□● #خطبه_ی_فدکیه (مقدمه ۱)●□
□حضرت فاطمه (سلام الله علیها) وقتي ابوبكر لعنةاللهعليه شهادت اميرالمؤمنين (علیه السلام) و امّ ایمن را نپذيرفت و آن حدیث جعلی مطرح شد، حضرت براي دفاع از حق تصميم گرفتند بيايند و با ابوبكر رويارو شدند.
□حضرت با همان حال رنجور، آسيبهاي عجيبي كه حضرت این روزها متحمّل شدند، با همان استخوان شكستهي پهلو، با همان سينهي مجروح، با همان بازوي ورم كرده ی با تازيانهي دشمن، با همان حالت وضع حمل در اثر آن ضربات، با آن داغ سنگين رحلت رسول الله(صلی الله علیه وآله) و غصب حقّ اميرالمؤمنين (علیه السلام) آن گونه كه نقل شده حضرت برخاستند، يك تعداد از زنان بنيهاشم به دور حضرت حلقه زدند و دسته جمعی به مسجد آمدند، وارد که شدند زنان يك پارچهاي را به عنوان پرده گرفتند كه حضرت زهرا (س) پشت آن پرده قرار بگيرند.
□ابتدا حضرت ايستادند و آه و نالهي جانخراشي كشيدند كه آنگونه كه ابن ابيالحديد سنّي معتزلي و هم ديگران از اهل سنّت مثل بلاغات النساء هم نقل كردهاند و جالب است كه بدانيد خطبهي صدّيقهي طاهره فاطمهي زهرا (سلام الله علیها) با اينكه طولاني است راوي آن زينب كبري (سلام الله علیها) هستند، (زينبي كه شايد آن روز چهار، پنج سال بيشتر ندارند) كه تمام جمعيّت به گريه افتادند بعد كه آرام شدند حضرت شروع به صحبت كردند.
#ادامه_دارد...
□●استاد مهدی طیب - جلسه ی ۱۲ آذر ۸۳●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□● #خطبه_ی_فدکیه (مقدمه ۱)●□ □حضرت فاطمه (سلام الله علیها) وقتي ابوبكر لعنةاللهعليه شهادت اميرال
#خطبه_ی_فدکیه (مقدمه ۲)
□○در ابتدا به نكته ای اشاره كنم: بين خطبه و خطابه فرق است معمولاَ در طليعهي خطابهها يك خطبه است؛ منبريها در ابتدای منبر ابتدا یک خطبه ميخوانند، بعد سخنرانی را شروع میکنند.
□○در خطبه اينكه مخاطب متوجّه معني شود مراد نيست لذا، منبريها خطبه را به عربي ميخوانند و خيلي از مستمعين متوجّه نميشوند.
□○در خطبه هدف فهميدن مستمع نيست، هدف بيان يك سري حقايق است كه در عالم وجود جايگاه دارد ولي وقتي به خطابه ميپردازد آن وقت مستمع بايد متوجّه معنا شود لذا در طليعهي خطابهي حضرت زهرا (سلام الله علیها) خطبهای خوانده شد
□○كما اينكه خطبههاي نهجالبلاغه را نگاه كنيد اينگونه هستند، در ابتداي سخنراني كه حضرت براي اصحاب دارند، ابتدای آن چند جملهي توحيدي بلند است كه عقل مستمعين درك نميكند كه حضرت چه ميفرمايند، آنها حقايقي است كه بين گوينده و خدا گفته ميشود، بعد از آن صحبتهايي است كه خطاب به مستمع و او بايد متوجّه شود.
□○لذا در طليعهي فرمايشات حضرت زهرا (سلام الله علیها) اوّل خطبه است بعد وارد خطابه ميشود.
#ادامه_دارد...
□○استاد مهدی طیب - جلسه ۱۲ آذر ۸۳○□
#حضرت_فاطمه
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#خطبه_ی_فدکیه (مقدمه ۲) □○در ابتدا به نكته ای اشاره كنم: بين خطبه و خطابه فرق است معمولاَ در طليعه
#خطبه_ی_فدکیه (قسمت اول)
□○الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا أَنْعَمَ: حمد آن خدای واحد را، ذات مقدس احدیت را، بر آنچه كه انعام فرمود،
□○وَ لَهُ الشُّكْرُ عَلَى مَا أَلْهَمَ: و شكر شايستهي خداست؛متعلق به خداست؛ همهی #شكر. همان طور كه همهی حمد از آن خداست همه ی شکر هم سزاوار خداست در آنچه كه او به بندهاش الهام نمود.
