eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□● #شمه‌ای_از_اسرار_حج (قسمت دوم)○□ □○حاجی در مکّه محرم می‌شود. اوّلین منزلی که واجب است وارد شود،
□○ (قسمت سوم)○□ □○در متن دعاهایی که از معصومین علیهم السلام برای وارد شده است، غالباً همین حالات را می‌بینیم. از یک سو توجّه به حقّ عظیم خدای متعال و از سوی دیگر توجّه به کاستی‌های خویشتن و توبه و پشیمانی از انحراف و انحطاطی که انسان عمری در مسیر زندگی دچار آن بوده است. □○جالب اینجاست که زمان وقوف در وادی روز است؛ یعنی از ظهر تا غروب آفتاب. این زمانی است که حاجی باید در باشد. این همان زمانی است که انسان در زندگی دنیوی خود غرق اشتغالات ظاهری است و چشمش به عالم ظاهر دوخته شده است. به تعبیر دیگری، سرزمین عرفات یادآور بیداری عمومی‌یی است که در کلّ خلقت اتّفاق می‌افتد؛ آغازِ قیامت و برپاشدنِ صحنه‌ی محشر، که در آنجا بیداری‌یی است که همه، از نیک و بد، به آن نائل می‌شوند. منتهیٰ آن بیداری، قهری و جبری است و آن روز راهی برای تصحیح و اصلاح اشتباهات و خطاها باقی نمانده است. امّا اینجا اگر سالک به معرفت و بیداری و یقظه برسد، امکانِ تغییر رویّه و تحوّل برای او وجود دارد. ... □○در محضر استاد مهدی طیب - ۹۱/۰۸/۰۵○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○در روز دو مناسبت واقع شده است. بسیار شاد و فرخنده است. سالروز ازدواج پدر بزرگوار رسول‌خدا صلی الله علیه و آله، حضرت عبدالله علیه السلام و مادر عظیم القدر ایشان، آمنه‌بنت‌وهب علیها سلام، در سال پنجاه‌و‌چهارم قبل از هجرت پیامبر است. □○این ازدواج منشأ بزرگترین نورها در هستی شد. انتقال نور پیامبر‌اکرم صلی الله علیه و آله به عالم ظاهر، میوه و محصول ازدواج پاک و فرخنده‌ای بود که خدای‌متعال میان عبدالله و آمنه علیها سلام محقّق کرد. □○جا دارد این ازدواج فرخنده را خدمت میوه‌ی این ازدواج، که وجود مقدّس بقیّة‌الله‌الاَعظم ارواحنافداه هستند را، به همه‌ی دوستداران خاندان نبوّت و رسالت، تبریک عرض کنم. □○در محضر استاد مهدی طیب- جلسه ی ۲۵ مهر ۹۲○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○در روز #هشتم_ماه_ذی_‌الحجه دو مناسبت واقع شده است. #مناسبت_اوّل بسیار شاد و فرخنده است. سالروز ازد
🚩□○خروج اباعبدالله‌الحسین علیه السلام از مکّه به‌سمت کوفه○□ □○ که در تواریخ، در روز سال شصتم هجری‌قمری ثبت شده است، ماجرای حرکت اباعبدالله‌الحسین علیه السلام از مکّه به‌سمت کوفه و نهایتاً به‌سمت کربلا است. □○حضرت اباعبدالله علیه السلام روز هشتم ماه ذی‌الحجّه که (۱) و روزی است که حجّاج آب بر‌می‌داشتند، در یوم‌التّرویه، یعنی درست در شرایطی که همه‌ی مردم به‌سمت منا و عرفات می‌روند، اباعبدالله‌الحسین علیه السلام راه را جدا کردند و به‌سمت کوفه حرکت کردند. □○اين هم یک اقدام کاملاً دقیق و حساب شده بود. کاری کاملاً چشم‌گیر بود؛ چون اگر حضرت چند روز قبل از آن حرکت می‌کردند، کسی احساس نمی‌کرد؛ امّا آن روز در ذهن همه این پرسش پیش آمد که چه شده پسر پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله مناسک را رها کرده است؛ به‌جای اینکه همراه حاجیان بیاید و مراسم حج را انجام دهد؛ به جای دیگری سفر می‌کند؟ این یک حرکت بسیار دقیق بود برای اینکه ذهن‌ها را برای پی‌جویی علّت این قضیه حسّاس کند. □○اين را هم عرض کرده‌یم: اینکه معمولاً مدّاح‌ها و هیئتی‌ها می گویند حضرت قصد حج را به عمره‌ی مفرده تبدیل کردند؛ حرف دقیقی نیست. حضرت اباعبدالله علیه السلام از روز اوّل که وارد مکّه شدند، به قصد عمره‌ی مفرده آمدند و قصد حج نداشتند؛ لذا عمره‌ی‌شان را که انجام دادند، رفتن به عرفات، مشعر و منا برآن حضرت واجب نبود. □○حضرت در روز ی سال شصتم هجری‌قمری از مکّه بیرون آمدند و سفری را آغاز کردند؛ که به کربلا و واقعه‌ی عظیم عاشورا منجر شد. □○در محضر استاد مهدی طیب- جلسه ی 2۲۵ مهر ۹۲○□ ○۱. "ترویة" یعنی آب برداشتن. حجّاج در این روز در مکّه آب بر می داشتند و همراه می بردند که شب عرفه را در منا بمانند؛ روز عرفه به عرفات و در پی آن به مشعر و منا بروند. برای این سفر آب همراه می بردند○ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●از برجسته‌ترین روز عرفه، اباعبدالله الحسین علیه السلام است. کسانی که به صورت ظاهر این توفیق را ندارند؛ خوب است قلب‌ها را از دور روانه‌ی حرم اباعبدالله الحسین علیه السلام کنند و زائر آن بزرگوار باشند. □●با توجّه به روایتی که از امام علیه السلام نقل شده است (۱) که امید است حضرت عبدالعظیم حسنی رضی الله عنه در سرزمین ری هم‌پایه‌ی زیارت اباعبدالله الحسین علیه السلام مورد عنایت پروردگار و توجّه اهل بیت علیهم السلام واقع شود؛ □●اگر می‌توانید، روز عرفه لااقل به حرم سیّد الکریم علیه السلام مشرّف شوید و در داخل حرم، چشمانتان را ببندید و تصوّر کنید که در حرم اباعبدالله الحسین علیه السلام هستید؛ اوّل به حضرت اباعبدالله علیه السلام سلام دهید و آن حضرت را زیارت کنید؛ بعد حضرت عبدالعظیم را زیارت کنید. □●این را همیشه به یاد داشته باشید؛ نه تنها برای روز عرفه، هر وقت به زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السلام رفتید، چنین کنید. ان‌شاءالله روز عرفه هم موفّق شوید به حرم سیّد الکریم رضی الله عنه بروید و زیارت مخصوصه‌ی امام حسین علیه السلام در روز عرفه را آنجا بخوانید. □●امید است همان حال و هوای حرم اباعبدالله الحسین علیه السلام را احساس کنید و عنایاتی که اگر موفّق بودید به صورت ظاهر به کربلای معلّیٰ مشرّف شوید، نصیبتان می‌شد؛ ان شاء الله در حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام هم خدای متعال عنایت می‌فرماید. □●در محضر استاد مهدی طیب- جلسه ی ۲۷مهر ۹۱●□ □●1. مجلسی، بحار، ج ۹۹، ص ۲۶۸●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #شمه‌ای_از_اسرار_حج (قسمت سوم)○□ □○در متن دعاهایی که از معصومین علیهم السلام برای #روز_عرفه وارد
