🏴صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین🏴
■برخی افراد ساده اندیش گمان می کنند که برخی اولیای الهی مانند حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) تجسّد خداوند و خدای روی زمین است؛ این یک اشتباه بزرگ است! اگر کسی این طور فکر کند، این همان بُتی است که بُت پرستان عالم دچارش هستند.
■اولیای الهی «مظهر و تجلیِ خداوند» هستند. فرق بسیار زیادی بین «تجسُّد و تجلّی» هست که این فرق حتی مرز کفر و ایمان را مشخص می کند.
#دکتر_دینانی
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●آب معرفت از درون چاه عقل فوران می کند، آنگاه که به درونت راه یابی. از آن بنوش و زنده و سرحال باقی بمان.
□●حکیم عطار نیشابوری در کتاب مصیبت نامه، از چاه درون سخن می گوید. عبور از محسوسات و موهومات در نظر عطار در این است که به چاه درون خودت راه پیدا کنی. برخی بزرگان عبور را به رفتن در آسمان و ملکوت می دانند که البته همه این تعابیر فرقی با هم ندارند.
□●به چاه درون رفتن یعنی همان رفتن به ملکوت است. چاه درون یعنی اعماق وجود من، ژرفای وجود من؛ ژرفای وجود آدمی، خیالات و محسوسات و توهمات نیست! بلکه ژرفای انسان عقل اوست که به تعبیر عطار، چاه درونت است.
#دکتر_دینانی
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●هنگامی که انسان چشم به روی جهان می گشاید و با موجودات روبرو می شود، بدرستی درمی یابد که آنچه می بیند و به آنها می رسد، هستند؛ ولی یکسان نیستند. نتیجه ای که از این دریافت حاصل می شود، آن است که همه موجودات در اصل «بودن» و «هستی» با یکدیگر تفاوت ندارند. بنابراین، یکسان نبودن و تفاوت میان آنها منشأ دیگری دارد که می توان از آن تحت عنوان «ماهیت» سخن به میان آورد.
■●کلمه ماهیت از (ما هُوَ) گرفته شده که در واقع همان سوال از چیستی است. هرگاه شما از چیستی یک شیئ یا حقیقت بپرسید در واقع در جستجوی ماهیت آن هستید.
■●در فلسفه، سوال از چیستی نقش بنیادین دارد و این سوال منشا همه بحث ها و اختلافات است. به همین دلیل گفته می شود که منشا تفاوت ها را باید در ماهیات جستجو کرد نه در وجود آنها.
#دکتر_دینانی
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○چه نیازی به یادگیری فلسفه دارم؟○□
□زندگی انسانی بدون تصمیم و انتخاب معنی معقولی ندارد و در همین انتخاب است که ما به دانستن ها و آگاهی های مان نیاز پیدا می کنیم.
□برای افزایش آگاهی یک راه ساده، بالا بردن دیتای ورودی از طریق مشاهده و ابزارهای حسی است اما همه این داده ها بدون قدرت استدلال، بی مصرف و بیهوده خواهد بود. به همین خاطر نیاز اساسی داریم که بدانیم چگونه و چرا چیزی را انتخاب می کنیم.
* |تقویت حس کنجکاوی
* |کُل نگری
* |بی طرفی و عدم پذیرش بی دلیل
* |نیاز به یادگیری در هر لحظه
□موارد بالا را شاید بتوان یکی از مهمترین دلایل یادگیری اصول فلسفه دانست.
#دکتر_دینانی
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●عدم تقابل بین حکمت خسروانی و اسلام از نظر سهروردی●■
■●فرهنگ غیر از زبان است. زبان های مختلف و اقوام مختلف در گذشته فراوان بوده و الان هستند، ولی به طور اصولی فرهنگی بر این منطقه حاکم بوده است که خیلی عمیق بوده و بسیار هم متنوّع است. سهروردی به این فرهنگ آشنایی داشت و آن را کشف کرده بود. از این رو معتقد بود، این فرهنگ منافی اسلام نیست و اسلام هم مخالف فرهنگ ایران نیست.
■●اسلام وقتی آمد بت پرستی و خرافات و ضلالت را زدود اما فرهنگ ایران باستان، خرافه نبود. از این رو ،اسلام مخالف فرهنگ ایران نیست و به عقیده سهروردی حتّی آن را تأیید کرده است. فلسفه ایران باستان فلسفه نور است که بعد ها فلسفه شیخ اشراق را تشکیل می دهد. در آن فلسفه، نور و ظلمت در برابر هم قرار دارند. نور اساس است و ظلمت، اهریمن و سرانجام نور غلبه پیدا می کند و همیشه غالب است.