□○حال اين الحمدلله يعني چه؟ در آن #توحيد_فاعلي هست؛ اگر خدا را تنها فاعل بدانيم هر فعلي كه از هر موجودي سر ميزند فاعل حقيقي آن خداست و اگر پي به ارزشمندي اين فعل ببريم آنوقت فاعل را ستايش ميكنيم و ستايش هر فاعلي در حقیقت ستايش خداست؛ لذا اشاره کردم انسان وقتي از يك تابلوي نقّاشي تعريف ميكند، در واقع از نقّاشي كه آن تابلو را كشيده تعريف ميكند؛ لذا وقتي از مخلوق و فعلش تمجید ميكنيم، در حقیقت از آن خالقي كه چنين مخلوقي را آفريده تمجيد ميكنيم؛ بنابراين از هرچه تمجيد ميكنيم، در حقیقت از خدا تمجيد كرديم. گفت:
□○زیبايی هر نقشی زاستادی نقّاش است
پس مدح ز هر نقشی مدّاحی نقّاش است
□○پس از هر انساني بهخاطر كار خوبي كه انجام داد تعریف کردید، اين حمد به كسي برميگردد كه اين فرد را آفريده است؛ چون خود اين فرد و فعلی که به دستش جاری شد، همه مخلوق خدا هستند. بنابراین انسان از هرچه در این عالم تمجید کرد، در حقیقت دارد از خدا تمجید می کند.
□○الحمد يعني همهي حمد متعلّق به خداست، اين يك معنای الحمدلله است؛ الحمدلله معناي بلندتري هم دارد يعني فقط حمدي كه خدا از خودش می کند شايستهي خداست. اين حمدهاي ما ارزشي ندارد. الحمدُ؛ اين «ال» ميشود «ال» تعريف؛
آن اولی «ال» جنس ميشود: يعني همهي حمدها حمد خداست؛ امّا در شكل دومش «ال» تعريف ميشود مثل the در زبان انگليسي يعني يك حمد معيّن، فقط آن حمدي كه خدا از خودش ميكند سزاوار خداست.
#ادامه_دارد...
□○استاد مهدی طیب- جلسه ی ١٢ آذر ٨٣○□
#حضرت_فاطمه
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#خطبه_ی_فدکیه (قسمت اول) □○الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا أَنْعَمَ: حمد آن خدای واحد را، ذات مقدس احد
□○ #خطبه_ی_فدکیه (توحید: قسمت دوم)○□
□○وَ الثَّنَاءُ بِمَا قَدَّمَ: و ثنا شايستهي خداست؛ برای خداست، به اعتبار آنچه از پيش انجام داده است.
□○گفت: ما نبوديم و تقاضامان نبود/
لطف تو ناگفتهي ما ميشنود. خدای متعال پیشاپیش کارها را انجام داد.
□○مِنْ عُمُومِ نِعَمٍ ابْتَدَأَهَا وَ سُبُوغِ آلاءٍ أَسْدَاهَا وَ تَمَامِ مِنَنٍ وَالاهَا؛
آن کارهایی که خدا از قبل انجام داد چه چیزهایی است؟ از عموم نعمتهايي كه خدا آفرید مِنْ عُمُومِ نِعَمٍ ابْتَدَأَهَا آن نعمت هایی که خدا ابتدا كرد. يا مُبتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبلَ استِحقاقِها: اي خدايي كه پيش از آنكه استحقاقي ايجاد شود تو ابتدای به نعمت كردي. وَ سُبُوغِ آلاءٍ أَسْدَاهَا: و نعمتهاي فراواني كه خداي متعال به انسان عطا كرد، وَ تَمَامِ مِنَنٍ وَالاهَا: و تمام منّتها و نعمتهايي كه خدا متوالي و پي در پي عطا كرد.