□○ (قسمت چهارم)○□ □○سرزمین بیرون از حرم است. حرم، حریمی در اطراف شهر مکّه است که وقتی کسی می‌خواهد از آنجا بگذرد و به سمت مکه برود، باید حتماً محرم باشد. امّا عرفات بیرون از حرم است؛ □○گویا سالک در آن نقطه‌ای که به و بیداری می‌رسد، اهل حرم الهی نیست؛ بیرون رانده شده‌ی از آن وادی است؛ کسی است که در حریمِ دوست اقامت ندارد. امّا وقتی به یقظه و بیداری و توبه و تحوّل رسید، آن‌گاه است که با تکمیل این توبه، در آستانه‌ی ورود به حرم قرار می‌گیرد. چون عصر عرفه، حاجی‌ها از محلّ اقامتشان در عرفات حرکت می‌کنند و شب را در مشعرالحرام به سر می‌برند. □○مشعرالحرام داخل حرم است؛ یعنی حال که به یقظه و بیداری رسیده‌ای و توبه کرده‌ای و مصمّم شده‌ای بر اینکه از روزمرّگی‌ها و از زندگی مادّی و حیوانی بِکَنی و به حیات انسانیت راه پیدا کنی، می‌توانی وارد حریم دوست شوی. در حریم دوست قرار گرفته است و جزء حرم است. □○اینجا نقطه‌ای است که سالک الی الله به شعور و خودآگاهی می‌رسد؛ به درک حقیقت می‌رسد و این امری است که در شب اتّفاق می‌افتد. وقوف در ، شب انجام می‌شود. از اوّل مغربِ روز نهم ماه ذی‌الحجّه که آغاز شب است، حاجی در مشعرالحرام وقوف و اقامت می‌کند تا اذان صبح روز دهم که به منتهیٰ‌الیه مشعرالحرام یا مُزدَلِفه می‌آید که منطقه‌ای به نام وادی محصّر است و آماده‌ی عبور می‌شود. □○گویا وارد منطقه‌ای می‌شود که از آنجا باید خط را بشکند و به صحنه‌ی کارزار و رزم وارد شود. نیل به خودآگاهی و شعور و درک حقایق بلند هستی در مشعرالحرام در شب اتّفاق می‌افتد. ... □○در محضر استاد مهدی طیب - ۹۱/۰۸/۰۵○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #شمه‌ای_از_اسرار_حج (قسمت چهارم)○□ □○سرزمین #عرفات بیرون از حرم است. حرم، حریمی در اطراف شهر مکّ
□○ (قسمت پنجم)○□ □○بارها اشاره کرده‌ایم که سالک به مقصد نمی‌رسد، مگر اینکه اهل شب باشد؛ . کلّ دنیا و همه‌ی عالم کثرت هم شب است و در شب است که سالک باید راه را طی کند برای اینکه به روزِ دیدار و یوم‌القیامه‌ی سیر باطنی خود وارد شود. □○این اقامت، اقامت شبانه است. این شبِ بیداری است و بسیار مستحبّ است که حاجی این شب را نخوابد و تا صبح بیدار باشد. این شبی است که حاجی‌ها برای سنگ جمع می‌کنند؛ یعنی است. □○سالک الی الله برای طیّ مسیر نیاز به سلاح دارد؛ چون می‌خواهد به کارزار و خود برود و این دو نبرد مستلزم ملزومات و تجهیزات و سلاح است. چون در باید به هر یک از مظاهر شیطانی هفت سنگ پرتاب شود؛ شاید این هفت سنگ سمبلی از باشد که به سوی دوزخ باز می‌شود؛ «لَها سَبْعَةُ اَبْوابٍ» هفت در رو به دوزخ باز می‌شود؛ شاید هفت در همان هفت نقطه‌ی ارتباط ما با عالم کثرت است؛ چشم و بینایی، گوش و شنوایی، شامّه و بویایی، ذائقه و چشایی، لامسه و بساوایی، و شهوت و غضب و یا دست و پا، نقاط ارتباط ما با عالم کثرت‌اند. □○ظاهر ما از هفت طریق با عالم کثرت مرتبط است؛ نگاهی که می‌کند؛ آنچه می‌شنود؛ آنچه می‌بیند؛ آنچه می‌چشد؛ آنچه لمس می‌کند؛ میل و اشتهایی که به چیزها دارد؛ نفرت و خشمی که می‌ورزد؛ یا کارهایی که با دست انجام می‌دهد؛ راهی که با پا می‌پوید؛ هنگامی که حاکمیّت عقل و دل بر آنها نباشد؛ درهایی هستند که به سوی دوزخ باز می‌شوند؛ امّا اگر حاکمیّت عقل و دل بر آنها مستولی شد، این هفت تا به علاوه‌ی عقل یا دل، هشت تا می‌شوند؛ آن‌وقت هشت درِ بهشت می‌شوند. «اِنَّ ِللْجَنَّةِ ثَمانِیَةَ اَبْوابٍ» . □○یعنی حالا همان چشم با نگاه‌هایش به بهشت راه پیدا می‌کند؛ همان گوش با شنیدن‌هایش به بهشت راه پیدا می‌کند. حاجی باید هفت سنگ بزند. شاید هر یک از این هفت تا به دری از درهای دوزخ در وجود او پرتاب می‌شود؛ یا حاجی به هفت جهتی که شیطان از آن جهات به وجود انسان نفوذ می‌کند؛ حمله‌ور می‌شود. □○لذا شبِ تجهیز و سلاح برگرفتن است و وقتی سالک می‌تواند سلاح برگیرد که در وادی باشد؛ یعنی اهل شعور و درک باشد. آنجا نقطه‌ی سلاح برگرفتن برای مبارزه و کارزار است. ... □○در محضر استاد مهدی طیب - ۹۱/۰۸/۰۵○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #شمه‌ای_از_اسرار_حج (قسمت پنجم)○□ □○بارها اشاره کرده‌ایم که سالک به مقصد نمی‌رسد، مگر اینکه اهل
□○ (قسمت ششم)○□ □○وادی سرزمین آرزو و عشق و دلدادگی و محبّت است. چون عرصه‌ی کارزار عرصه‌ی عشق است. کسی که اهل عقل و تجارت و چُرتکه انداختن و سود و زیان حساب کردن است به وادی کارزار و مجاهده راه ندارد. □○انسان باید اهل عشق و آرزوهای عاشقانه شود تا جان بر کف نهد و در میدان کارزار، آنچه را دارد سرمایه‌گذاری کند. لذا عرصه‌ی کارزار سرزمین مناست. □○جایی که سالک الی الله به نبرد با شیطان و نفس، که شیطان درونی است، می‌پردازد؛ سرزمین عشق است. وقتی دل داد و عاشق شد؛ شایستگی به میدان مبارزه رفتن پیدا می‌کند. □○روز دهم که روز عید قربان و یوم اضحیٰ است، وارد سرزمین منا می‌شود. همان روز اوّل باید سه کار بزرگ انجام دهد؛ □○۱- ابتدا باید به بزرگ‌ترین مظهر شیطان حمله‌ور شود و سنگ بزند؛ با شیطان، در عظیم‌ترین جلوه‌‌اش بجنگد. □○۲- بعد از رمی جمرات، باید به قربانگاه برود؛ قربانی کند □○۳- و پس از آن اگر مرد باشد، سر می‌تراشد؛ خصوصاً اگر سفر نخستینِ حجّش باشد؛ حَجَّةُ الاسلام یا حجّ واجبش باشد؛ با انجام این سه کار وظیفه‌‌ی روز نخست را به پایان برده است. □○وادیِ عجیب عشق و دلدادگی و آرزومندی و امید، وادی‌یی است که این سه کار بزرگ باید در آن انجام شود؛ باید سرِ بریده شود؛ آنچه انّیّت و انانیّت سالک است باید ذبح شود؛ آن هم در وادی عشق و دلدادگی. □○دوم باید مظهر اعظم شیطان رمی شود؛ یعنی آنچه بزرگ‌ترین تأثیراتِ دورکننده را در سالک می‌گذارد؛ بزرگ‌ترین خطر است و بزرگ‌ترین آسیب از رهگذر آن بر او وارد می‌شود. □○سوم باید سر بتراشد؛ یعنی به عبودیّت و بندگی تن دهد و پذیرای آن شود. این سه لازمه‌ی مقام است. سالک با این سه، به مرتبه‌ی تسلیم نائل می‌شود و مُسلِم می‌شود؛ اهل تسلیمِ در برابر حق می‌شود. ... □○در محضر استاد مهدی طیب - ۹۱/۰۸/۰۵○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #شمه‌ای_از_اسرار_حج (قسمت هفتم)○□ □○عید قربان عید قربانی شدن و اهل #قرب شدن است و به قرب راه پید
□○ (قسمت هشتم)○□ □○وقتی سر تراشید، یعنی تن به بندگی و عبودیّت داد. سر تراشیدن در فرهنگ امروز بشری هم نوعی خواری را می‌رساند. مجرمینی را که دستگیر می‌کنند، سرشان را می‌تراشند؛ این نوعی خواری و ذلّت است. □○وقتی حاجی هم با شیطان بیرون و هم با شیطان درون به مصاف پرداخت و در این نبرد غالب شد؛ می‌گوید خدایا من نبودم؛ من که‌ام که با شیطان بیرون مقابله کرده باشم؟! من که‌ام که بر شیطان درون غلبه کرده باشم؟! چون اینجا نقطه‌ی خطرناکی است. □○بعضی از کسانی که در مسیر سلوک بوده‌اند با بعضی از موفّقیّت‌هایی که در طی گردنه‌های سلوک نصیبشان شده است، دچار عُجب و غرور شده‌اند و به انیّت و انانیّت دچار شده و ادّعای مقاماتی کرده‌اند. اینجاست که سر می‌تراشد؛ یعنی می‌گوید خدایا من ذلیل توام؛ من عبد توام؛ من کیستم؟! همه چیز تویی؛ هرچه هست تویی. کسی که این‌گونه شد؛ از خود خالی شد و خود را در درون خویش سر برید و فریب شیطان را نخورد؛ وجودش که از خود تهی شد، از دوست پر می‌شود. □○معنیِ و یعنی این. این قرب قربِ بسیار عجیبی است. به‌قدری نزدیکی حاصل می‌شود که دوگانگی از بین می‌رود. □○روزی سالکی بود و محبوبی بود؛ این سالک می‌خواست به آن محبوب برسد؛ امّا با قربانی شدن، یگانگی حاکم شد؛ این فوق قرب است. قرب وقتی است که دو چیز باشند و به هم نزدیک شوند. امّا در اینجا دو تا نیستند؛ منی وجود ندارد؛ او رفت؛ همه چیز شد او. و این قرب عجیبی است. فرمود: «اِذا سَاَلَكَ عِبادِی عَنِّی فَإنِّی قَرِيبٌ» دوست نزدیک‌تر از من به من است □○این میوه‌ی قربانی شدن است؛ از خود خالی و از او پر شدن. همه‌ی وجودش می‌شود او و به مقام خلافت و ولایت می‌رسد. مقام خلیفة اللّهی میوه‌ی همین سیر است. روز عید قربان روزی است که ابراهیم خلیل علیه السلام به امر الهی بر حنجر فرزند محبوبش اسماعیل علیه السلام خنجر نهاد تا به فرمان خدا او را ذبح کند؛ هم پدر سمبل تسلیم مطلق است؛ هم فرزند. □○وقتی این حاصل شد؛ وقتی از قربانگاه استقبال کردند و برای قربانی آماده شدند، شایستگی امامت و خلافت فراهم آمد و ندا رسید؛ «اِنِّی جاعِلُكَ لِلنّاسِ اِماماً» . □○روز عید قربان روز نیل ابراهیم خلیل علیه السلام به مقام امامت است.اینجاست که عبد به مقام خلافة ‌اللّهی که مقام شایسته‌ی سالک الی الله و عبد خداست دست پیدا می‌کند. حال که این موفّقیّت حاصل شد؛ به یُمن این موفّقیت، خدای متعال سه شب سالک موفّق را در منا میهمان می‌کند. □○وقوف در منا میهمانی پیروزی در سیری است که سالک طی کرده است. صاحب‌خانه و میزبان خداست و او سالک به مقصد رسیده را سه شب میهمان می‌کند. در منا روزهای بعد عمل آنچنانی‌یی وجود ندارد؛ جز اینکه رمی جمرات می‌کنند و برمی‌گردند و فقط وقوف مهم است. ... □○در محضر استاد مهدی طیب - ۹۱/۰۸/۰۵○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○آموزه‌های غدیر - بخش چهارم○□ #آموزه‌ی_چهارم: □اهل تسلیم مطلق بودن در برابر خدا و معصومین علیهم ا
□○ (قسمت پنجم)○□ □بارها اشاره کرده‌ایم که سالک به مقصد نمی‌رسد، مگر اینکه اهل شب باشد؛ اهل بیداری دل شب باشد. کلّ دنیا و همه‌ی عالم کثرت هم شب است و در شب است که سالک باید راه را طی کند برای اینکه به روزِ دیدار و یوم‌القیامه‌ی سیر باطنی خود وارد شود. □این اقامت، اقامت شبانه است. این شبِ بیداری است و بسیار مستحبّ است که حاجی این شب را نخوابد و تا صبح بیدار باشد. این شبی است که حاجی‌ها برای رمی جمرات سنگ جمع می‌کنند؛ یعنی شبِ تجهیز است. □سالک الی الله برای طیّ مسیر نیاز به سلاح دارد؛ چون می‌خواهد به کارزار و خود برود و این دو نبرد مستلزم ملزومات و تجهیزات و سلاح است. چون در باید به هر یک از مظاهر شیطانی هفت سنگ پرتاب شود؛ شاید این هفت سنگ سمبلی از هفت دری باشد که به سوی دوزخ باز می‌شود؛ «لَها سَبْعَةُ اَبْوابٍ» هفت در رو به دوزخ باز می‌شود؛ شاید هفت در همان هفت نقطه‌ی ارتباط ما با عالم کثرت است؛ چشم و بینایی، گوش و شنوایی، شامّه و بویایی، ذائقه و چشایی، لامسه و بساوایی، و شهوت و غضب و یا دست و پا، نقاط ارتباط ما با عالم کثرت‌اند. □ظاهر ما از هفت طریق با عالم کثرت مرتبط است؛ نگاهی که می‌کند؛ آنچه می‌شنود؛ آنچه می‌بیند؛ آنچه می‌چشد؛ آنچه لمس می‌کند؛ میل و اشتهایی که به چیزها دارد؛ نفرت و خشمی که می‌ورزد؛ یا کارهایی که با دست انجام می‌دهد؛ راهی که با پا می‌پوید؛ هنگامی که حاکمیّت عقل و دل بر آنها نباشد؛ درهایی هستند که به سوی دوزخ باز می‌شوند؛ امّا اگر حاکمیّت عقل و دل بر آنها مستولی شد، این هفت تا به علاوه‌ی عقل یا دل، هشت تا می‌شوند؛ آن‌وقت هشت درِ بهشت می‌شوند. «اِنَّ ِللْجَنَّةِ ثَمانِیَةَ اَبْوابٍ» . □یعنی حالا همان چشم با نگاه‌هایش به بهشت راه پیدا می‌کند؛ همان گوش با شنیدن‌هایش به بهشت راه پیدا می‌کند. حاجی باید هفت سنگ بزند. شاید هر یک از این هفت تا به دری از درهای دوزخ در وجود او پرتاب می‌شود؛ یا حاجی به هفت جهتی که شیطان از آن جهات به وجود انسان نفوذ می‌کند؛ حمله‌ور می‌شود. □لذا شبِ تجهیز و سلاح برگرفتن است و وقتی سالک می‌تواند سلاح برگیرد که در وادی باشد؛ یعنی اهل شعور و درک باشد. آنجا نقطه‌ی سلاح برگرفتن برای مبارزه و کارزار است. ... □○در محضر استاد مهدی طیب ۹۱/۰۸/۰۵○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #شمه‌ای_از_اسرار_حج (قسمت پنجم)○□ □بارها اشاره کرده‌ایم که سالک به مقصد نمی‌رسد، مگر اینکه اهل ش
□○ (قسمت ششم)○□ □وادی سرزمین آرزو و عشق و دلدادگی و محبّت است. چون عرصه‌ی کارزار عرصه‌ی عشق است. کسی که اهل عقل و تجارت و چُرتکه انداختن و سود و زیان حساب کردن است به وادی کارزار و مجاهده راه ندارد. □انسان باید اهل عشق و آرزوهای عاشقانه شود تا جان بر کف نهد و در میدان کارزار، آنچه را دارد سرمایه‌گذاری کند. لذا عرصه‌ی کارزار سرزمین مناست. □جایی که سالک الی الله به نبرد با شیطان و نفس، که شیطان درونی است، می‌پردازد؛ سرزمین عشق است. وقتی دل داد و عاشق شد؛ شایستگی به میدان مبارزه رفتن پیدا می‌کند. □روز دهم که روز عید قربان و یوم اضحیٰ است، وارد سرزمین منا می‌شود. همان روز اوّل باید سه کار بزرگ انجام دهد؛ ۱- ابتدا باید به بزرگ‌ترین مظهر شیطان حمله‌ور شود و سنگ بزند؛ با شیطان، در عظیم‌ترین جلوه‌‌اش بجنگد. ۲- بعد از رمی جمرات، باید به قربانگاه برود؛ قربانی کند ۳- و پس از آن اگر مرد باشد، سر می‌تراشد؛ خصوصاً اگر سفر نخستینِ حجّش باشد؛ حَجَّةُ الاسلام یا حجّ واجبش باشد؛ با انجام این سه کار وظیفه‌‌ی روز نخست را به پایان برده است. □وادیِ عجیب عشق و دلدادگی و آرزومندی و امید، وادی‌یی است که این سه کار بزرگ باید در آن انجام شود؛ باید سرِ بریده شود؛ آنچه انّیّت و انانیّت سالک است باید ذبح شود؛ آن هم در وادی عشق و دلدادگی. □دوم باید مظهر اعظم شیطان رمی شود؛ یعنی آنچه بزرگ‌ترین تأثیراتِ دورکننده را در سالک می‌گذارد؛ بزرگ‌ترین خطر است و بزرگ‌ترین آسیب از رهگذر آن بر او وارد می‌شود. □سوم باید سر بتراشد؛ یعنی به عبودیّت و بندگی تن دهد و پذیرای آن شود. این سه لازمه‌ی مقام است. سالک با این سه، به مرتبه‌ی تسلیم نائل می‌شود و مُسلِم می‌شود؛ اهل تسلیمِ در برابر حق می‌شود. ... □○در محضر استاد مهدی طیب- ۹۱/۰۸/۰۵○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●سیّد بن طاووس در إقبال الأعمال عمل دیگری را هم برای روز بیست و چهارم ماه ذی‌الحجّه نقل کرده است. می‌گوید؛ روز بیست وچهارم روزه و غسل را مراعات کنید؛ آن روز یک لباس تمیز بپوشید؛ خودتان را معطّر کنید و از خانه بیرون بیایید. در خانه نمانید؛ بلکه به زیارتگاهی یا محلّ خلوتی، یا بالای کوهی، یا دشت سبزه زاری، جای خلوتی بروید. اگر به زیارتگاه رفته‌اید، آنجا زیارت کنید. یا اگر جای خلوت دیگری هم بودید، زیارتی بخوانید. □●زیارت جامعه کبیره، بهترین زیارت است برای این که در آن روز خوانده شود. و بعد از آن، دو رکعت نماز و بعد هم هفتاد بار استغفار. و بعد از اینها بلند شوید و بر روی پاها بایستید؛ دستها را بلند کنید و نگاهتان را هم به سمت آسمان بدوزید و دعایی را نقل کرده است بخوانید. دعا با این عبارات شروع می‌شود؛ «اَلْحَمْدُ ِللهِ رَبِّ الْعالَمِينَ فاطِرِ السَّماواتِ وَ اْلأرْضِ ...» . □●اگر کسی علاقه مند است، به إقبال الأعمال مراجعه کند. @mohamad_hosein_tabatabaei
□○نماز و دعای روز مباهله به نقل از (طبع جدید) ص ٣٥٤○□ □دو رکعت نماز با حمد و هر سوره که بخواهد بخواند و پس از سلام نماز هفتاد بار استغفار کند؛ سپس از جا برخیزد و دست‌ها را به دعا بلند کند و نگاهش را به آسمان بیندازد و بگوید: □الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ، فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ، وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي عَرَّفَنِي ما كُنْتُ بِهِ جاهِلًا، وَ لَوْ لا تَعْرِيفُكَ إِيّايَ لَكُنْتُ مِنَ الْهالِكِينَ، اذْ قُلْتَ وَ قَوْلُكَ الْحَقُ «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى»، فَبَيَّنْتَ لِيَ الْقَرابَةَ، وَ قُلْتَ «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً»، فَبَيَّنْتَ لِيَ الْبَيْتَ بَعْدَ الْقَرابَةِ. ثُمَّ قُلْتَ وَ قَوْلُكَ الْحَقُّ بِتَفَضُّلِكَ عَلى خَلْقِكَ وَ ارَدْتَ مَعْرِفَتَهُمْ بِالْبَيْتِ وَ الْقَرابَةِ، فَقُلْتَ وَ قَوْلُكَ الْحَقُ «فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ». □فَلَكَ الشُّكْرُ يا رَبِّ وَ لَكَ الْمَنُّ حَيْثُ هَدَيْتَنِي وَ ارْشَدْتَنِي، حَتّى لَمْ يَخْفَ عَلَيَّ الْأَهْلُ وَ الْبَيْتُ وَ الْقَرابَةُ، حَتّى عَرَّفْتَنِي نِسائَهُمْ وَ أَوْلادَهُمْ وَ رِجالَهُمْ. اللّهُمَّ إِنِّي أَتَقَرَّبُ الَيْكَ بِذلِكَ الْمَقامِ الَّذِي لا يَكُونُ اعْظَمُ فَضْلًا مِنْهُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا اكْثَرُ رَحْمَةً بِمَعْرِفَتِكَ ايَّاهُمْ، فَلَوْ لا هذا الْمَقامُ الْمَحْمُودُ الَّذِي أَنْقَذْتَنا، وَ دَلَلْتَنا الَى اتِّباعِ الْمُحَقِّقِينَ مِنْ اهْلِ بَيْتِ نَبِيِّكَ وَ عِتْرَتِهِ، فَلَكَ الْحَمْدُ وَ الْمَنُّ وَ الشُّكْرُ عَلى نَعْمائِكَ وَ أَيادِيكَ. □اللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، الَّذِينَ افْتَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ، وَ ثَبَّتَّنا بِالْقَوْلِ الَّذِي عَرَّفُونا، وَ اجْزِ مُحَمَّداً وَ آلَهُ عَلَيْهِمُ السَّلامُ مِنّا افْضَلَ الْجَزاءِ، وَ أَدْخِلْنا فِي شَفاعَتِهِمْ دارَ كَرامَتِكَ، يا ارْحَمَ الرَّاحِمِينَ. □اللّهُمَّ هؤُلاءِ اهْلُ الْكِسَاءِ وَ الْعَباءِ يَوْمَ الْمُباهِلَةِ، وَ مَنْ دَخَلَ مِنَ الانْسِ وَ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ، اجْعَلْهُمْ شُفَعاءَنا، اسْأَلُكَ بِحَقِّ ذلِكَ الْمَقامِ انْ تَغْفِرَ لِي وَ تَرْحَمَنِي وَ تَتُوبَ عَلَيَّ، انَّكَ انْتَ التوَّابُ الرَّحِيمُ. □اللّهُمَّ انِّي اشْهِدُكَ انَّ أَرْواحَهُمْ وَ طِينَتَهُمْ واحِدَةٌ، وَ هُمُ الشَّجَرَةُ الَّتِي طابَ أَصْلُها وَ أَغْصانُها وَ أَوْراقُها. اللّهُمَّ فَارْحَمْنا بِحَقِّهِمْ، فَإِنَّكَ اقَمْتَهُمْ حُجَجاً عَلى خَلْقِكَ، وَ دَلائِلَ عَلى ما يُسْتَدَلُّ بِوَحْدانِيَّتِكَ، وَ باباً الَى الْمُعْجِزاتِ بِعِلْمِكَ الَّذِي يَعْجُزُ عَنْهُ الْخَلْقُ غَيْرُهُمْ، وَ انْتَ الْمُتَفَضَّلُ عَلَيْهِمْ حَيْثُ اقَمْتَهُمْ مِنْ بَيْنِ خَلْقِكَ وَ نَقَلْتَهُمْ مِنْ عِبادِكَ. فَجَعَلْتَهُمْ مُطَهَّرِينَ أُصُولًا وَ فُرُوعاً وَ مَنْبَتاً، ثُمَّ اكْرَمْتَهُمْ بِنُورِكَ، حَتّى فَضَّلْتَهُمْ مِنْ بَيْنِ اهْلِ زَمانِهِمْ وَ الاقْرَبِينَ الَيْهِمْ، فَخَصَصْتَهُمْ بِوَحْيِكَ، وَ انْزَلْتَ عَلَيْهِمْ كِتابَكَ، وَ أَمَرْتَنا بِالتَّمَسُّكِ بِهِما. □اللّهُمَّ فَانّا قَدْ تَمَسَّكْنا بِكِتابِكَ وَ بِعِتْرَةِ نَبِيِّكَ، الَّذِينَ اقَمْتَهُمْ لَنا دَلِيلًا وَ عَلَماً، وَ أَمَرْتَنا بِاتِّباعِهِمْ، اللّهُمَّ انّا قَدْ تَمَسَّكْنا فَارْزُقْنا شَفاعَتَهُمْ حِينَ يَقُولُ الْخاطِئُونَ «فَما لَنا مِنْ شافِعِينَ. وَ لا صَدِيقٍ حَمِيمٍ». □اللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنَ الصَّادِقِينَ بِهِمْ، وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِشَفاعَتِهِمْ، وَ لا تُضِلَّنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا، آمِينَ رَبَّ الْعالَمِينَ. ثم تصلي عند كلّ دعاء ركعتين و تقيم إلى انتصاف النهار، أو زوال الشمس، و قد قبل إلى اصفرار الشمس، و كل ذلك حسن. @mohamad_hosein_tabatabaei