شب ولادتت ای یار میکنم خیرات
نثار مقدم خیر تو چهارده صلوات
لب نگار که باشد رطب حرام بود
زمان واجبمان مستحب حرام بود
فقيه نيستم اما به تجربه ديدم
بدون عشق مناجات شب حرام بود
اگر که هست طبيبم طبيب دوّاری
به من معالجهی در مطب حرام بود
برآنکه دشمن اولاد توست، نيست عجب
که نطفهاش نسب اندر نسب حرام بود
تو را در کمال نوشتند يا رسول الله
بزرگ آل نوشتند يا رسول الله
تو آفريده شدی و سرآمدت گفتند
هزار مرتبه اَحسن به ايزدت گفتند
تورا به سمت زمين با نسيم آوردند
تو آمدی و ملائک خوشآمدت گفتند
نشان دهندهی معصومیِ قبيله توست
اگر که قّبه خضرا به گنبدت گفتند
تمام آل عبا «کُلنا محمّد» بود
تو عين نوری و در رفت و آمدت گفتند
اگر چه يک نفری، جمع چهارده نفری
تو را محمّد و آل محمّدت گفتند
شب ولادتت ای يار می کنم خيرات
نثار مقدم خير تو چهارده صلوات
برای خُلق تو بايد کنند تحسينت
نشد مشاهده شصت و سه سال نفرينت
از آن طرف تو اگر نور آخرين هستی
نوشتهاند از اين سو تو را نخستينت
هزار و سيصد و هشتادوچندمين سال است
شديم کوچه نشينت، شديم مسکينت
شديم ريزه خور سفرههای سيّدیات
گدای سفرهی هر سال چهارده سينت
تو آمدی که علی را فقط ببينی و بس
ندادهاند به جز ديدهی خدا بينت
يتيم مکّهای اما بزرگ دنيايی
اگر چه خاک نشينی، هميشه بالايی
مرا اويس شدن در هوای تو کافی است
اگر چه باز نديدم، دعای تو کافی است
همينکه بوی تو را در مدينه حس کردم
لبم رسيد به خاک سرای تو کافی است
چه حاجتی به پسر داری ای بزرگ قريش
همينکه فاطمه داری برای تو کافی است
همينکه اوّل هر صبح پيش زهرايی
برای روشنی لحظههای تو کافی است
تو آن پيمبر دنباله داری و بعدت
اگر علی تو باشد به جای تو کافی است
قسم به اشهد ان لااله الا الله
تو آمدی که بگويی علی ولی الله
تو آمدی و ترحّم شدند دخترها
چقدر صاحب دختر شدند مادرها
تو آمدی و رعيّت شکوه عبد گرفت
بدين طريق چه آقا شدند نوکرها
خدای خوب به جای خدای چوب نشست
و با اذان تو بالا گرفت باورها
بگو مدينهی علمی، علی درِ آن است
بگو که واجب عينی است حرمت درها
بريز شيرهی پيغمبری به کام حسين
که از حسين بيايد علی اکبرها
زمان گذشت زمان ظهور ديگر شد
حسين منی انا من حسين اکبر شد
هزار حضرت مريم کنيز مادر توست
تورا بس است همينکه بتول، دختر توست
به دختران فلان و فلان نيازی نيست
اگر خديجهی والامقام همسر توست
علی و فاطمه دو رحمت خداوندی
برای عالم دنيا و صبح محشر توست
به يک عروج تو جبرئيل از نفس افتاد
خبر نداشت که اين تازه اوج يک پَر توست
به عرش رفتی و ماندی در آن تقّرب محض
خدا برابر تو، يا علی برابر توست
تو با علی جريان ساز شيعهايد، اما
شناسنامهی شيعه به نام جعفر توست
هميشه شکر چنين نعمتی روی لب ماست
که جعفر بن محمّد رئيس مذهب ماست.
#مناسبات_ماه_ربیعالاول
■●زنبوردارها شبهای جمعه کنار کندو، کُندر دود میکنند تا زنبورها قوّت بگیرند و روز جمعه به نقاط دوردست پرواز کنند و شهد گل بیشتری همراه بیاورند.
■●مؤمنین مثل زنبور عسلند و صلوات در سیر آنها مثل دود کندر است که به آنها قوّت میدهد.
#عارف_بالله_حاج_اسماعیل_دولابی
■●مصباح الهدی
تألیف استاد مهدی طیّب●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 260-258 بقره قسمت اول
بخش ششم2⃣
● دفع يك توهم در باره جمله ((خدا به او (نمورد) ملك و دولت داد))
از آن جمله : از مؤمن آل فرعون حكايت مى كند كه گفت : ((يا قوم لكم الملك اليوم ظاهرين فى الارض )) و از خود فرعون حكايت كرده كه گفت : ((يا قوم اليس لى ملك مصر)) و حكايت اين دو خود امضائى است از طرف خداى تعالى ، چون در جاى ديگر همه ملكها را از آن خود دانسته و فرموده : ((له الملك )) كه به حكم اين جمله ملك منحصر در خدا است ، هيچ ملكى نيست مگر آنكه از ناحيه خدا است ، و به حكم آيه : ((ربنا انك اتيت فرعون و ملاه زينة )) و آيه : ((واتيناه من الكنوز ما ان مفاتحه لتنوا بالعصبه اولى القوة )) و آيه زير كه خطاب به پيامبر است ((ذرنى و من خلقت وحيدا و جعلت له مالا ممدودا)) و همچنين به حكم آياتى ديگر ملك نامشروع فرعون و قومش و گنج قارون و اموال وليد بن مغيره همه از خداى تعالى بوده است .
