□○#استاد_علّامه_ما○□
□○زمانی که انسان صدای غیبی بشنود یا چیزی به قلبش الهام شود، اگر قلبش آرام و مطئمن باشد، نشانۀ این است که القائی رحمانی بوده است.
□○همانطور که اضطراب و تشویش نشانۀ شیطانی بودن آن است و مانند آن است حالت شتاب زدگی و بی تابی و سبُک سَری و شبیهِ اینها.
□○«المیزان فی تفسیر القرآن» ج ۳ ص ۲۲۱○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□● #استاد_علّامه_ما●□
□●طریقۀ اختصاصى اسلام (برای تهذیب نفس) ...در پرتو توحیدِ خالص صورت مى گیرد؛
□●زیرا هنگامى كه انسان یقین پیدا كرد كه هستىِ حقیقى ویژۀ خداست، خواهد دانست كه مالك تمام وجود و هستى و آثار آن و پروردگار كلّیه جهانیان، اوست و دیگران در برابر او مالك نفع و ضرر، مرگ و زندگى و یا زنده كردن نیستند.
□●در این حال است كه انسان جز آنچه را كه خدا بخواهد، اراده نمى كند، و جز از آن كه خدا از آن كراهت دارد، متنفّر نیست.
□●«علی علیه السلام و فلسفه الهی» ص ۳۶●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
#استاد_علامه_ما
□در قرآن كريم گويد:
{ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ ...}. «۱»
(۱)-احزاب: ۴
□«خداوند در اندرون انسان بيش از يك دل قرار نداده است».
ليكن على عليه السّلام بىتأمّل و انديشه پا در عرصه حيات نگذاشته و زمام نفس خويش را به دست هوا و خواهشهاى نفسانى نداده بود تا هرچه آن بخواهد برگزيند و در آنچه بخواهد، تصرّف نمايد بلكه على عليه السّلام را يك كشش روحانى و يك جنبه الهى احاطه كرده بود و در نتيجه همهچيز جز خدا را از ياد برده بود.
#علی_و_فلسفه_الهی،ص۳۵
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استاد_علامه_ما □در قرآن كريم گويد: {ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ ...}.
#استاد_علامه_ما
□او تمام نيازمنديهاى مادّى بشرى را كه به سوى نفس و خواستههاى آن مىكشاند، كنار گذاشته و كلّيّه علايق مادّى را كه به سوى لذّات و شهوات سوق مىدهند، از خود دور ساخته بود،
□لذا راهى جز راه حق برايش باقى نمانده بود و هدفى غير از خود حقيقت و واقعيّت در نظر او جلوهاى نداشت و همين نكته اساسى بود كه موقعیت او را در برابر هرپيشآمد و موضوعى، روشن مىساخت و به هنگام وجود عوامل و علل گوناگون، او را به طرف حق و واقعيّت راهنمايى مىكرد. «۱»
#علی_و_فلسفه_الهی،ص۳۶
@mohamad_hosein_tabatabaei
#استاد_علامه_ما
□○*{مراحل پنجگانه شناخت خدا}* ○□
□«أوّل الدّين معرفته و كمال معرفته التّصديق به و كمال التّصديق به توحيده و كمال توحيده الإخلاص له و كمال الإخلاص له نفى الصّفات عنه لشهادة كلّ صفة أنّها غير الموصوف و شهادة كلّ موصوف أنّه غير الصّفة فمن وصف اللّه سبحانه فقد قرنه و من قرنه فقد ثنّاه و من ثنّاه فقد جزّأه و من جزّأه فقد جهله و من جهله فقد أشار إليه و من أشار إليه فقد حدّه و من حدّه فقد عدّه». «۱»
□«آغاز دين، معرفت و شناخت كردگار است و كمال معرفت، ايمان به ذات آفريدگار. كمال ايمان در توحيد و يگانهدانستن اوست و تكامل توحيد در اخلاص به ساحت قدس ربوبى است و اخلاص هم فقط با اعتراف به احديّت ذات حق و در پرتو نفى صفات زايد صورت مىگيرد و بس؛ زيرا هرصفتى غير از موصوف و هر موصوفی غیر از صفتى است كه بر آن عارض مىگردد،
(۱)- نهج البلاغه فيض الاسلام/ خ ۱: ۲۳
#علی_و_فلسفه_الهی_فصل_دوم_ص۵۳
@mohamad_hosein_tabatabaei