■●سهروردی می خواست احیای حکمت خسروانی کند و خودش هم ادّعا می کند: من برای احیای حکمت خسروانی آمده ام.
#دکتر_دینانی
@mohamad_hosein_tabatabaei
■● #دکتر_دینانی
شبهه آکل و مأکول●■
■●شبهه آکل و مأکول شبهه ای معروف و دیرینه در باب معاد جسمانی است که بسیاری از متکلمان درباره آن سخن گفته اند. معاد و زندگی پس از مرگ، یکی از اصول اعتقادی مسلمانان است که بحث درباره آن کمتر از گفتگو درباره توحید نیست؛ زیرا افزون بر اینکه منکران مبدأ، معاد را انکار کرده اند، برخی از معتقدان به مبدأ نیز درباره روز رستاخیز، به ویژه معاد جسمانی، اظهار تردید کرده، در این باب به القای شبهه پرداخته اند. اگر پیچیدگی و بغرنج بودن، عاملی برای طرح و بحث شبهه درباره مسأله معاد به شمار آید، عواملی دیگر نیز هست که نباید آنها را نادیده انگاشت.
#انگیزه_انکار_معاد
■●یکی از این عوامل که در قرآن مجید نیز به آن اشاره شده، به این صورت قابل تقریر است: اعتقاد به روز واپسین و دیدن پاداش و کیفر، مایه پیدایش تعهد و پذیرش مسئولیت است و انسان را از هوسرانی و تبهکاری باز می دارد. از این رو، کسانی که هوسران و متمایل به پیروی از شهوات خویشند، انکار معاد را، به قصد توجیه تبهکاریها و پیروی از شهوات خویش، عاملی عمده می شناسند. این معنی را از این آیات می توان دریافت: { أَیَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَّجْمَعَ عِظَامَهُ (۳) بَلَىٰ قَادِرِینَ عَلَىٰ أَن نُّسَوِّیَ بَنَانَهُ (۴) بَلْ یُرِیدُ الْإِنسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ}
■●آیا انسان می پندارد که ما استخوانهای او را گرد نمی آوریم؟ آری، ما تواناییم بر اینکه حتی سر انگشتان او را بسازیم، ولی انسان می خواهد آنچه را پیش روی اوست از انگیختن و رستاخیز دروغ شمارد. بر این پایه، می توان گفت انگیزه کسان برای انکار معاد، تنها شبهه علمی نیست، بلکه فرار از پذیرش مسئولیت و پیروی از خواسته های نفسانی نیز عامل بزرگی در این مورد به شمار می آید.
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●یادداشت های فلسفی و عرفانی●■
#نماز_هرمس
■●سهروردی نسبت نیایش را با مطلوب، برای سالک همانند نسبت مقدمات برهان با نتیجه آن به شمار آورده است.
■●نصیحت های سهروردی از بخش های خواندنی است. درباره وی در جایی از کتاب «التلویحات» به نوعی نیایش اشاره کرده و درباره نماز هرمس سخن گفته است.
■●نماز شگفت انگیز هرمس را به این ترتیب نقل کرده است که او در شبی از شب ها نزد خورشید در معبد نور به نماز ایستاد، هنگام سپیده دم بامدادی، زمینی تیره و منخسف را مشاهده کرد که با قریه های پیرامونش مورد خشم خداوند قرار گرفته و به انحطاط سقوط کرده است.
■●در این هنگام بانگ برآورد و ندا کرد: ای پدر! مرا از همسایگی با همسایگان نامناسب نجات بخش! ناگهان ندایی به این مضمون به گوشش رسید: به رشته محکم شعاع بیاویز و به سریر اعلی بالا برو، پس هرمس به سریر اعلی رسید و در آن هنگام زمین و آسمان ها زیر پای او بودند. عین عبارت سهروردی در این باب چنین است:
■●«قام هرمس یصلی لیله عند شمس فی هیکل النور، فلما انشق عمود الصبح فرأی ارضا تخسف بقری غضب الله علیها هویأّ فقال : یا أبی نجّنی عن ساحه جیران سوء فنودی أن اعتصم بحبل الشعاع و اطلع الی شرفات الکرسی فطلع ماذا تحت قدمه ارض و سموات…»(۱)
#یاعلی
#دکتر_دینانی
@mohamad_hosein_tabatabaei