و ثانيا اين تفسير با ظاهر آيه نمى سازد، براى اينكه ظاهر آيه اينست كه نمرود با ابراهيم بر سر مساله توحيد و ايمان نزاع و مجادله داشت ، نه بر سر ملك و دولت ، چون ملك و دولت ظاهرى در دست نمرود بود، و او براى ابراهيم ملكى قائل نبود تا بر سر آن با وى مشاجره كند.
و ثالثا هر چيزى با خداى سبحان نسبتى دارد، ملك هم از جمله همين اشياء است ، و نسبت دادن آن به خداى تعالى هيچ محذورى ندارد كه تفصيلش گذشت .
قَالَ إِبْرَهِيمُ رَبىَ الَّذِى يُحْىِ وَ يُمِيت
مساله ((حيات )) و ((موت )) هر چند در غير جنس جانداران نيز هست ، و نباتات هم براى خود زندگى دارند، و قرآن نيز به بيانى كه در تفسير آيه الكرسى گذشت آن را تصديق كرده ، ليكن مراد ابراهيم (عليه السلام ) از مرگ و حيات خصوص حيات و موت حيوانى ، و يا اعم از آن و شامل آن است ،
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 541
براى اينكه اين دو كلمه وقتى مطلق و بدون توضيح استعمال مى شود (منصرف به اينگونه مرگ و زندگى است ، و اگر منصرف هم نباشد اطلاق ) شامل آن مى شود، دليل بر اين معنا، كلام نمرود است كه گفت :((من نيز زنده مى كنم و مى ميرانم ))، چون آنچه كه او براى خود ادعا كرد اززنده كردن گياهان با زراعت ، و نهال كارى نبود، و نيز مثل زنده كردن حيوانات از راه جوجه كشى و توليد نسل نبوده ، براى اينكه اينگونه كارها اختصاص به نمرود نداشت ، ديگران هم مى توانستند حيوانات و گياهانى را زنده كنند، و اين خود مؤيد رواياتى است كه مى گويد: نمرود دستور داد دو نفر از زندانيانش را حاضر كردند، يكى را بكشت و ديگرى را رها كرد، و در اين موقع گفت : ((من نيز زنده مى كنم
و می میرانم ))!.
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□●حضرت آیتالله بهجت قدسسره●□
□… آیا میشود ما با خدا نباشیم، خدا یار ما باشد در هر جزئی و کلی، در امور داخلیه و در امور خارجیه؛ پس هیچ چارهای از بلیّات دنیویه و اخرویه، داخلیه و خارجیه نیست، مگر خدایی بودن و با خدا بودن و با خداییها معیت داشتن و تبعیت داشتن.
□ما اگر از انبیا و اوصیا دور شدیم، گرگهای داخل و خارج، بلافاصله ما را میخورند.
□ما اگر خدا ترس بودیم، از ما میترسیدند کسانی که اصلاً نمیشناسند ما کی هستیم، چه کاره هستیم، میترسند کاری بکنند که ما بر آنها غضبناک بشویم؛ چرا؟ چون دیگر غضب ما غضب خداست، اگر با خدا هستیم.
□●بهسوی محبوب، ص۶٢●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
■● #آفات_عمل...
استاد علی صفایی حائری●■
■●در یک مرحله آدمی با نیازهایش حرکت میکند و از کمترین امکان برای تأمین نیازهایش بهره میگیرد.
■●در یک مرحله حاجت و نیاز جای خود را با شهوت و خواهش عوض میکند ولی انسان به خود حق نمیدهد گرچه به خواهش تن داده است.
■●در مرحله دیگر شهوات محبوبیت مییابد و در دل مینشیند.
و در مرحلهای دیگر این محبوب همچون فریضهای توجیه میشود و زینت مییابد و آنجاست که تو به خاطر منافع خودت میتوانی میلیونها نفر را بکشی و با هر کس هر گونه برخورد نمایی و از آنطرف دنیا مسافران این سوی خلیج را در آبها غرقه کنی.