□○جَمَّ عَنِ الإِحْصَاءِ عَدَدُهَا: تعداد آن نعمتها و لطفهاي الهي فراتر از حوصلهي شمارش و شمردن است.قرآن فرمود: إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها: در واقع كلام اهل بيت بازگوي كلام قرآن است
□○وَ نَأَى عَنِ الْجَزَاءِ أَمَدُهَا: آنچه خدا انجام داد فراتر از آن است كه كسي بتواند پاداش کرده های خدا را بدهد؛الطاف الهی فراتر از آن است که کسی بتواند #شکر آن را بجا بیاورد؛ یا عطای متقابلی بتواند انجام دهد؛ هیچ کس از عهده ی ادای حق خدا بر نمیاد.
□○وَ تَفَاوَتَ عَنِ الإِدْرَاكِ أَبَدُهَا: و آنچه نعمت خدا عنایت كرده تا ابد در دسترس ادراككنندگان قرار نميگيرد. هيچكس تا ابد هم نميتواند پي ببرد، که همهي عطاهاي خداوند چيست؟.
□○وَ نَدَبَهُمْ ِلاسْتِزَادَتِهَا بِالشُّكْرِ ِلاتِّصَالِهَا: و خدای متعال مردم را دعوت كرد تا با شكر كردن نعم الهي زمينه را براي دريافت نعمت هاي جديدتري فراهم كند.
□○وَ اسْتَحْمَدَ إِلَى الْخَلائِقِ بِإِجْزَالِهَا: و خداي متعال با آن نعمت های جزیل و فراواني كه به خلائق داد، راه ثناگويي را براي مردم باز كرد. يعني اين نعمتها بهانهاي شدند كه خلق به سبب و اعتبار اينها به #حمد خداي متعال بپردازند.
□○وَ ثَنَّى بِالنَّدْبِ إِلَى أَمْثَالِهَا:
خداي متعال با دعوت كردن به سوي نعمتهاي خودش، نعمت های خودش را فراوانتر كرد.
□○وَ أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ:
و من فاطمهی زهرا شهادت ميدهم كه هيچ
خدايي جز الله نيست و او واحد است و شريكی ندارد. كه شايد اين سه، لا اله الاّ الله، وحده، لا شريك له اشاره به سه مرتبهي توحيد باشد، یکی #توحيد_ذات، یکی #توحيد_صفات و یکی هم #توحيد_افعالي.
□○كَلِمَةٌ جُعِلَ الإِخْلاصُ تَأْوِيلَهَا:
اين كلمه لا اله الاّ الله كلمهي بزرگي است كه #اخلاص را تأويل اين كلمه قرار داد؛ يعني كسي كه خالصانه براي خدا رفتار می کند و زندگي ميكند، زندگياش تبلور لا اله الاّ الله است، موحدّ حقيقي است.
□○وَ ضُمِّنَ الْقُلُوبُ مَوْصُولَهَا:
و دلها را هم خداي متعال متضمّن وصل، وصال به اين كلمهي توحيد قرار داد،
□○وَ أَنَارَ فِي التَّفَكُّرِ مَعْقُولُهَا:
و خدای متعال اين حقيقت توحيد را در برابر انديشههاي انسان كاملاً روشن و شفّاف و نوراني قرار داد؛ كه انديشهها بتواند راه به اين حقيقت توحيد ببرند،
□○الْمُمْتَنِعُ مِنَ الأَبْصَارِ رُؤْيَتُهُ:
و ديدن خداي متعال با چشمهاي بدن (ظاهري) محال است،
□○وَ مِنَ الأَلْسُنِ صِفَتُهُ: و با زبان هم كسي نميتواند حقّ وصف الهي را ادا كند،
□○وَ مِنَ الأَوْهَامِ كَيْفِيَّتُهُ: و وهم و خيال هم راه به درك چگونه بودن و کیفیت خدا ندارد.
ادامه دارد...
□○استاد مهدی طیب- جلسه ۱۲ آذر ۸۳○□
#حضرت_فاطمه
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #خطبه_ی_فدکیه (توحید: قسمت دوم)○□ □○وَ الثَّنَاءُ بِمَا قَدَّمَ: و ثنا شايستهي خداست؛ برای خداس
□○ #خطبه_ی_فدکیه ( توحيد: قسمت سوم)○□
□○ابْتَدَعَ الأَشْيَاءَ لا مِنْ شَيْءٍ كَانَ قَبْلَهَا: خداي متعال خلقت موجودات و چیزها را آغاز کرد؛ بدون اينكه طرحي از پيش تهیه شده باشد و طبق آن الگو، طرح و مدل، آفرینش را ایجاد کند.
□○وَ أَنْشَأَهَا بِلا احْتِذَاءِ أَمْثِلَةٍ امْتَثَلَهَا: و خدایمتعال مخلوقات را ساخت؛ بدون اينكه از قبل قالبگيري كرده باشد. صنعتگران قالب درست می کنند؛ بعد مواد اولیه را داخل آن قالب ميريزند؛ به آن شكل مورد نظر در ميآيد. خداوند نه طرح از پیش طراحی شده ای، نه قالب از پیش آماده شده ای در آفرینش داشت.
□○كَوَّنَهَا بِقُدْرَتِهِ وَ ذَرَأَهَا بِمَشِيَّتِهِ: خداي متعال عالم را با قدرت خويش ايجاد كرد و با مشيّت خودش موجودات را پديد آورد،
□○مِنْ غَيْرِ حَاجَةٍ مِنْهُ إِلَى تَكْوِينِهَا: و اين در حالي بود كه خداي متعال هيچ احتياجي به آفرينش عالم نداشت،
□○وَ لا فَائِدَةٍ لَهُ فِي تَصْوِيرِهَا: و در صورت بخشيدن به مخلوقات هم هيچ بهره و فايدهاي براي خودش نداشت و دنبال این نبود که خودش به فایده ای برسد.
□○إِلاّ تَثْبِيتاً لِحِكْمَتِهِ وَ تَنْبِيهاً عَلَى طَاعَتِهِ: جز اين نبود که خداي متعال ميخواست در آفرينش حكمت خودش را تثبيت كند، و بر طاعت خودش مردم را متوجّه و متنبّه كند؛ يعني عظمت خودش را نشان دهد؛ تا خلق هم از رهگذر اين عظمت در برابر خدا راه اطاعت و عبادت خدا را در پيش گيرند.
□○وَ إِظْهَاراً لِقُدْرَتِهِ و تَعَبُّداً لِبَرِيَّتِهِ: و خدا آفرينش را ايجاد كرد، تا قدرت خودش را ظاهر كند و خلق خودش را هم به راه بندگي بكشاند، با آن اقتداری که از خودش نشان میدهد، همه متعبد و تن داده ی به عبودیت حضرت حق شوند
□○وَ إِعْزَازاً لِدَعْوَتِهِ: و آفرینش را ایجاد کرد برای اینکه دعوت خودش را عزّت ببخشد عزیزانه. چون من يك وقت كسي را دعوت ميكنم، محتاج او هستم، ذليلم. يك وقت او را دعوت ميكنم ميخواهم عطايي به او كنم، عزيزانه او را دعوت ميكنم.
□○ثُمَّ جَعَلَ الثَّوَابَ عَلَى طَاعَتِهِ: بعد هم خدايمتعال در قبال طاعت و فرمانبری بندگان پاداش و ثوابهايي را مقرّر كرد،
□○وَ وَضَعَ الْعِقَابَ عَلَى مَعْصِيَتِهِ: و كيفر، عقاب و جزای خودش را هم در قبال معصيتها قرار داد،
□○زيَادَةً لِعِبَادِهِ عن نَقِمَتِهِ: هدف از ثواب و عقاب هم اين بود كه بندگان را از آنچه كه موجب خشم و نقمت الهي است باز بدارد. با اين نيرو مردم را از آلوده شدن به آنچه كه زمينهساز مبتلا شدنشان به خشم الهي است محفوظ بدارد
□○وَ حِيَاشَةً لَهُمْ إِلَى جَنَّتِهِ: و همین طور ميخواست از رهگذر اين ثواب و عقاب مردم را به سوي رضوان و جنت خودش بكشاند و به سعادت جاودانه برساند.
☑️تا اين جای خطبه اشاره به بحث #توحيد بود كه حالا باز كردن آنها بماند،
ادامه دارد...
□○استاد مهدی طیب- جلسه ١٢ آذر ٨٣○□
#حضرت_فاطمه
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #خطبه_ی_فدکیه ( توحيد: قسمت سوم)○□ □○ابْتَدَعَ الأَشْيَاءَ لا مِنْ شَيْءٍ كَانَ قَبْلَهَا: خداي
□○ #خطبه_ی_فدکیه (قسمت چهارم)○□
□○وَ أَشْهَدُ أَنَّ أَبِي مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ: و من فاطمه شهادت ميدهم كه پدرم عبد و رسول الهي (فرستاده الهی) بود. كه اين "عَبْدُهُ" است نه عبد الرحمن است؛ نه عبد الرحيم؛ نه عبد الغفور؛ نه عبد الودود؛ نه حتّي عبدالله؛ " عَبْدُهُ" است؛ اين #عبوديت محض است. فرمودند گواهی می دهم که پدرم بنده و فرستاده ی خداست.
□○اخْتَارَهُ وَ انتَجَبَهُ قَبْلَ أَنْ أَرْسَلَهُ وَ سَمَّاهُ قَبْلَ أَنِ اجْتَبَلَهُ: خداي متعال #پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم را قبل از اينكه بفرستد، او را از بين همهي خلايق برگزيد. برترین خلایق بود؛ گزیده ترین خلایق بود. و پيش از آنكه او را بفرستد و در بين خلق آشكار كند، نامي بر او نهاد.
□○وَ اصْطَفَاهُ قَبْلَ أَنِ ابْتَعَثَهُ: و خداي متعال پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم را قبل از اينكه مبعوث كند او را از بين همه ی مخلوقات برگزيد: اصْطَفَاهُ.
□○إِذِ الْخَلائِقُ بِالْغَيْبِ مَكْنُونَةٌ: و اين در شرايطي بود كه هنوز مخلوقات در حجاب غيب مكنون بودند.گفت:
بودم آن روز من از طايفهي دُردكشان
كه نه از تاك نشان بود و نه از تاك نشان
□○«كُنْتُ نَبِيّاً وَ آدَمَ بَيْنَ الْمَاءِ وَ الطِّين»؛ آن موقع خداوند پیغمبراسلام (صلی الله علیه وآله) را برگزید.
□○وَ بِسَتْرِ الْأَهَاوِيلِ مَصُونَةٌ: و در هنگامي كه مردمان در ترس و وحشت تاريكيهاي عالم غيب بسر ميبردند، در آن روز خداوند متعال پيغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را به #نبوت برگزيد.
□○وَ بِنِهَايَةِ الْعَدَمِ مَقْرُونَةٌ: و همهي مخلوقات در نهايت درجهي عدم، مقرون بودند؛ يعني هنوز چيزي به وجود نيامده بود. «اَوَّلُ ما خَلَقَ اللهُ نورُ نَبِیِّکَ یا جابِرُ». اي جابر! اوّلين چيزي كه خدا خلق فرمود نور پيغمبر بود.
□○عِلْماً مِنَ اللَّهِ تَعَالَى بِمَآيِلِ الْأُمُورِ،وَ إِحَاطَةً بِحَوَادِثِ الدُّهُورِ،وَ مَعْرِفَةً بِمَوَاقِعِ الْمَقْدُورِ: و اين از آنجا سرچشمه گرفت كه خداي متعال به پايان امور آگاه بود؛ عالم بود؛ و به همهي حوادثي كه در آينده در تاريخ خلقت پيش ميآيد، احاطه داشت و وقوع همهي مقدرّات الهي را خداي متعال از پيش ميشناخت و در واقع براساس اين پيشآگاهي كه خدا داشت، #بعثت پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله را در آغاز خلقت مقدّر كرد.
□○ابْتَعَثَهُ اللَّهُ تَعَالَى إِتْمَاماً لِأَمْرِهِ، وَ عَزِيمَةً عَلَى إِمْضَاءِ حُكْمِهِ،وَ إِنْفَاذاً لِمَقَادِيرِ حَتْمِهِ: خداي متعال پيغمبر اسلام صلی الله علیه و آله را برانگيخت تا امر خودش را به اتمام برساند:
«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً» در حقیقت خدای متعال پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) را مبعوث کرد، تا کاری را که می خواست به پایان برساند
□○وَ عَزِيمَةً عَلَى إِمْضَاءِ حُكْمِهِ: و آن حكمي را كه خداي متعال مقدّر كرده بود، به صورت قطعي امضا كند؛ یعنی جاری کند.
□○وَ إِنْفَاذاً لِمَقَادِيرِ حَتْمِهِ: و خداي متعال از اين رهگذر ميخواست مقدّراتش را تنفیذ کرده باشد؛ یعنی آنچه خدا در آغاز خلقت مقدر کرد، در بعثت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در این عالم محقق کرد.
ادامه دارد...
□○استاد مهدی طیب- جلسه ۱۲ آذر ۸۳○□
#حضرت_فاطمه
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #خطبه_ی_فدکیه (قسمت چهارم)○□ □○وَ أَشْهَدُ أَنَّ أَبِي مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ: و من ف
□○ #خطبه_ی_فدکیه (قسمت پنجم)○□
□○فَرَأَى الأُمَمَ فِرَقاً فِي أَدْيَانِهَا: پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم كه مبعوث شدند، ديدند كه امت ها فرقه فرقهاند. هر كسي دنبال يك مذهبی، یک مسلكي و یک آئینی است.
□○عُكَّفاً عَلَى نِيرَانِهَا آتشهايي (حال آتش غضب است یا آتش آتش پرستان است؛ یا آتش جنگها حقدها، كينهها، فسادها ، گمراهيها و آلودگی ها) را در جلوي خودشان روشن كرده بودند.
□○عَابِدَةً ِلأَوْثَانِهَا: و خلق مشغول پرستش بتهايشان بودند؛ پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله دیدند خلق مشغول پرستش بت هایی هستند که با دست خودشان تراشیدند.
□○مُنْكِرَةً لِلَّهِ مَعَ عِرْفانِهَا: و در شرايطي كه خلق در فطرت خودشان خدا را ميشناختند، اما در عین حال خدای واحد را انكار ميكردند؛ در این شرایط رسولالله صلی الله علیه و اله و سلم مبعوث شد.
□○فَأَنَارَ اللَّهُ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ظُلَمَهَا: خداي متعال در این شرایط ظلمتها و تاريكيها را با نور وجود مقدّس پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم زائل کرد و از بين برد.
□○وَ كَشَفَ عَنِ الْقُلُوبِ بُهَمَهَا: و تمام ابهامها را با نور وجود مقدّس پيغمبر اكرم (ص) روشن، مكشوف و آشکار كرد.
□○وَ جَلَى عَنِ الأَبْصَارِ غُمَمَهَا: و با وجود مقدّس پيغمبر اكرم(صلی الله علیه وآله) از جلوي چشمها همهي آن پردهها و حجابها و مانع های بصیرت و بینش را برطرف كرد.
□○وَ قَامَ فِي النَّاسِ بِالْهِدَايَةِ: و پيغمبر اكرم (صلی الله علیه وآله) در میان مردم قيام كرد برای هدایت و راهنمایی مردم.
□○وَ أَنْقَذَهُمْ مِنَ الْغَوَايَةِ: و آنها را از گمراهي نجات داد؛ رهاند
□○وَ بَصَّرَهُمْ مِنَ الْعَمَايَةِ: و مردمي را که در كوردلي بسر ميبردند از كوري نجات داد و بینا کرد
□○وَ هَدَاهُمْ إِلَى الدِّينِ الْقَوِيمِ: و رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم مردم را به دين استوار و مستحكم اسلام هدايت كرد.
□○وَ دَعَاهُمْ إِلَى الطَّرِيقِ الْمُسْتَقِيمِ: و مردم را به راه راست و صراط مستقیم دعوت كرد.
ادامه دارد...
□○استاد مهدی طیب- جلسه ۱۲ آذر ۸۳○□
@mohamad_hosein_tabatabaei