eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●منتظران فرج و ظهور حضرت بقیه الله، نه نزول حضرت●■(۶) ■●به ما فرمودند: انتظار حضرت بقیه الله داشته
■●منتظران فرج و ظهور حضرت بقیه الله، نه نزول حضرت●■(۷) ■●و اگر می فرمایند منتظر حضرت بقیه الله باشید آن انتظار زمانی درست، اما در حقیقت انتظار به یک معنی برمی گردد به سورۀ مبارکۀ (اَلَم نَشرَح ) که از خودتان وِزر را، حد را ذیقی را، تنگ نظری را، به حد همدیگر تجاوز کردن را، از اینها خودتان را رها کنید. این وِزرها را از دوشتان که بار جان شماست نمی گذارد بالا بروید، خودتان را تنگ بار آوردید در زندان تک سلولی نفس گذاشتید خودتان را از این زندان در بیاورید، وِزر را از خودتان وَضع بفرمائید. ■●فرمایشات استاد صمدی آملی حفظه الله در بحث انسان و قرآن●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●بنا به آنچه روایت شده است؛ امیرالمومنین علیه السلام، در منزل یکی از دخترانشان، امّ کلثوم سلام‌الله‌علیها افطار میهمان بودند. ■●امّ کلثوم سلام‌الله‌علیها برای پذیراییِ حضرت، ظرف شیری و اندکی نمک طعام قرار داده بود و امیرالمؤمنین علیه‌السّلام به دخترشان فرمودند: عزیز دل من تا به حال کِی سابقه داشته است پدرت بر سر سفره‌یی بنشیند که دو نوع خورش بر سر آن باشد؟! هم شیر قرار داده‌ای؛ هم نمک طعام؟! ■●و وقتی امّ کلثوم خم شد که نمک طعام را بردارند؛ امیرالمؤمنین فرمودند: نه عزیزم، ظرف شیر را بردار؛ و امیرالمؤمنین علیه‌السّلام آن شب را با نان جوین و اندکی نمک افطار کردند و تا سحرگاهان به راز و نیازِ با خدا مشغول بودند. ■●هر از چند گاهی از اتاق بیرون می‌آمدند؛ سر به سوی آسمان می‌کردند و می‌فرمودند: نه به من دروغ گفته شده است و نه من دروغ می‌گویم؛ هنگام عملی شدن وعده‌ای که به من داده شده، فرا رسیده است. ■●هنگامی که دختر حضرت متوجّه آن صحبت‌ها و حال منقلب امیرالمؤمنین علیه‌السّلام شد و دید امیرالمؤمنین خود را برای رفتن به مسجد آماده می‌کنند؛ ملتمسانه از حضرت خواست که امشب به مسجد نروید! بگذارید شخص دیگری برود؛ حسن بن علی، برادر بزرگوارم را می‌فرستیم؛ دیگری را می‌فرستیم نماز صبح بگذارد. امّا امیرالمؤمنین علیه‌السّلام نپذیرفتند. ، : ■●«أيَّ يَوْمَيَّ مِنَ الْمَوْتِ أفِرُّ»؛ کدام یک از دو روز، منِ علی از مرگ فرار کنم؟ ■●«أ يَوْمَ لَمْ يُقْدَرْ أمْ يَوْمَ قُدِرَ»؛ روزی که در آن مرگ من مقدّر نشده است یا روزی که مقدّر شده است؟ ■●«يَوْمَ ما قُدِّرَ لُمْ أخْشَى الرَّدَىٰ»؛ روزی که مرگ برای من مقدّر نیست، از چه بهراسم؟ ترسی وجود ندارد. ■●«وَ إذا قُدِّرَ لَمْ يُغْنِ الْحَذَرُ» (۱) و زمانی که مرگِ منِ علی در آن مقدّر شده است، حذر کردن و گریز در آن فایده‌ای ندارد. ■●لذا پیشنهاد دختر دلبندشان را نپذیرفتند. خود را برای رفتن آماده کردند. .... ■در محضر استاد مهدی طیب ۱۲ مرداد ۹۱■ ■●شیخ صدوق، توحید، ص ۳۷۵ علیه السلام ●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین🏴 ■●راز تقارن لیالی قدر با شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام (قسمت اول)●■ ■●امشب، هم شب شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام است و هم لیلة القدر است؛ یکی از سه شبی است که به لیلة القدر بودن محتمل است. ■●لیلة القدر، لیله‌ی پی بردن به قدر خویشتن و نیل به قدر انسانی است. لیلة القدر، لیلةُ عَلِیٍّ علیه السلام است. و این تقارن چقدر عظیم و عجیب است. چون اندازه و قدّ انسانیّت، یعنی قدّ و قدرِ امیرالمؤمنین علیه السلام. ■●امیرالمؤمنین علیه السلام شاخص و معیارِ قدر و کمال انسانی است. ابعادِ کمال انسانی و تمامیّت عظمت انسانی را در وجود مقدّس امیرالمؤمنین علیه السلام می‌شود مشاهده کرد. ■●علی علیه السلام میزان الانسان است؛ میزان الکمال است و چقدر دنیای ما به لیلة القدری که لیله‌ی امیرالمؤمنین علیه السلام است؛ و به شناخت آن حضرت محتاج است. ■●لیلة القدر لیله‌ی انسان کامل است. لیلة القدر، لیله‌ی حجّت خداست. .... ■●در محضر استاد مهدی طیب ۱۹ مرداد ۹۱●■ علیه السلام @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین🏴 ■●راز تقارن لیالی قدر با شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام (قسمت اول
🏴صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین🏴 ■●راز تقارن لیالی قدر با شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام (قسمت دوم)●■ ■●در دنیای امروز که تعریف انسان به خور و خواب و خشم و شهوت، به شکم‌چرانی و لذّت‌جویی از خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها، به شهوت‌رانی و بی‌بند و باری‌های جنسی، و به خشونت و قهر و غلبه و تفوّق‌طلبی و سرکوب و از پا درآوردنِ رقبا و بر مسند قدرت نشستن محدود شده است؛ ■●در دنیای امروز که تمامیت بشریت در شهوت و غضب خلاصه شده است؛ قد و قدر انسانیّت با شاخص شهوت و غضب سنجیده می‌شود؛ انسان سعادتمند، انسان موفّق، انسان کامل در فرهنگ دنیای امروز، انسانی است که بهتر و بیشتر می‌خورد و می‌آشامد؛ بیشتر و بهتر از لذائذ جنسی بهره می‌برد و بیشتر و بهتر در مسند قدرت قرار می‌گیرد و برای نیل به شکم‌چرانی‌ها و شهوت‌رانی‌ها و ارضای جاه‌طلبی‌های خود، بهتر و بیشتر به پول و ثروت دسترسی دارد. در چنین دنیایی چقدر به میزان الانسان نیاز است! .... ■●در محضر استاد مهدی طیب ١٩ مرداد ٩١●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین🏴 ■●راز تقارن لیالی قدر با شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام (قسمت سوم)●■ ■●در فرهنگ دنیای امروز، سعادتِ انسانی با این شاخص‌ها شناخته می‌شود؛ چقدر پول دارد؛ چه مقامی دارد؛ چه می‌خورد و می‌آشامد و چگونه ارضاء جنسی می‌شود! این قدِّ بشریّت در دنیای امروز است. دنیای بعد از رنسانس، دنیایی که از خدا محوری به اومانیزم تغییر محور داد؛ اومانیزم به معنای محور قرار دادن و گرایش به انسانیّت نیست؛ به معنای نفسانیّت است؛ نفس انسان، همان چیزی که کانون شهوت و غضب است. ■●لذا تمدّن امروز دنبال این است که با علم و تکنولوژی و پول و ثروت، هرچه بیشتر لذائذ نفسانی بشر را تأمین کند. این لذائذ نفسانی ناشی از خوردن و پوشیدن و نوشیدن، یا ناشی از کاموری‌ها و لذّت‌جویی‌های جنسی، و یا ناشی از دستیابی به قدرت و قهر و غلبه‌ بر رقبا و مخالفان است. اين اوج تعریفی است که دنیای امروز از بشریّت دارد؛ قدّ انسان در دنیای امروز این است. ■●قبلا تمثیلی راجع به دنیای امروز به کار بردم؛ کارتونِ گالیور را مثال زدم. در داستان گالیور، گالیور به شهری می‌رود که همه‌ی مردم آن کوتوله‌اند؛ قدّشان به اندازه‌ی یک بند انگشت است. امّا چون همه‌ی مردم کوتوله‌اند، هیچ کس احساس کوتاه بودن نمی‌کند. وقتی به یکدیگر نگاه می‌کنند، می‌گویند ماشاءالله قدّ به این بلندی! ‌چه‌ عیب و نقصی داریم؟! چون در آن شهر همه هم‌قدّند؛ همه کوتوله‌اند؛ کسی به نقص کوتوله بودنش واقف نیست. چه وقت پی می‌برند کوتوله‌اند؟ چه وقت می‌فهمند قدّشان کوتاه است؟ وقتی گالیور  وارد آن شهر می‌شود. آنوقت معنای قدّ انسان را می‌فهمند و تازه پی‌ می‌برند که کوتوله‌اند. ■●دنیای امروز از نظر مقامات و کمالات انسانی، شهر کوتوله‌های گالیور است و این کوتوله‌ها هیچ احساس کوتوله بودن هم نمی‌کنند. خیلی هم احساس پیشرفت و ترقّی می‌کنند؛ احساس می‌کنند خیلی بزرگند. امّا کوتوله‌اند؛ در حیوانیّت و نفسانیّت خود اسیرند؛ قد نکشیده‌اند. ●خور و خواب و خشم و شهوت، شَغَبست و جهل و ظلمت ●طیران مرغ دیدی؛ تو ز پای‌بند شهوت ●حَیَوان خبر ندارد ز جهان آدمیّت ●به در آی تا ببینی طیران آدمیّت   .... ■●در محضر استاد مهدی طیب ۱۹ مرداد۹۱●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین🏴 ■●راز تقارن لیالی قدر با شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام (قسمت سوم)
🏴صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین🏴 ■●راز تقارن لیالی قدر با شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام (قسمت چهارم)●■ ■●دنیای امروز دنیای کوتوله‌هاست؛ قدّ انسان شناخته شده نیست؛ قدر انسان شناخته شده نیست. گمان می‌شود اندازه و قدر انسان همین است که بشرِ امروز دارد. ■●دنیای امروز، شب ظلمانی‌یی است که حقیقت انسانیّت در آن ناشناخته است. و در این لیله‌ی دنیا، حقیقت انسانیّت با تمامیّتش است که قدر انسان را تعریف می‌کند. ■●حقیقت و تمامیّت انسانیّت حجّت خداست. این‌گونه ارتباط لیلة القدر با انسان کامل آشکار می‌شود. ■●در این لیل دنیا که قدر بشر، قدر انسان، قدر آدمیّت و انسانیّت ناشناخته است؛ حجّت خداست که قدر انسان را مشخّص می‌کند. ابعاد و عظمت حقیقت انسانی را به منصه‌ی ظهور می‌گذارد و با شناخت و توجّه به اوست که دیگران می‌یابند که چقدر کوتاهند و آن وقت شاید نقطه‌ی عطف و مبدأ تحوّلی در زندگی‌شان شکل گیرد. ■●وقتی قدّ افراشته‌ی انسان کامل را در اخلاق، کمالات روحی، اندیشه‌ها و افکار بلند و در عظمت‌های معنوی و عرفانی ببینند؛ وقتی قدّ افراشته‌ی حجّت خدا را ببینند؛ شاید به فکر بیفتند که اندکی قد بکشند. ■●لیلة القدر نقطه‌ی عطف حیات بشری است. اگر کسی به لیلة القدر دست یافت و حجّت خدا را در لیلة القدر درک و ملاقات کرد؛ تمامیت قدّ انسان را مشاهده کرده است. ■●برای چنین کسی، آن شب، شبی است که فردای آن یوم القیامة خواهد بود. «سَلامٌ هِيَ حَتّىٰ مَطْلَعِ الْفَجْرِ» خواهد بود. آن حقیقتی که سلام است؛ یعنی انسان کامل، سلامت کامل است. هیچ عارضه‌یی در هیچ مرتبه‌یی از مراتب ظاهر و باطن او وجود ندارد؛ او سلامت مطلق است. این که سلامت در مراتب مختلف وجود انسان یعنی چه؛ بحث مفصّلی است که اینجا فرصت پرداختن به آن نیست. ■●حجّت خدا سلام است. وقتی حقیقت سلام را ببینیم؛ آن وقت بیماری خودمان را باور می‌کنیم. آن قدّ افراشته و قدر لیلة القدری حجّت خدا را که ببینیم؛ آن وقت کوتاه بودن خودمان را درک می‌کنیم و شاید ان‌شاء‌الله لیلة القدر برای ما مبدأ تحوّل شود. اگر این‌گونه شود؛ به بیداری و یقظه رسیده‌ایم و یقظه و بیداری نقطه‌ی آغاز سیر الی الله و نیل به همه‌ی کمالات انسانی است. .... ■●در محضر استاد مهدی طیب ۱۹ مرداد ۹۱●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین🏴 ■●دعای امام سجاد علیه السلام در - قسمت اول●■ ■دعایی کوتاه ولی بسیار عمیق از امام سجاد (علیه السلام) روایت شده است که حضرت در شب بیست‌و‌هفتم از ابتدای شب تا به صبح، بارها تکرار می کردند. این دعا سه جمله است؛ امّا دریایی از معارف در آن وجود دارد. ■اَللَّـٰـهُمَّ ارْزُقنِی التََّجافِیَ عَن دارِ الْغُرُورِ ؛ وَ اْلاِنابَةَ اِلىٰ دارِ الْخُلُودِ؛ وَ الاِسْتِعدادَ لِلمَوتِ قَبلَ حُلُولِ الْفَوتِ # شرحی_بر_فراز_اول_دعا: ■ ۱-اَللَّـٰـهُمَّ ارْزُقنِی التََّجافِیَ عَن دارِ الْغُرُورِ ■خدایا به من روزی کن از این دار غرور پهلو خالی کنم. حمّالی این خانه ی دروغین را نکنم و تن زیر بار این خانه ی پلید ندهم. ■دنیا دارالغرور و سرای فریب است. انسان را گول می زند. نیست؛ امّا خود را هست نشان می دهد. به سراب می ماند که از دور آب می نماید؛ امّا درحقیقت هیچ نیست؛ سایه و توهّم است. ■قرآن کریم فرمود: كَسَرابٍ بِقيعَةٍ يَحسَبُهُ الظَّمآنُ ماءً ؛ (۳۹ سوره ی نور) ■مثل سرابی در یک دشت گسترده ی تفتیده که تشنه کام از دور آن را آب می پندارد؛ امّا وقتی بعد از تقلاّهای بسیار به آن می رسد، لَم يَجِدهُ شَيئاً، می بیند هیچ‌چیز نیست. دنیا از دور نمود و جلوه ای دارد؛ امّا حقیقتش نیستِ صرف است. انسان تا غافل است و از دور به سراب نگاه می کند، هیچ تفاوتی با آب نمی‌بیند و به یقین مطمئن می‌شود آب است. تا وقتی انسان در خواب رؤیا می‌بیند، ذرّه ای تردید ندارد که آنچه می بیند، عین واقعیّت است. وقتی آن فرد به سراب نزدیک شد و آن به‌خواب‌رفته بیدار شد، هیچ اثری از آنچه می دید باقی نمی‌ماند. ■امام سجّاد از خدای متعال می خواهد و ما هم به اقتدای امام سجّاد از خدا بخواهیم به ما توفیق دهد دیگر پهلو زیر بار دنیا ندهیم. دیگر بس است! هرچه حمّالی دنیا را کردیم؛ هرچه دنبال دنیا و جلوه های دنیا دویدیم؛ از پول و ثروت، نام و شهرت، پست و مقام، لذّت و شهوت، منیّت های خودمان، بس است! دیگر دنبال دنیا نرویم . .... ■●در محضر استاد مهدی طیب- جلسه ۲۷ مهر ۸۵●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●شب عید فطر، آخرین فرصت برای جبران از دست رفته ها - قسمت اول●□ □●شب عید فطر بسیار عظیم‌القدر است و بنا به روایات پهلو به پهلوی لیالی قدر میزند؛ با این امتیاز که لیلة القدر به‌صورت دقیق و معیّن شناخته‌شده نیست؛ امّا شب اوّل ماه شوّال قابل تشخیص است. □●این آخرين احتمال شب قدر و آخرین فرصت برای خسارت‌زدگان و محرومانی است كه خود را دست‌خالی می‌بینند. □●آستانه ی عید فطر نقطه ی پایانی ارزیابی ها و دغدغه ی خاطرهاست. □●خدايا تو در اين ماه شيطان را در غل و زنجير كردی، درهای دوزخ را بستی، درهای بهشت را گشودی؛ ولی ما هيچ نكرديم. خدایا نکند دست رد بر سینه ی ما زده شود و جزو مردودان مدرسه‌ی ماه رمضان باشیم! □●در این شب به درگاه خداوند روی آوریم و برای بی‌توجّهی ها و تقصیرهایمان در هدر دادن لحظات بی‌نظیر ماه رمضان عذرخواهی و توبه و استغفار کنیم و از خدای متعال بخواهیم که در این فرصت آخر کار ما را و آشفتگی ما را سامان بخشد. □●مبادا تنبلی سراغ ما بیاید که بگذار افطار کنیم، بعد کمی استراحت، کمی صحبت و... دقایق گرانبهای شب عید فطر از دستمان برود. همین یک شب می‌توان کار را به سامان رساند. نباید مأیوس بود؛ دربرابر خدایی که حتّی دعای ابلیس را پس از آن تمرّد عجیب، رد نکرد، جایی برای یأس نیست. ... □●در محضر استاد مهدی طیب - جلسه ۱۸ شهریور۸۹●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□●شب عید فطر، آخرین فرصت برای جبران از دست رفته ها - قسمت اول●□ □●شب عید فطر بسیار عظیم‌القدر است و
□●شب عید فطر آخرین فرصت برای جبران از دست رفته ها - قسمت دوم●□ □●وقتی ابلیس از فرمان خدا در سجده بر آدم سر باز زد و با خدای متعال به مقابله برخاست و امر الهی را مردود و نادرست ارزیابی کرد که: □●اَنا خَيرٌ مِنهُ خَلَقتَني مِن نارٍ وَ خَلَقتَهُ مِن طينٍ: من از او برترم زیرا تو مرا از آتش آفریدی و او را از گِل، خدای متعال او را از درگاه خود راند: □●قالَ فَاخْرُج مِنها فَاِنَّكَ رَجيمٌ؛ وَ اِنَّ عَلَيكَ لَعنَتي اِلىٰ يَومِ الدِّينِ: بیرون شو که تو رانده‌ای و لعنت من تا روز داوری بر توست. ☑️آنگاه این موجود ملعون از خدای متعال درخواستی کرد: □●اَنظِرني اِلىٰ يَومِ يُبعَثونَ: تا روز محشر به من مهلت بده و نابودم نکن. خدای متعال حتّی دست رد بر سینه ی این ابلیس لعین نزد و فرمود: □●قالَ فَاِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرينَ؛ اِلىٰ يَومِ الْوَقتِ الْمَعلُومِ: تو از مهلت یافتگانی؛ تا روزی که آن زمان معیّن فرارسد. در خانه‌ی خدا جای ناامیدی نیست؛ □●در این شب از پیشگاه خدای متعال تقاضا کنیم که از تمام تقصیرات ما در این ماه بزرگ چشم پوشی کند و ما را از جمله ی بخشودگان و رهاشدگان از بند آتش غضب و سخط خود قرار دهد.  ... □●در محضر استاد مهدی طیب - جلسه ۱۸ شهریور ۸۹●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●اهمیت و مفهوم انتظار فرج●□ □خداوند متعال در قرآن كريم می‌فرمايد:‌ فَهَلْ يَنْتَظِرُونَ اِلّٰا مِثْلَ اَيّٰامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ قُلْ فَانْتَظِرُوا اِنِّی مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرينَ؛ ثُمَّ نُنَجِّی رُسُلَنٰا وَ الَّذينَ آمَنُوا كَذٰلِكَ حَقًّا عَلَيْنٰا نُنْجِ الْمُؤْمِنِينَ (سوره‌ يونس، آيات ۱۰۲-۱۰۳) □آيا چيزی را انتظار می‌كشند جز آنچه برای پيشينيان آنها رخ داد؟ بگو منتظر باشيد كه من نيز با شما از منتظران خواهم بود. پس از اين انتظار‌، ما رسولان خود و مؤمنان را نجات خواهيم داد و اين نجات‌بخشی‌ حقّی بر ماست [كه خود آن را قائل شديم.] □چنانکه پیشتر گفتیم، يكی از وظايف خاص و برجسته‌ی شيعيان در دوران غيبت حضرت مهدی‌ ارواحنا‌فداه انتظار فرج است. □انتظار در عقيده‌ی شيعه‌ جايگاه بسيار رفيع و بلندی دارد و احاديث فراوانی در اين زمينه ازجانب معصومين علیهم السّلام رسيده است كه برای درک بهتر مفهوم انتظار و اهمیت آن به چند نمونه اشاره می‌کنيم. □پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم می‌فرمايند‌: □اَفْضَلُ اَعْمٰالِ اُمَّتِی اِنْتِظٰارُ الْفَرَجِ مِنَ اللّٰهِ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ برترين اعمال امّت من‌ انتظار فرج از جانب خداوند عزّوجلّ است. □امیرالمؤمنین علیه السّلام در پاسخ شخصی که می‌پرسد: □أَیُّ الْأعمٰالِ أحَبُّ إلَى اللّٰهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟ کدام عمل نزد خداوند محبوب‌ترین است؟ می‌فرمایند: اِنتِظٰارُ الْفَرَجِ انتظار فرج □در بحث وظایف شیعه نیز نقل کردیم که امام كاظم علیه السّلام می‌فرمايند‌: □اَفضَلُ الْعِبٰادَةِ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ انْتِظٰارُ الْفَرَجِ برترين عبادات پس از معرفت‌، انتظار فرج است □پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم می‌فرمایند: □أَفْضَلُ جِهٰادِ أُمَّتِی انْتِظٰارُ الْفَرَجِ برترین جهاد امّت من انتظار فرج است. ☑️سه نکته در این احادیث قابل تأمّل است. □نخست اینکه در حالی که در شريعت اسلام اعمال و عبادات برجسته‌ی فراوانی وجود دارد‌؛ انتظار فرج‌ افضل اعمال و عبادات معرّفی شده است. □دوّم اینکه بر مقدّم بودن معرفت بر انتظار تأکید شده است كه نشان می‌دهد انتظار بدون معرفت‌، انتظار واقعی و سازنده نيست. □سوّم آنکه‌ فرموده‌اند برترین و بزرگترین عمل انتظار فرج است؛ پس انتظار، عمل است، نه بی‌عملی و بدون فعّالیّت دست روی دست نهادن و چشم‌ به‌ راه حوادث خارق‌العاده و غیرعادّی برای تغییر و تحوّل وضع موجود نشستن. □انتظار برترین جهاد است، نه تسلیم و ستم‌ پذیری و سکوت در برابر ظلم. □كسی كه منتظر است تا حجّت‌ خدا ظهور کند و در رکاب آن حضرت در كارزار جهانی شركت كند و ريشه‌‌ی ظلم و فساد را از عالم بركند و ظلم جهانی را درهم شكند‌‌، نمی‌تواند نسبت به ظلم در محيط خود بی‌تفاوت باشد‌ و به نام انتظار، گذران اوقات كند تا ظهور تحقّق پذيرد. .‌.. □●جانِ جهان تألیف استاد مهدی طیّب●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●مقصود از رئیس مذهب بودن امام صادق علیه السّلام چیست؟ چرا مذهب تشیّع را به نام مذهب جعفری می‌شناسند؟ - بخش اوّل●■ ■گرچه مذهب شیعه همان مکتب رسول خدا است؛ و آموزه‌های همه‌ی ائمّه در تبیین این مکتب، سهیم و دَخیل است؛ امّا اینکه امام صادق عليه السّلام به عنوان رئیس مذهب مشهورند، به دلیل موقعیت فوق‌العاده‌ای است که برخلاف پدران بزرگوار و فرزندان معصومشان، در اختیار آن حضرت قرار گرفت. ایشان در یک دوره‌ی انتقالی، بیشترین فراغت را برای نشر و تبیین و ترویج و تعلیم معارف قرآن و اهل بیت، در اختیار داشتند. ■دوران امام باقر و امام صادق علیهما السّلام، دوره‌ی انتقال حکومت از بنی‌ امیّه به بنی عبّاس، یا به تعبیر دقیق‌تر از بنی مروان به بنی عبّاس بود و درگیری‌های قدرت‌های سیاسی با یکدیگر، فرصت و فراغت به آنها نمی‌داد که کنترل فوق‌العاده و اختناق شدیدی را که در زمان سایر ائمّه علیهم السّلام اعمال می‌کردند، در آن زمان هم اعمال کنند. ■به همین خاطر بعد از دوران اختناقی که خصوصاً بعد از واقعه‌ی عاشورا پیش آمد و حکومت‌های ظالم اموی، کوچک‌ترین مَنفَذی را برای تبیین معارف قرآن و اهل بیت علیهم السّلام باقی نگذاشتند؛ امام باقر علیه السّلام و بعد از ایشان امام صادق عليه السّلام این فرصت را پیدا کردند که این معارف را تبیین و ترویج کنند. ■شاید حدود هشتاد درصد احادیثی که در کتب حدیثی شیعه به ما رسیده است، از این دو امام بزرگوار، امام باقر و امام صادق علیهما السّلام، نقل شده است؛ به خاطر فرصت و فراغت ایشان. واِلاّ این گونه نیست که ائمّه‌ی دیگر در مقام و مرتبه‌ی علمی، چیزی کمتر از این دو امام بزرگوار داشتند. چنین فرصت و فراغتی در اختیار دیگر ائمّه‌ی ما قرار نگرفت. این است که مکتب تشیّع، به نام امام صادق شناخته شد. ■شاید به لحاظ دیگری هم مذهب تشیّع به جعفری مشهور شد و آن این که مذاهب فقهی چهارگانه‌ی اهل سنّت (حَنَفی، مالکی، شافعی، و حَنبلی) هم تقریباً در عصر امام صادق علیه السّلام شروع به شکل گیری کردند. اَبوحَنیفه، معاصر امام صادق علیه السّلام بود و دو سال شاگردی و طلبگی ایشان را کرده بود؛ تا پایان عمر هم می‌گفت: «لَوْلا السَّنَتانِ لَْهَلَکَ اْلنُّعمان» اگر آن دو سال که من به درس امام صادق علیه السّلام رفتم، نبود؛ هلاک شده بودم. اینکه چه شد کسانی که شاگرد امام صادق علیه السّلام بودند، رو در روی امام ایستادند؛ برای خودشان مذهبی بنیان گذاری کردند و عدّه‌ای را به دور خود جمع کردند؛ نکاتی است که در کتاب «حدیث دوست» به آنها اشاره شده است. ■چون این مذاهب از زمان امام صادق علیه السّلام به بعد شکل گرفتند و این چهار مذهب به اسم بنیان گذارانشان شناخته شدند؛ یعنی پیروان احمد حَنبَل را حنبلی مذهب؛ پیروان ابوحنیفه را حنفی مذهب؛ پیروان مالک بن انس را مالکی و پیروان امام شافعی را شافعی می‌گویند؛ پیروان مکتب تشیّع را هم، پیروان مذهب جعفری نام می‌نهند. .... استاد مهدی طیّب۹۱/۰۶/۱۶ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●انسان کامل خلیفه خداوند (قسمت اول)●■ ■●ششمین زاویه نگرش به مهدویّت، در جهان بینی عرفانی این است که انسان کامل خلیفه خداوند و جانشین و قائم مقام او در عالم است. همان طور که گفتیم، انسان کامل مظهر همه اسماء الهی است. خداوند متعال در رابطه با خلقت حضرت آدم علیه السّلام در قرآن کریم فرموده است: وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ ...: و هنگامیکه پروردگارت به فرشتگان گفت: من در روی زمین جانشینی برای خود قرار خواهم داد. (این امر برای فرشتگان دشوار آمد و نتوانستند هضم کنند.) گفتند: پروردگارا! آیا کسی را در آن (جایگاه) قرار می دهی که فساد و خونریزی کند؛ در حالی که ما تسبیح و حمد تو را به جا می آوریم و تو را تقدیس می کنیم؟! پس پروردگار فرمود: من چیزی می دانم که شما نمی دانید. ■●سپس خداوند ( برای اینکه پرسش ملائکه را پاسخ گوید و به آنها تفهیم کند) علم همه اسماء را به آدم آموخت و آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: اگر راست می گویید از اسامی ایشان به من خبر دهید. فرشتگان عرض کردند: خداوندا! تو منزّهی و ما چیزی جز آنچه به ما تعلیم داده ای نمی دانیم؛ تو دانا و حکیم هستی. سپس خداوند به آدم فرمود: ای آدم! آنان (ملائکه) را از اسماء ایشان آگاه کن ... . آیات مذکور نشان دهنده این واقعیّت است که وجود انسان کامل ظرفیّت دریافت تمامی اسماء الهی را دارد؛ در حالی که هیچ یک از ملائکه چنین ظرفیّتی نداشتند. ■●همچنین ضمیر (هِم) در کلمه (اسمائِهِم) به ذوی العقول اشاره دارد. این نکته تامّل برانگیزی است و حاکی از آن است که اسمائی که خداوند متعال به حضرت آدم علیه السّلام آموخت الفاظ و حروف نبودند؛ بلکه واقیّات عینی و خارجی بودند. آن واقعیّات به استناد احادیث فراوان چیزی جز حقیقت انسان کامل و وجود مقدّس پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله وسلّم و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام نبودند. زمانیکه حقیقت این اسماء مقدّس بر ملائکه عرضه شد، فرشتگان قادر به درک آنها نبودندو بر ایشان ناشناخته بود؛ ولی آدم علیه السّلام به درک و معرفت این اسماء راه یافت. ■●بدین ترتیب حتّی ملائکه مقرّب مظهریّت تام ندارند و نمی توانند پذیرای تمامی اسماء الهی شوند. اکنون درمیابیم که تنها انسان کامل می تواند خلیفه الهی بر روی زمین باشد و هم اوست که می تواند مظهر همه اسماء و صفات الهی گردد. در نتیجه همه اهل عالم در برابر خلیفه خداوند خاضعند؛ تا جاییکه حتّی ملائکه مقرّب در برابر انسان به سجده افتادند. البتّه فقط ملائکه سجده نکردند؛ بلکه همه کائنات و تمام عالم خلقت سجده کردند و سجده بالاترین درجه خضوع و خشوع است. انسان کامل خلیفه الله است و لذا عالَم که در برابر خداوند متعال تسلیم است، در برابر خلیفه خدا نیز تسلیم خواهد بود. ... ■● ، ص ۸۰تا ۸۳●■ @mohamad_hosein_tabatabaei