■●وارثان عاشورا، ص۵۴●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#استغفار_هفتاد_بندی_امیرالمومنین_علیه_السلام
١- اللَّهُمَّ إِنِّی أُثْنِی عَلَیْکَ بِمَعُونَتِکَ عَلَى مَا نِلْتُ
بِهِ الثَّنَاءَ عَلَیْکَ
وَ أُقِرُّ لَکَ عَلَى نَفْسِی بِمَا أَنْتَ أَهْلُهُ
وَ الْمُسْتَوْجِبُ لَهُ فِی قَدْرِ فَسَادِ نِیَّتِی وَ ضَعْفِ
یَقِینِی
اللَّهُمَّ نِعْمَ الْإِلَهُ أَنْتَ وَ نِعْمَ الرَّبُّ أَنْتَ وَ
بِئْسَ الْمَرْبُوبُ أَنَا
وَ نِعْمَ الْمَوْلَى أَنْتَ وَبِئْسَ الْعَبْدُ أَنَا
وَنِعْمَ الْمَالِکُ أَنْتَ وَبِئْسَ الْمَمْلُوکُ أَنَافَکَمْ قَدْ
أَذْنَبْتُ فَعَفَوْتَ عَنْ ذَنْبِی وَ کَمْ قَدْ تَعَمَّدْتُ
فَتَجَاوَزْتَ وَ کَمْ قَدْ عَثَرْتُ فَأَقَلْتَنِی عَثْرَتِی
وَ لَمْ تَأْخُذْنِی عَلَى غِرَّتِی فَأَنَا ظَالِمٌ لِنَفْسِی
الْمُقِرُّ لِذَنْبِی الْمُعْتَرِفُ بِخَطِیئَتِی
فَیَا غَافِرَالذُّنُوبِ أَسْتَغْفِرُکَ لِذَنْبِی وَ أَسْتَقِیلُکَ
لِعَثْرَتِی فَأَحْسِنْ إِجَابَتِی
فَإِنَّکَ أَهْلُ الْإِجَابَهِ وَ أَهْلُ التَّقْوَى وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَهِ.
□○بند ۱: بار خدایا ! تو را حمد میگویم که به یاری تو موفق به ثناگوئیت شدم، و به سبب فساد نیت و ضعف یقینم، اقرار میکنم که ناتوانم که تو را آنطور که مستحق و سزاوار هستی مدح کنم،
بار الها، تو خوب معبود و خوب پروردگاری هستی و من بد پرورش یافته ای هستم!
تو خوب مولایی هستی و من بد بنده ای!
تو خوب مالکی هستی و من بد مملوکی!
چه بسیار گناهی که مرتکب شدم و تو عفو نمودی و چه بسیار جرم هایی که از من سر زد و تو از آن گذشتی!
چه بسیار خطاها کردم، ولی مرا مؤاخذه نکردی و چه بسیار بدی ها که عمداً مرتکب شدم و تو از آن درگذشتی!
و چه بسیار لغزش ها که از من سر زد و از آن چشم پوشی نمودی، و مرا بر غفلتم مأخذه نکردی!
اینک این منم که به خود ظلم کرده ام و به گناهم اقرار و به خطاهایم اعتراف دارم. پس ای آمرزنده گناهان! از تو میخواهم که گناهانم را ببخشی و از لغزش هایم درگذری، پس به نیکی اجابت کن که تو سزاوار اجابت و اهل تقوا و آمرزشی!
#استغفار
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●نزدیکترین راه کسب معرفت نفس انسانی است که راه مستقیمِ حق است و نزدیکترین راه به ماوراء طبیعت است
در نماز اگر سخن از «اهدناالصراط المستقیم» داریم.
■●در حقیقت معنای این آیۀ شریفۀ سورۀ حمد این است که خدایا ما را به خودمان هدایت کن خودمان را بفهمیم بیابیم، که هستیم چه هستیم؟ و می بینید در نهایتِ راه به این حقیقت می رسیم که:
●مرا به هیچ کتابی مکن حواله دگر
●که من حقیقتِ خود را کتاب می بینم
#استادصمدی_آملی
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی●□
□●پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: یا علی هر که تو را دوست بدارد، دچار دشمن میشود. هر که مرا دوست بدارد، دچار فقر میشود و هر که خدا را دوست بدارد، دچار بلا میشود. (بلا یعنی بدون اینکه عبد نقشی و تقصیری داشته باشد، او را زیر و رو میکند. همانطور که در حدیث داریم که دل مؤمن بین دو انگشت (جلال و جمال) خداست و هر طور که بخواهد آن را زیر و رو میکند. یا داریم که عبد در دست خدا مثل جنازهی مرده است بین دو دست مردهشوی که به هر طرف بخواهد، آن را میچرخاند.)
□●از حضرت امیر و حضرت زهرا علیهما السّلام است که: فِعلُهُ قَولٌ: خداوند با کارهایش با ما حرف میزند. هر وقت غصّه دارمان کرد، یعنی با ما کاری دارد. غم پیغام دوست است. غم پیغام اوست. وقتی غم آمد، با او خلوت کن ببین با تو چه کار دارد.
●هر در که به هر کجاست شب بر بندند
●الاّ در دوست را که شب باز کنند .
□●مقصود از شب، اوقات گرفتاری است.
#یاعلی
□●مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیب●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei