جوانی است، که روزهای گرم و پر از انرژی و طولانی در پیش روی آن است، برعکس پاییز که روزهای سرد و کوتاه و بیروح پیری مقابل انسان است که رو به مُوت میرود.
🔹کسی که بهار جوانی را از دست بدهد و در پاییز پیری از خواب بیدار شود، دیگر زمستان عمر فرصتی برای رشد او باقی نمیگذارد چون هر لحظه منتظر سرما و مرگ زمستانی است و در این زمان کوتاهی که بیدار میشود دیگر توان و قدرتی برای رشد در سن پیری ندارد.
▫️پاکبودن در جوانی شیوه پیغمبری است
▫️ورنه هر گبری به پیری میشود پرهیزگار
🌸🌹🌹🌸🌹🌹🌸
15.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پندانه
⭕️چقدر این کار فوق زیبا و بسیار پر انگیزه بود
15.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پندانه
⭕️چقدر این کار فوق زیبا و بسیار پر انگیزه بود
#پندانه
♦️یکی ازشیعیان ساکن آمریکا نقل میکرد، دهه اول محرم مراسم روضه گرفته بودیم، شب اول یه سیاهپوستی ازسرکنجکاوی اومده بود تو جلسه، یکی از بچهها هم براش ترجمه میکرد روضه خوان چی میگه، فردا شب دیدیم باچندتا سیاه پوست دیگه اومدن، پس فردا تعدادشون بیشتر شد.
🔸همین جوری تعداد سیاهپوستها زیاد شد تا مجبور شدیم یه جای دیگه روهم برای مراسم در نظر بگیریم. شب آخر ۱۵۰تا سیاهپوست گفتن ما میخوایم مسلمون بشیم! پرسیدم: چیشده مگه؟ همشون نگاه کردن به اونی که شب اول اومده بود.
📌ازش پرسیدم چیشده؟ گفت: شب اول که اومدم یه تیکه از روضه جون، غلام سیاه اباعبدالله رو خوندین، همونی که اباعبدالله مثل پسرخودش سرشو گذاشت رو پاهای خودش، بلند بلند براش گریه کرد؛ همون شب رفتم به این سیاه پوستا گفتم بیاید یه دینی و یه آقایی رو پیدا کردم که توش سیاه و سفید فرقی نداره.
🌻💥🌻💥🌻💥🌻💥🌻